- 40
- 1000
- 1000
- 1000
تمدن پایهگذاری شده توسط رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله، جلسه سیزدهم
سخنرانی آیت الله سید حسن عاملی با موضوع «تمدن پایهگذاری شده توسط رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله»، جلسه سیزدهم: عدالت اجتماعی، سال 1402
خدای متعال با ظهور ربوبیتش و حضرت ختمیمرتبت با مأموریت و رسالت خاصی که خدای متعال محول فرموده است، برای ما برنامهای ریختند که نتیجه آن یک تمدن بسیار عظیم بشری است و ارکان خاصی که یک تمدن آرمانی دارد، همه متوفر است در یک چنین تمدنی. یکی از آنها عبارت است از مسئله عدل. عدل شیرازۀ این عالم است: « بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ الاَرْضُ» یعنی همهچیز در خلقت سر جای خودش است؛ یعنی یکچیزی پیدا کنید که «اگر یکذره را برگیری از جای / خلل گیرد همه عالم سراپای».
جمال فوران میکند، حکمت فوران میکند، تدبیر فوران میکند. عدل اینجوری است؛ در حیات زندگی انسان هم همینطور است. یعنی اگر میخواهیم جهنم ازاینجا شروع شود، باید روی عدل معامله کنیم، باید روی عدل مماشات کنیم، باید روی آن چیزهایی که عدل را به هم میریزند... « أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ» یعنی این دو صورت عدل را به هم میریزد؛ یا به خاطر اموال است که عدل به هم میریزیم، یا به خاطر اولاد است که ما عدل را به هم میریزیم.
اگر قرار باشد در جامعه، جامعه تماشایی درست شود، بهترین تماشاگه و جمال برای بشر درست شود، عدل بالاترین جمال است. مربوط است به عدل در جامعه. در این خصوص حضرات معصومین و خدای متعال در آیات، یکبار و دو بار نه، به تأکید گفته؛ «قُل إنّی أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ».
جاهای خاصی رسالت را در مفاهیم خاصی منحصر کرده: « ما أَنْتَ إِلاّ نَذِیرٌ» این خیلی مهم است. میدانید که حصر، حصر اضافی است، مطلق نیست؛ اما همینکه خدا حصر میکند، خیلی چیزها از آن فهمیده میشود؛ فقط عدل، «قُل إنّی أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ» من مأمورم که در بین شما به عدل حکم و معامله کنم.
در این خصوص، امیرالمؤمنین احبّ العباد را در نهجالبلاغه میشمارد، میگوید که بعضی انسانها هستند که أحب العباد إلی الله هستند، یعنی خدا اصطفی میکند، انتخاب میکند؛ افراد خاصی را انتخاب میکند. إشتراء، إشتراء، إشتراء معنایش همین است. دارم به چشم مشتری نگاهت میکنم، هرروز و هرلحظه. علامه فرمود: دنیا، دنیای معامله است؛ در هرلحظه ما معامله میکنیم با خدا، با ابدیت، با انسانیت، با مقاماتی که خدا تدارک دیده.
جبرئیل نازل شد و گفت: یا رسولالله، من از آسمان میآیم، در آسمان من و خدا جمع شدیم، خدای متعال عقد زهرا را خواند. به من دستور داده که اصحابت را جمع کنی در مسجد، تا هم عقد زهرا و علی را در روی زمین بخوانی که اصحاب ناظر و شاهد باشند بر این عقد و ازدواج. گفت: چطوری خواندید؟ گفت: یا رسولالله! کُنت أنا الخاطب. خدا به من گفت که تو باید بیایی خواستگاری؛ یعنی تو از طرف علی هستی و من هم از طرف زهرا؛ چون ولی زهرا من هستم! کُنت أنا الخاطب و کان الله . ما دیگر چه بگوییم و چه صحبت بکنیم؟
خدای متعال با ظهور ربوبیتش و حضرت ختمیمرتبت با مأموریت و رسالت خاصی که خدای متعال محول فرموده است، برای ما برنامهای ریختند که نتیجه آن یک تمدن بسیار عظیم بشری است و ارکان خاصی که یک تمدن آرمانی دارد، همه متوفر است در یک چنین تمدنی. یکی از آنها عبارت است از مسئله عدل. عدل شیرازۀ این عالم است: « بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ الاَرْضُ» یعنی همهچیز در خلقت سر جای خودش است؛ یعنی یکچیزی پیدا کنید که «اگر یکذره را برگیری از جای / خلل گیرد همه عالم سراپای».
جمال فوران میکند، حکمت فوران میکند، تدبیر فوران میکند. عدل اینجوری است؛ در حیات زندگی انسان هم همینطور است. یعنی اگر میخواهیم جهنم ازاینجا شروع شود، باید روی عدل معامله کنیم، باید روی عدل مماشات کنیم، باید روی آن چیزهایی که عدل را به هم میریزند... « أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ» یعنی این دو صورت عدل را به هم میریزد؛ یا به خاطر اموال است که عدل به هم میریزیم، یا به خاطر اولاد است که ما عدل را به هم میریزیم.
اگر قرار باشد در جامعه، جامعه تماشایی درست شود، بهترین تماشاگه و جمال برای بشر درست شود، عدل بالاترین جمال است. مربوط است به عدل در جامعه. در این خصوص حضرات معصومین و خدای متعال در آیات، یکبار و دو بار نه، به تأکید گفته؛ «قُل إنّی أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ».
جاهای خاصی رسالت را در مفاهیم خاصی منحصر کرده: « ما أَنْتَ إِلاّ نَذِیرٌ» این خیلی مهم است. میدانید که حصر، حصر اضافی است، مطلق نیست؛ اما همینکه خدا حصر میکند، خیلی چیزها از آن فهمیده میشود؛ فقط عدل، «قُل إنّی أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ» من مأمورم که در بین شما به عدل حکم و معامله کنم.
در این خصوص، امیرالمؤمنین احبّ العباد را در نهجالبلاغه میشمارد، میگوید که بعضی انسانها هستند که أحب العباد إلی الله هستند، یعنی خدا اصطفی میکند، انتخاب میکند؛ افراد خاصی را انتخاب میکند. إشتراء، إشتراء، إشتراء معنایش همین است. دارم به چشم مشتری نگاهت میکنم، هرروز و هرلحظه. علامه فرمود: دنیا، دنیای معامله است؛ در هرلحظه ما معامله میکنیم با خدا، با ابدیت، با انسانیت، با مقاماتی که خدا تدارک دیده.
جبرئیل نازل شد و گفت: یا رسولالله، من از آسمان میآیم، در آسمان من و خدا جمع شدیم، خدای متعال عقد زهرا را خواند. به من دستور داده که اصحابت را جمع کنی در مسجد، تا هم عقد زهرا و علی را در روی زمین بخوانی که اصحاب ناظر و شاهد باشند بر این عقد و ازدواج. گفت: چطوری خواندید؟ گفت: یا رسولالله! کُنت أنا الخاطب. خدا به من گفت که تو باید بیایی خواستگاری؛ یعنی تو از طرف علی هستی و من هم از طرف زهرا؛ چون ولی زهرا من هستم! کُنت أنا الخاطب و کان الله . ما دیگر چه بگوییم و چه صحبت بکنیم؟
تاکنون نظری ثبت نشده است