سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره ق - آیه 3- 5
أَءِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَاباً ذَلِکَ رَجْعٌ بَعِیدٌ
قَدْ عَلِمْنَا مَا تَنقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ وَعِندَنَا کِتَابٌ حَفِیظٌ
بَلْ کَذَّبُواْ بِالْحَقِّ لَمَّا جَآءَهُمْ فَهُمْ فِى أَمْرٍ مَّرِیجٍ
ترجمه
آیا هنگامى که مردیم و خاک شدیم (دوباره زنده مى شویم؟) این بازگشتى دور (از عقل و انتظار)است.
بدون شک هر چه را زمین از آنان مى کاهد، مىدانیم و نزد ما کتابى است که (همه چیز را در خود) حفظ مى کند.
بلکه سخن حق را چون به سراغشان آمد، تکذیب کردند، پس در کار (نبوّت و معاد) سردرگُم و آشفته هستند.
مراد کفّار از «رجع بعید»، بعید بودن از نظر عقل و عادت است. یعنى بازگشت دوباره انسان، از جهت عقل و عادت، امرى بعید است. بنابراین آنها دلیلى بر انکار معاد ندارند و تنها استبعاد مى کنند.
«مریج» به معناى اختلاط و آشفتگى است. چنانکه قرآن در مورد اختلاط آبه اى دو دریا مى فرماید: «مَرج البحرَین یلتقیان» کلمه «مریج» در قرآن تنها یکبار بکار رفته آن هم در قالب صفت مشبهه که حاکى از تداوم تحیّر و سردرگمى کفّار است.
پیام ها
1- توجّه به معاد و حیات پس از مرگ، محور هشدار انبیا است. «جاءهم منذر... ذلک رجع بعید»
2- به سؤالات و شبهات اعتقادى پاسخ دهید. تعجّب کفّار، ناشى از متلاشى شدن جسد انسان در زمین است که قرآن پاسخ مى دهد: ما این فرسایش را مى دانیم. «أاذا متنا... قد علمنا ما تنقص الارض»
3- تمام تحوّلات و تغییرات مادّى حساب و کتاب داشته و زیر نظر خداست. «قد علمنا ما تنقص الارض»
4- زمین، خاصیّت فرسایش دهندگى دارد. «تنقص الارض منهم»
5 - علم خداوند به ذرّات هستى، منافاتى با ثبت و ضبط امور ندارد. «علمنا... و عندنا کتاب» (مثل آن که شما به کسى بگویى: من خودم مى دانم و در ضمن اسناد و مدارک هم نشان بدهى.)
6- خداوند، نسبت به کفّار نیز اتمام حجت مى کند. «کذّبوا بالحقّ لما جائهم»
7- ریشه اضطراب و سردرگمى، تکذیب حق و کفر است، همانگونه که ریشه آرامش، توجّه به قرآن و یاد خداست. «بل کذّبوا بالحقّ... فهم فى أمر مریج»
8 - کسى که ایمان ثابت و محکمى ندارد، هر لحظه سخنى مى گوید و مضطرب است. (گاهى پیامبر را ساحر و کاهن و گاهى مجنون و شاگرد دیگران مى خواندند.) «فى أمر مریج»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
أَءِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَاباً ذَلِکَ رَجْعٌ بَعِیدٌ
قَدْ عَلِمْنَا مَا تَنقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ وَعِندَنَا کِتَابٌ حَفِیظٌ
بَلْ کَذَّبُواْ بِالْحَقِّ لَمَّا جَآءَهُمْ فَهُمْ فِى أَمْرٍ مَّرِیجٍ
ترجمه
آیا هنگامى که مردیم و خاک شدیم (دوباره زنده مى شویم؟) این بازگشتى دور (از عقل و انتظار)است.
بدون شک هر چه را زمین از آنان مى کاهد، مىدانیم و نزد ما کتابى است که (همه چیز را در خود) حفظ مى کند.
بلکه سخن حق را چون به سراغشان آمد، تکذیب کردند، پس در کار (نبوّت و معاد) سردرگُم و آشفته هستند.
مراد کفّار از «رجع بعید»، بعید بودن از نظر عقل و عادت است. یعنى بازگشت دوباره انسان، از جهت عقل و عادت، امرى بعید است. بنابراین آنها دلیلى بر انکار معاد ندارند و تنها استبعاد مى کنند.
«مریج» به معناى اختلاط و آشفتگى است. چنانکه قرآن در مورد اختلاط آبه اى دو دریا مى فرماید: «مَرج البحرَین یلتقیان» کلمه «مریج» در قرآن تنها یکبار بکار رفته آن هم در قالب صفت مشبهه که حاکى از تداوم تحیّر و سردرگمى کفّار است.
پیام ها
1- توجّه به معاد و حیات پس از مرگ، محور هشدار انبیا است. «جاءهم منذر... ذلک رجع بعید»
2- به سؤالات و شبهات اعتقادى پاسخ دهید. تعجّب کفّار، ناشى از متلاشى شدن جسد انسان در زمین است که قرآن پاسخ مى دهد: ما این فرسایش را مى دانیم. «أاذا متنا... قد علمنا ما تنقص الارض»
3- تمام تحوّلات و تغییرات مادّى حساب و کتاب داشته و زیر نظر خداست. «قد علمنا ما تنقص الارض»
4- زمین، خاصیّت فرسایش دهندگى دارد. «تنقص الارض منهم»
5 - علم خداوند به ذرّات هستى، منافاتى با ثبت و ضبط امور ندارد. «علمنا... و عندنا کتاب» (مثل آن که شما به کسى بگویى: من خودم مى دانم و در ضمن اسناد و مدارک هم نشان بدهى.)
6- خداوند، نسبت به کفّار نیز اتمام حجت مى کند. «کذّبوا بالحقّ لما جائهم»
7- ریشه اضطراب و سردرگمى، تکذیب حق و کفر است، همانگونه که ریشه آرامش، توجّه به قرآن و یاد خداست. «بل کذّبوا بالحقّ... فهم فى أمر مریج»
8 - کسى که ایمان ثابت و محکمى ندارد، هر لحظه سخنى مى گوید و مضطرب است. (گاهى پیامبر را ساحر و کاهن و گاهى مجنون و شاگرد دیگران مى خواندند.) «فى أمر مریج»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است