display result search
- 509
- 1000
- 1000
- 1000
عالم حیات و عالم موت، جلسه ششم
سخنرانی آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع «عالم حیات و عالم موت»، جلسه ششم، سال 1402
بر محور دو جریان امامت که قرآن توضیح می دهد، گویا دو تا عالم خلق می شود دو تا عالم متولد می شود؛ یکی عالم نور هست، یکی عالم ظلمت به تعبیر نورانی قرآن یکی عالم ذکر است و دیگری عالم لهو عالم غفلت، یکی عالم حکمت است و دیگری عالم لعب یکی عالم هدایت است و دیگری عالم ضلال، یکی به تعبیر جامع عالم موت است و دیگری عالم حیات.
خدای متعال هر دوی اینها را آفریده دو تا عالم است و اهل دارد برای خودش، وادی ضلالت اهلی دارد وادی نار اهلی دارد اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون لا یستوی اصحاب النار و اصحاب الجنه، اصحاب دارد آتش برای خودش، هم نشین هایی دارد نمی شود هم به راحتی از آتش جدایشان کنی، اگر به راحتی می شود اهل گناه را از گناه جدا کرد آدم را راحت می شود از جهنم بیرون آورد، باطن گناه جهنم است دیگر، مگر آدم حسود را به راحتی می شود از حسدش جدا کرد اهل جهنم را راحت می شود از جهنم بیرون آورد.
حسد صفت جهنمی هاست وصف جهنمی هاست الان هم کسی که حسود است از درون شعله حسد قلب او را و قوای او را می سوزاند اینطوری نیست که در جهنم نباشد تشبیه نیست ها واقعا دو تا عالم است. حالا مختصات این دو تا عالم را بنا بود بحث کنیم مختصاتش هم که فراوان است من یک حدیث دیگری در این زمینه روایت زیاد است چون بعضی دوستان پرسیدند باز یک حدیث دیگری بخوانم این حدیث در روضه کافی است از حدیث دوم روضه کافی است که صحیفه امام سجاد در زهد کتاب را نقل می کنند یک قسمتش این است می فرماید ایاکم و صحبت العاصین بپرهیزید از این که همنشین و هم صحبت با اهل معصیت بشوید و معونه الظالمین یک موقعی کمک کار ظالم ها نشوید. و مجاورت الفاسقین مبادا در جوار فاسق ها قرار بگیرید هر کدام از اینها البته معنا دارد عاصین ظالمین فاسدین حالا اینها محل بحث من نیست احذروا فتنتهم و تباعدوا من ساحتهم از ناحیه آنها دوری بجویید دچار فتنه شان مواظب باشید نشوید واعلموا انه من خالف اولیاء الله و دان بغیر دین الله و استبد بامره دون امر ولی الله بدانید کسی که با اولیاء خدا مخالفت می کند دینداری می کند اما این دینش دینی است که خدا فرموده با یک طریق دیگری دین دیگری برای خودش درست کرده چون کفار هم دین دارند دیگر، لکم دینکم ولی دین، و استبد بامره دون ولی الله مستبد به امر خودش است به امر خودش تکیه می کند کاری با امر ولی خدا ندارد که همان امر خداست دیگر، کاری با امر خدا ندارد این کان فی نار تلتهب تأکل ابدانا قد غابت عنها ابوابها و غلبت علیها شقوتها اینهایی که اینطوری هستند در یک ناری هستند که شعله ور است نارا تلتهب تأکل ابدانا این شعله های آتش بدن هایی را از بین می برد طعمه آن آتش می شوند این بدن ها قد غالبت عنها ارواح؛ ارواح یک ابدانی که روح هایش ازش غایب اند متوجه نیستند اگر روح ملتفت باشد می فهمد این عذاب را اینها غایب اند. و غلبت الیها شقوتها شقاوتشان بر آنها غالب شده و هم موتا، لا یجدون حرا النار علت این که شعله های این آتش را احساس نمی کنند این است که مردند در واقع آن حیاتی که باید ا حساس بکند این عذابی را که مبتلا بهش هستند این حیات را ندارند
بر محور دو جریان امامت که قرآن توضیح می دهد، گویا دو تا عالم خلق می شود دو تا عالم متولد می شود؛ یکی عالم نور هست، یکی عالم ظلمت به تعبیر نورانی قرآن یکی عالم ذکر است و دیگری عالم لهو عالم غفلت، یکی عالم حکمت است و دیگری عالم لعب یکی عالم هدایت است و دیگری عالم ضلال، یکی به تعبیر جامع عالم موت است و دیگری عالم حیات.
خدای متعال هر دوی اینها را آفریده دو تا عالم است و اهل دارد برای خودش، وادی ضلالت اهلی دارد وادی نار اهلی دارد اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون لا یستوی اصحاب النار و اصحاب الجنه، اصحاب دارد آتش برای خودش، هم نشین هایی دارد نمی شود هم به راحتی از آتش جدایشان کنی، اگر به راحتی می شود اهل گناه را از گناه جدا کرد آدم را راحت می شود از جهنم بیرون آورد، باطن گناه جهنم است دیگر، مگر آدم حسود را به راحتی می شود از حسدش جدا کرد اهل جهنم را راحت می شود از جهنم بیرون آورد.
حسد صفت جهنمی هاست وصف جهنمی هاست الان هم کسی که حسود است از درون شعله حسد قلب او را و قوای او را می سوزاند اینطوری نیست که در جهنم نباشد تشبیه نیست ها واقعا دو تا عالم است. حالا مختصات این دو تا عالم را بنا بود بحث کنیم مختصاتش هم که فراوان است من یک حدیث دیگری در این زمینه روایت زیاد است چون بعضی دوستان پرسیدند باز یک حدیث دیگری بخوانم این حدیث در روضه کافی است از حدیث دوم روضه کافی است که صحیفه امام سجاد در زهد کتاب را نقل می کنند یک قسمتش این است می فرماید ایاکم و صحبت العاصین بپرهیزید از این که همنشین و هم صحبت با اهل معصیت بشوید و معونه الظالمین یک موقعی کمک کار ظالم ها نشوید. و مجاورت الفاسقین مبادا در جوار فاسق ها قرار بگیرید هر کدام از اینها البته معنا دارد عاصین ظالمین فاسدین حالا اینها محل بحث من نیست احذروا فتنتهم و تباعدوا من ساحتهم از ناحیه آنها دوری بجویید دچار فتنه شان مواظب باشید نشوید واعلموا انه من خالف اولیاء الله و دان بغیر دین الله و استبد بامره دون امر ولی الله بدانید کسی که با اولیاء خدا مخالفت می کند دینداری می کند اما این دینش دینی است که خدا فرموده با یک طریق دیگری دین دیگری برای خودش درست کرده چون کفار هم دین دارند دیگر، لکم دینکم ولی دین، و استبد بامره دون ولی الله مستبد به امر خودش است به امر خودش تکیه می کند کاری با امر ولی خدا ندارد که همان امر خداست دیگر، کاری با امر خدا ندارد این کان فی نار تلتهب تأکل ابدانا قد غابت عنها ابوابها و غلبت علیها شقوتها اینهایی که اینطوری هستند در یک ناری هستند که شعله ور است نارا تلتهب تأکل ابدانا این شعله های آتش بدن هایی را از بین می برد طعمه آن آتش می شوند این بدن ها قد غالبت عنها ارواح؛ ارواح یک ابدانی که روح هایش ازش غایب اند متوجه نیستند اگر روح ملتفت باشد می فهمد این عذاب را اینها غایب اند. و غلبت الیها شقوتها شقاوتشان بر آنها غالب شده و هم موتا، لا یجدون حرا النار علت این که شعله های این آتش را احساس نمی کنند این است که مردند در واقع آن حیاتی که باید ا حساس بکند این عذابی را که مبتلا بهش هستند این حیات را ندارند
تاکنون نظری ثبت نشده است