- 2315
- 1000
- 1000
- 1000
جنگ روایتها، جلسه دوم
سخنرانی از حجت الاسلام والمسلمین حامد کاشانی با موضوع «جنگ روایتها»، جلسه دوم، سال 1398
یک بخشی در رشتههایی مانندِ گرایشهای مختلفِ جامعهشناسی و عمومِ مختلفِ جامعهشناختی و ارتباطی «ارتباطات» است، آنها در تحصیلاتِ تکمیلی بحثی بعنوانِ «جنگ روایتها» دارند، این جنگ روایتها به معنای جنگِ احادیث نیست، گرچه ممکن است جنگِ احادیث هم باشد، بحث بزرگتر از جنگِ احادیث است، اصلِ ماجرا هم از آنجا بوجود آمده است که وقتی با یک پدیدهی تاریخی مواجه میشدند دیدهاند که قصههای مختلفِ کاملاً معارض با هم و بلکه در جنگیِ با هم از یک مسئله مطرح میشود، از این مثالهای اطرافِ خودمان بگیرید که فراوان است…
وقتی میگوییم «روایت» منظورِ ما مجموعهی مفاهیم و معانی است که میخواهیم یک موضوع و یک پدیده را توضیح بدهیم، به مجموعهی آنها یک «روایت» میگوییم. ممکن است در این روایت صد حدیث باشد یا پنجاه نکتهی تاریخی باشد یا هفت خبر هم باشد که به مجموعهی آنها یک «روایت» میگویند.
حال اینکه واقع کدام است دیگر یک بحثِ دیگری است. جنگِ بینِ این دو روایت تمام عیار است، تمامِ رخدادهای تاریخی که ارزش دارد معمولاً همراهِ جنگِ روایت است، هر رخدادی! شما همین جنگ هشت ساله را ببینید، اگر از منظرِ ما ببینید «هشت سال دفاع مقدّس» است و اگر از منظرِ صدام و نیروهای او میدیدید آنها هم برای خودشان حرفهایی داشتند و گاهی این حرفها را میزدند و کتاب هم نوشتهاند. این دو روایت با یکدیگر کاملاً تعارضِ جدّیِ صد در صدی دارند.
برنده چه کسی است؟ برنده آن کسی است که در روایت پیروز بشود. آنکه روایتِ او غالب بشود برنده است.
این جنگ روایتها چند ویژگی دارد که از اصلِ جنگ مهمتر است. آیا خطرِ اینکه برویم جنگ کنیم و خون بدهیم بیشتر است یا جنگ روایتها؟ جنگِ روایتها! چرا؟ چون جنگ حدود هشت محدودیت دارد، یک محدودیتِ مکانی، یعنی در یک منطقه یا چند منطقه نبرد حاصل میشود و مسلّماً جنگ در همهی کرهی زمین نیست، ولی جنگِ روایتها در هر جایی که انسان حضور دارد وجود دارد، در مسائلِ اسلامی هر کجا که مسلمان وجود دارد جنگ روایتها حضور دارد. اصلاً محدودیتِ جغرافیایی ندارد.
در جنگ تیر و ترکشدار اگر کسی پیروز بشود پیروز شده است و اگر ببازد باخته است، اگر کسی را بکشید او را کشتهاید، اگر شهید هم بشود دیگر زنده نمیشود، اما در جنگِ روایتها اصلاً اینطور نیست، ممکن است یک روایت دویست سال غالب بشود اما بعد از آن اوضاع تغییر کند و دویست و پنجاه سال روایتِ دیگری غالب بشود، یعنی در این کار هیچ وقت مرگ وجود ندارد، جنگ روایتها تا زمانِ امام زمان ارواحنا فداه تمام نخواهد شد.
اهل بیت علیهم السلام دورهای تلاش کردند و ناصبیگری از بین رفت اما دورههای بعد دوباره ظهور پیدا کرده است، دوباره آن را حذف کردهاند اما دوباره آمده است.
تا همین امروز حتّی یک لحظه هم متوقف نشده است، حتّی یک لحظه هم مرخصی نرفتهاند و یک لحظه هم استعفاء نکردهاند، ابداً! بر علیهِ ما (حقیقت) با تمامِ توان کار میکنند، که ما مدّعی هستیم که ما حق میگوییم.
طبیعتاً تا جایی پیش میرود که ما احساس نکنیم که حق میگوییم، اینجا مرگ اینطور است، همینکه شما را از آن حالتِ قطع و یقین و حق بیندازد شما را کشته است. پس اصلاً متوقف نمیشود.
ویژگیِ دیگرِ جنگِ روایتها این است که قبل از هر جنگی باید «جنگ روایتها» شروع بشود، بعد جنگ اصلی رُخ میدهد.
جنگ روایتها قبل از کربلا شروع شد، و بعد از کربلا هم ادامه پیدا کرد. مسلّماً آنها نباید بدنِ مطهّرِ حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام را دفن میکردند، چون اگر دفن میکردند علامتِ اسلامِ حضرت بود، جنگ روایتها هم قبل از واقعه هست و هم بعد از واقعه.
جنگِ کشتاری در تاریخ خیلی کم است، اما جنگ روایتها شبانهروز هست، و وای به حالِ منِ شیعه که اصلاً حواسِ من نیست.
اگر این روایت را خراب کنند دستِ همهی مردم را از اهل بیت علیهم السلام کوتاه میکنند، و در حالِ کار کردن هم هستند، در حالِ کار کردن با تمامِ توانِ خود هستند.
اینکه ما در زیارت جامعه کبیره میگوییم: «بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ أُسْرَتِی»، باید به این عمل کنیم، یعنی باید یک عدّهای شبانهروز زندگیِ خود را خرج کنند، یک عدّه فرزندانِ خود را به این سمت تربیت کنند، یک عدّه در این سمت هزینه کنند.
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: دشمن از شما غفلت و خواب ندارد؛ مستمر در حالِ کار کردن است، اگر بتواند فضیلت را انکار میکند.
در فاطمیّه دورِ یکدیگر جمع نمیشویم که خاطراتِ هجوم را بگوییم، هجوم هر روز در حالِ اتّفاق افتادن است، مستمراً!
این مسیر سرباز میخواهد، هم آدمی که گیج نباشد و گوش و چشمِ خود را در مقابلِ رگبارِ دشمن نگذارد که دشمن هر چه میخواهد بزند، ما خیلی راحت گوش و چشمِ خود را به دشمن میسپاریم، از موتورِ ماشینِ خود بیشتر از گوش و چشمِ خودمان حفاظت میکنیم، هر تصویر و هر متن و هر خبر و هر فیلمی میتوانیم استفاده میکنیم، چون احساسِ جنگ نداریم، اگر انسان احساسِ جنگ داشته باشد وقتی بگویند ویروس کرونا آمد آنهایی هم که اهلِ ماسک نیستند دیگر ماسک میزنند، تا وقتی احساسِ خطر نکنند آرامش دارند، چون در حالی که در جنگ هستیم احساسِ جنگ نمیکنیم، بیچارهترین آدم کسی است که در میانِ جنگ است اما نمیداند که در جنگ است، در خط مقدم ایستاده است اما سرِ خود را نمیدزدد، سپر ندارد، تو زرهی نیست، مسلّماً او را خواهند کشت.
بعضیها خیال کرده بودند که داعش از مرز میآید، مسلّماً باید مرز را محکم نگهداشت، ولی «داعش» یک فکر هم هست، فکر که از مرز نمیآید، فکر را در همین تهرانِ خودمان میآورند.
یک بخشی در رشتههایی مانندِ گرایشهای مختلفِ جامعهشناسی و عمومِ مختلفِ جامعهشناختی و ارتباطی «ارتباطات» است، آنها در تحصیلاتِ تکمیلی بحثی بعنوانِ «جنگ روایتها» دارند، این جنگ روایتها به معنای جنگِ احادیث نیست، گرچه ممکن است جنگِ احادیث هم باشد، بحث بزرگتر از جنگِ احادیث است، اصلِ ماجرا هم از آنجا بوجود آمده است که وقتی با یک پدیدهی تاریخی مواجه میشدند دیدهاند که قصههای مختلفِ کاملاً معارض با هم و بلکه در جنگیِ با هم از یک مسئله مطرح میشود، از این مثالهای اطرافِ خودمان بگیرید که فراوان است…
وقتی میگوییم «روایت» منظورِ ما مجموعهی مفاهیم و معانی است که میخواهیم یک موضوع و یک پدیده را توضیح بدهیم، به مجموعهی آنها یک «روایت» میگوییم. ممکن است در این روایت صد حدیث باشد یا پنجاه نکتهی تاریخی باشد یا هفت خبر هم باشد که به مجموعهی آنها یک «روایت» میگویند.
حال اینکه واقع کدام است دیگر یک بحثِ دیگری است. جنگِ بینِ این دو روایت تمام عیار است، تمامِ رخدادهای تاریخی که ارزش دارد معمولاً همراهِ جنگِ روایت است، هر رخدادی! شما همین جنگ هشت ساله را ببینید، اگر از منظرِ ما ببینید «هشت سال دفاع مقدّس» است و اگر از منظرِ صدام و نیروهای او میدیدید آنها هم برای خودشان حرفهایی داشتند و گاهی این حرفها را میزدند و کتاب هم نوشتهاند. این دو روایت با یکدیگر کاملاً تعارضِ جدّیِ صد در صدی دارند.
برنده چه کسی است؟ برنده آن کسی است که در روایت پیروز بشود. آنکه روایتِ او غالب بشود برنده است.
این جنگ روایتها چند ویژگی دارد که از اصلِ جنگ مهمتر است. آیا خطرِ اینکه برویم جنگ کنیم و خون بدهیم بیشتر است یا جنگ روایتها؟ جنگِ روایتها! چرا؟ چون جنگ حدود هشت محدودیت دارد، یک محدودیتِ مکانی، یعنی در یک منطقه یا چند منطقه نبرد حاصل میشود و مسلّماً جنگ در همهی کرهی زمین نیست، ولی جنگِ روایتها در هر جایی که انسان حضور دارد وجود دارد، در مسائلِ اسلامی هر کجا که مسلمان وجود دارد جنگ روایتها حضور دارد. اصلاً محدودیتِ جغرافیایی ندارد.
در جنگ تیر و ترکشدار اگر کسی پیروز بشود پیروز شده است و اگر ببازد باخته است، اگر کسی را بکشید او را کشتهاید، اگر شهید هم بشود دیگر زنده نمیشود، اما در جنگِ روایتها اصلاً اینطور نیست، ممکن است یک روایت دویست سال غالب بشود اما بعد از آن اوضاع تغییر کند و دویست و پنجاه سال روایتِ دیگری غالب بشود، یعنی در این کار هیچ وقت مرگ وجود ندارد، جنگ روایتها تا زمانِ امام زمان ارواحنا فداه تمام نخواهد شد.
اهل بیت علیهم السلام دورهای تلاش کردند و ناصبیگری از بین رفت اما دورههای بعد دوباره ظهور پیدا کرده است، دوباره آن را حذف کردهاند اما دوباره آمده است.
تا همین امروز حتّی یک لحظه هم متوقف نشده است، حتّی یک لحظه هم مرخصی نرفتهاند و یک لحظه هم استعفاء نکردهاند، ابداً! بر علیهِ ما (حقیقت) با تمامِ توان کار میکنند، که ما مدّعی هستیم که ما حق میگوییم.
طبیعتاً تا جایی پیش میرود که ما احساس نکنیم که حق میگوییم، اینجا مرگ اینطور است، همینکه شما را از آن حالتِ قطع و یقین و حق بیندازد شما را کشته است. پس اصلاً متوقف نمیشود.
ویژگیِ دیگرِ جنگِ روایتها این است که قبل از هر جنگی باید «جنگ روایتها» شروع بشود، بعد جنگ اصلی رُخ میدهد.
جنگ روایتها قبل از کربلا شروع شد، و بعد از کربلا هم ادامه پیدا کرد. مسلّماً آنها نباید بدنِ مطهّرِ حضرت سیّدالشّهداء علیه السلام را دفن میکردند، چون اگر دفن میکردند علامتِ اسلامِ حضرت بود، جنگ روایتها هم قبل از واقعه هست و هم بعد از واقعه.
جنگِ کشتاری در تاریخ خیلی کم است، اما جنگ روایتها شبانهروز هست، و وای به حالِ منِ شیعه که اصلاً حواسِ من نیست.
اگر این روایت را خراب کنند دستِ همهی مردم را از اهل بیت علیهم السلام کوتاه میکنند، و در حالِ کار کردن هم هستند، در حالِ کار کردن با تمامِ توانِ خود هستند.
اینکه ما در زیارت جامعه کبیره میگوییم: «بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی وَ أَهْلِی وَ مَالِی وَ أُسْرَتِی»، باید به این عمل کنیم، یعنی باید یک عدّهای شبانهروز زندگیِ خود را خرج کنند، یک عدّه فرزندانِ خود را به این سمت تربیت کنند، یک عدّه در این سمت هزینه کنند.
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: دشمن از شما غفلت و خواب ندارد؛ مستمر در حالِ کار کردن است، اگر بتواند فضیلت را انکار میکند.
در فاطمیّه دورِ یکدیگر جمع نمیشویم که خاطراتِ هجوم را بگوییم، هجوم هر روز در حالِ اتّفاق افتادن است، مستمراً!
این مسیر سرباز میخواهد، هم آدمی که گیج نباشد و گوش و چشمِ خود را در مقابلِ رگبارِ دشمن نگذارد که دشمن هر چه میخواهد بزند، ما خیلی راحت گوش و چشمِ خود را به دشمن میسپاریم، از موتورِ ماشینِ خود بیشتر از گوش و چشمِ خودمان حفاظت میکنیم، هر تصویر و هر متن و هر خبر و هر فیلمی میتوانیم استفاده میکنیم، چون احساسِ جنگ نداریم، اگر انسان احساسِ جنگ داشته باشد وقتی بگویند ویروس کرونا آمد آنهایی هم که اهلِ ماسک نیستند دیگر ماسک میزنند، تا وقتی احساسِ خطر نکنند آرامش دارند، چون در حالی که در جنگ هستیم احساسِ جنگ نمیکنیم، بیچارهترین آدم کسی است که در میانِ جنگ است اما نمیداند که در جنگ است، در خط مقدم ایستاده است اما سرِ خود را نمیدزدد، سپر ندارد، تو زرهی نیست، مسلّماً او را خواهند کشت.
بعضیها خیال کرده بودند که داعش از مرز میآید، مسلّماً باید مرز را محکم نگهداشت، ولی «داعش» یک فکر هم هست، فکر که از مرز نمیآید، فکر را در همین تهرانِ خودمان میآورند.
کاربر مهمان
کاربر مهمان
کاربر مهمان