display result search
منو
راهکار رضایتمندی

راهکار رضایتمندی

  • 1 تعداد قطعات
  • 37 دقیقه مدت قطعه
  • 236 دریافت شده
سخنرانی از حجت الاسلام دکترناصر رفیعی با موضوع «راهکار رضایتمندی»، (برنامه سمت خدا) سال 1388

برخی از زندگی خودشان راضی نیستند. مثلا عدم رضایت دخترشان از جهیزیه و مقایسه با دیگران. اما خیلی ها هستند که جهیزیه خوب دارند ولی از جهات دیگر زندگی شان راضی نیستند و احساس خوشبختی نمی کند.
آیا رضایت از زندگی مساوی با تمکن مالی است ؟ الزاما کسی که مال بیشتری دارد از زندگی راضی تر است ؟ یا تساوی بین این دو نیست ؟ و معادله به این شکل نمیشود بین این دو برقرار کرد ؟ برای اینکه این بحث را ریشه ای تر دنبال کنیم من سه نکته مهم را می گوییم تا شاید به این بحث رضایتمندی در زندگی نزدیک بشویم. نکته ی اول این است که اگر ما بخواهیم در زندگی احساس رضایتمندی بکنیم، اول باید واقعیت های زندگی را بدانیم. یک واقعیت این است که اینجا دنیا ست، دنیا محل گذر است.
در روایت این تعبیر آمده که شما در دنیا میهمان هستید، این دنیا قلیل هستید، عابر هستید و از این دنیا عبور می کنید، این دنیا مزرعه است. پس اگر کسی رسید به اینکه دنیا قلیل است و همه ی نگاهش به این دنیا معطوف نشد و همه ی بار را اینجا قرار نداد، به رضایتمندی می رسید. مثل بازیکنانی که در دوره ی مقدماتی هستند، اینها نگاه شان به این بازیها خیلی جدی نیست. اینها برای جام دیگری آماده میشوند که همان جام نهایی است.
روایت داریم که این دنیا میدان آمادگی است و قیامت میدان مسابقه است. خود این نگاه بیشتر مواقع برای ما رضایت می آورد. در واقع انتظار بیش از واقعیت نداشته باشیم. بعضی از مواقع انتظارات مطابق با واقعیات نیست. مثلا من انتظار دارم که پیر نشوم ولی میشوم، من انتظار دارم بالاترین جهیزیه را داشته باشم، ماشین پنجاه میلیونی داشته باشم، خوب این حقوق من و زندگی من با آن مطابق نیست. اگر مقداری انتظارات مان را با واقعیتها مطابق کنیم به این معنا که فرض میکنیم من که لیسانس دارم نباید انتظارشغل هیئت علمی دانشگاه را داشته باشم زیرا شرط هیئت علمی دانشگاه شدن داشتن دکترا است. من انتظارم باید با شغلی در دبیرستان باشد، مطابق با مدرسه راهنمایی و دبستان باشد. کسی که دیپلم دارد، نباید انتظار تدریس در دبیرستان را داشته باشد. اگر مدیر دبیرستان گفت که به شما تدریس نمی دهیم، او نباید ناراضی باشد زیرا این ناراضی بودن، عدم انطباق خواسته اش با واقعیت است. پس ما باید انتظارات مان را با واقعیت مطابق کنیم. نکته دوم بحث مقایسه است. ما بخواهیم یا نخواهیم در زندگی مان مقایسه داریم. بچه ای که به مهد کودک می رود میگوید: من یک ستاره دارم و دوستم دو تا ستاره دارد. و پیش مادرش اظهار نگرانی میکند. این مقایسه از بچگی شروع میشود و به بالا میآید. مقایسه در بچگی، مقایسه بچگانه است. انسان عاقل دو جور مقایسه دارد. که در روایت یکی را مذمت کرده است و یکی را مدح کرده است. یکی مقایسه صعودی است. یعنی من به ماشین آقای فلانی نگاه کنم و می بینم که پنجاه میلیون می ارزد و به ماشین خودم نگاه می کنم و می بینم ده میلیون می ارزد. مقایسه صعودی سه اثر منفی دارد. اندوه، حسرت و ناسپاسی.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 37:53

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی