- 38
- 1000
- 1000
- 1000
رویکرد تاریخی قرآن برای تعلیم و تربیت دینی، جلسه دوم
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع «رویکرد تاریخی قرآن برای تعلیم و تربیت دینی»، جلسه دوم، سال 1403
تکیه بر تاریخ بیشتر از استدلال در جذب جوانان مؤثر است نامۀ 31 نهجالبلاغه اولین جزوۀ آموزشی دین بعد از قرآن است. در این نامه امیرالمؤمنین علیه السلام، برای اینکه اعتماد جوان را جلب کند تا او به حرفهایش گوش بدهد، نمیفرمایند از بس قرآن خواندم، از بس با حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم همسخن بودم و تلمذ کردم، از بس فکر فیلسوفانه و عاقلانه داشتم؛ بلکه میفرماید از بس تاریخ خواندم به حرفهای من گوش بده. این رویکرد واقعاً اطمینانبرانگیز است. اگر با جوانهایمان اینگونه برخورد کنیم، رویکردشان به دین تغییر میکند. یک زمانی مارکسیستها جوانهای ما را از ایمان خارج میکردند؛ اگر نمیتوانستند آنها را کمونیست کنند و کاملاً از دین خارج کنند، آنها را دچار التقاط میکردند و از آنها تروریست درست میکردند. مارکسیستها استدلال محکمی نداشتند اما با تکیه بر تاریخ، جوان مؤمن مسلمان را مجاب و جذب میکردند؛ وقتی میگفتند «تاریخ نشان داده است ... » افراد را خام میکردند و اندیشهها را میربودند. در مورد اهمیت تاریخ از نگاه قرآن توجه داشته باشیم که از نظر تعداد صفحات، حدوداً یکسوم قرآن (200 صفحه) و از نظر تعداد آیات، حدوداً دوسوم قرآن (4000 آیه) تاریخی است. بنابراین باید در مورد تاریخ خیلی تأمل کنیم. در نامۀ 31 حضرت علی علیه السلام در نهجالبلاغه میفرماید: «أَیْ بُنَیَّ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أَکُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ کَانَ قَبْلِی فَقَدْ نَظَرْتُ فِی أَعْمَالِهِمْ وَ فَکَّرْتُ فِی أَخْبَارِهِمْ وَ سِرْتُ فِی آثَارِهِمْ حَتَّى عُدْتُ کَأَحَدِهِمْ بَلْ کَأَنِّی بِمَا انْتَهَى إِلَیَّ مِنْ أُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أَوَّلِهِمْ إِلَى آخِرِهِمْ فَعَرَفْتُ صَفْوَ ذَلِکَ مِنْ کَدَرِهِ وَ نَفْعَهُ مِنْ ضَرَرِهِ فَاسْتَخْلَصْتُ لَکَ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ نَخِیلَهُ وَ تَوَخَّیْتُ لَک جَمِیلَهُ وَ صَرَفْتُ عَنْکَ مَجْهُولَه ...» پسرم! اگرچه من به اندازۀ مردمى که پیش از من بودهاند عمر نکردهام، ولى در کردارشان دقّت، و در اخبارشان فکر نموده، در آثارشان سیاحت کردهام، تا جایى که همانند یکى از آنان شدهام، بلکه گویى از پى آنچه که از وضع آنان به من رسیده عمرم را با اولین و آخرینشان گذرانیدهام، زلال اعمالشان را از تیرگى، و سود و زیان کردارشان را شناختم. از این رو از هرچیزى پاکیزه و خالصش را برایت انتخاب کردم، و از میان آنهمه برنامه، زیبایش را برایت برگزیدم، و نامعلوم آن را از تو دور داشتم؛ ... بعد از این توضیح امیرالمؤمنین علیه السلام نصایح اخلاقی و معنوی و نکات معرفتی را بیان میکند، که آنها را از تاریخ به دست آورده است. امیرالمؤمنین علیه السلام وقتی میخواهد با مخاطب خودش صحبت کند، به تاریخ ارجاع میدهد. چرا در فرهنگ دینیمان به تجربه نمیپردازیم؟
تکیه بر تاریخ بیشتر از استدلال در جذب جوانان مؤثر است نامۀ 31 نهجالبلاغه اولین جزوۀ آموزشی دین بعد از قرآن است. در این نامه امیرالمؤمنین علیه السلام، برای اینکه اعتماد جوان را جلب کند تا او به حرفهایش گوش بدهد، نمیفرمایند از بس قرآن خواندم، از بس با حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم همسخن بودم و تلمذ کردم، از بس فکر فیلسوفانه و عاقلانه داشتم؛ بلکه میفرماید از بس تاریخ خواندم به حرفهای من گوش بده. این رویکرد واقعاً اطمینانبرانگیز است. اگر با جوانهایمان اینگونه برخورد کنیم، رویکردشان به دین تغییر میکند. یک زمانی مارکسیستها جوانهای ما را از ایمان خارج میکردند؛ اگر نمیتوانستند آنها را کمونیست کنند و کاملاً از دین خارج کنند، آنها را دچار التقاط میکردند و از آنها تروریست درست میکردند. مارکسیستها استدلال محکمی نداشتند اما با تکیه بر تاریخ، جوان مؤمن مسلمان را مجاب و جذب میکردند؛ وقتی میگفتند «تاریخ نشان داده است ... » افراد را خام میکردند و اندیشهها را میربودند. در مورد اهمیت تاریخ از نگاه قرآن توجه داشته باشیم که از نظر تعداد صفحات، حدوداً یکسوم قرآن (200 صفحه) و از نظر تعداد آیات، حدوداً دوسوم قرآن (4000 آیه) تاریخی است. بنابراین باید در مورد تاریخ خیلی تأمل کنیم. در نامۀ 31 حضرت علی علیه السلام در نهجالبلاغه میفرماید: «أَیْ بُنَیَّ إِنِّی وَ إِنْ لَمْ أَکُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ کَانَ قَبْلِی فَقَدْ نَظَرْتُ فِی أَعْمَالِهِمْ وَ فَکَّرْتُ فِی أَخْبَارِهِمْ وَ سِرْتُ فِی آثَارِهِمْ حَتَّى عُدْتُ کَأَحَدِهِمْ بَلْ کَأَنِّی بِمَا انْتَهَى إِلَیَّ مِنْ أُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أَوَّلِهِمْ إِلَى آخِرِهِمْ فَعَرَفْتُ صَفْوَ ذَلِکَ مِنْ کَدَرِهِ وَ نَفْعَهُ مِنْ ضَرَرِهِ فَاسْتَخْلَصْتُ لَکَ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ نَخِیلَهُ وَ تَوَخَّیْتُ لَک جَمِیلَهُ وَ صَرَفْتُ عَنْکَ مَجْهُولَه ...» پسرم! اگرچه من به اندازۀ مردمى که پیش از من بودهاند عمر نکردهام، ولى در کردارشان دقّت، و در اخبارشان فکر نموده، در آثارشان سیاحت کردهام، تا جایى که همانند یکى از آنان شدهام، بلکه گویى از پى آنچه که از وضع آنان به من رسیده عمرم را با اولین و آخرینشان گذرانیدهام، زلال اعمالشان را از تیرگى، و سود و زیان کردارشان را شناختم. از این رو از هرچیزى پاکیزه و خالصش را برایت انتخاب کردم، و از میان آنهمه برنامه، زیبایش را برایت برگزیدم، و نامعلوم آن را از تو دور داشتم؛ ... بعد از این توضیح امیرالمؤمنین علیه السلام نصایح اخلاقی و معنوی و نکات معرفتی را بیان میکند، که آنها را از تاریخ به دست آورده است. امیرالمؤمنین علیه السلام وقتی میخواهد با مخاطب خودش صحبت کند، به تاریخ ارجاع میدهد. چرا در فرهنگ دینیمان به تجربه نمیپردازیم؟
تاکنون نظری ثبت نشده است