display result search
- 1439
- 1000
- 1000
- 1000
زندگی پس از زندگی - صدای سخن عشق
قسمت نهم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای مسعود نبی چنانی از شهر لشت نشاء (رشت)
«زندگی پس از زندگی» برنامه ای متفاوت درباره مرگ و عالم ماوراء است؛ روایت افرادی که در تجربه ی نزدیک به مرگ، بصورت موقت از کالبد جسم خارج شده و عالم برزخ را درک کرده و بازگشتند. مخاطبان در این برنامه، مهمان روایت های شگفت انگیز تجربه گران از عالم غیب می‌شوند.
در این قسمت روایت تجربه ی نزدیک به مرگ آقای مسعود نبی چنانی را می شنویم:
به کما رفتن بر اثر بیماری کرونا و ناگهان خود را در محیطی تاریک دیدن و آمدن دو نفر که کله اسب پخته دستشان بود و اصرار داشتند که از گوشت آن بخور و بسیار بدمنظره و متعفن بود و سعی در فرار کردن از دست آن دو نفر
مشاهده یک نور زیبا و رفتن به سمت آن و ناپدید شدن آن دو نفر اما وارد شدن به آن نور غیر ممکن بود
دیدن روح یکی از هم محله ای ها که در آن نور زیر درخت گیلاسی نشسته بود و خیلی گرم استقبال کرد و سوال کردن از او درباره آن نور
سفارش آن شخص برای آشتی دادن دو پسر و یک دخترش که سالها با هم قهر بودند که مدت ها بعد از بیرون آمدن از کما انجام دادم اما گفتن رازی که متاسفانه با اصرار یکی از فرزندانش گفتم و تنبیه سختی که در همین دنیا رخ داد و سخت پشیمان شدم
ملاقات با روح مادرخانم که در آن نور بود و صحبت طولانی با او و رفت و برگشت های مکرر به منزل و دیدن اعضای خانواده
دیدن ارواح هم محله ای ها که برخی در همان نور بودند اما برخی بخاطر خطاهایشان در فضایی مه گرفته در حال تنبیه شدن بودند و التماس می کردند در دنیا کار ما را پیگیری کن تا مشکل ما در اینجا حل بشود
مشاهده تشییع جنازه شش نفر از اهل محل که یکی از آنها همسر بود و چندماه بعد از بازگشت از کما دقیقا همان اتفاق رخ داد.
«زندگی پس از زندگی» برنامه ای متفاوت درباره مرگ و عالم ماوراء است؛ روایت افرادی که در تجربه ی نزدیک به مرگ، بصورت موقت از کالبد جسم خارج شده و عالم برزخ را درک کرده و بازگشتند. مخاطبان در این برنامه، مهمان روایت های شگفت انگیز تجربه گران از عالم غیب می‌شوند.
در این قسمت روایت تجربه ی نزدیک به مرگ آقای مسعود نبی چنانی را می شنویم:
به کما رفتن بر اثر بیماری کرونا و ناگهان خود را در محیطی تاریک دیدن و آمدن دو نفر که کله اسب پخته دستشان بود و اصرار داشتند که از گوشت آن بخور و بسیار بدمنظره و متعفن بود و سعی در فرار کردن از دست آن دو نفر
مشاهده یک نور زیبا و رفتن به سمت آن و ناپدید شدن آن دو نفر اما وارد شدن به آن نور غیر ممکن بود
دیدن روح یکی از هم محله ای ها که در آن نور زیر درخت گیلاسی نشسته بود و خیلی گرم استقبال کرد و سوال کردن از او درباره آن نور
سفارش آن شخص برای آشتی دادن دو پسر و یک دخترش که سالها با هم قهر بودند که مدت ها بعد از بیرون آمدن از کما انجام دادم اما گفتن رازی که متاسفانه با اصرار یکی از فرزندانش گفتم و تنبیه سختی که در همین دنیا رخ داد و سخت پشیمان شدم
ملاقات با روح مادرخانم که در آن نور بود و صحبت طولانی با او و رفت و برگشت های مکرر به منزل و دیدن اعضای خانواده
دیدن ارواح هم محله ای ها که برخی در همان نور بودند اما برخی بخاطر خطاهایشان در فضایی مه گرفته در حال تنبیه شدن بودند و التماس می کردند در دنیا کار ما را پیگیری کن تا مشکل ما در اینجا حل بشود
مشاهده تشییع جنازه شش نفر از اهل محل که یکی از آنها همسر بود و چندماه بعد از بازگشت از کما دقیقا همان اتفاق رخ داد.
قطعات
-
عنوانزمانتعداد پخش
-
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان