display result search
منو
وادی ولایت، راه نجات از ظلمات و فتنه ها، جلسه چهارم

وادی ولایت، راه نجات از ظلمات و فتنه ها، جلسه چهارم

  • 1 تعداد قطعات
  • 56 دقیقه مدت قطعه
  • 168 دریافت شده
سخنرانی از آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع «وادی ولایت، راه نجات از ظلمات و فتنه ها»، جلسه چهارم، سال 1397

در باب عزاداری سیدالشهداء علیه السلام و راجعِ بابِ حزنی بود که از عاشورا در عالم نشأت گرفت و مبدأ اصلاح و تهذیب انسان ها و تمام عالم شده است و می شود. به تناسب اینکه امروز جمعه است، ترجمه ای کوتاه از دعای ندبه بیان می کنیم. در دعای ندبه جایگاه امام زمان علیه السلام در این مسیر، به خوبی بیان شده است. این دعا فرازهای متعددی دارد. یکی از این فرازها که آغاز و تقریبا خلاصه همه دعاست، این دو جمله است که می فرماید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً» و تقریبا تمام عبادت ما در همین دو کلمه حمد و صلوات خلاصه می شود. حمد و صلوات، اجمال تمام عبادتی است که در عوالم اتفاق می افتد. به این صورت که، انسان جایگاه ربوبیت خداوند متعال را در این ربوبیت ببیند و سپس جایگاه اولیاء معصوم(ع) در آن را درک کند و خدای متعال را بر ربوبیتش نسبت به تمام عوالم به گونه ای حمد کند که سراسر زندگی اش آهنگ حمد خداوند را داشته باشد که در امین الله می خوانیم: «مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْیَا بِحَمْدِکَ وَ ثَنَائِک»(1). پس از حمد، جایگاه اولیاء معصوم در این ربوبیت را درک کند و به صلوات برسد. یعنی منزلت شفاعت نبی اکرم صلی الله علیه وآله و اهل بیت ایشان(ع) را نسبت به عوالم خلقت ببیند و به صلوات نسبت به حضرت برسد که مبدا طهارت نفس، تزکیه و رشد انسان است که در جامعه کبیره می خوانیم: «وَ جَعَلَ صَلَوَاتِنَا عَلَیْکُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وَلَایَتِکُمْ طِیباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْکِیَةً لَنَا وَ کَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا» پس این دو کلمه حمد و صلوات که در ابتدای دعای ندبه آمده، عنوان و خلاصه آن است.
سخت بودن دیدن ربوبیت خدا نسبت به اولیائش و حمد او بر آن
فراز دوم دعا، مروری بر ربوبیت خداوند متعال نسبت به اولیاء اش است که می فرماید: «اللَّهُمَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَى مَا جَرَى بِهِ قَضَاؤُکَ فِی أَوْلِیَائِکَ» یعنی انسان در جایگاهی قرار بگیرد که بتواند ربوبیت خداوند متعال نسبت به اولیائش را مشاهده کند و در این ربوبیت جمال و زیبایی صنع او را ببیند و خدا را بر آن حمد کند که شاید این حمد، از یکی دشوار ترین حمد ها باشد. ممکن است انسان رویش گیاهان را ببیند و از اسباب عبور کرده باشد و خدا را بخاطر زیبایی صنعش در گیاهان حمد کند. یا اینکه با دیدن گردش افلاک، ربوبیت خدا را ببیند و خدا را بر آفرینش، تحول و تدبیر بر افلاک حمد کند. این نوع حمد کردن ها نیز دشوار است اما در مقایسه با حمد کردن خداوند بر ربوبیت نسبت به اولیائش کار آسانی است. آنان که موحد نشده اند و تدبیر خداوند متعال را ندیده اند، دائما مخلوقات را حمد و ستایش می کنند و از زیبایی ماه و خورشید و غیره سخن می گویند. اما حمد خدای متعال، روزی موحدین است که می فهمند تدبیر حکیمانه خداوند می باشد که این زیبایی ها را تدبیر کرده است و همانگونه که بهار و جوانی زیباست، پاییز و پیری نیز زیباست چرا که هر دو تدبیر خداوند متعال است و در تمام احوال خداوند را شکر می کنند. این حمد ارزشمند و روزی موحدین است. اما اینکه بتواند رشد کند و آن افق رفیع را ببیند و ربوبیت خداوند متعال با اولیائش و سیر و جمال صنع الهی را در آن را ببیند، کار بسیار دشواری است. به ویژه که این ربوبیت با عهدهای محکم و ابتلائات سنگینی همراه است.
خیلی سخت است که انسان عاشورا را ببیند و خدا را حمد کند. البته همانطور که مکررا تذکر داده ام، دقت کنید مبادا حمد خدای متعال با ستایش دشمنان خلط شود. نه تنها آنان، بلکه هرکس در طول تاریخ به فعل آنان راضی است باید لعن شوند. ولی اینکه انسان بتواند عاشورا را درک کند و در متن آن، زیبایی کار خدا را ببیند، کار حضرت زینب(سلام الله علیها) است و تا زمانی که انسان به این مقام نرسد، به مقام رضا نمی رسد. کسی که نمی تواند صنع الهی را در پسِ پرده عوالم ببیند، نمی تواند جمال کار را درک کند. اما اگر همچون حضرت زینب باشد، آنگاه که صحبت صنع خداوند است و ابن زیاد به او می گوید: «کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِیکِ وَ أَهْلِ بَیْتِک»، حضرت می فرماید: «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلا»(2). عالم ربوبیت خداوند متعال نسبت به اولیائش زیباترین عالم است و تمام ربوبیت های دیگر فرع بر آن است.
ربوبیت خداوند متعال نسبت به عوالم، فرع بر ربوبیتش نسبت به نبی اکرم(ص) است که بیان بسیاری از مطالب در قرآن، با ربوبیت حضرت حق نسبت به نبی اکرم(ص) شروع می شود. مانند اینکه می فرماید: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ»(علق/1) که خداوند در شروع تربیت عالم توسط پیامبرش، به او دستور می دهد با نام پروردگارت بخوان. رب تو، در تربیتت، شما را به جایی رسانده است که باید عالم را هدایت کنی. اگر انسان بتواند به این نقطه برسد که ربوبیت خداوند متعال نسبت به اولیائش و فراز و فرود آن را ببیند و سپس خدای متعال را بر آن حمد کند و بگوید: «اللَّهُمَ لَکَ الْحَمْدُ عَلَى مَا جَرَى بِهِ قَضَاؤُکَ فِی أَوْلِیَائِکَ» که یعنی خدایا تو را بر آن صنعی و تدبیری که با اولیاءت داشتی حمد می کنم؛ می تواند زیبایی کار خدا با اولیائش را ببیند. آنان که «اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ وَ دِینِکَ» خالصه تو هستند و تو آنان را برای خود و اداره و احیاء دینت خالص کردی. «إِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزِیلَ مَا عِنْدَکَ مِنَ النَّعِیمِ الْمُقِیمِ الَّذِی لَا زَوَالَ لَهُ وَ لَا اضْمِحْلَالَ» این حمد برای این است که، تو آن حقایقی محضرت و آن نعیم مقیمی که زوال و اضحمحال ندارد را برای آنان انتخاب کردی. اولیاء تو در جوارت قرار می گیرند و به «جزیل ما عندک» دست پیدا می کنند.
عهد و میثاق خدا با اولیائش بر زهد و بی رغبتی در دنیا
اما این نعمت بدون زوال که به آنان عطاء کردی و این نعمت مقیم که در محضرت می باشد و از فراوانی برخوردار است، وقتی به آنان می رسد که «بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْیَا الدَّنِیَّةِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا» بعد از این است که از آنان میثاقی گرفتی و با آنان شرط کردی که باید در درجات این دنیا زاهد باشند و نباید نسبت به هیچ مقامی از مقامات این دنیا رغبتی داشته باشند. آنان نیز «فَشَرَطُوا لَکَ ذَلِکَ» با تو میثاق بستند که نگاهی به این دنیا نکنند. امام حسین(ع) در دعای عرفه می فرماید: «إِلَهِی أَمَرْتَ بِالرُّجُوعِ إِلَى الْآثَارِ» تو دستور دادی که من به سمت مخلوقات بروم و الّا من کاری با مخلوقات نداشتم. پیامبری که معراجی با آن عظمت دارد، با ما هم نشین می شود و این بخاطر دستور خداوند است و الّا اولیاء خدا بخاطر انسی که با خدا و بی توجهی که نسبت به دنیا دارند، توجهی به این دنیا و مخلوقاتش ندارند. امام حسین هم بخاطر دستور خداست که با ما هم نشین می شوند. حضرت در ادامه می فرماید: «فَأَرْجِعْنِی إِلَیْکَ بِکِسْوَةِ الْأَنْوَارِ وَ هِدَایَةِ الِاسْتِبْصَارِ» پس خدایا من در پوششی از نور خودت به سمتت برگردان و هدایتت را از من بر ندار. مبادا این رفتن من به سمت دنیا، از بصیرتم کم کند. «حَتَّى أَرْجِعَ إِلَیْکَ مِنْهَا کَمَا دَخَلْتُ إِلَیْکَ مِنْهَا» من را به همان صورتی که از محضر تو به سمت دنیا رفتم برگردان. یعنی به این صورت باشم که «مَصُونَ السِّرِّ عَنِ النَّظَرِ إِلَیْهَا وَ مَرْفُوعَ الْهِمَّةِ عَنِ الِاعْتِمَادِ عَلَیْهَا»(3) هیچگاه، سِرِّ وجود من، به عالم نگاهی نکند و همت من رفیع تر از این باشد که به این عالم ممکنات اعتماد و تکیه کند. پس طبق این فراز از دعای ندبه، خدای متعال، بعد از اینکه میثاق سنگینی از اولیائش گرفت، آنان را برگزید و آن میثاق این بود که نسبت به تمام درجات این دنیا بی رغبت باشند. آنان نیز میثاق محکمی داشتند.
وفای به عهد اولیاء الهی و طریق شدنشان به سمت خدا
در ادامه دعای ندبه می خوانیم: «وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ وَ قَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّکْرَ الْعَلِیَّ وَ الثَّنَاءَ الْجَلِیَّ» تو نیز می دانستی که آنان اهل وفای به این عهد هستند. آنان را پذیرفتی و مقرب قرار دادی. و «أَهْبَطْتَ عَلَیْهِمْ مَلَائِکَتَکَ» آنان را محل رفت و آمد ملائکه قرار دادی. تا آنجا که می فرماید: «وَ جَعَلْتَهُمُ الذَّرَیِعة إِلَیْکَ وَ الْوَسِیلَةَ إِلَى رِضْوَانِکَ». وقتی اینگونه شد، آنان را وسیله به سوی مقام رضوان و دستگیره مردم قرار دادی تا با آن به سوی تو نزدیک شوند. این توضیحات، خلاصه داستان و صنع خدای متعال با اولیائش است. در فراز سوم به صورت مفصل به این قضیه پرداخته می شود و تدبیر خداوند متعال با اولیائش از حضرت آدم و نوح و سایر انبیاء توضیح داده می شود. تا اینکه این ربوبیت خداوند متعال با اولیائش، به داستان نبی اکرم(ص) و اهل بیت ایشان(ع) می رسد و می فرماید: «إِلَى أَنِ انْتَهَیْتَ بِالْأَمْرِ إِلَى حَبِیبِکَ وَ نَجِیبِکَ مُحَمَّدٍ فَکَانَ کَمَا انْتَجَبْتَهُ سَیِّدَ مَنْ خَلَقْتَهُ وَ صَفْوَةَ مَنِ اصْطَفَیْتَهُ وَ أَفْضَلَ مَنِ اجْتَبَیْتَهُ وَ أَکْرَمَ مَنِ اعْتَمَدْتَهُ» همانگونه که او را برگزیدی؛ که همه انبیاء برگزیده بودند اما پیامبر اکرم(ص) سید مخلوقات است و خالص و برگزیده برگزیده ها و خالص ها بود. او در بین آنان که مورد اعتمادت بودند، کریم ترین آنان بود.
مسیر و کیفیت ربوبیت خداوند متعال با نبی اکرم
خداوند متعال در این ربویتش نسبت به نبی اکرم(ص) با ایشان چه کرد؟ در ادامه به امکاناتی که خداوند متعال به نبی اکرم عطاء فرمودن اشاره می کند و می فرماید: «أَوْطَأْتَهُ مَشَارِقَکَ وَ مَغَارِبَکَ وَ سَخَّرْتَ لَهُ الْبُرَاقَ وَ عَرَجْتَ بِرُوحِهِ إِلَى سَمَائِکَ وَ أَوْدَعْتَهُ عِلْمَ مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ إِلَى انْقِضَاءِ خَلْقِکَ ثُمَّ نَصَرْتَهُ بِالرُّعْبِ وَ حَفَفْتَهُ بِجَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ الْمُسَوِّمِینَ مِنْ مَلَائِکَتِکَ وَ وَعَدْتَهُ أَنْ تُظْهِرَ دِینَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ» تو او را فرستادی و ملائکه مسومین را با او همراه نمودی. آن خانه ای که برای مردم قرار دادی تا مردم از طریق آن به تو نزدیک شوند، در اختیار او گذاشتی. خداوند متعال به پیامبری که قرار است عالم را اداره کند، امکاناتی داده است و یکی از آن امکانات، کعبه است تا پیامبر مردم را به وسیله آن هدایت کند. اگر این کعبه در اختیار پیامبر اکرم نبود، مردم نمی توانستند از آن منتفع گردند. اما در اختیار حضرت قرار گرفت تا با آن مردم را تا بیت المعمور سیر دهد که مقدمه طواف عرش شود و عرش قلب وجود مقدس نبی اکرم(ص) است.
جایگاه اهل بیت در هدایت عالم توسط پیامبر اکرم
در ادامه دعا می خوانیم: «وَ ذَلِکَ بَعْدَ أَنْ بَوَّأْتَهُ مُبَوَّأَ صِدْقٍ مِنْ أَهْلِهِ وَ جَعَلْتَ لَهُ وَ لَهُمْ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمِینَ فِیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً» برای او اهل بیتی قرار دادی که مردم می توانند از آن بیت و اهلش برخوردار شوند و سپس به مردم دستور دادی: «لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى». مهمترین امکاناتی که خداوند به پیامبر داده تا با آن عالم را سیر دهد، وجود مقدس اهل بیت(ع) می باشند. ذیل آیه: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَسْبُکَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنین»(انفال/64) که یعنی خداوند و آن مؤمنینی که تابع تو هستند برایت کافی است، روایت شده است که منظور از مؤمنین، ما اهل بیت هستیم. خدایا تو علاوه بر امکاناتی همچون ملکوت آسمان ها و زمین و ملائکه، اهل بیتی دادی که به مردم دستور داری «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»(شوری/23) من از شما مزدی نمی خواهم جز اینکه در مورد اهل بیت من مودت داشته باشید. در ادامه می خوانیم: «وَ قُلْتَ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ وَ قُلْتَ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلى رَبِّهِ سَبِیلًا» من آنچه از اجر خواست، برای خودتان است و من از کسانی اجر مودت را می خواهم که می خواهند به سمت خدایش راهی پیدا کنند.
مودت اهل بیت مزد رسالت پیامبر اکرم و وسیله هدایت
پس اولا این اجر مودت را از هرکسی نمی خواهم بلکه از کسانی می خواهم که دنبال پیدا کردن راهی به سمت خدایشان هستند. و ثانیا این اجر خواستن هم برای خودشان است چرا که این مودت طریق سیر الی الله است چرا که فرمود: «إِلَّا مَنْ شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلى رَبِّهِ سَبِیلًا». پس در واقع دارید به خودتان مزد می دهید. این اخلاق الهی است که خداوند به ما امکاناتی می دهد سپس با محبت می فرماید: «مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثیرَة»(بقره/245). آیا خداوند به امکانات ما نیازی دارد که امیرالمؤمنین(ع) می فرماید: «اسْتَقْرَضَکُمْ وَ لَهُ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض»(4) این خدایی که می گوید به من قرض دهید، محتاج نیست و خزائن آسمان ها و زمین دست اوست. پیامبرش هم اینگونه است و از باب بزرگواریش است که می گوید به من مزد بدهید چرا که از این راه می خواهد ما به سوی خدا راهی پیدا کنیم و این مزد به خودمان بر می گردد.
عدم امتثال دستور پیامبر در مورد اهل بیت
در ادامه این دعا، بحث وصایت امیرالمؤمنین مطرح می شود تا می رسد به اینجا که وقتی وجود مقدس امیرالمؤمنین وارد میدان شدند، دشمنی ها آغاز شد که فرمود: «فَأَوْدَعَ قُلُوبَهُمْ أَحْقَاداً بَدْرِیَّةً وَ خَیْبَرِیَّةً وَ حُنَیْنِیَّةً وَ غَیْرَهُنَّ فَأَضَبَّتْ عَلَى عَدَاوَتِهِ وَ أَکَبَّتْ عَلَى مُنَابَذَتِهِ» پس از اینکه حضرت را خانه نشین کردند و با او دشمنی کردند، «قَتَلَ النَّاکِثِینَ وَ الْقَاسِطِینَ وَ الْمَارِقِینَ» حضرت به مأموریت خود عمل کردند و آن سه جنگ را داشتند. آنگاه که «قَضَى نَحْبَهُ» حضرت به شهادت رسیدند، «لَمْ یُمْتَثَلْ أَمْرُ رَسُولِ اللَّهِ ص فِی الْهَادِینَ بَعْدَ الْهَادِینَ وَ الْأُمَّةُ مُصِرَّةٌ عَلَى مَقْتِهِ مُجْتَمِعَةٌ عَلَى قَطِیعَةِ رَحِمِهِ وَ إِقْصَاءِ وُلْدِهِ إِلَّا الْقَلِیلَ مِمَّنْ وَفَى لِرِعَایَةِ الْحَقِّ فِیهِمْ فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ وَ سُبِیَ مَنْ سُبِیَ وَ أُقْصِیَ مَنْ أُقْصِیَ» مردم دنبال امر حضرت رسول نرفتند و بر قطع رحم حضرت و دور کردن فرزندان ایشان از محیط سرپرستی مردم اجتماع کردند مگر عده ای اندک که حقوق حضرات را رعایت کردند. پس عده ای کشته و عده ای تبعید شدند. پس این فرازهای دعای ندبه، داستان ربوبیت خداوند متعال با نبی اکرم(ص) است که ما در اول دعا، خداوند را بر آن حمد کردیم.
در توضیح فرازهای ابتدایی دعای ندبه، این نکته را توضیح دادیم که ربوبیت خداوند متعال با نبی اکرم(ص) اینگونه بود که او را فرستاد و بیش از تمامی انبیاء او را اکرام کرد و تمام قوای ملکوت را در اختیار او قرار و اهل بیتی به او داد. پیامبر اکرم هم راه را به ما نشان داد و فرمود اگر می خواهید به سمت خداوند حرکت کنید، مسیر اینجاست و باید مودت اهل بیتم را داشته باشید. اما این اتفاق نیافتاد و ابتلائات عظیمی برای اهل بیت او پیش آمد و معبر عالم همین جاست که فرمود: «وَ جَرَى الْقَضَاءُ لَهُمْ بِمَا یُرْجَى لَهُ حُسْنُ الْمَثُوبَةِ» قضای الهی به نحوی بر آنان جاری شد که امید است که این مسیر به «حسن المثوبه» ختم شود و ربوبیت و قضای الهی این مسیر را به یک پاداش بسیار فراوانی منتهی می کند که فرمود: «وَ کَانَتِ الْأَرْضُ لِلَّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِین» یعنی به این نگاه نکنید که این مصیبت ها برای اهل بیت پیش آمد بلکه پایان کار ربوبیت خداوند را ببینید که «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ» در ادامه فرمود: «وَ سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولًا وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» پروردگار ما حتما به وعده اش عمل می کند و او منزه است از اینکه به وعده هایش عمل نکند و کار غیر حکیمانه ای انجام دهد. این کار به آخر می رسد که فرمود: «وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ». عزت و حکمت او، کار را به انجام می رساند. اینطور نیست که خداوند پیامبرش را در میانه راه رها کند.
گریه بر مصائب اهل بیت ورودیِ مردم به ربوبیت خداوند نسبت به نبی اکرم
در ادامه دعا پس از اینکه ربوبیت خداوند با نبی اکرم و اینکه مردم از مسیر او منحرف می شوند توضیح داده می شود، مسیر حرکت ما تبیین می شود که ما در این متن بلاء و اتفاقاتی که افتاده است، چگونه حرکت کنیم. دستور این است که: «فعَلَى الْأَطَائِبِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِمَا وَ آلِهِمَا فَلْیَبْکِ الْبَاکُونَ وَ إِیَّاهُمْ فَلْیَنْدُبِ النَّادِبُونَ وَ لِمِثْلِهِمْ فَلْتَدُرَّ الدُّمُوعُ وَ لْیَصْرُخِ الصَّارِخُونَ وَ یَعِجَّ الْعَاجُّونَ» شما نباید نسبت به این صحنه های بلائی که می بینید، بی تفاوت باشید بلکه باید عزای آنان را اقامه کنید. نباید نسبت به این مصیبت ها و سختی هایی که در مسیر تدبیر خداوند متعال با نبی اکرم و اهل بیتش پیش آمده است بی تفاوت باشید. پس آنان که اهل بکاء هستند، باید گریه کنند و این همان است که امام رضا در حدیث ریان بن شبیب فرمود: «یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْن»(5) نتیجه این بکاء، رساندن ما به طلب است. اگر ما اهل بکاء نشدیم، نسبت به اهل بیت طالب نخواهیم بود. آثار این توجه به مصیبت اهل بیت که در تدبیر عالم، برای آنان پیش آمده است، در ما طلب ایجاد می کند و الّا ما هم مانند بقیه نسبت به اهل بیت بی تفاوت خواهیم شد.
ایجاد طلب در وجود ما با گریه بر اهل بیت
اینکه در ادامه فرمود: «أَیْنَ الْحَسَنُ أَیْنَ الْحُسَیْنُ» این جستجو و طلب اولیاء الهی، بخاطر آن اشک و زجه ای به وجود می آید که فرمود: «فَلْیَبْکِ الْبَاکُونَ». پس این طلب، از مسیر بکاء می گذرد. وظیفه ما سلوک با این ابتلاء اهل بیت است و این سلوک، با بکاء شروع می شود. بکاء ما را به طلب و جستجوی اهل بیت می کشاند و در نهایت، ما را به وجود مقدس امام زمان(ع) می رساند که در ادامه فرمود: «أَیْنَ بَقِیَّةُ اللَّهِ الَّتِی لَا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهَادِیَةِ أَیْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دَابِرِ الظَّلَمَة» این طلب ها که با گریه در ما ایجاد شد، انسان را به سرچشمه می رساند. این طلب ایجاد می شود که بساط ظلم جمع گردد و «أَیْنَ الْمُنْتَظَرُ لِإِقَامَةِ الْأَمْتِ وَ الْعِوَجِ أَیْنَ الْمُرْتَجَى لِإِزَالَةِ الْجَوْرِ وَ الْعُدْوَانِ أَیْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدِیدِ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ أَیْنَ الْمُتَخَیَّرُ لِإِعَادَةِ الْمِلَّةِ وَ الشَّرِیعَةِ أَیْنَ الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیَاءِ الْکِتَابِ وَ حُدُودِهِ أَیْنَ مُحْیِی مَعَالِمِ الدِّینِ وَ أَهْلِهِ أَیْنَ قَاصِمُ شَوْکَةِ الْمُعْتَدِینَ أَیْنَ هَادِمُ أَبْنِیَةِ الشِّرْکِ وَ النِّفَاقِ أَیْنَ مُبِیدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَ الْعِصْیَانِ وَ الطُّغْیَانِ أَیْنَ حَاصِدُ فُرُوعِ الْغَیِّ وَ النِّفَاقِ أَیْنَ طَامِسُ آثَارِ الزَّیْغِ وَ الْأَهْوَاءِ أَیْنَ قَاطِعُ حَبَائِلِ الْکَذِبِ وَ الِافْتِرَاءِ أَیْنَ مُبِیدُ الْعُتَاةِ وَ الْمَرَدَةِ أَیْنَ مُسْتَأْصِلُ أَهْلِ الْعِنَادِ وَ التَّظْلِیلِ وَ الْإِلْحَادِ» این طلب ایجاد می شود تا ریشه این گمراهی و اقامه بت پرستی در عالم کنده شود. دقت شود که این فرازهای دعای ندبه، آن مطالباتی است که باید در انسان ایجاد شود و این با اشک شروع می گردد. اهل بیت(ع) آمده اند و وارد یک بلای عظیمی شده اند و ما نباید در آن بلاء بی تفاوت باشیم بلکه باید اهل گریه شویم و در نتیجه آن به طلب می رسیم. این مطالباتی که باید در ما ایجاد شود، در دعای ندبه به خوبی و در قالب «أین الحسن و این الحسین...» توضیح داده شده است. هر انسانی در این عالم، دنبال راه نجات می گردد که این مطالبات انسان را به امام زمان علیه السلام می رساند.
