- 579
- 1000
- 1000
- 1000
موانع سقوط انسان، جلسه سیزدهم
سخنرانی از آیت الله حسین مظاهری با موضوع «موانع سقوط انسان»، جلسه سیزدهم
اگر انسان مواظب خود نباشد، خیلی زود سقوط میکند و از این جهت لازم است برای جلوگیری از سقوط خود فکری بکند. از خداوند متعال بخواهد که سقوط نکند و عاقبت به خیر شود. این جملۀ «اللّهم اجعل عاقبة أمرنا خیراً»، دعای مهم و جملۀ شیرینی است و از همۀ شما تقاضا دارم که این دعای مهم را به فارسی یا به عربی برای خودتان و بچههایتان و وابستههای به خودتان، بلکه برای رفقایتان و برای همه و همه بخوانید.
این دعا سه معنا دارد، به عبارت دیگر، حسن عاقبت از سه بعد کلّی قابل بررسی است:
رهایی از ذلّت بعد از عزّت: معنای اوّل این است که خدایا! من ذلیل نشوم، خدایا بعد از آنکه عزیز هستم، دچار ذلّت نشوم. گاهی انسان از نظر جسمی ذلیل میشود و چندین سال در بستر بیماری میماند و همه از دست او خسته میشوند. در چنین شرایطی مرگ برای او شربت است. گاهی نیز آدمی از نظر مالی ورشکسته میشود و آبروی خود را از دست میدهد و در این دعا باید از خداوند بخواهیم هر دو ذلّت را از ما دور کند.
جلوگیری از سقوط و انحراف: یک معنای دیگر که مراد بحث ماست، این است که خدایا! یک دفعه جرقّۀ سقوط و انحراف برای من جلو نیاید. بعضی اوقات دیدهایم که برخی افراد با مسجد و روحانیّت و با ارزشهای معنوی سر و کار دارند، امّا ناگهان سقوط میکنند. گاهی اتفاق میافتد که دیگر نماز هم نمیخوانند چه رسد به اینکه با روحانیت و منبر و محراب، انس و ارتباط داشته باشند. معلوم است که این سقوط، از ذلّت بعد از عزّت، بدتر و خطرناکتر است. مخصوصاً در زمان حاضر که شبهات زیاد است و فساد اخلاقی فراگیر شده است، باید برای جلوگیری از سقوط و دستیابی به حسن عاقبت، هم اقدام و هم دعا داشته باشیم و خاضعانه از خداوند بخواهیم که منحرف نشویم.
سرافرازی هنگام مرگ: معنای سوم که مهمتر از معنای اول و دوم است، اینکه خدایا! دم مرگ و هنگامی که امیرالمؤمنین «سلامالله علیه» را میبینم، در مقابل آن حضرت سرفراز باشم و بتوانم نظر لطف ایشان را جلب نمایم.
در جلسۀ قبل، بیان شد که نماز، یکی از موانع سقوط انسان است و اگر انسان حقیقتاً با نماز باشد و نماز در متن زندگی او باشد، به گونهای که در وقت نماز، به جز نماز همه چیز فراموش شود، سقوط نخواهد کرد.
اگر کسی بتواند در حدّ توان نماز خود را به نماز پیامبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» و ائمۀ طاهرین«سلاماللهعلیهم» شبیه سازد؛ یعنی جداً به نماز اهمیت بدهد، مراعات خضوع و خشوع نماز را بکند، در اوّل وقت و با جماعت نماز بخواند و در به جا آوردن نوافل و به خصوص نماز شب، کوشا باشد، عاقبت او ختم به خیر خواهد شد.
اساساً نماز شب، زندگی انسان را زیر و رو و گرفتاریهای او را رفع میکند. نماز اوّل وقت و با جماعت و آن هم در مسجد و با دل و با خضوع و خشوع، کارآیی و سازندگی فراوانی دارد. بنابراین به کسانی که نگران آیندۀ فرزندان خود هستند، توصیه میشود آنان را با نماز اوّل وقت و با مسجد و جماعت مأنوس کنند تا آن فرزندان صالح و شایسته شوند و منحرف نگردند.
بنابر تصریح قرآن کریم، سعادت و رستگاری، محتاج صبر و استقامت است و صبر و استقامت، متوقف در نماز میباشد. «وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ» در واقع، نماز، انسان را به راه رستگاری هدایت میکند و مانع اثر گذاری جرقّههای انحرافی روی دل او میشود. نماز زنده است، نماز شعور دارد، نماز عقل رسا دارد و نماز میتواند به آدمی کمک کند و در جایی که یارای حرکت ندارد و مسیر حرکت را نمیشناسد، پیشرو حرکت وی شود و راه را به او نشان دهد تا به مقصد اعلی برسد.
افزون بر این، نماز، برای رفع حوائج و گرفتاریهای دنیا و آخرت، نمازگزار را یاری میرساند. در روایات داریم که اگر انسان هنگام گرفتاری شدید، دو رکعت نماز بخواند و بعد از نماز حاجتش را از خداوند بخواهد، پروردگار عالم حاجتش را به او عنایت میفرماید. بنابراین اگر میبینیم که خیلی گرفتاریم، برای این است که به نماز اهمیّت نمیدهیم. یعنی اوّل وقت که همه چیز باید فدای نماز شود، مساجد خلوت است و خلوت بودن مساجد در وقت نماز، خود گرفتاری و بلای بزرگی است. اهمیّت حقیقی به نماز، دنیا و آخرت آدمی را اصلاح خواهد کرد. نماز میتواند معیشت بد را مبدّل به معیشت خوش و زندگی تلخ را مبدّل به زندگی شیرین کند. در روایات میخوانیم اگر کسی نماز خوب بخواند و اگر نماز او مقبول باشد، یک دعای مستجاب دارد.
قرآن کریم میفرماید: وای به کسی که مسلمان حسابی نیست و در وقت نماز غافل از نماز است. وای به کسی که در وقت نماز به دنبال غذا خوردن یا کسب و کار یا مشغول گذراندن امور دنیوی است.
«فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ، الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ»
قرآن کریم، در آیۀ دیگری میفرماید که چنین کسی به یک زندگی ناخوش در دنیا و آخرت مبتلا خواهد شد.
«و َمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى»
کسی که از نماز اعراض میکند، نه آنکه نماز نمیخواند، بلکه کسی که بد نماز میخواند، یا اوّل وقت نمیخواند، به نماز اهمیّت لازم را نمیدهد و در مسجد و با جماعت نمیخواند، دچار یک زندگی ناخوش و توأم با گرفتاریها و نگرانیهای پیدرپی میشود که حاصل آن دلهره، اضطراب خاطر و پریشانی دائمی است. اما مهمتر از آن، اینکه در قیامت کور وارد صف محشر میشود و بیکس و بیپناه است. در آن هنگام، با خداوند نجوا میکند که خدایا! من که چشم داشتم پس چرا اکنون کور هستم؟ خطاب میشود برای اینکه در دنیا نماز نمیخواندی، نماز خوب نمیخواندی و اهمیّت به نماز نمیدادی و به عبارت دیگر ما را فراموش کردی، و اکنون نیز ما تو را فراموش کردیم و تو به این حالت رسیدی.
«قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنی أَعْمى وَ قَدْ کُنْتُ بَصیراً، قالَ کَذلِکَ أَتَتْکَ آیاتُنا فَنَسیتَها وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسى»
در روایات میخوانیم: نماز، در اولین منزل دم مرگ، مونس و راهنمای انسان میشود و در عوالم قبر، برزخ و قیامت به یاری او میشتابد و او را به بهشت رهنمون میشود. از اینرو به همگان توصیه میشود که اگر میخواهید در دنیا و آخرت کمک کار و راهنما داشته باشید، نماز بخوانید و با نماز، انس بگیرید تا رستگار شوید.
نکتهای که باید مورد توجه جدی قرار گیرد، این است که هر نمازی، کارآیی لازم را ندارد و نمیتواند در دنیا و آخرت به فریاد انسان برسد. در حقیقت، همۀ آنچه راجع به کارآیی چشمگیر نماز بیان شد، صرفاً مختصّ نماز مقبول است. نماز باید علاوه بر صحّت و برخورداری از خضوع یا همان ادب ظاهری، با خشوع و همراه با ادب باطنی به جا آورده شود تا مورد قبول پروردگار متعال واقع شود. به عبارت روشنتر خداوند سبحان نماز توأم با حضور قلب را قبول میکند. حضور قلب هنگامی رخ میدهد که نمازگزار، از اوّل تا آخر در نماز باشد و حواس او به این طرف و آن طرف نرود و صرفاً به نماز و معبودی که برای او نماز میخواند توجه داشته باشد. چگونه میتوان به چنین جایگاهی دست یافت؟ با فراهم کردن مقدّمات نماز که مهمترین و اساسیترین مقدمه، اجتناب از گناه است.
«إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»
در واقع کارآیی نماز، در گرو قبولی آن و قبولی نماز نیز محتاج حضور قلب است و حضور قلب در نماز، با اجتناب جدی از گناهان و رعایت تقوا پدید میآید. انسان متوجّه میتواند دو رکعت نماز بخواند و بعد از نماز، شاهد رفع گرفتاریهای دنیوی و اخروی خود باشد.
در مرتبۀ برتر و والاتر، انسان به مقامی میرسد که علاوه بر صحّت نماز و افزون بر اینکه نماز او به واسطۀ رعایت تقوا و حضور قلب، مقبول واقع میشود، از اوّل نماز تا آخر نماز با خداوند تعالی مکالمه و معاشقه دارد و حقتعالی به او و نمازی که به جا میآورد، آفرین میگوید. این نماز، دم مرگ به فریاد انسان میرسد و به او کمک میکند تا به آسانی و در حالی که با نشاط است، از دنیا برود.
وقتی آدمی در حمد و سورۀ نماز، به راستی توجه داشته باشد که خداوند با او حرف میزند و در ذکر رکوع و سجده و مابقی اذکار نماز، متوجه باشد که در حال حرف زدن با خداوند تعالی است، نماز او مبدّل به مکالمه و سپس معاشقه با حقتعالی میشود و از این جهت افضل اعمال است. وقتی انسان در نماز دستهای خود را بلند میکند و «الله اکبر» میگوید، معنایش این است که همه چیز پشت سر او و خداوند در پیش روی او قرار می گیرد و خود را در محضر خداوند مییابد. نه اینکه میداند، بلکه در آن موقع جداً خدا را مییابد. مثل وقتی که تشنه است و آب میخورد و سیراب میشود و سیراب شدن را مییابد.
دیدن خداوند و یابیدن حقتعالی در نماز، نزد بزرگان اهل معرفت، امری عادی است. امام حسین «سلاماللهعلیه» در دعای عرفه میفرمایند: کور باد چشمی که خدا را نبیند. «عَمِیَتْ عَیْنٌ لَا تَرَاک» شبیه این جملۀ نورانی را ائمۀ طاهرین«سلاماللهعلیهم» و من جمله امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» در نهج البلاغه دارند.
اگر از من بپرسند که والاترین لذت برای بزرگان، به خصوص والاترین لذّت اهل بیت«سلاماللهعلیهم» چیست؟ میگویم: نماز. چنانکه پیامبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» فرمودهاند: «قُرَّةُ عَیْنِی فِی الصَّلَاة»
«الرَّکْعَتَانِ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا»
بالاترین لذت برای امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» این است که در دل شب بگوید: «الله اکبر» و نماز شب بخواند و گریۀ شوق کند و در آن حالت، مدهوش شود. اهل بیت«سلاماللهعلیهم» گاهی در نماز و یا در غیر نماز، مدهوش میشدند. بیهوش نمیشدند، بیهوشی برای ما است، بلکه مدهوش میشدند. به این معنا که هیچ کسی و هیچ چیزی در نظر ایشان نبود و هیچ چیزی و هیچ کسی نمیدیدند و تصور نمیکردند، جز خداند تعالی و معلوم است که بالاترین لذت برای یک انسان همین است.
کافر، به سه قسم منقسم میشود. اوّل: کافر اعتقادی؛ مثل کسی که اصلاً خداوند و معاد و سایر اصول دین را قبول ندارد. دوّم: کافر لفظی؛ یعنی خداوند را قبول دارد اما اقرار نمیکند. سوّم: کافر عملی؛ یعنی اینکه خداوند را قبول دارد و خدا خدا هم میکند، اما از نظر عمل کوتاهی میکند؛ یعنی گناهکار است یا عبادات را به جا نمیآورد.
مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی، روایت صحیح السّندی نقل میکند که در آن از تارک نماز، به عنوان کافر یاد شده است: شخصی خدمت امام صادق«سلاماللهعلیه» آمد و گفت: یابن رسول الله! گناهان کبیره را بشمارید. آن حضرت فرمودند: گناهان کبیره که اکبر همۀ گناهان است، هفت گناه است: اوّل:کُفر؛ دوّم: قتل نفس و آدم کشی؛ سوّم: عاق پدر و مادر؛ چهارم: رباخوری؛ پنجم: خوردن مال بچه یتیم؛ ششم: فرار از جنگ؛ هفتم: تَعَرّب بعدالهجرة، یعنی جایی برود که نتواند دینش را حفظ کند.
زراره که از شاگردان امام صادق و از بزرگان است، تعجب کرد و گفت: یابن رسول الله! گناه نماز نخواندن بالاتر است یا خوردن مال بچه یتیم؟ امام صادق فرمودند: کسی که نماز نخواند، گناهش بالاتر از این است که مال بچه یتیم را بخورد. گفت: یابن رسول الله! چرا در این هفت مورد، ترک نماز را نشمردید؟ فرمودند: اوّل چیزی که شمردم چه بود؟ گفت: کفر، فرمودند: کسی که نماز نخواند کافر است.
این کفر، کفر اعتقادی و لفظی نیست؛ بلکه کفر عملی است. لذا در روایات فراوانی آمده است که:
«مَنْ تَرَکَ الصَّلاةَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ کَفَرَ»
معنایش این است که چنین کسی در قیامت، نمیتواند در صف مسلمانان باشد. آدم بی نماز نمیتواند زیر لوای حمد برود، هرچند شیعه باشد، بلکه باید در صف یهودیان و در نصرانیان و در زمرۀ غیر شیعه باشد. جایگاه شیعۀ واقعی مشخص است و زیر لوای حمد و در محضر مولا امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» است، ولی کسی که نماز نخواند یا نماز خوب نخواند و به نماز اهمیّت ندهد، نمیتواند زیر لوای حمد باشد و خدا نکند که انسان در قیامت بیچاره باشد و فریادرسی مثل امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» نداشته باشد.
اگر انسان مواظب خود نباشد، خیلی زود سقوط میکند و از این جهت لازم است برای جلوگیری از سقوط خود فکری بکند. از خداوند متعال بخواهد که سقوط نکند و عاقبت به خیر شود. این جملۀ «اللّهم اجعل عاقبة أمرنا خیراً»، دعای مهم و جملۀ شیرینی است و از همۀ شما تقاضا دارم که این دعای مهم را به فارسی یا به عربی برای خودتان و بچههایتان و وابستههای به خودتان، بلکه برای رفقایتان و برای همه و همه بخوانید.
این دعا سه معنا دارد، به عبارت دیگر، حسن عاقبت از سه بعد کلّی قابل بررسی است:
رهایی از ذلّت بعد از عزّت: معنای اوّل این است که خدایا! من ذلیل نشوم، خدایا بعد از آنکه عزیز هستم، دچار ذلّت نشوم. گاهی انسان از نظر جسمی ذلیل میشود و چندین سال در بستر بیماری میماند و همه از دست او خسته میشوند. در چنین شرایطی مرگ برای او شربت است. گاهی نیز آدمی از نظر مالی ورشکسته میشود و آبروی خود را از دست میدهد و در این دعا باید از خداوند بخواهیم هر دو ذلّت را از ما دور کند.
جلوگیری از سقوط و انحراف: یک معنای دیگر که مراد بحث ماست، این است که خدایا! یک دفعه جرقّۀ سقوط و انحراف برای من جلو نیاید. بعضی اوقات دیدهایم که برخی افراد با مسجد و روحانیّت و با ارزشهای معنوی سر و کار دارند، امّا ناگهان سقوط میکنند. گاهی اتفاق میافتد که دیگر نماز هم نمیخوانند چه رسد به اینکه با روحانیت و منبر و محراب، انس و ارتباط داشته باشند. معلوم است که این سقوط، از ذلّت بعد از عزّت، بدتر و خطرناکتر است. مخصوصاً در زمان حاضر که شبهات زیاد است و فساد اخلاقی فراگیر شده است، باید برای جلوگیری از سقوط و دستیابی به حسن عاقبت، هم اقدام و هم دعا داشته باشیم و خاضعانه از خداوند بخواهیم که منحرف نشویم.
سرافرازی هنگام مرگ: معنای سوم که مهمتر از معنای اول و دوم است، اینکه خدایا! دم مرگ و هنگامی که امیرالمؤمنین «سلامالله علیه» را میبینم، در مقابل آن حضرت سرفراز باشم و بتوانم نظر لطف ایشان را جلب نمایم.
در جلسۀ قبل، بیان شد که نماز، یکی از موانع سقوط انسان است و اگر انسان حقیقتاً با نماز باشد و نماز در متن زندگی او باشد، به گونهای که در وقت نماز، به جز نماز همه چیز فراموش شود، سقوط نخواهد کرد.
اگر کسی بتواند در حدّ توان نماز خود را به نماز پیامبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» و ائمۀ طاهرین«سلاماللهعلیهم» شبیه سازد؛ یعنی جداً به نماز اهمیت بدهد، مراعات خضوع و خشوع نماز را بکند، در اوّل وقت و با جماعت نماز بخواند و در به جا آوردن نوافل و به خصوص نماز شب، کوشا باشد، عاقبت او ختم به خیر خواهد شد.
اساساً نماز شب، زندگی انسان را زیر و رو و گرفتاریهای او را رفع میکند. نماز اوّل وقت و با جماعت و آن هم در مسجد و با دل و با خضوع و خشوع، کارآیی و سازندگی فراوانی دارد. بنابراین به کسانی که نگران آیندۀ فرزندان خود هستند، توصیه میشود آنان را با نماز اوّل وقت و با مسجد و جماعت مأنوس کنند تا آن فرزندان صالح و شایسته شوند و منحرف نگردند.
بنابر تصریح قرآن کریم، سعادت و رستگاری، محتاج صبر و استقامت است و صبر و استقامت، متوقف در نماز میباشد. «وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ» در واقع، نماز، انسان را به راه رستگاری هدایت میکند و مانع اثر گذاری جرقّههای انحرافی روی دل او میشود. نماز زنده است، نماز شعور دارد، نماز عقل رسا دارد و نماز میتواند به آدمی کمک کند و در جایی که یارای حرکت ندارد و مسیر حرکت را نمیشناسد، پیشرو حرکت وی شود و راه را به او نشان دهد تا به مقصد اعلی برسد.
افزون بر این، نماز، برای رفع حوائج و گرفتاریهای دنیا و آخرت، نمازگزار را یاری میرساند. در روایات داریم که اگر انسان هنگام گرفتاری شدید، دو رکعت نماز بخواند و بعد از نماز حاجتش را از خداوند بخواهد، پروردگار عالم حاجتش را به او عنایت میفرماید. بنابراین اگر میبینیم که خیلی گرفتاریم، برای این است که به نماز اهمیّت نمیدهیم. یعنی اوّل وقت که همه چیز باید فدای نماز شود، مساجد خلوت است و خلوت بودن مساجد در وقت نماز، خود گرفتاری و بلای بزرگی است. اهمیّت حقیقی به نماز، دنیا و آخرت آدمی را اصلاح خواهد کرد. نماز میتواند معیشت بد را مبدّل به معیشت خوش و زندگی تلخ را مبدّل به زندگی شیرین کند. در روایات میخوانیم اگر کسی نماز خوب بخواند و اگر نماز او مقبول باشد، یک دعای مستجاب دارد.
قرآن کریم میفرماید: وای به کسی که مسلمان حسابی نیست و در وقت نماز غافل از نماز است. وای به کسی که در وقت نماز به دنبال غذا خوردن یا کسب و کار یا مشغول گذراندن امور دنیوی است.
«فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ، الَّذِینَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ»
قرآن کریم، در آیۀ دیگری میفرماید که چنین کسی به یک زندگی ناخوش در دنیا و آخرت مبتلا خواهد شد.
«و َمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَى»
کسی که از نماز اعراض میکند، نه آنکه نماز نمیخواند، بلکه کسی که بد نماز میخواند، یا اوّل وقت نمیخواند، به نماز اهمیّت لازم را نمیدهد و در مسجد و با جماعت نمیخواند، دچار یک زندگی ناخوش و توأم با گرفتاریها و نگرانیهای پیدرپی میشود که حاصل آن دلهره، اضطراب خاطر و پریشانی دائمی است. اما مهمتر از آن، اینکه در قیامت کور وارد صف محشر میشود و بیکس و بیپناه است. در آن هنگام، با خداوند نجوا میکند که خدایا! من که چشم داشتم پس چرا اکنون کور هستم؟ خطاب میشود برای اینکه در دنیا نماز نمیخواندی، نماز خوب نمیخواندی و اهمیّت به نماز نمیدادی و به عبارت دیگر ما را فراموش کردی، و اکنون نیز ما تو را فراموش کردیم و تو به این حالت رسیدی.
«قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنی أَعْمى وَ قَدْ کُنْتُ بَصیراً، قالَ کَذلِکَ أَتَتْکَ آیاتُنا فَنَسیتَها وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسى»
در روایات میخوانیم: نماز، در اولین منزل دم مرگ، مونس و راهنمای انسان میشود و در عوالم قبر، برزخ و قیامت به یاری او میشتابد و او را به بهشت رهنمون میشود. از اینرو به همگان توصیه میشود که اگر میخواهید در دنیا و آخرت کمک کار و راهنما داشته باشید، نماز بخوانید و با نماز، انس بگیرید تا رستگار شوید.
نکتهای که باید مورد توجه جدی قرار گیرد، این است که هر نمازی، کارآیی لازم را ندارد و نمیتواند در دنیا و آخرت به فریاد انسان برسد. در حقیقت، همۀ آنچه راجع به کارآیی چشمگیر نماز بیان شد، صرفاً مختصّ نماز مقبول است. نماز باید علاوه بر صحّت و برخورداری از خضوع یا همان ادب ظاهری، با خشوع و همراه با ادب باطنی به جا آورده شود تا مورد قبول پروردگار متعال واقع شود. به عبارت روشنتر خداوند سبحان نماز توأم با حضور قلب را قبول میکند. حضور قلب هنگامی رخ میدهد که نمازگزار، از اوّل تا آخر در نماز باشد و حواس او به این طرف و آن طرف نرود و صرفاً به نماز و معبودی که برای او نماز میخواند توجه داشته باشد. چگونه میتوان به چنین جایگاهی دست یافت؟ با فراهم کردن مقدّمات نماز که مهمترین و اساسیترین مقدمه، اجتناب از گناه است.
«إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»
در واقع کارآیی نماز، در گرو قبولی آن و قبولی نماز نیز محتاج حضور قلب است و حضور قلب در نماز، با اجتناب جدی از گناهان و رعایت تقوا پدید میآید. انسان متوجّه میتواند دو رکعت نماز بخواند و بعد از نماز، شاهد رفع گرفتاریهای دنیوی و اخروی خود باشد.
در مرتبۀ برتر و والاتر، انسان به مقامی میرسد که علاوه بر صحّت نماز و افزون بر اینکه نماز او به واسطۀ رعایت تقوا و حضور قلب، مقبول واقع میشود، از اوّل نماز تا آخر نماز با خداوند تعالی مکالمه و معاشقه دارد و حقتعالی به او و نمازی که به جا میآورد، آفرین میگوید. این نماز، دم مرگ به فریاد انسان میرسد و به او کمک میکند تا به آسانی و در حالی که با نشاط است، از دنیا برود.
وقتی آدمی در حمد و سورۀ نماز، به راستی توجه داشته باشد که خداوند با او حرف میزند و در ذکر رکوع و سجده و مابقی اذکار نماز، متوجه باشد که در حال حرف زدن با خداوند تعالی است، نماز او مبدّل به مکالمه و سپس معاشقه با حقتعالی میشود و از این جهت افضل اعمال است. وقتی انسان در نماز دستهای خود را بلند میکند و «الله اکبر» میگوید، معنایش این است که همه چیز پشت سر او و خداوند در پیش روی او قرار می گیرد و خود را در محضر خداوند مییابد. نه اینکه میداند، بلکه در آن موقع جداً خدا را مییابد. مثل وقتی که تشنه است و آب میخورد و سیراب میشود و سیراب شدن را مییابد.
دیدن خداوند و یابیدن حقتعالی در نماز، نزد بزرگان اهل معرفت، امری عادی است. امام حسین «سلاماللهعلیه» در دعای عرفه میفرمایند: کور باد چشمی که خدا را نبیند. «عَمِیَتْ عَیْنٌ لَا تَرَاک» شبیه این جملۀ نورانی را ائمۀ طاهرین«سلاماللهعلیهم» و من جمله امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» در نهج البلاغه دارند.
اگر از من بپرسند که والاترین لذت برای بزرگان، به خصوص والاترین لذّت اهل بیت«سلاماللهعلیهم» چیست؟ میگویم: نماز. چنانکه پیامبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» فرمودهاند: «قُرَّةُ عَیْنِی فِی الصَّلَاة»
«الرَّکْعَتَانِ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنَ الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا»
بالاترین لذت برای امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» این است که در دل شب بگوید: «الله اکبر» و نماز شب بخواند و گریۀ شوق کند و در آن حالت، مدهوش شود. اهل بیت«سلاماللهعلیهم» گاهی در نماز و یا در غیر نماز، مدهوش میشدند. بیهوش نمیشدند، بیهوشی برای ما است، بلکه مدهوش میشدند. به این معنا که هیچ کسی و هیچ چیزی در نظر ایشان نبود و هیچ چیزی و هیچ کسی نمیدیدند و تصور نمیکردند، جز خداند تعالی و معلوم است که بالاترین لذت برای یک انسان همین است.
کافر، به سه قسم منقسم میشود. اوّل: کافر اعتقادی؛ مثل کسی که اصلاً خداوند و معاد و سایر اصول دین را قبول ندارد. دوّم: کافر لفظی؛ یعنی خداوند را قبول دارد اما اقرار نمیکند. سوّم: کافر عملی؛ یعنی اینکه خداوند را قبول دارد و خدا خدا هم میکند، اما از نظر عمل کوتاهی میکند؛ یعنی گناهکار است یا عبادات را به جا نمیآورد.
مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی، روایت صحیح السّندی نقل میکند که در آن از تارک نماز، به عنوان کافر یاد شده است: شخصی خدمت امام صادق«سلاماللهعلیه» آمد و گفت: یابن رسول الله! گناهان کبیره را بشمارید. آن حضرت فرمودند: گناهان کبیره که اکبر همۀ گناهان است، هفت گناه است: اوّل:کُفر؛ دوّم: قتل نفس و آدم کشی؛ سوّم: عاق پدر و مادر؛ چهارم: رباخوری؛ پنجم: خوردن مال بچه یتیم؛ ششم: فرار از جنگ؛ هفتم: تَعَرّب بعدالهجرة، یعنی جایی برود که نتواند دینش را حفظ کند.
زراره که از شاگردان امام صادق و از بزرگان است، تعجب کرد و گفت: یابن رسول الله! گناه نماز نخواندن بالاتر است یا خوردن مال بچه یتیم؟ امام صادق فرمودند: کسی که نماز نخواند، گناهش بالاتر از این است که مال بچه یتیم را بخورد. گفت: یابن رسول الله! چرا در این هفت مورد، ترک نماز را نشمردید؟ فرمودند: اوّل چیزی که شمردم چه بود؟ گفت: کفر، فرمودند: کسی که نماز نخواند کافر است.
این کفر، کفر اعتقادی و لفظی نیست؛ بلکه کفر عملی است. لذا در روایات فراوانی آمده است که:
«مَنْ تَرَکَ الصَّلاةَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ کَفَرَ»
معنایش این است که چنین کسی در قیامت، نمیتواند در صف مسلمانان باشد. آدم بی نماز نمیتواند زیر لوای حمد برود، هرچند شیعه باشد، بلکه باید در صف یهودیان و در نصرانیان و در زمرۀ غیر شیعه باشد. جایگاه شیعۀ واقعی مشخص است و زیر لوای حمد و در محضر مولا امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» است، ولی کسی که نماز نخواند یا نماز خوب نخواند و به نماز اهمیّت ندهد، نمیتواند زیر لوای حمد باشد و خدا نکند که انسان در قیامت بیچاره باشد و فریادرسی مثل امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» نداشته باشد.
کاربر مهمان