- 2853
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 41 - 48 سوره واقعه
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره واقعه- آیه 41 - 48
وَ أَصْحَابُ الشِّمَالِ مَآ أَصْحَابُ الشِّمَالِ
فِى سَمُومٍ وَحَمِیمٍ
وَ ظِلٍّ مِّن یَحْمُومٍ
لَّا بَارِدٍ وَلَا کَرِیمٍ
إِنَّهُمْ کَانُواْ قَبْلَ ذَلِکَ مُتْرَفِینَ
وَکَانُواْ یُصِرُّونَ عَلَى الْحِنثِ الْعَظِیمِ
وَکَانُواْ یَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَاباً وَعِظَاماً أَءِنَّا لَمَبْعُوثُونَ
أَوَ آبَآؤُنَا الْأَوَّلُونَ
ترجمه
و (اما) یاران دست چپ، چه هستند یاران دست چپ (شقاوتمندان و نامه به دست چپ داده شدگان).
در میان باد سوزان و آب داغ.
و سایه اى از دود غلیظ و سیاهند.
که نه خنک است و نه سودبخش.
البتّه آنان پیش از این (در دنیا) نازپرورده و خوشگذران بودند.
و همواره بر گناه بزرگ پافشارى مىکردند.
و پیوسته مىگفتند: آیا هنگامى که ما مردیم و به صورت خاک و استخوان شدیم. آیا حتماً ما برانگیخته مى شویم؟
و آیا نیاکان ما (نیز برانگیخته مى شوند)؟
«سَموم» باد سوزانى است که مثل سم در بدن نفوذ کند و «مسام» به سوراخهاى ریز بدن گفته مىشود. «حَمیم» به معناى آبجوشان و بسیار داغ و «یَحموم» دود غلیظ سیاه است. «مُترف» به معناى فرد برخوردار از نعمتهاى زیاد که گرفتار غفلت و طغیان شود.
«حِنث» به معناى گناه بزرگ است و بیشتر در مورد پیمان شکنى و تخلّف از سوگند بکار مىرود. «یُصرّون» از «اصرار» است. این لغت چهار مرتبه در قرآن آمده و در مورد اصرار بر انجام گناه است.
در قیامت، «اصحاب شمال» در عذاب و شکنجه بسیار قرار دارند: باد سوزان، آب جوشان و دود سیاه، غلیظ و سوزان. «سموم و حمیم و ظل من یحموم»
هنر قرآن به گونهاى است که آینده و حوادث قطعى آن را همچون گذشته ترسیم مى کند. آن گونه قیامت را مطرح مىکند که گویى مجرمان حاضر و در دادگاه محاکمه و پرونده آنان بسته و فرمان صادر شده است.
مقایسه بهشتیان و دوزخیان
در اینجا با توجّه به آیات متعدّد، میان جایگاه اصحاب یمین در بهشت و اصحاب شمال در جهنّم مقایسه اى مى کنیم:
براى اصحاب یمین: براى اصحاب شمال:
سایه اى ممتد و دائم. «فى ظلّ ممدود» سایه اى از دود سیاه. «ظلّ من یحموم»
میوه هایى مجاز و مدام. «لامقطوعة نه خنک و نه سودمند. «لابارد و لاممنوعة»
نوشیدنى هایى پاکیزه. «شراباً طهورا»
آبى همچون فلز گداخته. «بماء کالمهل»
رودهایى از آب. «أنهار من ماء»
در آرزوى آب. «افیضوا علینا من الماء...»
رودهایى از شیر. «أنهار من لبن»
آبى سوزان و زهرآلود. «حمیم و غساق»
رودهایى از شراب. «أنهار من خمر»
آبى چرک و خونآلود. «من غِسلین»
رودهایى از عسل. «أنهار من عسل مصفّى»
آبى پست. «ماء صدید»
دو بهشت و باغ بزرگ. «جنّتان»
مکانى تنگ. «مکاناً ضیّقا»
برخوردهایى با سلام و سلامتى. «الا قیلاً لعنت و نفرین به یکدیگر. «کلّما دخلت سلاماً سلاما»
امةّ لعنت اختها»
ورودى با احترام. «طبتم فادخلوها»
ورودى با قهر و نفرت. «خذوه فغلّوه»
برخوردارى از رحمت و درود الهى. «سلام توهین و بایکوت.
