- 6
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیات 104 و 105 سوره آلعمران _ بخش سوم
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 104 و 105 سوره آلعمران _ بخش سوم"
امر به معروف واجب عینی مشروط و رد قول مخالف
اقتضای اخلاقی آیات به وارستگی انسان قبل از امر به معروف
غیرت مسلمانان موجب حفظ امت اسلامی
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿104﴾ وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ وَ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ ﴿105﴾
شمول امر به معروف و نهی از منکر بر دو حوزه اسلامی و بین المللی
اینکه فرمود گروهی از شما یا از جنس شما امتی باشند که به خیر دعوت میکنند بعد امر به معروف و نهی از منکر دارند، این دو برنامه را به همراه دارد یکی برنامه داخل حوزه اسلامی است؛ یکی هم آن برنامه بینالمللی اسلام است. آن بخشی که مربوط به داخل حوزه اسلامی است همین مسئله امر به معروف و نهی از منکر و مانند آن است؛ اما آن بخشی که بینالمللی است همان دعوت الی الخیر است، گرچه آن هم از یک نظر مشمول امر به معروف خواهد بود بیان ذلک این است که خیر شامل اسلام و همه احکام الهی خواهد شد، دعوت غیر مسلمان به اسلام، مشمول دعوت الی الخیر است چه اینکه دعوت مسلمان عاصی به اطاعت، این امر به معروف و نهی از منکر است. پس اولاً باید مردم را به اسلام فرا خواند، بعد در داخل حوزه اسلامی مسلمین را به عنوان امر به معروف و نهی از منکر راهنمایی کرد.
امر به معروف واجب عینی مشروط و رد قول مخالف
مطلب دیگر آن است که گروهی استدلال کردند بر واجب کفایی بودن این، به اینکه چون امر به معروف و نهی از منکر شرایطی دارد، نظیر علم به معروف و علم به منکر یا قدرت یا احتمال تأثیر و مانند آن و مهمترین شرطش همان علم معروف و علم به منکر است و این شرط در همه نیست، برای اینکه همه عالم به معروف نیستند بنابراین برای همه واجب نیست، وقتی بر همه واجب نشد میشود واجب کفایی. این خلاصه سخن کسانی که یکی از ادله وجوب کفایی را مسئله اشتراط علم دانستند.
جوابش آن است که واجب عینی در مقابل واجب کفایی است اگر کسی خواست استدلال کند که امر به معروف و نهی از منکر واجب کفایی است باید یا وجوب عینی را رد کند یا وجوب کفایی را اثبات کند که با اثبات یکی دیگری نفی بشود یا با نفی دیگری وجوب کفایی اثبات بشود. اما مسئله مشروط، در مقابل واجب مطلق است یک واجب مشروطی است در مقابل واجب مطلق [و] یک واجب کفایی است در مقابل واجب عینی. این دلیلی که آقایان ارائه دادند نشانه آن است که امر به معروف و نهی از منکر نظیر حج، واجب مشروط است؛ شرطش آگاهی به معروف و منکر است این حق است. اما مگر حج واجب کفایی است حج، واجب عینی مشروط است. بعضی از امور واجب مطلقاند [و] وجوب مطلق دارند، نظیر نماز که انسان چه طاهر باشد چه طاهر نباشد نماز بر او واجب است و طهارت شرط حصولی نیست، بلکه تحصیلی است باید طهارت را تحصیل بکند؛ اگر متطهر است که نماز میخواند اگر متطهر نیست که طهارت تحصیل میکند، این واجب مطلق است نسبت به این شرط طهارت. بعضی از واجبها مشروطاند، نظیر کسی که بخواهد مکه برود شرطش استطاعت است؛ اگر مستطیع بود حج بر او واجب است [و] اگر مستطیع نبود حج بر او واجب نیست، تحصیل استطاعت واجب نیست که این شرط حصولی است نه شرط تحصیلی، شرط وجوب است نه شرط واجب.
پرسش:...
پاسخ: عیب ندارد آن هم به خواست خدا آن هم بحث میشود ـ انشاءالله ـ بنابراین اگر کسی خواست استدلال کند که این واجب کفایی است برای اینکه بر همه واجب نیست، دلیلی که ارائه داده نشانه آن است که این واجب، واجب مشروط است نه واجب مطلق؛ اما ثابت نمیکند که این واجب کفایی است نه واجب عینی. اگر کسی گفت حج بر همه واجب نیست بر مستطیعها واجب است یعنی واجب مشروط است؛ هر کسی مستطیع شد بر او واجب است، حج واجب عینی مشروط است یعنی الواجب یا عینی است یا کفایی، آنگاه واجب عینی یا مطلق است یا مشروط. اگر دیدیم بر همه واجب نیست بر عالم به معروف واجب است بر عالم به منکر واجب است، این معنایش آن است که این واجب مشروط است نه مطلق؛ اما معنایش این نیست که این واجب کفایی است نه عینی.
پرسش:...
پاسخ: این اثر مشترک است بین وجوب کفایی و وجوب عینی که موضوعش منتفی شده باشد که روزهای اول بحث شد. این اثر، مختص وجوب کفایی نیست اگر خواستیم که شناسایی کنیم که این واجب، کفایی است یا نه باید در نحوه تعلق وجوب بحث بشود که اگر نحوه تعلق این است که تکلیف «الی بعض ما» متوجه شد یا «احد لا علی التعیین» متوجه شد یا «فرد علی البدل» متوجه شد و امثالذلک از انحای تصویر وجوب کفایی، کما فی الاصول این میشود واجب کفایی؛ اما اگر نحوه تعلّقش به کل است؛ منتها بعضی که انجام دادند موضوع نیست این میشود واجب عینی، لذا محقق در شرایع فرمود اشبه، این است که واجب عینی است.
اقتضای اخلاقی آیات به وارستگی انسان قبل از امر به معروف
مطلب بعدی آن است که اینکه فرمود: ﴿وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ﴾ این وظیفه کل امت اسلامی است و کسانی اهل نجاتاند که به این امور قیام بکنند؛ منتها همان طوری که سیاق این آیات، اول ما را به تقوا دعوت کرد، فرمود: ﴿اتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ﴾ بعد فرمود: ﴿وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ﴾ و مانند آن، آنگاه فرمود: ﴿وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ﴾ بعد ﴿وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ﴾ این نشانه آن است که سیاق اخلاقی اقتضا میکند اول، خود انسان وارسته باشد بعد شروع به تهذیب دیگران بکند. سورهٴ مبارکهٴ «عصر» همین را تأیید میکند که بعد از بسم الله فرمود: ﴿وَ الْعَصْرِ ٭ إِنَّ اْلإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ ٭ إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ﴾ این یک اصل کلی است، فرمود سوگند به عصر حالا عصر وحی است عصر رسالت است عصر ظهور حضرت حجت(سلام الله علیه) است یا عصاره عالم است یا سوگند به عصر و فشار و جهاد و اجتهاد است به هر حال مقسم به است هر چه هست مطلب این است که هر انسانی در خسارت است، مگر انسانی که دارای این ارکان چهارگانه باشد رکن اول، ایمان که مسائل اعتقادی خود را تأمین کند رکن دوم، عمل که بعد از ایمان عمل صالح را رعایت کند ﴿إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ﴾ این دو رکن که همان ایمان است و عمل صالح. دو رکن دیگر که جمعاً میشود چهار رکن این است که همان طوری که خودش ایمان آورد دیگران را به ایمان دعوت کند که امر قلبی و اعتقادی است و همان طوری که خودش به عمل صالح موفق شد دیگران را به عمل صالح توصیه کند، این جمعاً میشود چهار رکن فرمود: ﴿وَ الْعَصْرِ ٭ إِنَّ اْلإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ﴾ مگر گروهی که دارای این ارکان اربعه باشند یک ﴿إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا﴾ دو ﴿وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ﴾ سه ﴿وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ﴾ این تواصی بالحق همان دعوت به ایمان است، چهار ﴿وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ﴾ که این تواصی به صبر، همان دعوت به عمل صالح است.
پرسش:...
پاسخ: بله آن برای اینکه بارزترین مصداق ایمان، نماز است که ستون دین است. ولی تفصیل چون قاطع شرکت است وقتی الصالحات جمع مُحلّیٰ به الف و لام هست و به عنوان عملوا الصالحات ذکر شده در مقابل ایمان، معلوم میشود آن اولی اعتقاد است و این دومی عمل خب و این اختصاصی به گروه معین ندارد همه همین طورند پس میشود گفت که امر به معروف و نهی از منکر که همان تواصی به حق و تواصی به صبر است یک برنامه فراگیر و جامع اسلامی است هم در برنامههای بیرون از حوزه اسلام، هم در برنامههای داخل.
عدم تنافی آیات امر به معروف و نهی از منکر با آیه 105 سوره مائده
مطلب بعدی تنافی است که بین آیات امر به معروف و نهی از منکر با آیهٴ 105 سورهٴ مبارکهٴ «مائده» است. در آیهٴ 105 سورهٴ مبارکهٴ «مائده» این است که ﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ إِلَی اللّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمیعًا فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴾؛ فرمود مؤمنین! فقط مواظب خودتان باشید ﴿عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ﴾ این ﴿علیکم﴾ اسم فعل است معنای فعل را دارد یعنی «الزموا»، مثل اینکه به یک انسان ناآشنا میگویند همین راه را بگیر و برو، یمین و یسار را نگاه نکن با کسی هم حرف نزن، فقط همین راه را بگیر و برو ﴿علیکم انفسکم﴾ یعنی «الزموا انفسکم» سر جای جانتان باشید ﴿لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ﴾؛ دیگران اگر گمراه شدند و شما به هدایت رسیدهاید به شما ضرری نمیرسانند ﴿إِلَی اللّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمیعًا فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴾ که جریان قیامت و محکمه عدل الهی است.
آن اشکال متوهم این است که این آیه میگوید امر به معروف و نهی از منکر لازم نیست؛ شما کار خودت را انجام بده چه کار به دیگران داری؟ جوابش این است که این کریمه فرمود: ﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ﴾ وقتی شما به هدایت رسیده باشید شما چه زمانی به هدایت میرسید؟ در صورتی که همه واجبها را که یکیاش امر به معروف است و نهی از منکر است انجام داده باشید خب، اگر کسی امر به معروف و نهی از منکر نکرد و طبق بیان خطبه نهجالبلاغه لعنت خدا بر او شد که چنین کسی هدایت نشده است تا ما بگوییم ﴿عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ﴾ در آن خطبه نهجالبلاغه حضرت امیر(سلام الله علیه) فرمود ذات اقدس الهی امتهای گذشته را که معصیت کردند لعنت کرد سفهای آنها را برای ارتکاب به معاصی حلمای آنها را که حلم کاذب ورزیدند برای ترک تناهی و ترک نهی خلاصه. خب، اگر کسی این وظیفه الهی را انجام ندهد حالا یا واجب کفایی است یا واجب عینی دیگر مهتدی نیست، وقتی مهتدی نشد «یضرّه من ضل» دیگران که گمراه شدند آن هم متضرر میشود، لذا اگر امر به معروف و نهی از منکر زنده نشد، همه معاقباند.
پرسش:...
پاسخ: آن طرف را که آیه متعرض نیست، آیه میفرماید شما کارتان را انجام بدهید، اگر اثر نکرد شما معذورید مثل اینکه در سورهٴ مبارکهٴ «رعد» به وجود مبارک رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: ﴿فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَ عَلَیْنَا الْحِسابُ﴾؛ تو کارت را انجام بده، تو تبلیغ بکن ما باید بررسی کنیم تو دیگر بیش از این مسئول و مأمور نیستی. در پایان سورهٴ «رعد» اینچنین آمده است ﴿فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَ عَلَیْنَا الْحِسابُ﴾ آیهٴ چهل سورهٴ «رعد» این است که ﴿وَ إِنْ ما نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَ عَلَیْنَا الْحِسابُ﴾ حالا اگر کسی امر به معروف کرد و نهی از منکر کرد و اثر نکرد، انسان به وظیفهاش عمل کرده، متضرر نمیشود.
پرسش:...
پاسخ: خب البته آن در صورتی است که انفس یعنی دیگر، چون دارد ﴿لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ﴾ معلوم میشود که این ﴿أَنْفُسَکُمْ﴾ نظیر ﴿وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ﴾ نیست، چون آنجا ﴿لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ﴾ خطاب به امت اسلامی است یعنی مال خودتان را یا ﴿فَسَلِّمُوا عَلی أَنْفُسِکُمْ﴾ یا ﴿لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ﴾ این گونه از موارد که دارد یعنی خودتان با هم؛ اما اینجا که دارد ﴿لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ﴾ معلوم میشود که جامعه را به دو قسم ضال و مهتدی تقسیم فرمود.
پرسش:...
پاسخ: بله؛ اما آنجا برای اینکه تقابل ارکان چهارگانه باهم محفوظ باشد، همه طاعات به صبر بر میگردد دیگر یا صبر علی الطاعة است یا صبر عن المعصیة است یا صبر عند المصیبه.
پرسش:...
پاسخ: برای اینکه نظم و سیاق آیات محفوظ بماند، چون چهار رکن است دیگر.
پرسش:...
پاسخ: بسیار خب، این تواصی به صبر یعنی همان تواصی به عمل صالحات، که جمع است.
پرسش:...
پاسخ: نه؛ حق یعنی ایمان، آن وقت عمل صالح شامل ارکان خواهد بود انسان عقیدهای دارد یک عمل، همین عقیده را به دیگران توصیه میکند میشود تواصی به حق، همین عمل صالح را به دیگران سفارش میکند میشود تواصی به صبر.
پرسش:...
پاسخ: ظاهراً همه آن اقسام سهگانه مشمول اینجا هستند.
پرسش:...
پاسخ: آن جامعش هست البته یعنی انسانی که میخواهد اطاعت کند، تحمل باید بکند و کسی که میخواهد معصیت را ترک بکند باید تحمل بکند و مانند آن، جامع هر سه عنوان صبر است.
اخلاق الهی در امر و نهی ، از نرم ترین روش تا خشن ترین برخورد
مطلب بعدی آن است که اینکه فرمود امر به معروف کنید و نهی از منکر بعد مراتبی هم برایش ذکر کردند، چون خود ذات اقدس الهی همه این مراتب را در قرآن کریم اعمال و اعلام کرده است در روایتی که در نهجالبلاغه قبلاً خوانده شد این بود که امر به معروف و نهی از منکر «لَخُلُقان مِن خلق الله» خب، اگر اینها اخلاق الهیاند و ما مأموریم که به اخلاق الهی متخلق باشیم، ببینیم خدا چگونه امر و نهی از منکر کرده. ذات اقدس الهی که ما را ﴿إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ اْلإِحْسانِ وَ إیتاءِ ذِی الْقُرْبی وَ یَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ﴾ این زیر پوشش مطلق وضع است [و] این را با نرمی اعمال میکند؛ مکرر با نرمش سخن میگوید، بعد به جایی میرسد که میگوید هر چه فریاد هم بخواهید بزنید کسی گوش به حرفهایتان نمیدهد و اجازه اینکه فریاد هم بزنید هم ندارید. خب از آن نرمترین روش تا خشنترین برخورد در قرآن کریم است حالا ببینیم بین این نرم و آن خشن، مراتبی هم واسطه است.
در بخشی از قرآن کریم که به عنوان آیات نرم است، گذشته از اینکه خودش به موسی و هارون(علیهما السّلام) دستور میدهد که به فرعون و آل فرعون ﴿فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیِّنًا لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی﴾ که با نرمرفتاری، سخن بگویید گذشته از اینکه آن دستور را به فرعون خشن میدهد خودش در سورهٴ مبارکهٴ «نور» آیهٴ 22 بعد از آن جریان افک و اینها میفرماید: ﴿أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللّهُ لَکُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ﴾؛ دوست ندارید که خدا شما را بیامرزد خدا غفور و رحیم است. خب، این خیلی نرم است، ذات اقدس الهی که خالق کل است با بنده تبهکار خود اینطور حرف بزند دوست ندارید که خدا شما را بیامرزد خب این خیلی نرم است دیگر ﴿أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللّهُ لَکُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ﴾؛ آیا مایل نیستید این خیلی دوستانه است دیگر این در لبه نرم تا وقتی که اینها سرکشیشان را ادامه دادند خب انسان وقتی که گرفتار شد حالا ناله میزند در آن لحظه ذات اقدس الهی میفرماید دیگر ناله هم نزنید حق ناله هم ندارید انسان تبهکار گاهی با عذرخواهی سبک میشود در قیامت میفرماید ما اجازه عذرخواهی هم به اینها نمیدهیم آتش درون و بیرون اینها را گرفته.
در سورهٴ مبارکهٴ «مؤمنون» آیهٴ 65 فرمود: ﴿لا تَجْأَرُوا الْیَوْمَ إِنَّکُمْ مِنّا لا تُنْصَرُونَ﴾ «جؤار» همان نالهای است یک بچه غزال وقتی مادرش را از دست داد ناله میزند این را میگویند «جؤار» ناله، لابه. خب فرمود: ﴿لا تَجْأَرُوا﴾؛ جؤار نکنید، ناله نزنید آه نکشید، خلاصه برای اینکه ﴿الْیَوْمَ إِنَّکُمْ مِنّا لا تُنْصَرُونَ﴾؛ هیچ کمکی به شما نخواهد شد خب از آن مرحله سورهٴ «نور» تا این مرحله سورهٴ «مؤمنون» فاصله خیلی است وقتی که گرفت میگوید حالا ناله هم حق ندارید بکنید گاهی انسان با عذر خواهی یک مقدار سبک میشود این را در قیامت فرمود که ﴿وَ لا یُؤْذَنُ لَهُمْ فَیَعْتَذِرُونَ﴾ ما اجازه اعتذار هم به اینها نمیدهیم برای اینکه اتمام حجت شده است این میشود خلق الهی اگر امر به معروف و نهی از منکر «خُلُقان مِن خُلُقِ الله» سبحانه و تعالی و ما هم مأموریم به تخلق به اخلاق الهی از نرمترین رفتار تا آن درشترین و خشنترین رفتار اینها مراتبی است که یکی پس از دیگری باید طی بشود.
تفقه در دین وسیله ای برای ترساندن مردم از عذاب الهی
مطلب دیگر آن است که در حوزه اسلامی گروه خاصی وقتی قیام کردند موضوع منتفی شد، دیگر جا برای قیام دیگران نیست این را در همان آیه معروف «نفر» یعنی آیهٴ 122 سورهٴ «توبه» بیان فرمود که ﴿وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ﴾ خب، این گذشته از اینکه آن دعوت بینالمللی را اعلام کرده است که ﴿یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ﴾ شامل همه میشود این یک تقسیم داخلی است که رشتههای گوناگون وظایف را به افراد گوناگون ارجاع میدهد اما قسمت مهم در بحثهای قبل هم ملاحظه فرمودید که هدف این نیست که یک عده بیایند فقه پیدا کنند فقه به اصطلاح قرآن غیر از فقه به اصطلاح حوزه است چه اینکه حکمت به اصطلاح قرآن غیر از حکمت به اصطلاح حوزه است اینها نوع علوم الهی را میگویند حکمت نوع علوم الهی را میگویند فقه ﴿لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ﴾ که این مهم است یعنی فقیه شدن وسیله است آن برنامههای میانگین حوزه است اما برنامههای مهم بعد از اینکه انسان فقیه شد باید آنها را اجرا کند و آن برنامه این نیست که انسان فقیه بشود بعد کتاب بنویسد یا تدریس کند یا سخنرانی کند یا امامت کند یا ارشاد کند اینها نیست اینها چون کارهای سهلی است واقع یعنی هم فقیه شدن و مجتهد شدن خیلی سخت نیست، هم مدرس شدن و هم مصنف شدن و مؤلف شدن و امام جمعه و جماعت شدن و سخنرانی کردن و حکیم شدن و استاد شدن، اینها خیلی سخت نیست. آن که سخت است و مهم این است که انسان بتواند ﴿وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ﴾ بتواند مردم را از جهنم بترساند خلاصه این کار همه نیست چون این کار خیلی سخت است و کار همه هم نیست، آمدند گفتند: ﴿لِیُنْذِرُوا﴾ یعنی «لیعلموا، لیخبروا» اینقدر این سطح این آیه تنزل کرد که تازه شده دلیل حجیت خبر واحد. تبلیغ، اینها خب خیلی کار سهلی است دیگر، کسی برود یک ساعت سخنرانی بکند خیلی هم عالمانه هم حرف بزند اینها سخت نیست، آن عرضه که آدم بتواند مردم را از جهنم بترساند او خیلی سخت است و حرف هر کسی هم در مردم اثر نمیکند که آدم از جهنم بترسد. مرحوم مفید(رضوان الله علیه) از وجود مبارک رسول خدا (علیه آلاف التحیة و الثناء) نقل کرده است که وقتی رسول خدا از جهنم خبر میداد مثل اینکه از حمله و تهاجم یک لشکر جرار میخواست خبر بدهد «و تَحْمارُّ وَ خَبَتاهُ ... کأنّه مُنذِرُ جَیْش» خب آنجا که فرمانده لشکر میخواهد دستور آژیر بده و سربازها را با خبر کند که حمله شروع شد این با یک صورت سرخی بالأخره خبر میدهد از حمله دیگر این در حال عادی که خبر نمیدهد که فرمود وقتی حضرت از جهنم سخن میگفت مثل اینکه از حمله یک لشکر جرار دارد خبر میدهد صورتش سرخ میشد این میشد نذیر این میشد منذر فقها که علمایاند ورثه انبیایند که مردم را بترسانند از جهنم وقتی انذار کردند آن وقت جامعه به راه میافتد ﴿وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ﴾ آن وقت ﴿لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ﴾ مردم البته میترسند ما اگر این رسالتمان را این وظیفهمان را داشته باشیم مردم بالطبع از جهنم میترسند خلاصه اگر خواستیم سخنرانی تحویل مردم بدهیم اثرش همین است که میبینید اما اگر واقعاً خودمان از جهنم بترسیم و کار سختی هم هست البته آدم بتواند باور بکند که جهنمی هم هست البته زبانی میگوییم شهادت میدهیم؛ اما خب جمع نمیشود کسی معتقد باشد جهنمی هست و دست به گناه بزند بعد هم بداند این گناه آتش است جمعش دشوار است بالأخره آن وقت است که جامعه اثر دارد جامعه ما به لطف الهی به برکت امام انقلاب و خون شهدا، جامعه فاضلهای شده به لطف الهی.
غیرت مسلمانان موجب حفظ امت اسلامی
الآن هم خبر دادند که عدهای از عزیزان ما حرکت کردند راهپیمایی کنند برای محکوم کردن تجاوز این شیطان بزرگ و این متحدیناش «یا لیتنا کنا معهم» این وظیفه همه ماست در همه حالات، بالأخره حیات چه کم و چه زیاد، آنچه بعداً میگذرد مثل همین قبلی است اگر بدتر از این نباشد مثل همین قبلیهاست. هر کدام ما، سنی را گذراندیم و هر چه که دوران خوشی زندگی ما گذشت، بعداً هم هر چه بگذرد اگر هم خیلی هم خوش بگذرد مثل گذشته است دیگر بهتر از اینکه نخواهد شد؛ اما واقع این درنده آمده در منطقه حرمین را به این صورت در آورده هم آن آلسعود پلید این کار را کرده هم این صدام پلید دست به این کار زده و راه را برای شیطان بزرگ باز کرده و حضور همه مردم لازم است آگاهی همه مردم لازم است و آمادهباش همه نیروهای نظامی و انتظامی لازم است آنها الآن هنوز کار به جایی نرسیده به فکر تقسیم غنیمتاند. خب، این حرفی که ترکیه گفته بود این یک حرف فتنه برانگیزی بود، گفت ایران اگر بخواهد وارد مرز عراق بشود ما هم میآییم، این همان الآن قصدشان ارباً ارباً کردن عراق است دیگر و اگر خدای ناکرده اعتاب مقدسه هم زیر پوشش افرادی نظیر همانها قرار بگیرد دیگر برای همه موارد قرآن را آن سعودی به آن صورت در آورد عترت را هم این به این صورت درآورده حضور همه مسلمانها لازم است گاهی در بعضی از بیانها حضرت امیر(سلام الله علیه) مسلمانها را به غیرت آنها دعوت میکند الآن اگر واقعاً مسلمانهای هند و پاکستان بنگال و سایر کشورهای اسلامی جلوی دولتهایشان را بگیرند آنها بالأخره لااقل حرف مردم مظلوم ستم دیده را به جهانیان میرسانند این هست. الآن باز همان ایران است که دارد حرف حق را میگوید دیگر یعنی این رسانههای ایراناند که دارند حرف حق را میگویند که چقدر پیشرفت کرده، که چقدر هواپیما سرنگون شده، چه هواپیمایی الآن هم حرف مسلمانها را ایران دارد میزند بالأخره، دیگر به این فکر نیست که صدام هم مثل آنها پلید است که دلش برای مسلمانهای عراق یا مسلمانهایی که الآن دارند چه در عراق چه در غیر عراق کشته میشوند دلش برای این میسوزد و مردم، مردم بزرگواریند و امام، یک آدم معمولی نبود خلاصه ﴿کُنْتُمْ أَمْواتًا فَأَحْیاکُمْ﴾ واقع، در عصر حاضر نسبت به امام (رضوان الله علیه) صادق است و سیاستمداران ما را هم از سیاستبازی نجات داد و اینها را واقعاً سیاستمدار کرد، اینها هم عاقلاند فرصت طلب نیستند، طوری نیست که یک وقت که حالا صدام عاجز شد اینها هم از این طرف حمله بکنند این طور نیست واقع ایران عزیز و عظیم و بزرگوار است اینها را امام (رضوان الله علیه) خوب تربیت کرد حرف حق و صحیح را هم الآن رسانههای گروهی ایران دارند میگویند الآن ایران سینهاش را سپر کرده در برابر همه تبلیغات این غرب، ایستاده، آنها گزارشهای راست را کنترل کردند ایران دارد میگوید آنها مظلوم را ظالم و ظالم را مظلوم نشان میدهند، ایران ظالم را ظالم و مظلوم را مظلوم معرفی میکند نه قصد تجاوز به خاک کسی دارد و نه از کسی میترسد واقع کسی از کسی میترسد که بخواهد در دنیا بماند و اگر کسی نخواهد بماند هیچ ترسی ندارد، واقع مردم ایران این عزیزان سپاه و بسیج و سایر نیروهای رزمی چه حوزه چه دانشگاه چه سایر مردم «ایدهم الله تعالی» اینها ترس را ترساندن، اینها اصلاً ترس حق ندارد در قلب این مردم راه پیدا کند، بالأخره ترس پدیدهای است اینچنین نیست که مجاز باشد به سراغ هر کس برود.
قیام برای تغییر منکر وظیفه آحاد مسلمین
در تتمه امر معروف نهی از منکر این روایتها را هم بخوانیم که اگر منکری در خلیج فارس اتفاق افتاد وظیفه همه مردم اسلامی است که قیام کنند یا نه؟ خیلی از این مسائل ممکن است که در اینجا به عنوان مسجد اعظم یا حوزه علمیه یا مدرسه فیضیه یا جای دیگر آقایان تدریس بکنند و بفرمایند؛ اما طولی نمیکشد که در سراسر جهان اسلامی هست، حرف شما مرتب میرسد. یعنی یک سخنرانی که شما داشته باشید این رادیوهای برون مرزی فرمایشات شما را به مردم میرسانند، خیلی از این مسلمانان روسیه به وسیله سخنرانی شماها آشنا شدند یعنی برنامههای برون مرزی برای اینها درسهای تبلیغی گذاشته درسهای فقه و اصول و فلسفه و کلام و تفسیر گذاشته آنها با نداشتن کتاب و قرآن و کتابهای فقهی به خیلی از مسائل در طی این چند سال انقلاب آشنا شدند بعد کم کم این دیوار که برداشته شد اینها به مسائل اسلامی عمل کردند وگرنه با گذشت هفتاد سال خیلی از احکام اسلامی را از یاد مسلمانهای روسیه رفت هر حرفی که حوزه بزند به لطف الهی هر کاری که شما آقایان بکنید یا دیگران بکنند راهپیمایی بکنید راهپیمایی بکنند همه در جهان منعکس خواهد و هر کسی به هر اندازه از او بر بیاید بخواهد منکری را تغییر بدهد و تغییر ندهد شریک منکر همان منکران است این منطق همه انبیاست.
