display result search
منو
تفسیر آیه 35  سوره رعد _ بخش دوم

تفسیر آیه 35 سوره رعد _ بخش دوم

  • 1 تعداد قطعات
  • 34 دقیقه مدت قطعه
  • 75 دریافت شده
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیه 35 سوره رعد _ بخش دوم"
- صفات و تمثیلات قرآن کریم؛
- بهشت لقاء
- وعده‌های نعمانی قرآن کریم
- جنت ولایت

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
﴿مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِى وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ أکُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا تِلْکَ عُقْبَی الَّذِینَ اتَّقَوا وَعُقْبَی الکَافِرِینَ النَّارُ﴾( )
بحث مهمی که این آیه مبارکه دارد این است که این مثل به معنای صفت است یا یک تمثیل اگر جنت در قرآن کریم همین اوصاف را داشته باشد که در این آیه و مشابه این آیه ذکر شد این مثل به معنای صفت است یعنی صفت بهشت این است ولی اگر جنت غیر از این درجه دیگر هم داشت بعضی از درجات عالیه بهشت جای درخت و نهر نیست بلکه فوق این است آن درجه فایقه را اگر بخواهند بخواهند برای ما بیان کنند مثل ذکر می‌‌‌کنند اگر تمام نعمت‌های بهشت همین‌ها باشد یعنی درخت و نهر و چشمه و امثال ذلک باشد این ﴿مَثَلُ الْجَنَّةِ﴾ یعنی وصف الجنه ولی اگر در بهشت غیر از اینها مقامات دیگری هم باشد درجات دیگری هم باشد که در آن مقامات و درجات سخن از نهر و چشمه و درخت و میوه نیست سخن از رضوان است و قرب الی الله آن مقام را اگر بخواهند برای ما تبیین کنند باید مثل بزنند مثل اینکه قرآن یک ظاهری دارد همین کتابی است تلاوت می‌کنیم و احکام را از آن می‌‌‌فهمیم یک باطنی دارد که حکم و معارف را از آن می‌‌‌فهمیم ظاهر این قرآن فهمش و عملش برای خیلی‌‌‌ها میسّراست اما باطن این قرآن حقیقتی است که کوه‌ها هم نمی‌‌‌توانند حملش کنند آن باطن را وقتی خدا بخواهد برای ما بیان کند مثل می‌‌‌زند می‌‌‌فرماید ﴿لَو أنزَلْنَا هذَا القُرْآنَ عَلَی جَبَلٍ لَرَأیتَهُ خَاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللهِ﴾( )، بعد می‌‌‌فرماید ﴿وَتِلکَ الأمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ﴾( )، یعنی آن حقیقت را کوه هم نمی‌‌‌تواند تحمل کند آن حقیقت را آسمان‌ها و زمین هم نمی‌‌‌توانند تحمل کنند در پایان سوره احزاب آمده که ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَی السَّماوَاتِ وَالأرْضِ وَالْجِبَالِ فَأبَیْنَ أن یَحْمِلْنَهَا وَأشْفَقْنَ مِنْهَا﴾( )، یعنی این حقیقت را یا ولایت است یا دین است یا باطن قرآن است بالأخره جزء معارف اسلامی است این حقیقت را ما بر آسمانها و زمین و کوه عرضه کردیم اینها إبا کردند ابای اینها ابای استکباری نیست که مثل شیطان ﴿أبَی وَاسْتَکْبَرَ﴾( )، ابای اشفاقی است یعنی نمی‌‌‌توانند ﴿فَأبَیْنَ أن یَحْمِلْنَهَا وَأشْفَقْنَ مِنْهَا﴾( )، بر خلاف تمرد شیطان ﴿أبَی وَاسْتَکْبَرَ﴾( )، آن ابا مذموم است این ابای اشفاقی که روی عجز و ناتوانی باشد که مذموم نیست در این کریمه فرمود ﴿السَّماوَاتِ وَالأرْضِ﴾ ابا کردند که امانت را حمل کنند چون نتوانستند در جریان استکبار شیطان می‌‌‌فرماید ﴿أبَی وَاسْتَکْبَرَ﴾( )، آن ابای تکبری است آن مذموم است پس قرآن یا دین یا ولایت که از یکدیگر جدا نیستند یک درجه از حقیقت دارند که آسمانها و زمین هم نمی‌‌‌توانند آن را حمل کنند آن معنا را که اگر بخواهند برای ما بیان کنند که چه قدر مهم است مثل می‌‌‌زنند می‌‌‌فرمایند ﴿لَو أنزَلْنَا هذَا القُرْآنَ عَلَی جَبَلٍ لَرَأیتَهُ خَاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْیَةِ اللهِ﴾( )، بعد می‌‌‌فرماید این مثل است نه اینکه ما کوه را مأمور کردیم و قرآن را بر کوه نازل کردیم و کوه متلاشی شد این مثل است برای بهشت درجات و مقاماتی است بعضی از آن درجات و مقامات همین است که نهر است درخت است میوه است و مانند آن که این جنت ظاهری است و جنت جسمانی است و ممالاریب فیه است ما فوق این جنت دیگری است که جنه اللقاء است که در پایان سورهٴ فجر آمده ﴿فَادْخُلِى فِى عِبَادِى ٭ وَادْخُلِى جَنَّتِى﴾( )، که جنه اللقاء است آنجا جای درخت و نهر نیست آن را اگر بخواهند برای ما بیان کنند مثل ذکر می‌‌‌کنند مثلش مثل چمشه‌‌‌ای است که جبرئیل وارد بشود و پرخود را در آن چشمه قرار بدهد از هر قطره‌‌‌ای که از پرش می‌‌‌چکد فرشته‌‌‌ای خلق می‌‌‌شود که تا قیامت خدا را تسبیح می‌‌‌کند و مانند آن، آن بیان‌ها مثل آن جنة اللقاء است مثل آن ﴿وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَاباً طَهُوراً﴾( )، است و مانند آن و در قرآن کریم در کنار این جناتی که دارای نهر و درخت است مقامات دیگری ذکر می‌‌‌کنند به نام ﴿جَنَّاتِ النَّعِیمِ﴾( )، جناتی که انبیاء و اولیاء درش به سر می‌‌‌برند و مانند آن اگر یک بهشتی است یک درجه‌‌‌ای در بهشت مال انبیاء و اولیاء است که به نام جنّة الولایة است آن اگر برای ماها بخواهد تبیین بشود جز از راه مثل میسور نیست در قرآن کریم وقتی متّقین را می‌‌‌ستاید که اینها در بهشت هر چه بخواهند برای آنها میسر است در سورهٴ فرقان این چنین می‌‌‌فرماید (آیهٴ 15) سورهٴ فرقان ﴿قُلْ أذلِکَ خَیْرٌ أمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِى وُعِدَ الْمُتَّقُونَ﴾( )، که این آیه قبلاً اشاره شد جنت خلد که اضافه موصوف به صفت است یعنی خود این بهشت جاودانه است ﴿کَانَتْ لَهُمْ جَزَاءً وَمَصِیراً﴾( )، این بهشت جزای آنهاست و مصیر آنهاست در برداشت از قرآن کریم اگر دلیل قطعی دلیل عقلی و مانند آن بر خلاف یک ظاهر اقامه شد آن ظاهر را تأویل می‌‌‌کنیم می‌‌‌شود قرینه ولی‌اگر دلیل معتبری برای انصراف ظهور قائم نشد ظاهرش حجت است در این آیه ودر بسیاری از آیات می‌‌‌فرماید: این بهشت مصیر متقین است ﴿کَانَتْ لَهُمْ جَزَاءً وَمَصِیراً﴾( )، مصیر با صاد یعنی صیرورت یعنی شدن مصیر با سین یعنی حرکت و رفتن انسان به طرف بهشت می‌رود که این مسیر با سین باشد یا انسان بهشت می‌‌‌شود مصیرش بهشت است یعنی یصیروا جنتاً یصیروا الی الجنه یصیروا جنتا ﴿کَانَتْ﴾ این جنت برای آنها ﴿جَزَاءً وَمَصِیراً﴾( )، صیرورت است شدن است اینها می‌‌‌شوند بهشت .
سؤال ... جواب: بله چون جزاء پایان رفتن است دیگر انسانی که راه راست را برود جزای او آن شدن است این بهشت شدن جزای باتقوا بودن است و این جزاء وفق عمل است ﴿جَزَاءً وِفَاقاً﴾( )، عمل به طرف بهشت شدن می‌‌‌رود آن گاه اگر در روایتی که دیروز خوانده شد امام (علیه السلام) می‌‌‌فرماید آن درختی که همیشه میوه می‌‌‌دهد خود عالم است یعنی عالم با عمل یعنی مؤمن عالم و خود میوه می‌‌‌دهد و اگر در بعضی از روایت دارد که جنت ولایت است و جهنم عداوت اهل بیت این هم معنا خواهد داشت این چنین نیست که ما همه این ظواهر را مجبور باشیم تأویل کنیم یا آن روایات را تأویل کنیم نه انسان گذشته از آن جناتی که ﴿تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ﴾ گذشته از این جسمانیّات و لذایذ جسمانی که در بهشت فراهم هست چیزهای دیگری هم دارد یک مقامات دیگری هم دارد این طور نیست مثل اینکه انسان را ببرند در یک باغ که همه نعمتها در آن باغ فراهم باشد ولی این انسان خودش کمالی نداشته باشد فقط باید بچیند و بخورد فقط از خوردن و نوشیدن لذت ببرد ولا غیر این نیست این از خوردن و نوشیدن لذت می‌‌‌برد و از آن لذایذ معنوی هم بهره می‌‌‌گیرد ﴿لَهُمْ فِیهَا مَا یَشَاءُونَ﴾( )، در بهشت مشیئت و اراده بهشتی مطلق است او هر چه بخواهد حاصل است منتها به چه قداستی رسید که جز رضای حق چیزی نمی‌‌‌خواهد و به چه قدرتی رسید که هر چه بخواهد مقرّر است و مقدّر هیچ ممکن نیست بد بخواهد و هیچ ممکن نیست چیزی را بخواهد و حاصل نشود ﴿لَهُمْ فِیهَا مَا یَشَاءُونَ﴾( )، هر چه بخواهند حاصل است و اینکه بد نمی‌‌‌خواهند از باب تخصیص نیست تخصّصاً خارج است چرا چون کسی به این مقام می‌رسد که ﴿رَضِیَ اللهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ﴾( )، کسی به این مقام می‌‌‌رسد که ﴿یَا أیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطمَئِنَّةُ ٭ ارجِعِى إِلَی رَبِّکِ﴾( )، با این دو صفت ﴿رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً﴾( )، کسی به این مقام می‌‌‌رسد که به درجه رضا رسیده باشد درجه رضا یعنی «رضی الله رضانا أهل البیت»( )، ‌از خود چیزی نمی‌خواهند چیزی را می‌‌‌خواهند که خدا بخواهد اگر چیزی را می‌‌‌خواهند که خدا خواست و غیر از خواست خدا خواستی ندارد چون به مقام رضا رسیدن پس بد نمی‌‌‌خواهند این که گفتند بد نمی‌‌‌خواهند برای آن است که بد معنایش آن است که چیزی را که خدا نمی‌‌‌خواهد آنها بخواهند این معلوم می‌‌‌شود هنوز گرفتار هوی است به مقام رضا نرسید این نه از خدا راضی است نه خدا از او راضی کسی به جنه اللقاء راه پیدا می‌‌‌کند که هم کارهای او مرضی خدا باشد و هم کارهای خدا مرضی او یک همچنین انسانی بد نمی‌‌‌خواهد و بیش از اندازه‌‌‌ای هم که دارد طلب نمی-کند این طور نیست که در بهشت بگوید مرا به مقام علی و اولاد علی (علیهم السلام) برسان چون مقام او نیست چون مقام او نیست این را نمی‌‌‌خواهد چون خدای سبحان برای او این درجه را تعیّن کرده بنابراین در آن درجه وشعاع مقام خود هر چه بخواهد هست پس بد را نمی‌‌‌خواهد واین تخصصاً خارج است نه تخصیصا در برابر بهشتی‌هایی که هر چه بخواهند حاصل است دوزخیانی هستند که هر چه بخواهند به آنها نمی‌‌‌دهند ﴿وَحِیلَ بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ مَا یَشْتَهُونَ﴾( )، دربارهٴ دوزخیان آمده که بین آنها و خواسته‌‌‌های آنها یک حجابی است اینها به خواسته‌‌‌های خود نمی‌‌‌رسند در پایان سوره سبأ این چنین آمده ﴿وَحِیلَ بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ مَا یَشْتَهُونَ کَمَا فُعِلَ بِأشْیَاعِهِم مِن قَبلُ إِنَّهُم کَانُوا فِى شَکٍّ مُّرِیبٍ﴾( )، این گروه مانند دیگر افراد شاک به مشت‌های خود نمی‌‌‌رسند بین آنها و بین مشت‌های آنها حایل است حیل حیلوله یعنی حایل شدن، مانع شدن حجابی بین اینها و بین خواسته‌‌‌های آنها باشد دوزخی بین او و بین خواسته او حجاب است بهشتی بین او و خواسته او هیچ حجابی نیست هر چه اهل بهشت بخواهد برای او حاضر است و در اوصاف حوریان بهشت که آمده ﴿وَعِندَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ﴾( )، این کوتاهی مژه را گفتند کنایه از آن است که اصلاً به غیر همسر خود به احدی نگاه نمی‌‌‌کنند غمض عین دارند این کوتهی نشانه آن است که فقط همین را می‌‌‌بینند خیال گناه در بهشت نیست و خیال تجاوز هم در بهشت نیست انسان بالاتر از مقام مقرّب خود طلب کند این هم نیست پس بالقول المطلق هر چه خواست برای بهشتی حاصل است در بهشت فیض الهی شفاعت و امثال ذلک که زمینه‌‌‌اش در دنیا فراهم شده است آنجا خدای سبحان می‌‌‌رساند اما انسان از راه ایمان و عمل صالح خود کامل بشود نه چون «إذا مات ابن آدم انقطع عمله»( )، مگر آثار اعمال او که مانده است هر چه از آثار اعمال او مانده باشد به عنوان عمل او به او می‌‌‌دهند بقیه‌‌‌اش به لطف و شفاعت و عنایت الهی بسته است کسی بتواند از راه ایمان و عمل صالح و کار خود کامل بشود ظاهراً نیست بنابراین چه مقامی بالاتر آن که انسان هر چه بخواهد برای او حاصل باشد و چه مقامی بالاتر از آنکه انسان به جایی برسد که جز رضای خدا چیزی نخواهد بد نخواهد نه اینکه بعضی از خواسته‌‌‌ها را به او نمی‌‌‌دهند تخصیصاً بعضی از چیزها را او نمی‌‌‌خواهد و تخصصاً خارج است زیرا اگر او بخواهد و به او ندهند معلوم می‌‌‌شود به رضا نرسیده معلوم می‌شود خود خواسته‌‌‌ای دارد در مقابل خواسته خدا یک همچنین انسانی به جنه اللقاء راه پیدا نمی‌‌‌کند بنابراین غیر از آن مقاماتی که سخن از خوردن و پوشیدن است این مقام بلند هم مطرح است که انسان به جایی می‌‌‌رسد که﴿أمْرُهُ إِذَا أرَادَ شَیْئاً أن یَقُولَ لَهُ کُن فَیَکُونُ﴾( )، این طور نیست که اگر درختی را خواست سبز بشود باید یک چند ماه آبیاری کند و کشاورزی کند یا چشمه‌‌‌ای را خواست بجوشاند باید کندوکاو کند تا از زمین آب بجوشد که همین که خواست خواستن همان و حصول آن مراد همان این مقام و مانند این را اگر بخواهند برای ما تبیین کنند به همان صورت روایتی که دیروز خوانده شد درمی‌‌‌آید که چشمه‌‌‌ای است جبرئیل (سلام الله علیه) در آن چشمه می‌‌‌رود از هر قطرهٴ پر او ملک خلق می‌‌‌شود آن ملک تا قیامت تسبیح می‌‌‌کند و امثال ذلک و آن به این صورت در می‌‌‌آید که ﴿مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِى وُعِدَ الْمُتَّقُونَ﴾ ‌این می‌‌‌شود مثل نسبت به آن مقام نسبت به این جنت ظاهری توصیف است نسبت به آن جنت باطنی تمثیل آن مقام بلند را اگر بخواهند برای ما تبیین کنند چاره‌‌‌ای جزء مثل زدن این نیست این جنت ظاهری درکش خیلی دشوار نیست .
سؤال ... جواب: بله آنها که درست است چون هر کسی به مقام
سؤال ... جواب: برای آنها که مقام کامل دارند هم جنت جسمانی و ظاهری هست هم آن جنّة اللقاء جنت جسمانی را در بسیاری از آیات قرآن تبیین کرده خصوصیاتش را کاملاً روشن کرده درکش خیلی سخت نیست اما این ﴿فَادْخُلِى فِى عِبَادِى ٭ وَادْخُلِى جَنَّتِى﴾( )، این جنه اللقاء چه چیزی است این ﴿لَهُمْ فِیهَا مَا یَشَاءُونَ﴾( )، چه چیزی است یا در بعضی از موارد دارد که در آخرت مغفرت است و رضوان است آن رضوان چه چیزی است ﴿وَفِى الآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَمَغفِرَةٌ مِنَ اللهِ وَرِضْوَانٌ﴾( )، و در بعضی از آیات دارد که خدا برای اولیایش رضوان را مقرّر کرده این رضوان چه چیزی است آن مقام را اگر بخواهند برای ما تبیین کنند چاره جز مثل نیست این جنت ظاهری و جسمانی را که در بسیاری از آیات آمده و مما لاریب فیه است درک این خیلی سخت نیست عمده آن مقام رضوان است جنّت اللقاءاست ﴿لَهُمْ فِیهَا مَا یَشَاءُونَ﴾( )، است و امثال ذلک است در ذیل این آیه سوره هود که ﴿وَأمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا فَفِى الْجَنَّةِ خَالِدِینَ﴾( )، روایتی را مرحوم فیض (رضوان الله علیه) از تفسیر عیاشی نقل می‌‌‌کند آیه هم در پایان سورهٴ اواخر سورهٴ هود است ﴿وَأمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا فَفِى الْجَنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ إِلاّ ما شَاءَ رَبُّکَ عَطَاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍ﴾( )، در اینجا چند حدیث که آیا این مربوط به جنت برزخی است یا جنت قیامت است قیامت کبری است که نقل می‌‌‌کنند این حدیث شریف را از تفسیر عیاشی نقل می‌‌‌کند «والعیاشى: عن الباقر والصادق (علیهما السلام) ما معناه ان المراد بالجنة والنار فى هذه الآیة ولایة آل محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) وولایه اعدائهم»( )، که مقام ولایت بهشت است انسانی که ولی آنهاست خود در یک جنتی است این حدیث شریف که «أنا مدینة العلم وعلى بابها»( )، به عبارت‌های گوناگونی نقل شده در کتب فریقین یک مقدارش را مرحوم شیخ طوسی (رضوان الله علیه) در تلخیصش تلخیص شافی نقل کردند در یکی از این روایات تعبیر حضرت این است که فرمود «أنا مدینة الحکمة وهى الجنة وأنت یاعلى بابها»( )، آن حکمتی که خیر کثیره است ﴿وَمَن یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أوتِىخَیْراً کَثِیراً﴾( )، من مدینه حکمت و حکمت بهشت است و تو در این حکمتی در مدینه نه مانند در خانه است که قسمت‌های دیگرش بسته است فقط یک جا به نام در که از آنجا رفت و آمد می‌‌‌کنند مدینه همه اطرافش در است یعنی هر کس بخواهد به من برسد جزء از راه تو میسور نیست تمام اطراف ولایت تو است نه اینکه یک گوشه‌‌‌اش در است بقیه‌‌‌اش دیوار است راه ندارد علی أی حال در آنجا فرمود حکمت خودش بهشت است پس این طور نیست که تمام درجات بهشت منحصر باشد در همین درخت و میوه و خوردن وامثال ذلک در این تفسیر عیاشی که از امام باقر وامام صادق (علیهم السلام) نقل شده است معنای سخن آن بزرگان این است که بهشت در اینجا ولایت است پس معلوم می‌‌‌شود بهشت چند درجه دارد و چند قسم دارد و اگر چنانچه بر اساس آن روایت دیروز که ﴿أکُلُهَا دَائِمٌ﴾ را حضرت با این لسان بیان فرمود ﴿أکُلُهَا دَائِمٌ﴾ یعنی آن عالم مؤمنی است که همواره میوه می‌‌‌دهد و هر لحظه میوه می‌‌‌دهد نباید این را یک امر عجیب دانست که فرمود .
