- 82
- 1000
- 1000
- 1000
معرفت به امام زمان عجل الله، جلسه هشتم
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع "معرفت به امام زمان عجل الله"، جلسه هشتم: تضعیف انسانها برای اعمال قدرت بر آنها، سال 1403
معمولاً در فرهنگ جاری جامعه بشری امروز برای اینکه بتوانند جوامع انسانی را اداره کنند، میآیند و انسانها را تضعیف میکنند تا بتوانند بر آنها مدیریت کنند و اعمال قدرت کنند. ضعیف کردن انسانها و القا کردن ضعف بر انسانها به روشهای بسیار پیشرفتهای صورت میگیرد. یک زمانی فرعون قوم بنی اسرائیل را تضعیف میکرد تا بر آنها حکمرانی کند. اما تضعیف انسانها روشی نامناسب برای اداره جامعه است. هر انسانی را که خدا میآفریند، تقاضای خدا شدن را در او قرار داده است. پس همه انسانها ظرفیت خداگونه شدن را دارند. خداوند متعال فرمودند که من انسان را جایگزین خودم روی زمین قرار دادم، پس انسان برای خدایی کردن آفریده شده است. ولی خدا دین را برای انسانها فرستاده است تا به زندگی انسانها برنامه بدهد و هدف اصلی دین خداگونه شدن انسانهاست. ما در مسیر حیات اجتماعی دچار مشکلات و اختلافاتی هستیم که دین با دادن الگو این اختلافات را برطرف میکند. انسانها اگر ضعیف شوند، در تشخیص ارزش خود دچار خطا و اشتباه میشوند. دین الگوی اسلام است برای اداره بشر. احساس ضعف در انسانها نمیتواند عامل خوب شدن انسانها باشد. تربیت انسانهای قوی، تربیت نسل مهدوی است و این یک الگوی مناسب برای زندگی است. برای نظم و اداره جامعه، اغلب انسانها را به ضعف میکشانند گاهی والدین هم با فرزندان خود این چنین رفتار میکنند و سعی میکنند که آنها را تضعیف کنند تا کنترل شوند. اما طرح دین برای کنترل انسانها اینگونه است که انسانها آنقدر بفهمند که نیاز به کنترل نداشته باشند. مدیریت اختلاف بین انسانها خیلی مهم است. برای تبعیت از امام ما باید امام گونه باشیم. گاهی وقتها انسانها تواناییهای بالایی دارند ولی به طرز صحیح از این تواناییها استفاده نمیشود و انسانهای بزرگی هستند که نقشهای کوچکی را بر عهده دارند. تحقیر و ضعیف کردن فرزندان، برای کنترل آنها امری نامطلوب است و غیر از مسیر تربیتی دینی است.
معمولاً در فرهنگ جاری جامعه بشری امروز برای اینکه بتوانند جوامع انسانی را اداره کنند، میآیند و انسانها را تضعیف میکنند تا بتوانند بر آنها مدیریت کنند و اعمال قدرت کنند. ضعیف کردن انسانها و القا کردن ضعف بر انسانها به روشهای بسیار پیشرفتهای صورت میگیرد. یک زمانی فرعون قوم بنی اسرائیل را تضعیف میکرد تا بر آنها حکمرانی کند. اما تضعیف انسانها روشی نامناسب برای اداره جامعه است. هر انسانی را که خدا میآفریند، تقاضای خدا شدن را در او قرار داده است. پس همه انسانها ظرفیت خداگونه شدن را دارند. خداوند متعال فرمودند که من انسان را جایگزین خودم روی زمین قرار دادم، پس انسان برای خدایی کردن آفریده شده است. ولی خدا دین را برای انسانها فرستاده است تا به زندگی انسانها برنامه بدهد و هدف اصلی دین خداگونه شدن انسانهاست. ما در مسیر حیات اجتماعی دچار مشکلات و اختلافاتی هستیم که دین با دادن الگو این اختلافات را برطرف میکند. انسانها اگر ضعیف شوند، در تشخیص ارزش خود دچار خطا و اشتباه میشوند. دین الگوی اسلام است برای اداره بشر. احساس ضعف در انسانها نمیتواند عامل خوب شدن انسانها باشد. تربیت انسانهای قوی، تربیت نسل مهدوی است و این یک الگوی مناسب برای زندگی است. برای نظم و اداره جامعه، اغلب انسانها را به ضعف میکشانند گاهی والدین هم با فرزندان خود این چنین رفتار میکنند و سعی میکنند که آنها را تضعیف کنند تا کنترل شوند. اما طرح دین برای کنترل انسانها اینگونه است که انسانها آنقدر بفهمند که نیاز به کنترل نداشته باشند. مدیریت اختلاف بین انسانها خیلی مهم است. برای تبعیت از امام ما باید امام گونه باشیم. گاهی وقتها انسانها تواناییهای بالایی دارند ولی به طرز صحیح از این تواناییها استفاده نمیشود و انسانهای بزرگی هستند که نقشهای کوچکی را بر عهده دارند. تحقیر و ضعیف کردن فرزندان، برای کنترل آنها امری نامطلوب است و غیر از مسیر تربیتی دینی است.
تاکنون نظری ثبت نشده است