مرحوم کلینی(رضوان الله علیه) در کتاب شریف روضه کافی نقل کرده همان را در کتاب وسائل هم نقل کردند که عیسای مسیح(سلام الله علیه) فرمود: «التارک شفاء المجروحِ مِن جَرْحِهِ شریکٌ لِجارِحِه»؛ اگر کسی زخم خوردهای را ببیند و به سراغ درمان او نرود این شریک جرم آن جارح است یک وقت است که این خلیج فارس را برای این جهت مشتعل کردند که کویت را آزاد کنند؛ اما یک وقت کل عراق دارد ارباً اربا میشود، خب این دو تا حرف است اینها اینچنین نیستند که اگر خدای ناکرده بر عراق مسلط بشوند دیگر منطقه را رها کنند اینها کل منطقه را به عنوان عبد و برده زیر پوشش میگیرند این است که بر هر مسلمانی واجب است این منکر را تغییر بدهد؛ منتها دخالتهای نظامی، ایران تعهدی نسپرده به مسئولین ما بیش از همه به راه امام آشنایند اما کاری که انسان از او برمیآید رساندن صدای مظلوم است به عالم و دعوت مردم است به حمایت از مظلوم و محکوم کردن این غرب غارتگر است، چه اینکه بر مسیحیها هم واجب است آن پیرمرد به عنوان پاپ که در واتیکان رفته در اتاق بسته دعا کرده باید بداند این دعای او به سود احدی نیست حتی به سود خود او، چون حرف مسیح را امام صادق به ما رسانده. فرمود: «إنّ التارک شفاء المجروحِ مِن جَرْحِهِ شریکٌ لِجارِحِه»؛ کسی مظلومی را ببیند و به داد مظلوم نرسد این شریک ظلم و جرح آن جارح ظالم است این حرف همه انبیاست آنگاه اینطور مسلمانها کشته بشوند به وسیله این غرب کافر و صدای اینها هم به جایی نرسد این روا نیست.
تغییر منکر فراتر از نهی از منکر و روایات مربوط به آن
این حدیث را که انسان باید منکر را تغییر بدهد دیگر از مسئله امر به معروف میگذرد، آنکه جریان سید الشهداء(سلام الله علیه) بود آن یک مطلب عمیقی را کنار فرمایش رسول خدا به مردم فهماند یعنی حضرت بعد از اینکه از مکه درآمده است به طرف کربلا حرکت کردند به آن سه راهی رسیدند یک راه به طرف کوفه بود که قافلهای به طرف کوفه میرفت یک راهی بود که ظرمّاح داشتند، یک راهی هم بود که حضرت را وادار کردند به سرزمین کربلا در آن سه راهی ـ قبل از متفرق شدن ـ حضرت اعلام کرد که بایستید، من سخنرانی کنم. نظیر جریان غدیر قبل از متفرق شدن آن سخنرانی و خطبه معروف ایراد شد. اینجا هم قبل از سخنرانی، حضرت فرمود بایستید من حرفهایم را بزنم بعد میخواهید به طرف کوفه بروید یا جایی دیگر بروید، بروید و آن همان حدیث معروف که من «أنّ رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) قد لا فی حیاتِه مَن رأی سلطاناً جائراً» و کذا و کذا که «مُسْتَحِلاً لحرم الله ناکِثاً لعَهدِ الله... یَعْمَل فی عبادِ الله بالإثمِ و العُدوان» و قیام نکند و او را تغییر ندهد «حقیقاً علی اللهِ سبحانه و تعالی ان یُدْخِلَهُ مَدخَلَه» این دیگر امر به معروف نیست، امر به معروف در آن نامههای قبلی هست که «اُرید أن آمَرَ بالمعروف و انهی عن المنکر»؛ نگذاریم معروف واقع بشود، رفت و گفت و مصاحبه کرد و مناظره کرد و پیام داد و پیام فرستاد و قاصد برد قاصد آورد این امر به معروف بود؛ اما منکر واقع شد. این جا، جای قیام است؛ تغییر منکر غیر از نهی از منکر است، نهی از منکر مقدمه کار است؛ اگر کسی قصد کار خلاف دارد قلباً یا لساناً یا یداً جلوی او را میگیرند که نکند، حالا اگر شروع کرد این نهی از منکر نیست این تغییر منکر است در آن حدیث معروف سید الشهداء(سلام الله علیه) فرمود که دوران امر به معروف تمام شد، نهی از منکر گذشت الآن مرحله تغییر منکر است به پیغمبر فرمود اگر کسی ببیند ظالمی مشغول منکر است و تغییر ندهد این با ظالم یکجا میسوزد، سخن از نهی از منکر نیست تا کسی بگوید ما اعلامیه دادیم این نیست [بلکه] سخن از تغییر منکر است و این تغییر منکر با نهی از منکر خیلی فرق دارد. آن کار خود سیدالشهداء(سلام الله علیه) آن مقدمات به عنوان اتمام حجت امر به معروف و نهی از منکر بود. باب چهارم از ابواب امر به معروف و نهی از منکر در وسائل این است که امام صادق(سلام الله علیه) میگوید امیرالمؤمنین فرمود: «انّ الله لا یعذِّبُ العامةَ بذَنْبِ الخاصةِ إذا عملت الخاصةَ بالمنکر سِرّاً» اگر گروهی در خفا و در سر معصیت کردند خدا همه را عذاب نمیکند «مِن غیر أن تَعْلَمَ العامّةُ» اما «فاذا عَمِلَتْ الخاصةُ بالمنکر جِهاراً»؛ علناً دارند یک عده معصیت میکنند «فلم یُغَیَّر ذلک» را «العامهُ استوجب الفریقان العقوبة من الله» تغییر بدهد نه موعظه کند یا اعلامیه بدهد نهی از منکر غیر از تغییر منکر است. منکر، واقع شده الآن خلیج به آتش کشیده شده این یک ملیارد مسلمان همینطور ساکتاند اگر اروپا یک مقدار تظاهرات دارد ـ حالا اگر ساختگی نباشد ـ این معنایش این نیست که ستم نکنید [بلکه] معنایش این است که از ما کسی را نکشند. حالا اگر این غرب غارتگر موفق بشود در همان فضای دور دست بدون اینکه کشته بشود، این عراقی را [و] مسلمانها را ارباً اربا بکند اگر یک نفر غربی تظاهر کرد، راهپیمایی میکنند که، شعارشان این است ما برای نفت خون نمیدهیم یعنی از ما کسی را نکشید اگر بکشید، کشتید این است ﴿لاَ تُظْلَمُونَ﴾ را میگویند قبول نداریم اما ﴿لاَ تُظْلَمُونَ﴾ باشد این است وگرنه تظاهراتشان برای این نیست که شما جنگ نکنید یا کسی را نکشید که پس نهی از منکر برای اوایل کار سید الشهداء(سلام الله علیه) بود حالا که شد، حالا که شد در این سه راهی قبل از اینکه عدهای به طرف کوفه بروند و طرمّاح راه خود را طی کند، فرمود الان دیگر نصاب نهی از منکر تمام شد تغییر منکر است. فرمود: «فاذا عملت الخاصة بالمنکر جهالاً فلم تغیر ذلک» را «العامه استوجب الفرقان العقوبة» در حدیث بعدی دارد که «و لم یغیر علیه» اگر عامه جلوی خاصه را نگیرد همگان ضرر میکنند.
حدیث بعدی که از حضرت امیر(سلام الله علیه) است «ان الله لا یُعَذِّبُ العامةَ بذنبِ الخاصة» بعد فرمود: «و لا یَحْضُرنَّ أحدکم رجلاً یَضْرِبُه سلطانٌ جائرٌ و ظُلماً و عُدواناً و لا مقتولاً و لا مظلوماً اذا لم یَنْصُره» مبادا یک وقت شما ببینید مظلومی هست و شما فریاد نزنید، این نهی از منکر نیست [بلکه] این تغییر منکر است «لان نُصْرَتَه علی المؤمن فریضةٌ واجبةٌ اذا هو حَضَرَه والعافیةُ أوسعُ ما لم تُلْزِمُکَ الحجّةُ الظاهرةُ و لما جُعِلَ التَّفضُّل فی بنی اسرائیل جَعَلَ الرجلُ منهم»؛ چون ذات اقدس الهی خیلی نعمت به بنیاسرائیل داد اینها هم مغرور شدند [و] ظالم و مظلوم کنار هم زندگی میکردند «و لما جُعِلَ التَّفضُّل فی بنی اسرائیل جَعَلَ الرجلُ منهم یری اخاه علی الذنب فَیَنْهاه» نهی از منکر میکرد «فلا ینتهی» خب میگفت ما وظیفهمان را انجام دادیم نهی از منکر کردیم او گوش نداد بعد هم با هم زندگی میکردند «فلا یَمْنَعُهُ ذلک ان یکون أکیلَهُ و جَلیسَهُ و شَریبَهُ»؛ همین که نهی از منکر کرد و او منتهی نشد، میگفت ما کارمان را انجام دادیم خب او نکرد بعد با هم غذا میشدند، اکیل میشدند، جلیس میشدند، شریک میشدند در یک جا مینشستند غذا میخوردند و امثالذلک «حتی ضرب الله عزو جل قلوبُ بعضهم ببعض و نزل فیهم القرآن حیث یقول ﴿لُعِنَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ بَنی إِسْرائیلَ عَلی لِسانِ داوُودَ وَ عیسَی﴾»؛ همه انبیا اینها را لعنت کردند «﴿ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ﴾» روایت سوم این باب که از امام صادق(سلام الله علیه) است این است که «ما أقَرُّ قومٌ بالمنکر بین أظْهُرِهم لا یُغَیِّرونَهُ إلاّ أوْشَکَ انیَعُمَّهُمُ الله بعقابٍ مِن عنده»؛ هیچ قومی نیست که منکری را ببینند بعد تغییر ندهند خب اینها باید از هم کاملاً جدا بشود همه اینها را مرحوم صاحب وسائل در یک باب نقل کرده است البته خب او محدثی بود(رضوان الله علیه) کارش همینها بود؛ اما یک فقیه که نمیتواند اینها را یکجا بحث کند که و سیدالشهداء(سلام الله علیه) هم یکجا اینها را پیاده نکرده [بلکه] که اول نهی از منکر بعد تغییر منکر آن نامههای اولیاش این بود الآن وظیفه همه ما همه اولاً نهی از منکر کردند این غرب کافر ستم کار را گفتند این کار را کرد، الآن سخن از تغییر منکر است، امیدواریم به دست همه شما عزیزان و برادران اسلامی خلیج امن بشود.
«و الحمد لله رب العالمین»
امر به معروف واجب عینی مشروط و رد قول مخالف
اقتضای اخلاقی آیات به وارستگی انسان قبل از امر به معروف
غیرت مسلمانان موجب حفظ امت اسلامی
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿104﴾ وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ وَ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ ﴿105﴾
شمول امر به معروف و نهی از منکر بر دو حوزه اسلامی و بین المللی
اینکه فرمود گروهی از شما یا از جنس شما امتی باشند که به خیر دعوت میکنند بعد امر به معروف و نهی از منکر دارند، این دو برنامه را به همراه دارد یکی برنامه داخل حوزه اسلامی است؛ یکی هم آن برنامه بینالمللی اسلام است. آن بخشی که مربوط به داخل حوزه اسلامی است همین مسئله امر به معروف و نهی از منکر و مانند آن است؛ اما آن بخشی که بینالمللی است همان دعوت الی الخیر است، گرچه آن هم از یک نظر مشمول امر به معروف خواهد بود بیان ذلک این است که خیر شامل اسلام و همه احکام الهی خواهد شد، دعوت غیر مسلمان به اسلام، مشمول دعوت الی الخیر است چه اینکه دعوت مسلمان عاصی به اطاعت، این امر به معروف و نهی از منکر است. پس اولاً باید مردم را به اسلام فرا خواند، بعد در داخل حوزه اسلامی مسلمین را به عنوان امر به معروف و نهی از منکر راهنمایی کرد.
امر به معروف واجب عینی مشروط و رد قول مخالف
مطلب دیگر آن است که گروهی استدلال کردند بر واجب کفایی بودن این، به اینکه چون امر به معروف و نهی از منکر شرایطی دارد، نظیر علم به معروف و علم به منکر یا قدرت یا احتمال تأثیر و مانند آن و مهمترین شرطش همان علم معروف و علم به منکر است و این شرط در همه نیست، برای اینکه همه عالم به معروف نیستند بنابراین برای همه واجب نیست، وقتی بر همه واجب نشد میشود واجب کفایی. این خلاصه سخن کسانی که یکی از ادله وجوب کفایی را مسئله اشتراط علم دانستند.
جوابش آن است که واجب عینی در مقابل واجب کفایی است اگر کسی خواست استدلال کند که امر به معروف و نهی از منکر واجب کفایی است باید یا وجوب عینی را رد کند یا وجوب کفایی را اثبات کند که با اثبات یکی دیگری نفی بشود یا با نفی دیگری وجوب کفایی اثبات بشود. اما مسئله مشروط، در مقابل واجب مطلق است یک واجب مشروطی است در مقابل واجب مطلق [و] یک واجب کفایی است در مقابل واجب عینی. این دلیلی که آقایان ارائه دادند نشانه آن است که امر به معروف و نهی از منکر نظیر حج، واجب مشروط است؛ شرطش آگاهی به معروف و منکر است این حق است. اما مگر حج واجب کفایی است حج، واجب عینی مشروط است. بعضی از امور واجب مطلقاند [و] وجوب مطلق دارند، نظیر نماز که انسان چه طاهر باشد چه طاهر نباشد نماز بر او واجب است و طهارت شرط حصولی نیست، بلکه تحصیلی است باید طهارت را تحصیل بکند؛ اگر متطهر است که نماز میخواند اگر متطهر نیست که طهارت تحصیل میکند، این واجب مطلق است نسبت به این شرط طهارت. بعضی از واجبها مشروطاند، نظیر کسی که بخواهد مکه برود شرطش استطاعت است؛ اگر مستطیع بود حج بر او واجب است [و] اگر مستطیع نبود حج بر او واجب نیست، تحصیل استطاعت واجب نیست که این شرط حصولی است نه شرط تحصیلی، شرط وجوب است نه شرط واجب.
پرسش:...
پاسخ: عیب ندارد آن هم به خواست خدا آن هم بحث میشود ـ انشاءالله ـ بنابراین اگر کسی خواست استدلال کند که این واجب کفایی است برای اینکه بر همه واجب نیست، دلیلی که ارائه داده نشانه آن است که این واجب، واجب مشروط است نه واجب مطلق؛ اما ثابت نمیکند که این واجب کفایی است نه واجب عینی. اگر کسی گفت حج بر همه واجب نیست بر مستطیعها واجب است یعنی واجب مشروط است؛ هر کسی مستطیع شد بر او واجب است، حج واجب عینی مشروط است یعنی الواجب یا عینی است یا کفایی، آنگاه واجب عینی یا مطلق است یا مشروط. اگر دیدیم بر همه واجب نیست بر عالم به معروف واجب است بر عالم به منکر واجب است، این معنایش آن است که این واجب مشروط است نه مطلق؛ اما معنایش این نیست که این واجب کفایی است نه عینی.
پرسش:...
پاسخ: این اثر مشترک است بین وجوب کفایی و وجوب عینی که موضوعش منتفی شده باشد که روزهای اول بحث شد. این اثر، مختص وجوب کفایی نیست اگر خواستیم که شناسایی کنیم که این واجب، کفایی است یا نه باید در نحوه تعلق وجوب بحث بشود که اگر نحوه تعلق این است که تکلیف «الی بعض ما» متوجه شد یا «احد لا علی التعیین» متوجه شد یا «فرد علی البدل» متوجه شد و امثالذلک از انحای تصویر وجوب کفایی، کما فی الاصول این میشود واجب کفایی؛ اما اگر نحوه تعلّقش به کل است؛ منتها بعضی که انجام دادند موضوع نیست این میشود واجب عینی، لذا محقق در شرایع فرمود اشبه، این است که واجب عینی است.
اقتضای اخلاقی آیات به وارستگی انسان قبل از امر به معروف
مطلب بعدی آن است که اینکه فرمود: ﴿وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ﴾ این وظیفه کل امت اسلامی است و کسانی اهل نجاتاند که به این امور قیام بکنند؛ منتها همان طوری که سیاق این آیات، اول ما را به تقوا دعوت کرد، فرمود: ﴿اتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ﴾ بعد فرمود: ﴿وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ﴾ و مانند آن، آنگاه فرمود: ﴿وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ﴾ بعد ﴿وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ﴾ این نشانه آن است که سیاق اخلاقی اقتضا میکند اول، خود انسان وارسته باشد بعد شروع به تهذیب دیگران بکند. سورهٴ مبارکهٴ «عصر» همین را تأیید میکند که بعد از بسم الله فرمود: ﴿وَ الْعَصْرِ ٭ إِنَّ اْلإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ ٭ إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ﴾ این یک اصل کلی است، فرمود سوگند به عصر حالا عصر وحی است عصر رسالت است عصر ظهور حضرت حجت(سلام الله علیه) است یا عصاره عالم است یا سوگند به عصر و فشار و جهاد و اجتهاد است به هر حال مقسم به است هر چه هست مطلب این است که هر انسانی در خسارت است، مگر انسانی که دارای این ارکان چهارگانه باشد رکن اول، ایمان که مسائل اعتقادی خود را تأمین کند رکن دوم، عمل که بعد از ایمان عمل صالح را رعایت کند ﴿إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ﴾ این دو رکن که همان ایمان است و عمل صالح. دو رکن دیگر که جمعاً میشود چهار رکن این است که همان طوری که خودش ایمان آورد دیگران را به ایمان دعوت کند که امر قلبی و اعتقادی است و همان طوری که خودش به عمل صالح موفق شد دیگران را به عمل صالح توصیه کند، این جمعاً میشود چهار رکن فرمود: ﴿وَ الْعَصْرِ ٭ إِنَّ اْلإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ﴾ مگر گروهی که دارای این ارکان اربعه باشند یک ﴿إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا﴾ دو ﴿وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ﴾ سه ﴿وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ﴾ این تواصی بالحق همان دعوت به ایمان است، چهار ﴿وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ﴾ که این تواصی به صبر، همان دعوت به عمل صالح است.
پرسش:...
پاسخ: بله آن برای اینکه بارزترین مصداق ایمان، نماز است که ستون دین است. ولی تفصیل چون قاطع شرکت است وقتی الصالحات جمع مُحلّیٰ به الف و لام هست و به عنوان عملوا الصالحات ذکر شده در مقابل ایمان، معلوم میشود آن اولی اعتقاد است و این دومی عمل خب و این اختصاصی به گروه معین ندارد همه همین طورند پس میشود گفت که امر به معروف و نهی از منکر که همان تواصی به حق و تواصی به صبر است یک برنامه فراگیر و جامع اسلامی است هم در برنامههای بیرون از حوزه اسلام، هم در برنامههای داخل.
عدم تنافی آیات امر به معروف و نهی از منکر با آیه 105 سوره مائده
مطلب بعدی تنافی است که بین آیات امر به معروف و نهی از منکر با آیهٴ 105 سورهٴ مبارکهٴ «مائده» است. در آیهٴ 105 سورهٴ مبارکهٴ «مائده» این است که ﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ إِلَی اللّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمیعًا فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴾؛ فرمود مؤمنین! فقط مواظب خودتان باشید ﴿عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ﴾ این ﴿علیکم﴾ اسم فعل است معنای فعل را دارد یعنی «الزموا»، مثل اینکه به یک انسان ناآشنا میگویند همین راه را بگیر و برو، یمین و یسار را نگاه نکن با کسی هم حرف نزن، فقط همین راه را بگیر و برو ﴿علیکم انفسکم﴾ یعنی «الزموا انفسکم» سر جای جانتان باشید ﴿لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ﴾؛ دیگران اگر گمراه شدند و شما به هدایت رسیدهاید به شما ضرری نمیرسانند ﴿إِلَی اللّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمیعًا فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ﴾ که جریان قیامت و محکمه عدل الهی است.
آن اشکال متوهم این است که این آیه میگوید امر به معروف و نهی از منکر لازم نیست؛ شما کار خودت را انجام بده چه کار به دیگران داری؟ جوابش این است که این کریمه فرمود: ﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ﴾ وقتی شما به هدایت رسیده باشید شما چه زمانی به هدایت میرسید؟ در صورتی که همه واجبها را که یکیاش امر به معروف است و نهی از منکر است انجام داده باشید خب، اگر کسی امر به معروف و نهی از منکر نکرد و طبق بیان خطبه نهجالبلاغه لعنت خدا بر او شد که چنین کسی هدایت نشده است تا ما بگوییم ﴿عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ﴾ در آن خطبه نهجالبلاغه حضرت امیر(سلام الله علیه) فرمود ذات اقدس الهی امتهای گذشته را که معصیت کردند لعنت کرد سفهای آنها را برای ارتکاب به معاصی حلمای آنها را که حلم کاذب ورزیدند برای ترک تناهی و ترک نهی خلاصه. خب، اگر کسی این وظیفه الهی را انجام ندهد حالا یا واجب کفایی است یا واجب عینی دیگر مهتدی نیست، وقتی مهتدی نشد «یضرّه من ضل» دیگران که گمراه شدند آن هم متضرر میشود، لذا اگر امر به معروف و نهی از منکر زنده نشد، همه معاقباند.
پرسش:...
پاسخ: آن طرف را که آیه متعرض نیست، آیه میفرماید شما کارتان را انجام بدهید، اگر اثر نکرد شما معذورید مثل اینکه در سورهٴ مبارکهٴ «رعد» به وجود مبارک رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: ﴿فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَ عَلَیْنَا الْحِسابُ﴾؛ تو کارت را انجام بده، تو تبلیغ بکن ما باید بررسی کنیم تو دیگر بیش از این مسئول و مأمور نیستی. در پایان سورهٴ «رعد» اینچنین آمده است ﴿فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَ عَلَیْنَا الْحِسابُ﴾ آیهٴ چهل سورهٴ «رعد» این است که ﴿وَ إِنْ ما نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَ عَلَیْنَا الْحِسابُ﴾ حالا اگر کسی امر به معروف کرد و نهی از منکر کرد و اثر نکرد، انسان به وظیفهاش عمل کرده، متضرر نمیشود.
پرسش:...
پاسخ: خب البته آن در صورتی است که انفس یعنی دیگر، چون دارد ﴿لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ﴾ معلوم میشود که این ﴿أَنْفُسَکُمْ﴾ نظیر ﴿وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ﴾ نیست، چون آنجا ﴿لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ﴾ خطاب به امت اسلامی است یعنی مال خودتان را یا ﴿فَسَلِّمُوا عَلی أَنْفُسِکُمْ﴾ یا ﴿لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ﴾ این گونه از موارد که دارد یعنی خودتان با هم؛ اما اینجا که دارد ﴿لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ﴾ معلوم میشود که جامعه را به دو قسم ضال و مهتدی تقسیم فرمود.
پرسش:...
پاسخ: بله؛ اما آنجا برای اینکه تقابل ارکان چهارگانه باهم محفوظ باشد، همه طاعات به صبر بر میگردد دیگر یا صبر علی الطاعة است یا صبر عن المعصیة است یا صبر عند المصیبه.
پرسش:...
پاسخ: برای اینکه نظم و سیاق آیات محفوظ بماند، چون چهار رکن است دیگر.
پرسش:...
پاسخ: بسیار خب، این تواصی به صبر یعنی همان تواصی به عمل صالحات، که جمع است.
پرسش:...
پاسخ: نه؛ حق یعنی ایمان، آن وقت عمل صالح شامل ارکان خواهد بود انسان عقیدهای دارد یک عمل، همین عقیده را به دیگران توصیه میکند میشود تواصی به حق، همین عمل صالح را به دیگران سفارش میکند میشود تواصی به صبر.
پرسش:...
پاسخ: ظاهراً همه آن اقسام سهگانه مشمول اینجا هستند.
پرسش:...
پاسخ: آن جامعش هست البته یعنی انسانی که میخواهد اطاعت کند، تحمل باید بکند و کسی که میخواهد معصیت را ترک بکند باید تحمل بکند و مانند آن، جامع هر سه عنوان صبر است.
اخلاق الهی در امر و نهی ، از نرم ترین روش تا خشن ترین برخورد
مطلب بعدی آن است که اینکه فرمود امر به معروف کنید و نهی از منکر بعد مراتبی هم برایش ذکر کردند، چون خود ذات اقدس الهی همه این مراتب را در قرآن کریم اعمال و اعلام کرده است در روایتی که در نهجالبلاغه قبلاً خوانده شد این بود که امر به معروف و نهی از منکر «لَخُلُقان مِن خلق الله» خب، اگر اینها اخلاق الهیاند و ما مأموریم که به اخلاق الهی متخلق باشیم، ببینیم خدا چگونه امر و نهی از منکر کرده. ذات اقدس الهی که ما را ﴿إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ اْلإِحْسانِ وَ إیتاءِ ذِی الْقُرْبی وَ یَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ الْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ﴾ این زیر پوشش مطلق وضع است [و] این را با نرمی اعمال میکند؛ مکرر با نرمش سخن میگوید، بعد به جایی میرسد که میگوید هر چه فریاد هم بخواهید بزنید کسی گوش به حرفهایتان نمیدهد و اجازه اینکه فریاد هم بزنید هم ندارید. خب از آن نرمترین روش تا خشنترین برخورد در قرآن کریم است حالا ببینیم بین این نرم و آن خشن، مراتبی هم واسطه است.
در بخشی از قرآن کریم که به عنوان آیات نرم است، گذشته از اینکه خودش به موسی و هارون(علیهما السّلام) دستور میدهد که به فرعون و آل فرعون ﴿فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیِّنًا لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی﴾ که با نرمرفتاری، سخن بگویید گذشته از اینکه آن دستور را به فرعون خشن میدهد خودش در سورهٴ مبارکهٴ «نور» آیهٴ 22 بعد از آن جریان افک و اینها میفرماید: ﴿أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللّهُ لَکُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ﴾؛ دوست ندارید که خدا شما را بیامرزد خدا غفور و رحیم است. خب، این خیلی نرم است، ذات اقدس الهی که خالق کل است با بنده تبهکار خود اینطور حرف بزند دوست ندارید که خدا شما را بیامرزد خب این خیلی نرم است دیگر ﴿أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللّهُ لَکُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ﴾؛ آیا مایل نیستید این خیلی دوستانه است دیگر این در لبه نرم تا وقتی که اینها سرکشیشان را ادامه دادند خب انسان وقتی که گرفتار شد حالا ناله میزند در آن لحظه ذات اقدس الهی میفرماید دیگر ناله هم نزنید حق ناله هم ندارید انسان تبهکار گاهی با عذرخواهی سبک میشود در قیامت میفرماید ما اجازه عذرخواهی هم به اینها نمیدهیم آتش درون و بیرون اینها را گرفته.
در سورهٴ مبارکهٴ «مؤمنون» آیهٴ 65 فرمود: ﴿لا تَجْأَرُوا الْیَوْمَ إِنَّکُمْ مِنّا لا تُنْصَرُونَ﴾ «جؤار» همان نالهای است یک بچه غزال وقتی مادرش را از دست داد ناله میزند این را میگویند «جؤار» ناله، لابه. خب فرمود: ﴿لا تَجْأَرُوا﴾؛ جؤار نکنید، ناله نزنید آه نکشید، خلاصه برای اینکه ﴿الْیَوْمَ إِنَّکُمْ مِنّا لا تُنْصَرُونَ﴾؛ هیچ کمکی به شما نخواهد شد خب از آن مرحله سورهٴ «نور» تا این مرحله سورهٴ «مؤمنون» فاصله خیلی است وقتی که گرفت میگوید حالا ناله هم حق ندارید بکنید گاهی انسان با عذر خواهی یک مقدار سبک میشود این را در قیامت فرمود که ﴿وَ لا یُؤْذَنُ لَهُمْ فَیَعْتَذِرُونَ﴾ ما اجازه اعتذار هم به اینها نمیدهیم برای اینکه اتمام حجت شده است این میشود خلق الهی اگر امر به معروف و نهی از منکر «خُلُقان مِن خُلُقِ الله» سبحانه و تعالی و ما هم مأموریم به تخلق به اخلاق الهی از نرمترین رفتار تا آن درشترین و خشنترین رفتار اینها مراتبی است که یکی پس از دیگری باید طی بشود.
تفقه در دین وسیله ای برای ترساندن مردم از عذاب الهی
مطلب دیگر آن است که در حوزه اسلامی گروه خاصی وقتی قیام کردند موضوع منتفی شد، دیگر جا برای قیام دیگران نیست این را در همان آیه معروف «نفر» یعنی آیهٴ 122 سورهٴ «توبه» بیان فرمود که ﴿وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ﴾ خب، این گذشته از اینکه آن دعوت بینالمللی را اعلام کرده است که ﴿یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ﴾ شامل همه میشود این یک تقسیم داخلی است که رشتههای گوناگون وظایف را به افراد گوناگون ارجاع میدهد اما قسمت مهم در بحثهای قبل هم ملاحظه فرمودید که هدف این نیست که یک عده بیایند فقه پیدا کنند فقه به اصطلاح قرآن غیر از فقه به اصطلاح حوزه است چه اینکه حکمت به اصطلاح قرآن غیر از حکمت به اصطلاح حوزه است اینها نوع علوم الهی را میگویند حکمت نوع علوم الهی را میگویند فقه ﴿لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ﴾ که این مهم است یعنی فقیه شدن وسیله است آن برنامههای میانگین حوزه است اما برنامههای مهم بعد از اینکه انسان فقیه شد باید آنها را اجرا کند و آن برنامه این نیست که انسان فقیه بشود بعد کتاب بنویسد یا تدریس کند یا سخنرانی کند یا امامت کند یا ارشاد کند اینها نیست اینها چون کارهای سهلی است واقع یعنی هم فقیه شدن و مجتهد شدن خیلی سخت نیست، هم مدرس شدن و هم مصنف شدن و مؤلف شدن و امام جمعه و جماعت شدن و سخنرانی کردن و حکیم شدن و استاد شدن، اینها خیلی سخت نیست. آن که سخت است و مهم این است که انسان بتواند ﴿وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ﴾ بتواند مردم را از جهنم بترساند خلاصه این کار همه نیست چون این کار خیلی سخت است و کار همه هم نیست، آمدند گفتند: ﴿لِیُنْذِرُوا﴾ یعنی «لیعلموا، لیخبروا» اینقدر این سطح این آیه تنزل کرد که تازه شده دلیل حجیت خبر واحد. تبلیغ، اینها خب خیلی کار سهلی است دیگر، کسی برود یک ساعت سخنرانی بکند خیلی هم عالمانه هم حرف بزند اینها سخت نیست، آن عرضه که آدم بتواند مردم را از جهنم بترساند او خیلی سخت است و حرف هر کسی هم در مردم اثر نمیکند که آدم از جهنم بترسد. مرحوم مفید(رضوان الله علیه) از وجود مبارک رسول خدا (علیه آلاف التحیة و الثناء) نقل کرده است که وقتی رسول خدا از جهنم خبر میداد مثل اینکه از حمله و تهاجم یک لشکر جرار میخواست خبر بدهد «و تَحْمارُّ وَ خَبَتاهُ ... کأنّه مُنذِرُ جَیْش» خب آنجا که فرمانده لشکر میخواهد دستور آژیر بده و سربازها را با خبر کند که حمله شروع شد این با یک صورت سرخی بالأخره خبر میدهد از حمله دیگر این در حال عادی که خبر نمیدهد که فرمود وقتی حضرت از جهنم سخن میگفت مثل اینکه از حمله یک لشکر جرار دارد خبر میدهد صورتش سرخ میشد این میشد نذیر این میشد منذر فقها که علمایاند ورثه انبیایند که مردم را بترسانند از جهنم وقتی انذار کردند آن وقت جامعه به راه میافتد ﴿وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ﴾ آن وقت ﴿لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ﴾ مردم البته میترسند ما اگر این رسالتمان را این وظیفهمان را داشته باشیم مردم بالطبع از جهنم میترسند خلاصه اگر خواستیم سخنرانی تحویل مردم بدهیم اثرش همین است که میبینید اما اگر واقعاً خودمان از جهنم بترسیم و کار سختی هم هست البته آدم بتواند باور بکند که جهنمی هم هست البته زبانی میگوییم شهادت میدهیم؛ اما خب جمع نمیشود کسی معتقد باشد جهنمی هست و دست به گناه بزند بعد هم بداند این گناه آتش است جمعش دشوار است بالأخره آن وقت است که جامعه اثر دارد جامعه ما به لطف الهی به برکت امام انقلاب و خون شهدا، جامعه فاضلهای شده به لطف الهی.
غیرت مسلمانان موجب حفظ امت اسلامی
الآن هم خبر دادند که عدهای از عزیزان ما حرکت کردند راهپیمایی کنند برای محکوم کردن تجاوز این شیطان بزرگ و این متحدیناش «یا لیتنا کنا معهم» این وظیفه همه ماست در همه حالات، بالأخره حیات چه کم و چه زیاد، آنچه بعداً میگذرد مثل همین قبلی است اگر بدتر از این نباشد مثل همین قبلیهاست. هر کدام ما، سنی را گذراندیم و هر چه که دوران خوشی زندگی ما گذشت، بعداً هم هر چه بگذرد اگر هم خیلی هم خوش بگذرد مثل گذشته است دیگر بهتر از اینکه نخواهد شد؛ اما واقع این درنده آمده در منطقه حرمین را به این صورت در آورده هم آن آلسعود پلید این کار را کرده هم این صدام پلید دست به این کار زده و راه را برای شیطان بزرگ باز کرده و حضور همه مردم لازم است آگاهی همه مردم لازم است و آمادهباش همه نیروهای نظامی و انتظامی لازم است آنها الآن هنوز کار به جایی نرسیده به فکر تقسیم غنیمتاند. خب، این حرفی که ترکیه گفته بود این یک حرف فتنه برانگیزی بود، گفت ایران اگر بخواهد وارد مرز عراق بشود ما هم میآییم، این همان الآن قصدشان ارباً ارباً کردن عراق است دیگر و اگر خدای ناکرده اعتاب مقدسه هم زیر پوشش افرادی نظیر همانها قرار بگیرد دیگر برای همه موارد قرآن را آن سعودی به آن صورت در آورد عترت را هم این به این صورت درآورده حضور همه مسلمانها لازم است گاهی در بعضی از بیانها حضرت امیر(سلام الله علیه) مسلمانها را به غیرت آنها دعوت میکند الآن اگر واقعاً مسلمانهای هند و پاکستان بنگال و سایر کشورهای اسلامی جلوی دولتهایشان را بگیرند آنها بالأخره لااقل حرف مردم مظلوم ستم دیده را به جهانیان میرسانند این هست. الآن باز همان ایران است که دارد حرف حق را میگوید دیگر یعنی این رسانههای ایراناند که دارند حرف حق را میگویند که چقدر پیشرفت کرده، که چقدر هواپیما سرنگون شده، چه هواپیمایی الآن هم حرف مسلمانها را ایران دارد میزند بالأخره، دیگر به این فکر نیست که صدام هم مثل آنها پلید است که دلش برای مسلمانهای عراق یا مسلمانهایی که الآن دارند چه در عراق چه در غیر عراق کشته میشوند دلش برای این میسوزد و مردم، مردم بزرگواریند و امام، یک آدم معمولی نبود خلاصه ﴿کُنْتُمْ أَمْواتًا فَأَحْیاکُمْ﴾ واقع، در عصر حاضر نسبت به امام (رضوان الله علیه) صادق است و سیاستمداران ما را هم از سیاستبازی نجات داد و اینها را واقعاً سیاستمدار کرد، اینها هم عاقلاند فرصت طلب نیستند، طوری نیست که یک وقت که حالا صدام عاجز شد اینها هم از این طرف حمله بکنند این طور نیست واقع ایران عزیز و عظیم و بزرگوار است اینها را امام (رضوان الله علیه) خوب تربیت کرد حرف حق و صحیح را هم الآن رسانههای گروهی ایران دارند میگویند الآن ایران سینهاش را سپر کرده در برابر همه تبلیغات این غرب، ایستاده، آنها گزارشهای راست را کنترل کردند ایران دارد میگوید آنها مظلوم را ظالم و ظالم را مظلوم نشان میدهند، ایران ظالم را ظالم و مظلوم را مظلوم معرفی میکند نه قصد تجاوز به خاک کسی دارد و نه از کسی میترسد واقع کسی از کسی میترسد که بخواهد در دنیا بماند و اگر کسی نخواهد بماند هیچ ترسی ندارد، واقع مردم ایران این عزیزان سپاه و بسیج و سایر نیروهای رزمی چه حوزه چه دانشگاه چه سایر مردم «ایدهم الله تعالی» اینها ترس را ترساندن، اینها اصلاً ترس حق ندارد در قلب این مردم راه پیدا کند، بالأخره ترس پدیدهای است اینچنین نیست که مجاز باشد به سراغ هر کس برود.
قیام برای تغییر منکر وظیفه آحاد مسلمین
در تتمه امر معروف نهی از منکر این روایتها را هم بخوانیم که اگر منکری در خلیج فارس اتفاق افتاد وظیفه همه مردم اسلامی است که قیام کنند یا نه؟ خیلی از این مسائل ممکن است که در اینجا به عنوان مسجد اعظم یا حوزه علمیه یا مدرسه فیضیه یا جای دیگر آقایان تدریس بکنند و بفرمایند؛ اما طولی نمیکشد که در سراسر جهان اسلامی هست، حرف شما مرتب میرسد. یعنی یک سخنرانی که شما داشته باشید این رادیوهای برون مرزی فرمایشات شما را به مردم میرسانند، خیلی از این مسلمانان روسیه به وسیله سخنرانی شماها آشنا شدند یعنی برنامههای برون مرزی برای اینها درسهای تبلیغی گذاشته درسهای فقه و اصول و فلسفه و کلام و تفسیر گذاشته آنها با نداشتن کتاب و قرآن و کتابهای فقهی به خیلی از مسائل در طی این چند سال انقلاب آشنا شدند بعد کم کم این دیوار که برداشته شد اینها به مسائل اسلامی عمل کردند وگرنه با گذشت هفتاد سال خیلی از احکام اسلامی را از یاد مسلمانهای روسیه رفت هر حرفی که حوزه بزند به لطف الهی هر کاری که شما آقایان بکنید یا دیگران بکنند راهپیمایی بکنید راهپیمایی بکنند همه در جهان منعکس خواهد و هر کسی به هر اندازه از او بر بیاید بخواهد منکری را تغییر بدهد و تغییر ندهد شریک منکر همان منکران است این منطق همه انبیاست.
مرحوم کلینی(رضوان الله علیه) در کتاب شریف روضه کافی نقل کرده همان را در کتاب وسائل هم نقل کردند که عیسای مسیح(سلام الله علیه) فرمود: «التارک شفاء المجروحِ مِن جَرْحِهِ شریکٌ لِجارِحِه»؛ اگر کسی زخم خوردهای را ببیند و به سراغ درمان او نرود این شریک جرم آن جارح است یک وقت است که این خلیج فارس را برای این جهت مشتعل کردند که کویت را آزاد کنند؛ اما یک وقت کل عراق دارد ارباً اربا میشود، خب این دو تا حرف است اینها اینچنین نیستند که اگر خدای ناکرده بر عراق مسلط بشوند دیگر منطقه را رها کنند اینها کل منطقه را به عنوان عبد و برده زیر پوشش میگیرند این است که بر هر مسلمانی واجب است این منکر را تغییر بدهد؛ منتها دخالتهای نظامی، ایران تعهدی نسپرده به مسئولین ما بیش از همه به راه امام آشنایند اما کاری که انسان از او برمیآید رساندن صدای مظلوم است به عالم و دعوت مردم است به حمایت از مظلوم و محکوم کردن این غرب غارتگر است، چه اینکه بر مسیحیها هم واجب است آن پیرمرد به عنوان پاپ که در واتیکان رفته در اتاق بسته دعا کرده باید بداند این دعای او به سود احدی نیست حتی به سود خود او، چون حرف مسیح را امام صادق به ما رسانده. فرمود: «إنّ التارک شفاء المجروحِ مِن جَرْحِهِ شریکٌ لِجارِحِه»؛ کسی مظلومی را ببیند و به داد مظلوم نرسد این شریک ظلم و جرح آن جارح ظالم است این حرف همه انبیاست آنگاه اینطور مسلمانها کشته بشوند به وسیله این غرب کافر و صدای اینها هم به جایی نرسد این روا نیست.
تغییر منکر فراتر از نهی از منکر و روایات مربوط به آن
این حدیث را که انسان باید منکر را تغییر بدهد دیگر از مسئله امر به معروف میگذرد، آنکه جریان سید الشهداء(سلام الله علیه) بود آن یک مطلب عمیقی را کنار فرمایش رسول خدا به مردم فهماند یعنی حضرت بعد از اینکه از مکه درآمده است به طرف کربلا حرکت کردند به آن سه راهی رسیدند یک راه به طرف کوفه بود که قافلهای به طرف کوفه میرفت یک راهی بود که ظرمّاح داشتند، یک راهی هم بود که حضرت را وادار کردند به سرزمین کربلا در آن سه راهی ـ قبل از متفرق شدن ـ حضرت اعلام کرد که بایستید، من سخنرانی کنم. نظیر جریان غدیر قبل از متفرق شدن آن سخنرانی و خطبه معروف ایراد شد. اینجا هم قبل از سخنرانی، حضرت فرمود بایستید من حرفهایم را بزنم بعد میخواهید به طرف کوفه بروید یا جایی دیگر بروید، بروید و آن همان حدیث معروف که من «أنّ رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) قد لا فی حیاتِه مَن رأی سلطاناً جائراً» و کذا و کذا که «مُسْتَحِلاً لحرم الله ناکِثاً لعَهدِ الله... یَعْمَل فی عبادِ الله بالإثمِ و العُدوان» و قیام نکند و او را تغییر ندهد «حقیقاً علی اللهِ سبحانه و تعالی ان یُدْخِلَهُ مَدخَلَه» این دیگر امر به معروف نیست، امر به معروف در آن نامههای قبلی هست که «اُرید أن آمَرَ بالمعروف و انهی عن المنکر»؛ نگذاریم معروف واقع بشود، رفت و گفت و مصاحبه کرد و مناظره کرد و پیام داد و پیام فرستاد و قاصد برد قاصد آورد این امر به معروف بود؛ اما منکر واقع شد. این جا، جای قیام است؛ تغییر منکر غیر از نهی از منکر است، نهی از منکر مقدمه کار است؛ اگر کسی قصد کار خلاف دارد قلباً یا لساناً یا یداً جلوی او را میگیرند که نکند، حالا اگر شروع کرد این نهی از منکر نیست این تغییر منکر است در آن حدیث معروف سید الشهداء(سلام الله علیه) فرمود که دوران امر به معروف تمام شد، نهی از منکر گذشت الآن مرحله تغییر منکر است به پیغمبر فرمود اگر کسی ببیند ظالمی مشغول منکر است و تغییر ندهد این با ظالم یکجا میسوزد، سخن از نهی از منکر نیست تا کسی بگوید ما اعلامیه دادیم این نیست [بلکه] سخن از تغییر منکر است و این تغییر منکر با نهی از منکر خیلی فرق دارد. آن کار خود سیدالشهداء(سلام الله علیه) آن مقدمات به عنوان اتمام حجت امر به معروف و نهی از منکر بود. باب چهارم از ابواب امر به معروف و نهی از منکر در وسائل این است که امام صادق(سلام الله علیه) میگوید امیرالمؤمنین فرمود: «انّ الله لا یعذِّبُ العامةَ بذَنْبِ الخاصةِ إذا عملت الخاصةَ بالمنکر سِرّاً» اگر گروهی در خفا و در سر معصیت کردند خدا همه را عذاب نمیکند «مِن غیر أن تَعْلَمَ العامّةُ» اما «فاذا عَمِلَتْ الخاصةُ بالمنکر جِهاراً»؛ علناً دارند یک عده معصیت میکنند «فلم یُغَیَّر ذلک» را «العامهُ استوجب الفریقان العقوبة من الله» تغییر بدهد نه موعظه کند یا اعلامیه بدهد نهی از منکر غیر از تغییر منکر است. منکر، واقع شده الآن خلیج به آتش کشیده شده این یک ملیارد مسلمان همینطور ساکتاند اگر اروپا یک مقدار تظاهرات دارد ـ حالا اگر ساختگی نباشد ـ این معنایش این نیست که ستم نکنید [بلکه] معنایش این است که از ما کسی را نکشند. حالا اگر این غرب غارتگر موفق بشود در همان فضای دور دست بدون اینکه کشته بشود، این عراقی را [و] مسلمانها را ارباً اربا بکند اگر یک نفر غربی تظاهر کرد، راهپیمایی میکنند که، شعارشان این است ما برای نفت خون نمیدهیم یعنی از ما کسی را نکشید اگر بکشید، کشتید این است ﴿لاَ تُظْلَمُونَ﴾ را میگویند قبول نداریم اما ﴿لاَ تُظْلَمُونَ﴾ باشد این است وگرنه تظاهراتشان برای این نیست که شما جنگ نکنید یا کسی را نکشید که پس نهی از منکر برای اوایل کار سید الشهداء(سلام الله علیه) بود حالا که شد، حالا که شد در این سه راهی قبل از اینکه عدهای به طرف کوفه بروند و طرمّاح راه خود را طی کند، فرمود الان دیگر نصاب نهی از منکر تمام شد تغییر منکر است. فرمود: «فاذا عملت الخاصة بالمنکر جهالاً فلم تغیر ذلک» را «العامه استوجب الفرقان العقوبة» در حدیث بعدی دارد که «و لم یغیر علیه» اگر عامه جلوی خاصه را نگیرد همگان ضرر میکنند.
حدیث بعدی که از حضرت امیر(سلام الله علیه) است «ان الله لا یُعَذِّبُ العامةَ بذنبِ الخاصة» بعد فرمود: «و لا یَحْضُرنَّ أحدکم رجلاً یَضْرِبُه سلطانٌ جائرٌ و ظُلماً و عُدواناً و لا مقتولاً و لا مظلوماً اذا لم یَنْصُره» مبادا یک وقت شما ببینید مظلومی هست و شما فریاد نزنید، این نهی از منکر نیست [بلکه] این تغییر منکر است «لان نُصْرَتَه علی المؤمن فریضةٌ واجبةٌ اذا هو حَضَرَه والعافیةُ أوسعُ ما لم تُلْزِمُکَ الحجّةُ الظاهرةُ و لما جُعِلَ التَّفضُّل فی بنی اسرائیل جَعَلَ الرجلُ منهم»؛ چون ذات اقدس الهی خیلی نعمت به بنیاسرائیل داد اینها هم مغرور شدند [و] ظالم و مظلوم کنار هم زندگی میکردند «و لما جُعِلَ التَّفضُّل فی بنی اسرائیل جَعَلَ الرجلُ منهم یری اخاه علی الذنب فَیَنْهاه» نهی از منکر میکرد «فلا ینتهی» خب میگفت ما وظیفهمان را انجام دادیم نهی از منکر کردیم او گوش نداد بعد هم با هم زندگی میکردند «فلا یَمْنَعُهُ ذلک ان یکون أکیلَهُ و جَلیسَهُ و شَریبَهُ»؛ همین که نهی از منکر کرد و او منتهی نشد، میگفت ما کارمان را انجام دادیم خب او نکرد بعد با هم غذا میشدند، اکیل میشدند، جلیس میشدند، شریک میشدند در یک جا مینشستند غذا میخوردند و امثالذلک «حتی ضرب الله عزو جل قلوبُ بعضهم ببعض و نزل فیهم القرآن حیث یقول ﴿لُعِنَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ بَنی إِسْرائیلَ عَلی لِسانِ داوُودَ وَ عیسَی﴾»؛ همه انبیا اینها را لعنت کردند «﴿ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ﴾» روایت سوم این باب که از امام صادق(سلام الله علیه) است این است که «ما أقَرُّ قومٌ بالمنکر بین أظْهُرِهم لا یُغَیِّرونَهُ إلاّ أوْشَکَ انیَعُمَّهُمُ الله بعقابٍ مِن عنده»؛ هیچ قومی نیست که منکری را ببینند بعد تغییر ندهند خب اینها باید از هم کاملاً جدا بشود همه اینها را مرحوم صاحب وسائل در یک باب نقل کرده است البته خب او محدثی بود(رضوان الله علیه) کارش همینها بود؛ اما یک فقیه که نمیتواند اینها را یکجا بحث کند که و سیدالشهداء(سلام الله علیه) هم یکجا اینها را پیاده نکرده [بلکه] که اول نهی از منکر بعد تغییر منکر آن نامههای اولیاش این بود الآن وظیفه همه ما همه اولاً نهی از منکر کردند این غرب کافر ستم کار را گفتند این کار را کرد، الآن سخن از تغییر منکر است، امیدواریم به دست همه شما عزیزان و برادران اسلامی خلیج امن بشود.
«و الحمد لله رب العالمین»
تاکنون نظری ثبت نشده است