«قال اخسئوا فیها قولاً من ربّ رحیم»
و لاتکلّمون»
پذیرایى کنندگانى بىنظیر. «یطوف علیهم، گردش در میان آتش و آبسوزان.
«یطوفون ولدان مخلّدون»
بینها و بین حمیم آن»
پیام ها
1- در قیامت دستهاى از مردم اهل شقاوتند و نامه عملشان را در دست چپ دارند. «و أصحاب الشّمال»
2- وضع دوزخیان به قدرى هولناک است که مایه شگفتى و تعجب مى شوند. «ما أصحاب الشّمال»
3- عذابهاى قیامت، بسیار سخت است. («سموم» و «حمیم» نکره آمده که نشانه سختى و عظمت است.)
4- خوشگذرانان سرمست بدانند که کامیابى هاى غافلانه، آنان را به چه ذلّت و نکبت و زجرى خواهد کشید. «مترفین - فى سموم و حمیم و ظل من یحموم»
5 - آنچه گناه را سنگین و خطرناکتر مىکند، اصرار بر آن است. «یصرّون على الحنث العظیم»
6- خداوند عادل است و عذاب بر پایه عملکرد خود انسان است. اگر خلافکاران سه نوع شکنجه دارند: بادى سوزان، آب داغ وسایه داغ، به خاطر آن است که سه خلاف پیوسته دارند. «کانوا... مترفین... کانوا یصرّون على الحنث... کانوا یقولون»
7- رفاه و عیّاشى، بستر ارتکاب گناه و تردید در معاد است. «مترفین... یصرّون... ءاذا متنا...»
8 - منکران معاد، دلیل بر انکار ندارند و تنها بعید مىشمردند. «ءاذا متنا...»
9- خطر آنجاست که انسان، تردید نابجاى خود را در جامعه گسترش دهد و عامل انحراف دیگران شود. «کانوا یقولون ءاذا متنا و کنّا ترابا»
10- افراد شبهه افکن، دامنه تردید را توسعه مى دهند. «أوَ آباؤنا الاولون»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
وَ أَصْحَابُ الشِّمَالِ مَآ أَصْحَابُ الشِّمَالِ
فِى سَمُومٍ وَحَمِیمٍ
وَ ظِلٍّ مِّن یَحْمُومٍ
لَّا بَارِدٍ وَلَا کَرِیمٍ
إِنَّهُمْ کَانُواْ قَبْلَ ذَلِکَ مُتْرَفِینَ
وَکَانُواْ یُصِرُّونَ عَلَى الْحِنثِ الْعَظِیمِ
وَکَانُواْ یَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَاباً وَعِظَاماً أَءِنَّا لَمَبْعُوثُونَ
أَوَ آبَآؤُنَا الْأَوَّلُونَ
ترجمه
و (اما) یاران دست چپ، چه هستند یاران دست چپ (شقاوتمندان و نامه به دست چپ داده شدگان).
در میان باد سوزان و آب داغ.
و سایه اى از دود غلیظ و سیاهند.
که نه خنک است و نه سودبخش.
البتّه آنان پیش از این (در دنیا) نازپرورده و خوشگذران بودند.
و همواره بر گناه بزرگ پافشارى مىکردند.
و پیوسته مىگفتند: آیا هنگامى که ما مردیم و به صورت خاک و استخوان شدیم. آیا حتماً ما برانگیخته مى شویم؟
و آیا نیاکان ما (نیز برانگیخته مى شوند)؟
«سَموم» باد سوزانى است که مثل سم در بدن نفوذ کند و «مسام» به سوراخهاى ریز بدن گفته مىشود. «حَمیم» به معناى آبجوشان و بسیار داغ و «یَحموم» دود غلیظ سیاه است. «مُترف» به معناى فرد برخوردار از نعمتهاى زیاد که گرفتار غفلت و طغیان شود.
«حِنث» به معناى گناه بزرگ است و بیشتر در مورد پیمان شکنى و تخلّف از سوگند بکار مىرود. «یُصرّون» از «اصرار» است. این لغت چهار مرتبه در قرآن آمده و در مورد اصرار بر انجام گناه است.
در قیامت، «اصحاب شمال» در عذاب و شکنجه بسیار قرار دارند: باد سوزان، آب جوشان و دود سیاه، غلیظ و سوزان. «سموم و حمیم و ظل من یحموم»
هنر قرآن به گونهاى است که آینده و حوادث قطعى آن را همچون گذشته ترسیم مى کند. آن گونه قیامت را مطرح مىکند که گویى مجرمان حاضر و در دادگاه محاکمه و پرونده آنان بسته و فرمان صادر شده است.
مقایسه بهشتیان و دوزخیان
در اینجا با توجّه به آیات متعدّد، میان جایگاه اصحاب یمین در بهشت و اصحاب شمال در جهنّم مقایسه اى مى کنیم:
براى اصحاب یمین: براى اصحاب شمال:
سایه اى ممتد و دائم. «فى ظلّ ممدود» سایه اى از دود سیاه. «ظلّ من یحموم»
میوه هایى مجاز و مدام. «لامقطوعة نه خنک و نه سودمند. «لابارد و لاممنوعة»
نوشیدنى هایى پاکیزه. «شراباً طهورا»
آبى همچون فلز گداخته. «بماء کالمهل»
رودهایى از آب. «أنهار من ماء»
در آرزوى آب. «افیضوا علینا من الماء...»
رودهایى از شیر. «أنهار من لبن»
آبى سوزان و زهرآلود. «حمیم و غساق»
رودهایى از شراب. «أنهار من خمر»
آبى چرک و خونآلود. «من غِسلین»
رودهایى از عسل. «أنهار من عسل مصفّى»
آبى پست. «ماء صدید»
دو بهشت و باغ بزرگ. «جنّتان»
مکانى تنگ. «مکاناً ضیّقا»
برخوردهایى با سلام و سلامتى. «الا قیلاً لعنت و نفرین به یکدیگر. «کلّما دخلت سلاماً سلاما»
امةّ لعنت اختها»
ورودى با احترام. «طبتم فادخلوها»
ورودى با قهر و نفرت. «خذوه فغلّوه»
برخوردارى از رحمت و درود الهى. «سلام توهین و بایکوت.
«قال اخسئوا فیها قولاً من ربّ رحیم»
و لاتکلّمون»
پذیرایى کنندگانى بىنظیر. «یطوف علیهم، گردش در میان آتش و آبسوزان.
«یطوفون ولدان مخلّدون»
بینها و بین حمیم آن»
پیام ها
1- در قیامت دستهاى از مردم اهل شقاوتند و نامه عملشان را در دست چپ دارند. «و أصحاب الشّمال»
2- وضع دوزخیان به قدرى هولناک است که مایه شگفتى و تعجب مى شوند. «ما أصحاب الشّمال»
3- عذابهاى قیامت، بسیار سخت است. («سموم» و «حمیم» نکره آمده که نشانه سختى و عظمت است.)
4- خوشگذرانان سرمست بدانند که کامیابى هاى غافلانه، آنان را به چه ذلّت و نکبت و زجرى خواهد کشید. «مترفین - فى سموم و حمیم و ظل من یحموم»
5 - آنچه گناه را سنگین و خطرناکتر مىکند، اصرار بر آن است. «یصرّون على الحنث العظیم»
6- خداوند عادل است و عذاب بر پایه عملکرد خود انسان است. اگر خلافکاران سه نوع شکنجه دارند: بادى سوزان، آب داغ وسایه داغ، به خاطر آن است که سه خلاف پیوسته دارند. «کانوا... مترفین... کانوا یصرّون على الحنث... کانوا یقولون»
7- رفاه و عیّاشى، بستر ارتکاب گناه و تردید در معاد است. «مترفین... یصرّون... ءاذا متنا...»
8 - منکران معاد، دلیل بر انکار ندارند و تنها بعید مىشمردند. «ءاذا متنا...»
9- خطر آنجاست که انسان، تردید نابجاى خود را در جامعه گسترش دهد و عامل انحراف دیگران شود. «کانوا یقولون ءاذا متنا و کنّا ترابا»
10- افراد شبهه افکن، دامنه تردید را توسعه مى دهند. «أوَ آباؤنا الاولون»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است