سؤال ... جواب: آنها در عالم خود تعهّد به ولایت حضرت دادند در روایتی که مرحوم فیض (رضوان الله علیه) در وافی نقل می‌‌‌کند دارد که رسول خدا (صلّی الله علیه وآله وسلم) دربارهٴ حضرت امیر فرمود که تمام انبیاء به ولایت تو معترف شدند آن وقت سائل سؤال می‌‌‌کند که حضرت که به‌دنیا نیامده بود در آنجا بیانی دارد که عصاره آن این است که اینها در برابر شخصیت و مقام معنوی حضرت تعهّد سپردند نه درباره شخص او و شخصیت او همواره بود چون جزء انوار اوّلیه و صوادر اولیه است آنها که تابع انبیایشان بودند بله این حدیث شریف را .
سؤال ... جواب: ثمره‌‌‌اش ثمرات معنوی دارد دیگر ثمرات ظاهری هم دارد ثمرات معنوی هم دارد این روایت دیروز یک روایت فوق العاده مهم است که فرمود در همان تفسیر صافی ذیل آیه ﴿لاَ مَقْطُوعَةٍ وَلاَ مَمْنُوعَةٍ﴾( )،‌ و فی البصائر بصائر الدرجات از آن کتابهای قیم امامیه است این بزرگوار در اواخر قرن سوم رحلت کردند در قرن سوم می‌‌‌زیستند دیگر 290 رحلت کردند از دیگران ازاین صاحبان جوامع اولیه مقدمند صاحب بصائر الدرجات نقل می-کند که می‌فرماید «والله لیس حیث یذهب الناس»( )، معنای این آیه آن طور نیست که مردم خیال می‌کنند «إنما هو العالم بما یخرج منه»( )، عالم با آن معارفی که از او به دیگران می‌‌‌رسد این مثل آن درختی است که ﴿أکُلُهَا دَائِمٌ﴾ اگر در سورهٴ ابراهیم مؤمن با عمل را تمثیلاً بیان کرد که ﴿مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِى السَّماءِ ٭ تُؤْتِى أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا﴾( )، ‌این نشان می‌‌‌دهد که مؤمن متقی با عمل صالح هر لحظه میوه می‌‌‌دهد این طور نیست که میوه تنها همین سیب و گلابی ظاهری باشد آنها هم میوه است و آن برکات فوق برکات ظاهری است که «لیس حیث یذهب الناس»( )، بنابراین اگر مؤمنی به این جای بلند رسید در سورهٴ مبارکه یونس شرحی که بیان می‌‌‌کند این است در (آیهٴ 9) سورهٴ یونس این است که می‌‌‌فرماید ﴿إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ یَهْدِیهِمْ رَبُّهُم بِإِیمَانِهِمْ﴾( )، چون عمل محدود است علم و شهود است که بیکران است خدای سبحان اینها را در اثر ایمان شان هدایت می‌‌‌کند به کجا می‌‌‌برد کجا نشان می‌‌‌دهداین در جریان بهشت است که اینها را در اثر داشتن ایمان هدایت می‌‌‌کند خوب هدایت می‌‌‌کند که کجا ببرد ﴿إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ﴾( )، اینها را خدا به چه چیزی هدایت می‌‌‌کند به ایمانشان خوب کجا می‌‌‌برد اینها را به جایی می‌‌‌برد که ﴿تَجْرِى مِن تَحْتِهِمُ الأنْهَارُ﴾( )، نه دیگر ﴿مِن تَحْتِهِمُ الأنْهَارُ﴾ تاکنون اگر درجاتی بود که زیر درخت آب بود الآن می‌‌‌بینی درجه‌‌‌ای است که اینها بالای آن هستند و زیر اهل بهشت آب و نهر جاری است نه ﴿مِن تَحْتِهِمُ الأنْهَارُ﴾ ، ﴿مِن تَحْتِهِمُ الأنْهَارُ﴾ معلوم می‌‌‌شود اینها در آن غرف مبنیه‌اند اینها بالایند نهرها از زیر جاری است آن گاه جایشان کجا است ﴿فِى جَنَّاتِ النَّعِیمِ﴾( )، فی جنات النعیم نعمت به تعبیر سید الاستاد (رضوان الله علیه) هر جا بالاطلاق در قرآن کریم ذکر شد منظور نعمت ولایت است هر جا مقیدا ذکر شد آن قید نشانه آن نعمت است اگر ﴿الیَوْمَ أکْمَلْتُ لَکُم دِینَکُم وَأتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِى﴾( )، مطرح است نعمت ولایت است اگر ﴿ثُمَّ لَتُسْألنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ﴾( )، مطرح است امام هشتم می‌‌‌فرماید «نحن النعیم»( )، خدا در قیامت سؤال می‌کند با امامانتان چه کردید اگر مقیّداً ذکر شد مثل اینکه نعمت آب داد نعمت هوا داد نعمت شمس داد نعمت آسمان و زمین داد آنها نعم خاصه‌اند هر جا بالقول المطلق ذکر شد نعمت ولایت است آنجا که گفته می‌‌‌شود ﴿وَاجْعَلْنِى مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِیمِ﴾( )، معلوم می‌‌‌شود جنت نعیم درجه خاصه است این که می‌‌‌طلبند بزرگان که ما را وارث جنت نعیم قرار بده اگر دیگران وارث فردوسند ﴿الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ﴾( )، ما را وارثان جنت نعیم قرار بده جنت نعیم می‌‌‌شود مقام ولایت و اگر در سورهٴ مبارکهٴ حمد می‌‌‌خوانیم ﴿صِرَاطَ الَّذِینَ أنْعَمْتَ عَلَیْهِم﴾( )، راه کسانی که تو به اینها نعمت دادی آن راه را نشان مان بده آن ﴿أنْعَمْتَ عَلَیْهِم﴾( )، منعم علیهم را در سورهٴ نساء بیان کرده که منعم علیهم نبیین و صدیقین و صالحین و شهداًیند معلوم می‌‌‌شود نعمت ولایت الهی مطرح است والا این نعم ظاهری را که خدای سبحان به همه‌گان داد اگر می‌‌‌گوییم ﴿اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ ٭ صِرَاطَ الَّذِینَ أنْعَمْتَ عَلَیْهِم﴾( )، این ﴿أنْعَمْتَ عَلَیْهِم﴾ را در سورهٴ نساء (آیهٴ 69) این چنین بیان فرمود فرمود ﴿وَمَن یُطِعِ اللهَ وَالرَّسُولَ فَأولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم﴾( )، اگر کسی مطیع خدا و پیامبرش شد او با کسانی است که خدا بر اینها نعمت نازل کرد آنها که از نعمت خدا برخوردارند کیانند همین محرومین عالمند اینها که نعمت مال نداشتند نعمت باغ نداشتند ﴿مِنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أولئِکَ رَفِیقاً﴾( )، فرمود اگر کسی مطیع خدا و پیامبر باشد ما او را محشور می‌‌‌کنیم با کسانی که متنعمند به چه چیزی متنعمند ابن مسعود می‌‌‌گوید من خدمت حضرت شرفیاب شدم دیدم رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) از خواب و از استراحت سر برداشتند در حالی‌که این تار و پود زبر حصیر در صورتشان اثر گذاشت خوب وقتی فرش نرم نباشد متکا و بالش هم نباشد روی این حصیر درشت انسان صورتش را بگذارد خوب آن اثر آن نی‌ما در صورت پیدا می‌‌‌شود دیگر به حضرت عرض کرد اجازه بدهید یک فرش نرمی برای شما تهیه کنیم «أزعمت انها ملک ان هى الاّ نبوة» تو خیال کردی من سلطنت آوردم که حالا مرفه باشم من متنعم به نعمت ولایت و نبوّت هستم «أزعمت انها ملک» که حالا من ملک هستم من نبی هستم نه ملک «‌ان هى الاّ نبوة» اینها را قرآن می‌‌‌فرماید اینها متنعمند پس معلوم می‌‌‌شود نعمت مراد منظور نیست فرمود اگر کسی مؤمن با تقوا بود مطیع خدا و پیامبر بود خدا او را با اینها که متنعمند محشور می‌‌‌کند ﴿فَأولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم﴾( )، ‌به چه چیزی نعمت داد این ﴿النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِینَ﴾( )، را چه چیزی نعمت داد خدا جریانی را که حضرت امیر (سلام الله علیه) در نهج البلاغه شناسنامه همه اینها را خوب بیان کرده چون یکی از گرسنگی چه چیزی بود آن یکی این قدر علف خورد این قدر چه چیزی بود آن یکی هم آن قدر گرسنگی فقر کشید این قدر چه چیزی بود همه جریان اینها را در یک خطبه مفصل حضرت امیر بیان کرده که رسول الله چه چیزی بود حضرت مسیح چه چیزی بود حضرت موسی چی بود و اینها چه حالت‌هایی داشتند از نظر مالی پس اینکه فرمود خدا به اینها نعمت داد آن نعم چند گانه‌‌‌ای که در سوره آل عمران بیان شده ﴿زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِینَ﴾( )، اینها نیست پس نعمت عند الاطلاق می‌‌‌شود نعمت ولایت ﴿مَعَ الَّذِینَ أنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِم﴾( )، منعم علیه را ذکر می‌‌‌کند نعمت را بیان نمی‌‌‌کند اینهایی که ندارند می‌‌‌فرماید اینها متنعمند چه کسانی هستند نبیینند و صدیقینند و شهدایند و صالحین بعد فرمود اینها رفیق خوبی‌اند برای شما .
سؤال ... جواب: آنها که در کمال صدقند در مقام قول در مقام فعل در مقام اعتقاد در همه ابعاد اعتقادی و عملی و اخلاقی صادق هستند .
سؤال ... جواب: این تولی در آنجا به صورتهای خوبی ظهور می‌‌‌کند این به صورت لقاء الله در می‌‌‌آید به صورت قرب الی الله در می‌‌‌آید مالکیت مطلقه به صورت مشییت در می‌‌‌آید و مانند آن .
سؤال ... جواب: نه تضاد نیست آن درجه بالاتر از این درجه است کسی که او را دارد یقیناً این را دارد کسانی که در حد متوسطند اینها را دارند یعنی ﴿جَنَّاتٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الأنْهَارُ﴾( )، را دارند ولی جنتی که در آخر سوره فجر آمده ﴿فَادْخُلِى فِى عِبَادِى ٭ وَادْخُلِى جَنَّتِى﴾( )، که جنه اللقاء است آن را ندارند در جنه اللقاء سخن از درخت و نهر نیست و اگر خواستند جنه اللقاء را برای ما تبیین کنند نظیر آن روایت مثل می‌زنند که یک چشمه‌‌‌ای است جبرئیل هر روز وارد می‌‌‌شود پرش را با آن چشمه می‌‌‌شوید و از هر قطره‌‌‌ای که از پرش می‌‌‌چکد فرشته‌‌‌ای خلق می‌‌‌شود که تا قیامت خدا را تسبیح می‌‌‌کند و چنین جریانی آن مقام را اگر بخواهند برای ما بیان کنند به صورت مثل ذکر می‌‌‌کنند والا مقامات دیگر آسان است در اینجا فرمود اینها با متنعمینند معلوم می‌‌‌شود ﴿جَنَّاتِ النَّعِیمِ﴾( )، چیز دیگری است ﴿وَاجْعَلْنِى مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِیمِ﴾( )، چیز دیگر است و ما در تلاوت نمازمان می‌‌‌گوییم ﴿صِرَاطَ الَّذِینَ أنْعَمْتَ عَلَیْهِم﴾( )، چیز دیگر است غیر از این ﴿جَنَّاتٍ تَجْرِى مِن تَحْتِهَا الأنْهَارُ﴾( )، درجهٴ بالاتری است که به ما گفتند آنها را هم مسئلت کنید.

«والحمد لله رب العالمین»

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 34:16

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی