- 2048
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 15 - 25 سوره مدثر
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره مدثر- آیه 15 - 25
ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ
کَلَّا إِنَّهُ کَانَ لِأَیَاتِنَا عَنِیداً
سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً
إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ
فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ
ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ
ثُمَّ نَظَرَ
ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَرَ
ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَکْبَرَ
فَقَالَ إِنْ هَذَآ إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ
إِنْ هَذَآ إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ
ترجمه
با این حال، طمع دارد که بیفزایم.
هرگز، زیرا او به آیات ما عناد مى ورزد.
به زودى او را به گردنه اى سخت گرفتار مى کنم.
همانا او (براى مبارزه با قرآن) فکر کرد و به سنجش پرداخت.
پس مرگ بر او باد که چگونه سنجید.
باز هم مرگ بر او که چگونه سنجید.
سپس نگریست.
سپس چهره در هم کشید و با عجله دست به کار شد.
سپس پشت کرد و تکبّر ورزید.
پس گفت: این (قرآن) جز سحرى که (از پیشینیان) روایت مى شود نیست.
این نیست مگر گفته بشر.
«عَنید» از «عناد» است، یعنى کافران حق را فهمیدند، امّا از روى عناد و لجاجت حاضر به پذیرش آن نیستند.
«اُرهقه» از «ارهاق» به معناى وادار کردن کسى به کار سخت است.
«صَعود» به معناى گردنهاى است که عبور از آن و صعود بر آن سخت است.
مراد از «قَدَّرَ»، «تقدیر» به معناى مقایسه میان قرآن با سحر و شعر و کهانت است.
قرآن در مورد کفر و دروغ، کلمه «قُتِلَ» را یکبار به کار برده است:
«قتل الانسان ما اکفره» کشته باد انسان (بى ایمان) که تا این حد کفر مىورزد.
«قتل الخرّاصون» کشته باد آن که دروغ مىبندد.
امّا در مورد توطئه علیه پیامبر و قرآن، دوبار فرمود: «فقتل کیف قدّر ثم قتل کیف قدّر»
در آیه 23 فرمود: «ثمّ ادبر واستکبر»، حال ببینیم کیفر کسى که به حق پشت کند و با آن مخالفت ورزد، چیست؟
قرآن درباره کسانى که با وجود شناخت حق بدان کفر مىورزند و از آن روى مى گردانند مى فرماید: چنین کسانى به کیفرهاى گوناگونى دچار مى شوند، از جمله:
جهت و هدف خود را در زندگى از دست مىدهند. «استهوته الشیّطان فى الارض حیران» فریب و اغواى شیطان او را در زمین سرگردان ساخته است.
ضیق صدر او را تحت فشار قرار مىدهد: «یجعل صدره ضیّقاً حرجاً» خداوند، دل او را تنگ و سخت قرار مىدهد.
دچار معیشت دشوار و تنگ مىشود: «و من اعرض عن ذکرى فانّ له معیشةً ضنکاً» هرکس از یاد و اطاعت من سرپیچى کند، معیشتش تنگ شود.
نکبت و بدبختى بر او مسلّط مىشود: «انّ الخزى والسّوء الیوم على الکافرین» امروز ذلّت و خوارى عذاب، بر کافران خواهد بود.
از بهرهگیرى از نعمتهاى الهى در راه صحیح محروم مىشود. قرآن مىفرماید: خداوند بر دل و گوش و بر چشم کافران مُهر مىزند و پردهاى بر آن مىافکند تا از فهم حقایق الهى محروم مانند: «ختم اللّه على قلوبهم و على سمعهم و على ابصارهم غشاوة»
اعمالش همانند سرابى که انسان در بیابان مىبیند، پوشالى و توخالى است: «اعمالهم کسراب بقیعة» و خاکسترى است در معرض تندبادى شدید، که همه به باد فنا مىرود: «اعمالهم کرمادٍ اشتدت به الرّیح فى یومٍ عاصف»
هر لحظه بر خسارتش افزوده مىشود: «و لا یزید الکافرین کفرهم الّا خساراً»(
همواره از راه حق دور مىشود: «ضلّوا ضلالاً بعیداً»
تا آنجا که جز جهنم و دوزخ هیچ راه دیگرى ندارد: «ولا لیهدیهم طریقاً الّا طریق جهنم»
امیرالمؤمنین در نهج البلاغه مسلمانان را سرزنش مىکند که دشمن شما با فکر و برنامهریزى حرکت مىکند، امّا شما در خواب هستید و غافلید: «تکادون و لا تکیدون... لا ینام علیکم و انتم فى غفلة»
انسانهاى عنود و لجوج معمولاً برخوردهاى سرسختانهاى دارند و اعتدال خودشان را به کلّى از دست مىدهند. با این که «عبس» و «بسر» تقریباً به یک معناست. آوردن هر دو کلمه نشانه سرسختى آنها است. «عبس و بسر» چنانکه روىگردانى بر اساس تکبّر است، اما در اینجا هم کلمه «ادبار» و «استکبار» هر دو آمده است. «ثمّ ادبر و استکبر»
پیام ها
1- انسان دور از خدا،اهل طمع و افزون خواهى است. «یطمع ان ازید»
2- دشمن، به تمام آرزوهایش نمىرسد. «یطمع ان ازید کلاّ...»
3- در برابر توقّعات نابجا، محکم و قاطع برخورد کنید. «یطمع... کلاّ»
4- وقتى عناد و لجاجت در انسان مستقر شود، آیات الهى را تکذیب مىکند. «کان لایاتنا عنیداً»
5 - عناد و لجاجت، سبب زوال نعمت مىشود. «یطمع ان ازید کلا انّه کان لآیاتنا عنیداً»
6- عناد، سبب عذاب طاقتفرساست. «عنیداً سارهقه صعوداً»
7- رفاه و کامیابى غافلانه در دنیا، سختىهاى شدید قیامت را در پى دارد. (آرى هر سرازیرى، گردنهاى را به دنبال دارد) «جعلت له مالاً ممدوداً... سارهقه صعوداً»
8 - دشمن با فکر و برنامه کار مىکند. «انّه فکّر و قدّر».
9- برنامه دشمن، مبارزه با قرآن و آیات الهى است. «کان لایاتنا عنیداً... فکّر و قدّر»
10- هر فکرى ارزش ندارد و هر متفکرى ارزشمند نیست. «انّه فکّر و قدّر فقتل کیف قدّر»
11- توطئه گران بدانند که آیندگان نیز به آنان نفرین خواهند کرد. «فقتل کیف قدّر»
12- لعن و نفرین بر دشمن، نه تنها جایز، بلکه لازم است. «فقتل کیف قدّر ثمّ قتل کیف قدّر»
13- به کسانى که با فکر و طرح خود ضربه فرهنگى مىزنند و به رهبران فاسد، باید همواره نفرین کرد. «فقتل کیف قدّر ثمّ قتل کیف قدّر»
14- فکر بد مقدمهاى براى تصمیم خطرناک و نادرست است. (در آیه شریفه به جاى «فقتل کیف فکّر»، دو مرتبه فرمود: «قتل کیف قدّر»)
15- لحظهاى فکر کردن مىتواند مقدمه کار خیر یا کار شر براى مدتهاى طولانى شود. کلمه «فکّر» یکبار و کلمه «قدّر» سه بار تکرار شده است.
16- دشمن از طریق نظارت و ارزیابى، فکر و طرح خود را علیه دین عمق و استمرار مىبخشد. «انّه فکّر و قدّر... ثمّ نظر»
17- از دشمن، انتظار تبسّم و لبخند نداشته باشید. «ثمّ عَبس و بَسر»
18- دشمن براى موفقیّت خود، زمانهاى طولانى را صرف و صبر مىکند. «ثمّ نظر، ثمّ عبس، ثمّ ادبر» (کلمه «ثُمّ» معمولاً در مواردى به کار مى رود که فاصله زمانى زیادى در کار باشد.)
19- قرآن، حتّى در نظر کافران، کلامى پر جاذبه و سحرآمیز است. «ان هذا الاّ سحر یؤثر»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ
کَلَّا إِنَّهُ کَانَ لِأَیَاتِنَا عَنِیداً
سَأُرْهِقُهُ صَعُوداً
إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ
فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ
ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ
ثُمَّ نَظَرَ
ثُمَّ عَبَسَ وَ بَسَرَ
ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَکْبَرَ
فَقَالَ إِنْ هَذَآ إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ
إِنْ هَذَآ إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ
ترجمه
با این حال، طمع دارد که بیفزایم.
هرگز، زیرا او به آیات ما عناد مى ورزد.
به زودى او را به گردنه اى سخت گرفتار مى کنم.
همانا او (براى مبارزه با قرآن) فکر کرد و به سنجش پرداخت.
پس مرگ بر او باد که چگونه سنجید.
باز هم مرگ بر او که چگونه سنجید.
سپس نگریست.
سپس چهره در هم کشید و با عجله دست به کار شد.
سپس پشت کرد و تکبّر ورزید.
پس گفت: این (قرآن) جز سحرى که (از پیشینیان) روایت مى شود نیست.
این نیست مگر گفته بشر.
«عَنید» از «عناد» است، یعنى کافران حق را فهمیدند، امّا از روى عناد و لجاجت حاضر به پذیرش آن نیستند.
«اُرهقه» از «ارهاق» به معناى وادار کردن کسى به کار سخت است.
«صَعود» به معناى گردنهاى است که عبور از آن و صعود بر آن سخت است.
مراد از «قَدَّرَ»، «تقدیر» به معناى مقایسه میان قرآن با سحر و شعر و کهانت است.
قرآن در مورد کفر و دروغ، کلمه «قُتِلَ» را یکبار به کار برده است:
«قتل الانسان ما اکفره» کشته باد انسان (بى ایمان) که تا این حد کفر مىورزد.
«قتل الخرّاصون» کشته باد آن که دروغ مىبندد.
امّا در مورد توطئه علیه پیامبر و قرآن، دوبار فرمود: «فقتل کیف قدّر ثم قتل کیف قدّر»
در آیه 23 فرمود: «ثمّ ادبر واستکبر»، حال ببینیم کیفر کسى که به حق پشت کند و با آن مخالفت ورزد، چیست؟
قرآن درباره کسانى که با وجود شناخت حق بدان کفر مىورزند و از آن روى مى گردانند مى فرماید: چنین کسانى به کیفرهاى گوناگونى دچار مى شوند، از جمله:
جهت و هدف خود را در زندگى از دست مىدهند. «استهوته الشیّطان فى الارض حیران» فریب و اغواى شیطان او را در زمین سرگردان ساخته است.
ضیق صدر او را تحت فشار قرار مىدهد: «یجعل صدره ضیّقاً حرجاً» خداوند، دل او را تنگ و سخت قرار مىدهد.
دچار معیشت دشوار و تنگ مىشود: «و من اعرض عن ذکرى فانّ له معیشةً ضنکاً» هرکس از یاد و اطاعت من سرپیچى کند، معیشتش تنگ شود.
نکبت و بدبختى بر او مسلّط مىشود: «انّ الخزى والسّوء الیوم على الکافرین» امروز ذلّت و خوارى عذاب، بر کافران خواهد بود.
از بهرهگیرى از نعمتهاى الهى در راه صحیح محروم مىشود. قرآن مىفرماید: خداوند بر دل و گوش و بر چشم کافران مُهر مىزند و پردهاى بر آن مىافکند تا از فهم حقایق الهى محروم مانند: «ختم اللّه على قلوبهم و على سمعهم و على ابصارهم غشاوة»
اعمالش همانند سرابى که انسان در بیابان مىبیند، پوشالى و توخالى است: «اعمالهم کسراب بقیعة» و خاکسترى است در معرض تندبادى شدید، که همه به باد فنا مىرود: «اعمالهم کرمادٍ اشتدت به الرّیح فى یومٍ عاصف»
هر لحظه بر خسارتش افزوده مىشود: «و لا یزید الکافرین کفرهم الّا خساراً»(
همواره از راه حق دور مىشود: «ضلّوا ضلالاً بعیداً»
تا آنجا که جز جهنم و دوزخ هیچ راه دیگرى ندارد: «ولا لیهدیهم طریقاً الّا طریق جهنم»
امیرالمؤمنین در نهج البلاغه مسلمانان را سرزنش مىکند که دشمن شما با فکر و برنامهریزى حرکت مىکند، امّا شما در خواب هستید و غافلید: «تکادون و لا تکیدون... لا ینام علیکم و انتم فى غفلة»
انسانهاى عنود و لجوج معمولاً برخوردهاى سرسختانهاى دارند و اعتدال خودشان را به کلّى از دست مىدهند. با این که «عبس» و «بسر» تقریباً به یک معناست. آوردن هر دو کلمه نشانه سرسختى آنها است. «عبس و بسر» چنانکه روىگردانى بر اساس تکبّر است، اما در اینجا هم کلمه «ادبار» و «استکبار» هر دو آمده است. «ثمّ ادبر و استکبر»
پیام ها
1- انسان دور از خدا،اهل طمع و افزون خواهى است. «یطمع ان ازید»
2- دشمن، به تمام آرزوهایش نمىرسد. «یطمع ان ازید کلاّ...»
3- در برابر توقّعات نابجا، محکم و قاطع برخورد کنید. «یطمع... کلاّ»
4- وقتى عناد و لجاجت در انسان مستقر شود، آیات الهى را تکذیب مىکند. «کان لایاتنا عنیداً»
5 - عناد و لجاجت، سبب زوال نعمت مىشود. «یطمع ان ازید کلا انّه کان لآیاتنا عنیداً»
6- عناد، سبب عذاب طاقتفرساست. «عنیداً سارهقه صعوداً»
7- رفاه و کامیابى غافلانه در دنیا، سختىهاى شدید قیامت را در پى دارد. (آرى هر سرازیرى، گردنهاى را به دنبال دارد) «جعلت له مالاً ممدوداً... سارهقه صعوداً»
8 - دشمن با فکر و برنامه کار مىکند. «انّه فکّر و قدّر».
9- برنامه دشمن، مبارزه با قرآن و آیات الهى است. «کان لایاتنا عنیداً... فکّر و قدّر»
10- هر فکرى ارزش ندارد و هر متفکرى ارزشمند نیست. «انّه فکّر و قدّر فقتل کیف قدّر»
11- توطئه گران بدانند که آیندگان نیز به آنان نفرین خواهند کرد. «فقتل کیف قدّر»
12- لعن و نفرین بر دشمن، نه تنها جایز، بلکه لازم است. «فقتل کیف قدّر ثمّ قتل کیف قدّر»
13- به کسانى که با فکر و طرح خود ضربه فرهنگى مىزنند و به رهبران فاسد، باید همواره نفرین کرد. «فقتل کیف قدّر ثمّ قتل کیف قدّر»
14- فکر بد مقدمهاى براى تصمیم خطرناک و نادرست است. (در آیه شریفه به جاى «فقتل کیف فکّر»، دو مرتبه فرمود: «قتل کیف قدّر»)
15- لحظهاى فکر کردن مىتواند مقدمه کار خیر یا کار شر براى مدتهاى طولانى شود. کلمه «فکّر» یکبار و کلمه «قدّر» سه بار تکرار شده است.
16- دشمن از طریق نظارت و ارزیابى، فکر و طرح خود را علیه دین عمق و استمرار مىبخشد. «انّه فکّر و قدّر... ثمّ نظر»
17- از دشمن، انتظار تبسّم و لبخند نداشته باشید. «ثمّ عَبس و بَسر»
18- دشمن براى موفقیّت خود، زمانهاى طولانى را صرف و صبر مىکند. «ثمّ نظر، ثمّ عبس، ثمّ ادبر» (کلمه «ثُمّ» معمولاً در مواردى به کار مى رود که فاصله زمانى زیادى در کار باشد.)
19- قرآن، حتّى در نظر کافران، کلامى پر جاذبه و سحرآمیز است. «ان هذا الاّ سحر یؤثر»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است