اصل اتفاقاتی که در ظهور امام زمان(ع) اتفاق می افتد، خودِ امام است. اینگونه نیست که عدلی که در ظهور امام زمان اتفاق می افتد غیر از امام زمان باشد و حضرت فقط مجری آن باشند. عدل صنع الهی است و این کار الهی به دست امام زمان اتفاق می افتد. پس این کار خدایی است که به دست حضرت اتفاق می افتد. اینکه ما در فضای کنونی عالم مطالباتی داریم و دنبال راه فراری می گردیم تا به نور و حیات برسیم، در وجود مقدس امام زمان(ع) است و هر آنچه در عصر ظهور محقق می گردد، فرع بر حضرت است. هرآنچه در عالم اتفاق می افتد تجلیات خود حضرت است و اصل آن، خود ایشان می باشند.
امام زمان پایان و منتهای طلب ما
بنابراین، این مسیر بلاء در ما مطالباتی ایجاد می کند که این مطالبات ما را به امام زمان می رساند که این فراز نهایی دعای ندبه، اشتیاق به خود حضرت است که فرمود: «یَا ابْنَ السَّادَةِ الْمُقَرَّبِینَ یَا ابْنَ النُّجَبَاءِ الْأَکْرَمِینَ یَا ابْنَ الْهُدَاةِ الْمَهْدِیِّینَ یَا ابْنَ الْغَطَارِفَةِ الْأَنْجَبِینَ...». پس از فراز قبلی که جستجوی عدالت و برچیده شدن ظلم بود، لحن دعا عوض می شود و خود حضرت مطالبه می شود و می خوانیم: «هَلْ إِلَیْکَ یَا ابْنَ أَحْمَدَ سَبِیلٌ فَتُلْقَى هَلْ یَتَّصِلُ یَوْمُنَا مِنْکَ بِغَدِهِ فَنَحْظَى» آیا می شود دستمان به دامن شما برسد؟ تا این که می رسد به فراز که می فرماید: «أَ تَرَانَا نَحُفُّ بِکَ وَ أَنْتَ تَؤُمُّ الْمَلَأَ وَ قَدْ مَلَأْتَ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ أَذَقْتَ أَعْدَاءَکَ هَوَاناً وَ عِقَاباً وَ أَبَرْتَ الْعُتَاةَ وَ جَحَدَةَ الْحَقِّ وَ قَطَعْتَ دَابِرَ الْمُتَکَبِّرِینَ وَ اجْتَثَثْتَ أُصُولَ الظَّالِمِینَ». ببینید تمام کارها با خود حضرت است و بقیه هیچ کاره هستند. مبادا ما خودمان را بزرگ ببینیم. همینکه حضرت ما را بر سفره خود راه بدهند، کافی است.
اگر این مسیر از مسیر بکاء بر سیدالشهداء طی شد، به خود امام زمان می رسیم و اشتیاق خود حضرت در ما می آید و می گوییم آیا می شود ما جزو دور و بری های شما باشیم و شما امامت می کنی و زمین را پر از عدل کرده ای و به دشمنانت خواری و عقوبت را چشانده ای. سرکشان را ریشه کن کرده ای و از ریشه، این شجره خبیثه را بیرون آمده ای. یکی از اتفاقات مهم عصر ظهور این است که گردن شیطان را می زنند و شجره خبیثه و سران ظلم به امیرالمؤمنین(ع) را از ریشه در می آروند. شجره خبیثه ای که ریشه هایی در عالم دارند و شاخ و برگ آن عالم را گرفته است.
بهره بردن انسان ها از ربوبیت خداوند نسبت به اولیائش با حمد او بر مصائب آنان
با اینکه امام زمان(ع) این کارها را انجام می دهند، ما خدا را بر آن حمد می کنیم که در ادامه می خوانیم: «وَ نَحْنُ نَقُولُ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ» این غلبه جبهه حق در عالم، همان صلوات اول دعا و این حمد نیز همان حمد در اول دعا می باشد. تمام دعا همین است: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً» قضای خدا با اولیائش چنین است و این قضاء، ستودنی است. البته کسی می تواند آن را حمد کند که آن را دیده باشد. انسانی که این مسیر تدبیر خدا با اولیائش و ابتلائات آن ها را ببیند، خدا را بر آن حمد می کند. اگر این حمد در انسان شکل گرفت و توانست در آن افق، کار خداوند را ببیند، امکان اینکه در این مسیر همراه شود فراهم می گردد. اگر سیر دادن اولیاء الهی توسط خدا را ببینیم، وارد این وادی می شویم و تمام رشد ما همین است که در این مسیر ربوبیت قرار بگیریم. ما باید خود را در این وادی ربوبیت خداوند نسبت به نبی اکرم و اولیائش قرار بدهیم که نزدیک ترین ورودی ما این است: «فَعَلَى الْأَطَائِبِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِمَا وَ آلِهِمَا فَلْیَبْکِ الْبَاکُونَ» ورودی ما از گریه بر مطائب اولیاء خدا شروع می شود و این گریه ما را به مطالباتی از خدا می کشاند که نهایت آن وجود مقدس بقیه الله است و به خود حضرت می رسیم. ما می خواهیم با قرار گرفتن در این مسیر، هنگامی ظهور حضرت، در اطراف ایشان باشیم تا به حمد برسیم زیرا ما کاری نمی کنیم و تمام کارها را حضرت به سر انجام می رسانند. ما خدا را بر ظهور حضرت حمد می کنیم. این خیلی بزرگ است که ما بتوانیم ربوبیت خداوند با اولیائش را ببینیم و در آن وارد گشته و خدا را در آن مقام حمد کنیم. به همین خاطر به نظر می آید یکی از دو معنای حمد در سجده زیارت عاشورا، همین است که توضیح دادیم چرا که در مورد حمد در سجده زیارت عاشورا، دو معنا وجود دارد. شما وقتی شما عاشورا را دنبال می کنید به حمد می رسید و می گویید: «اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاکِرِینَ عَلَى مُصَابِهِم ». کلمه «مُصَابِهِم» را به دو صورت می توان معنا کرد. صورت اول این است که خدایا من تورا به حمدی حمد می کنم که شاکرین در مصیبت خود دارند و من هم در مصیبتم شاکر هستم. تو مرا وارد عاشورا کردی و دنیا را از چشمم انداختی و بیقرارم کردی. من تو را حمد می کنم که دل من را از غم سیدالشهداء پر کردی.
معنای دوم این است که خدایا من تو را بر این مصیبتی که به اهل بیت(ع) وارد شد، حمد می کنم. ممکن است سؤال شود مگر این مصیبت حمد دارد؟ پاسخ این است که بله کار خدا حمد دارد که انسان بتواند صنع خدا با سیدالشهداء را ببیند و به حمد این صنع برسد. وقتی شما در کار خدا با سیدالشهداء(ع) ظهور، رجعت، ایام الله که ایام غلبه دین خداست را می بینی، می گویی «اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاکِرِین» این کار بزرگی است و تمام بهره ما همین است. پس برای اینکه ما وارد این صنع خدا شویم و به امام زمان(ع) راه پیدا کنیم، دستور این است که «فَعَلَى الْأَطَائِبِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِمَا وَ آلِهِمَا فَلْیَبْکِ الْبَاکُونَ» کار ما از این بکاء شروع می شود. اگر این بکاء را داشتیم، پایان سیر ما به حضرت می رسد و الّا ما بهره ای نخواهیم برد و هیچ طلب، اشتیاق و رغبتی به حضرت نخواهیم داشت و نمی توانیم به حمد این صنع خدا برسیم. خدای ناکرده کار ما به جایی می رسد که «یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیَادٍ وَ آلُ مَرْوَانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْن» و به تبع آن مستحق عذاب الیم می شویم که فرمود: «اللَّهُمَّ فَضَاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْکَ وَ الْعَذَابَ الْأَلِیم».

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 56:40

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی