- 1799
- 1000
- 1000
- 1000
سر خط شروع و تحلیل تاریخ اسلام، جلسه چهارم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «سر خط شروع و تحلیل تاریخ اسلام»، جلسه چهارم، سال 1398
دو جریان از زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شکل گرفت. یک جریان به رهبری امیرالمؤمنین علیه السلام، اینها پیرو محض پیغمبر بودند و خودشان را شاگردان پیغمبر میدانستند. از امیرالمؤمنین که سؤال میکردند، میفرمود: «أنا عبدٌ من عبید محمد» اظهار نظر نمیکردند و پیشنهاد گزاف نمیدادند، جلوی پیغمبر اظهار فضل نمیکردند، محو پیغمبر اکرم و تابع و پیرو محض بودند. یک جریان هم مقابلش بود که سعی میکرد برای خودش سهم قائل باشد. لذا یک طوری سعی میکرد جامعه را توجیه کند برای اینکه بشود از فرمایشات پیغمبر اکرم دست بکشد از جمله اینکه الآن خشمگین است، الآن شوخی میکند، الآن معاذ الله غیر دقیق میگوید. الآن پیغمبر اکرم در امور دنیایی اعلم نیست. معاذ الله! بحث ما یک بحث منسجمی است و باید قبل و بعدش را دقت کنند و با ما همراه باشند. اینکه میگوییم: عدهای میگفتند پیغمبر اکرم اعلم به امور دنیا نیست، نظر ما نیست و ما سر سخت مخالف هستیم. عدهای این را میگفتند و ما میگفتیم: امیرالمؤمنین و اصحاب رسول خدا مقابل این جریان بودند و این تفکر منحوس زمان ما هم هست و نمیخواهم وارد بحثهای سیاسی شوم. بیست سال پیش روزنامههای ما در کشور خودمان عبارت فراوانی نوشتند که تفکر آن روز مشکلاتی که اتفاق افتاد تا الآن هم هست. یک عده گفتند: این قرآن برای زندگی قبیلهای خوب است و برای امروز کارآمد نیست. حکومت اسلامی چیست؟ امروز حکومت مدرن، میخواهیم بگوییم: یک جریانی از زمان رسول خدا بود و میدانست پیغمبر اکرم با آیات بیّنات آمده برای اینکه دنیا و آخرت ما را آباد کند و مسیر آخرت جز آبادی دنیای ما نیست کما اینکه مرگ خوب حاصل عمر و زندگی خوب است. نمیشود کسی حیاتش در ظلم و گناه و قتل و غارت باشد و حیاتش حیات عارفان بالله و اولیاء و عباد باشد. حتی حرف شنیعی که رسول خدا نقل شد که الآن خشمگین است و ناروا دشنام داده، اکثریت فرق اسلامی از شیعه و غیر شیعه این را قبول ندارند و میگویند: اینکه کسی دشنام بدهد، فسق است.
آن جریان قلیل که بعداً ادامه پیدا کرد و اسم بردیم در بعضی منابع حدیثی بعضی فرق هم متأسفانه ورود پیدا کرد، اینها یک جریانی بودند که از نظر عده جریان زیادی نبودند منتهی پول داشتند و قدرت پیدا کردند و بعضی ایام حکومت دستشان بود، این را تبلیغ کردند. یک جریانی را رسول خدا میدید به رهبری امیرالمؤمنین که اینها به سمت هدایت میروند و پیغمبر را در جایگاه خودش میبینند که خداوند قرار داده و یک عده نافرمانی میکنند و شخصیت حضرت را تخریب میکنند. از آن طرف رسول خدا بیکار نبودند، قرآن کریم تدابیر گستردهای داشتند، یکی را اشاره کردیم اینکه پیغمبر اکرم، امیرالمؤمنین را به دو جهت در جامعه ترویج میکرد. یکی اینکه رهبر آن جریانی که بر حق است و پیغمبر را درست فهمیده و در واقع وقتی پیغمبر اکرم را در جایگاهش درست شناختیم، مسیر هدایت را میرود معلوم شود و یکی اینکه دشمنان امیرالمومنین را معلوم کند که در آن جبهه مقابل قرار دارند. لذا قید زدند به انکه محبّ و دوستدار تو مؤمن است و آن کسی که دشمن تو است اصلاً منافق است.
دو جریان از زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شکل گرفت. یک جریان به رهبری امیرالمؤمنین علیه السلام، اینها پیرو محض پیغمبر بودند و خودشان را شاگردان پیغمبر میدانستند. از امیرالمؤمنین که سؤال میکردند، میفرمود: «أنا عبدٌ من عبید محمد» اظهار نظر نمیکردند و پیشنهاد گزاف نمیدادند، جلوی پیغمبر اظهار فضل نمیکردند، محو پیغمبر اکرم و تابع و پیرو محض بودند. یک جریان هم مقابلش بود که سعی میکرد برای خودش سهم قائل باشد. لذا یک طوری سعی میکرد جامعه را توجیه کند برای اینکه بشود از فرمایشات پیغمبر اکرم دست بکشد از جمله اینکه الآن خشمگین است، الآن شوخی میکند، الآن معاذ الله غیر دقیق میگوید. الآن پیغمبر اکرم در امور دنیایی اعلم نیست. معاذ الله! بحث ما یک بحث منسجمی است و باید قبل و بعدش را دقت کنند و با ما همراه باشند. اینکه میگوییم: عدهای میگفتند پیغمبر اکرم اعلم به امور دنیا نیست، نظر ما نیست و ما سر سخت مخالف هستیم. عدهای این را میگفتند و ما میگفتیم: امیرالمؤمنین و اصحاب رسول خدا مقابل این جریان بودند و این تفکر منحوس زمان ما هم هست و نمیخواهم وارد بحثهای سیاسی شوم. بیست سال پیش روزنامههای ما در کشور خودمان عبارت فراوانی نوشتند که تفکر آن روز مشکلاتی که اتفاق افتاد تا الآن هم هست. یک عده گفتند: این قرآن برای زندگی قبیلهای خوب است و برای امروز کارآمد نیست. حکومت اسلامی چیست؟ امروز حکومت مدرن، میخواهیم بگوییم: یک جریانی از زمان رسول خدا بود و میدانست پیغمبر اکرم با آیات بیّنات آمده برای اینکه دنیا و آخرت ما را آباد کند و مسیر آخرت جز آبادی دنیای ما نیست کما اینکه مرگ خوب حاصل عمر و زندگی خوب است. نمیشود کسی حیاتش در ظلم و گناه و قتل و غارت باشد و حیاتش حیات عارفان بالله و اولیاء و عباد باشد. حتی حرف شنیعی که رسول خدا نقل شد که الآن خشمگین است و ناروا دشنام داده، اکثریت فرق اسلامی از شیعه و غیر شیعه این را قبول ندارند و میگویند: اینکه کسی دشنام بدهد، فسق است.
آن جریان قلیل که بعداً ادامه پیدا کرد و اسم بردیم در بعضی منابع حدیثی بعضی فرق هم متأسفانه ورود پیدا کرد، اینها یک جریانی بودند که از نظر عده جریان زیادی نبودند منتهی پول داشتند و قدرت پیدا کردند و بعضی ایام حکومت دستشان بود، این را تبلیغ کردند. یک جریانی را رسول خدا میدید به رهبری امیرالمؤمنین که اینها به سمت هدایت میروند و پیغمبر را در جایگاه خودش میبینند که خداوند قرار داده و یک عده نافرمانی میکنند و شخصیت حضرت را تخریب میکنند. از آن طرف رسول خدا بیکار نبودند، قرآن کریم تدابیر گستردهای داشتند، یکی را اشاره کردیم اینکه پیغمبر اکرم، امیرالمؤمنین را به دو جهت در جامعه ترویج میکرد. یکی اینکه رهبر آن جریانی که بر حق است و پیغمبر را درست فهمیده و در واقع وقتی پیغمبر اکرم را در جایگاهش درست شناختیم، مسیر هدایت را میرود معلوم شود و یکی اینکه دشمنان امیرالمومنین را معلوم کند که در آن جبهه مقابل قرار دارند. لذا قید زدند به انکه محبّ و دوستدار تو مؤمن است و آن کسی که دشمن تو است اصلاً منافق است.
کاربر مهمان