- 483
- 1000
- 1000
- 1000
عاشورا معلم اخلاق، جلسه دوم
سخنرانی آیت الله حسین مظاهری با موضوع «عاشورا معلم اخلاق»، جلسه دوم، سال 1399
روایت امروز اینست که امام حسین«سلاماللهعلیه» در وقت حرکت از مکه به کربلا، این جمله را دارند که میفرمایند:
«أَ لَا تَرَوْنَ أَنَ الْحَقَ لَا یُعْمَلُ بِهِ وَ أَنَّ الْبَاطِلَ لَا یُتَنَاهَى عَنْهُ لِیَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فِی لِقَاءِ اللَّهِ مُحِقّاً».
به ایشان میگفتند چرا میخواهید به کربلا بروید؟ میفرمودند: آیا نمیبینید که به حق عمل نمیشود! مگر نمیبینید که باطل سرتاسر جهان اسلام را گرفته است! مرگ برای یک مؤمن شربت است!
از این روایت و نظیر این روایت به خوبی فهمیده میشود که امام«سلاماللهعلیه» دیدند اسلام در مخاطرۀ عجیب است. به قول خودشان در مدینه میفرمود اگر قیام نکنم، اسلام نابود میشود: «وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِیدَ».
لذا از مدینه قیام کردند، برای شهادت. در وقت حرکت از مدینه نامهای به برادرشان محمد حنفیه نوشتند: «فَإِنَّهُ مَنْ لَحِقَ بِی مِنْکُمْ اسْتُشْهِدَ وَ مَنْ تَخَلَّفَ لَمْ یُدْرِکِ الْفَتْحَ وَ السَّلَام»؛ هرکه با من بیاید، شهادت است و شهید میشود و هرکه با من نیاید، حتماً رستگاری نخواهد دید و بدبخت است، هم در دنیا و هم در آخرت.
بالاخره به مکه آمدند و در شبها منبر میرفتند؛ منبرهای انقلابی و داغ. آنجا تکرار میکردند که من قصد قیام دارم و سنت رسولالله و سنّت علی ابن ابیطالب از بین رفته است و میخواهم مردم را وادارم به سیرۀ رسول گرامی و پدرم علیبن ابیطالب؛ همانگونه که در وصیّت نامۀ خود نوشتند:
«وَ أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی ص أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام»
قیامم برای اینست که واجب است به قاعدۀ امر به معروف و نهی از منکر، قیام کنم و میدانم که شهید میشوم و اسلام عزیز متوقف بر شهادت من است. من اگر به کربلا بروم و شهید شوم، اسلام از این مخاطره بیرون میآید و اگر نروم و عیال را برای اسارت نبرم، مسلّم اسلام نابود میشود.
امام حسین«سلاماللهعلیه» به کربلا آمد و شور و موجی در کربلا ایجاد کرد و آن موج در کربلا به واسطۀ اسارت عیال، سراسری شد و بالاخره دستور داده شد به واسطۀ عزاداریها این موج باقی بماند و این موج همیشگی باشد. در حقیقت قیام حسین و شهادت حسین«سلاماللهعلیه» اسلام را بیمه کرد. اسارت زینب مظلومه«سلاماللهعلیها» آن موج و بیمه را در جامعۀ اسلامی بلکه در دنیا سراسری کرد. و این عزاداریها که روی آن سفارش شده است، ادامۀ همان موج است. درحقیقت بیمۀ اسلام است تا ظهور مهدی«عجلّاللهتعالیفرجهالشّریف»؛ و باید به این عزارداریها فوقالعاده اهمیت دهیم.
انسان باید در مقابل اینکه بخواهد حق پایمال شود و باطل رو بیفتد، ایستادگی کند، به هر اندازه که میشود.
روایت امروز اینست که امام حسین«سلاماللهعلیه» در وقت حرکت از مکه به کربلا، این جمله را دارند که میفرمایند:
«أَ لَا تَرَوْنَ أَنَ الْحَقَ لَا یُعْمَلُ بِهِ وَ أَنَّ الْبَاطِلَ لَا یُتَنَاهَى عَنْهُ لِیَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فِی لِقَاءِ اللَّهِ مُحِقّاً».
به ایشان میگفتند چرا میخواهید به کربلا بروید؟ میفرمودند: آیا نمیبینید که به حق عمل نمیشود! مگر نمیبینید که باطل سرتاسر جهان اسلام را گرفته است! مرگ برای یک مؤمن شربت است!
از این روایت و نظیر این روایت به خوبی فهمیده میشود که امام«سلاماللهعلیه» دیدند اسلام در مخاطرۀ عجیب است. به قول خودشان در مدینه میفرمود اگر قیام نکنم، اسلام نابود میشود: «وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِیدَ».
لذا از مدینه قیام کردند، برای شهادت. در وقت حرکت از مدینه نامهای به برادرشان محمد حنفیه نوشتند: «فَإِنَّهُ مَنْ لَحِقَ بِی مِنْکُمْ اسْتُشْهِدَ وَ مَنْ تَخَلَّفَ لَمْ یُدْرِکِ الْفَتْحَ وَ السَّلَام»؛ هرکه با من بیاید، شهادت است و شهید میشود و هرکه با من نیاید، حتماً رستگاری نخواهد دید و بدبخت است، هم در دنیا و هم در آخرت.
بالاخره به مکه آمدند و در شبها منبر میرفتند؛ منبرهای انقلابی و داغ. آنجا تکرار میکردند که من قصد قیام دارم و سنت رسولالله و سنّت علی ابن ابیطالب از بین رفته است و میخواهم مردم را وادارم به سیرۀ رسول گرامی و پدرم علیبن ابیطالب؛ همانگونه که در وصیّت نامۀ خود نوشتند:
«وَ أَنِّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی ص أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام»
قیامم برای اینست که واجب است به قاعدۀ امر به معروف و نهی از منکر، قیام کنم و میدانم که شهید میشوم و اسلام عزیز متوقف بر شهادت من است. من اگر به کربلا بروم و شهید شوم، اسلام از این مخاطره بیرون میآید و اگر نروم و عیال را برای اسارت نبرم، مسلّم اسلام نابود میشود.
امام حسین«سلاماللهعلیه» به کربلا آمد و شور و موجی در کربلا ایجاد کرد و آن موج در کربلا به واسطۀ اسارت عیال، سراسری شد و بالاخره دستور داده شد به واسطۀ عزاداریها این موج باقی بماند و این موج همیشگی باشد. در حقیقت قیام حسین و شهادت حسین«سلاماللهعلیه» اسلام را بیمه کرد. اسارت زینب مظلومه«سلاماللهعلیها» آن موج و بیمه را در جامعۀ اسلامی بلکه در دنیا سراسری کرد. و این عزاداریها که روی آن سفارش شده است، ادامۀ همان موج است. درحقیقت بیمۀ اسلام است تا ظهور مهدی«عجلّاللهتعالیفرجهالشّریف»؛ و باید به این عزارداریها فوقالعاده اهمیت دهیم.
انسان باید در مقابل اینکه بخواهد حق پایمال شود و باطل رو بیفتد، ایستادگی کند، به هر اندازه که میشود.
تاکنون نظری ثبت نشده است