display result search
منو
زندگی پس از زندگی - آتش

زندگی پس از زندگی - آتش

  • 1 تعداد قطعات
  • 72 دقیقه مدت قطعه
  • 163 دریافت شده
قسمت بیستم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای محسن اسکندری

«زندگی پس از زندگی» برنامه ای متفاوت درباره مرگ و عالم ماوراء است؛ روایت افرادی که در تجربه ی نزدیک به مرگ، بصورت موقت از کالبد جسم خارج شده و عالم برزخ را درک کرده و بازگشتند. مخاطبان در این برنامه، مهمان روایت های شگفت انگیز تجربه گران از عالم غیب می‌شوند.

در این قسمت روایت تجربه ی نزدیک به مرگ آقای محسن اسکندری را می شنویم:
آتش گرفتن چراغ علاء الدین و بردن چراغ داخل حیاط و سرایت آتش به بدن و دویدن داخل حیاط و یک لحظه میان شعله های آتش نشستن
خارج شدن موقت روح از بدن و دیدن جسم در میان آتش و احساس گرما و بوی سوختن و مشاهده تلاش مادر برای خاموش کردن آتش
مشاهده همسایه داخل ماشین در کوچه که با دیدن شعله های آتش سریع پیاده شد و به سمت خانه دوید
دیدن شخص غریبه ای سمت راست که او هم مرا می دید و انتظار می کشید و شنیدن ندایی که به او گفت برگردد و احساس سنگینی زیاد و نزدیک شدن به جسم درحالیکه آتش خاموش شده بود و سوراخ ریزی که از طریق آن روح وارد جسم شد و بسیار دردناک و ناراحت کننده بود
انتقال به بیمارستان با ماشین همسایه و درد جانکاهی که هنگام شستشو و پانسمان سوختگی های بدن وجود داشت
خروج مجدد روح از بدن در بیمارستان شهر زاهدان و حاضر شدن در بیابانی بی انتها با گرما و شرجی زیاد و احساس ترس و تنهایی و ناگهان مواجه شدن با موجودی کریه با صدایی خشن و دقیقا موجودی شبیه یکی از شخصیت های منفی فیلم ارباب حلقه ها که این فیلم را سال ها بعد دیدم و آن موجود ترسناک را بلافاصله شناختم
آن موجود کریه مرا به سمتی می خواند و وعده راحتی و آرامش می داد ولی کمی که دنبالش رفتم شرایط سخت تر شد و شک کردم
به محض جدا شدن از آن موجود کریه، شنیدن ندایی به زبان غیر فارسی از پشت سر و مشاهده اسب سواری که از فاصله دور می آمد و هنگامی که به ده متری رسید و توقف کرد دیدم بسیار ابهت دارد و اسبش نیز بسیار بزرگ بود و با مشاهده من فرمود محسن اینجا چکار می کنی؟ فکر کردم مرا با محسن دیگری اشتباه گرفته باشد ولی به اعمال گذشته من اشراف داشت و فرمود: جای تو اینجا نیست و بر می گردی
خواستم به ایشان نزدیک شوم اما اسب مانع شد و همزمان دستی که از پشت مرا کشید و خودم را داخل تونلی دیدم که کل زندگی گذشته ام از شب تولد تا زمان سوختن در آن مرور شد
مشاهده خاله بزرگ در مشهد که به اتفاق همسایه ها در حرم امام رضا(ع) حاضر شده و برای سلامتی من دعا می کنند
احساس فشرده شدن و سنگینی زیاد در داخل آن تونل و بازگشت مجدد به درون جسم

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 72:18

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • کاربر مهمان
    ممنون از شما موفق باشید

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی