display result search
منو
تفسیر آیه 2 سوره حجرات

تفسیر آیه 2 سوره حجرات

  • 1 تعداد قطعات
  • 14 دقیقه مدت قطعه
  • 629 دریافت شده
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره ججرات - آیه 2

یَآ أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لَا تَرْفَعُواْ أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِىِ‏ّ وَلَا تَجْهَرُواْ لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَن‏تَحْبَطَ أَعْمَالُکُمْ وَ أَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ‏

ترجمه
اى کسانى که ایمان آورده ‏اید! (در گفتگو با پیامبر) صدایتان را بلندتر از صداى پیامبر نکنید و آن گونه که با یکدیگر بلند گفت‏وگو مى ‏کنید، با پیامبر بلند سخن مگویید! مبادا (به خاطر این بى‏ادبى،) اعمالتان نابود شود و شما آگاه نشوید.


در آیه‏ قبل، از پیشى ‏گرفتن بر رسول خدا و دستورات الهى در عمل نهى شد و در این آیه، از بلند کردن صدا در حضور پیامبر در گفتار و سخن گفتن. در آیه‏ 63 سوره‏ نور نیز سفارش شده که پیامبر را مانند خود صدا نزنید، بلکه با احترام و مؤدّبانه نام ببرید.
حفظ عمل، مهم‏تر از خود عمل است. اعمال ما گاهى از اوّل خراب است، چون با قصد ریا و خودنمایى شروع مى‏ شود، گاهى در وسط کار به خاطر عُجب و غرور از بین مى‏ رود و گاهى در پایان کار به خاطر بعضى از اعمال حبط مى‏شود. به همین جهت قرآن مى‏ فرماید: هر کسى عمل خود را تا قیامت بیاورد و از آفات بیمه کند، ده برابر پاداش داده مى‏شود: «مَن جاء بالحسنة فله عشر امثالها» و نمى‏ فرماید: هر کس عملى را انجام دهد، ده برابر پاداش دارد. زیرا میان انجام عمل در دنیا و تحویل آن در قیامت، فاصله‏ى زیادى است.
چنانکه در روایتى رسول خدا فرمود: براى هر ذکرى، درختى در بهشت کاشته مى‏ شود، شخصى گفت: پس ما در بهشت درختان زیادى داریم! حضرت فرمود: بله، ولى گاهى گناه و اعمالى از شما سر مى‏زند که آن درختان را مى‏سوزاند. سپس آیه فوق را تلاوت فرمود.
قرآن، حبط اعمال را، یک جا براى کفر و شرک آورده و یک جا براى بى‏ادبى در محضر پیامبر اکرم‏، پس کیفر بى‏احترامى به پیامبر، هم‏وزن کیفر کفر و شرک است.
یکى از یاران پیامبر که در حضور پیامبر بلند سخن گفته بود، هنگامى که شنید صداى بلند او سبب از بین رفتن و نابودى کارهاى خوب او مى‏ شود، بسیار ناراحت شد. پیامبر فرمود: صداى بلند تو براى خطابه و سخنرانى بود و حساب تو از دیگران جداست.
در جمله‏ «ان تحبط اعمالکم و انتم لاتشعرون»، این نکته نهفته است که برخى اعمال آثار وضعى دارد و آن آثار وابسته به دانستن یا ندانستن ما نیست.
اگر انسان مایعى سمّى بخورد مسموم مى‏شود، گرچه گمان کند آب است. اگر به سیم برق دست بزنیم، دچار برق گرفتگى مى‏شویم، گرچه گمان کنیم برق ندارد. برخى گناهان، سبب پیدایش قحطى، زلزله، کوتاه شدن عمر، ذلّت و خوارى مى‏شود، گرچه خود انسان از عامل پیدایش این آثار خبرى نداشته باشد.
گرچه بلند کردن صدا در مقابل پیامبر بى‏ادبى به پیامبر است که به خاطر مقام والاى آن حضرت، سبب حبط اعمال مى‏ شود، ولى قرآن به ما سفارش کرده که نسبت به همه‏ مردم ادب را رعایت کنیم و آرام سخن بگوییم. چنانکه لقمان‏ به فرزندش مى ‏گوید: «واغضُض من صَوتک» صداى خود را فرو گیر و آرام سخن بگو. سپس صداهاى بلند را به صداى الاغ تشبیه کرده است: «انّ اَنکَر الاصوات لَصوتُ الحَمیر»
مسئله‏ صداى بلند و آلودگى صوتى، امروزه یکى از مشکلات جامعه‏ بشرى است که گاهى به اسم عروسى، گاهى به اسم عزا، گاهى در مسجد و گاهى در کوچه و خیابان و زمین ورزش، آرامش را از مردم سلب مى‏ کند.
نمونه‏ هاى بى‏ادبى به پیامبر
الف: پیامبر اسلام در آستانه‏ رحلت، تقاضاى قلم و کاغذى کرد و فرمود: مى‏ خواهم چیزى بگویم و بنویسید که بعد از آن هرگز گمراه نشوید! در میان حاضران خلیفه‏ دوّم گفت: بیمارى پیامبر شدید شده و سخنانش بى‏ارزش است، شما قرآن دارید و نیازى به نوشتن نیست. سر و صدا به موافقت و مخالفت بلند شد. حضرت فرمود: برخیزید و بروید.
مرحوم علامه سید شرف‏ الدین، صاحب کتاب المراجعات، مى‏ فرماید: گرچه قلم و کاغذ نیاوردند و چیزى نوشته نشد، ولى مى‏توان خط نانوشته را خواند. زیرا با بررسى روایات خواهیم دید که پیامبر این مطلب را بارها بیان فرموده است که من از میان شما مى‏روم و دو چیز گرانبها را به جا مى‏گذارم که اگر به آن دو تمسّک کنید، هرگز گمراه نشوید و آن دو، قرآن و اهل‏ بیت من هستند. «انّى تارک فیکم الثقلین ما ان تمسّکتم بهما لن تضلّوا کتاب اللّه و عترتى اهل بیتى»
پس در اینجا نیز مراد آن حضرت تمسّک به قرآن و اهل‏بیت بوده است.
ب: هنگامى که امام حسن مجتبى‏ شهید شد و خواستند او را در کنار قبر جدّش رسول‏ خد دفن کنند، عایشه جلوگیرى کرد و این امر باعث بلند شدن سر و صداى مردم شد. امام‏ حسین با تلاوت آیه‏ «لاتَرفَعوا اَصواتکم...» مردم را امر به سکوت کرد و فرمود: احترام پیامبراکرم پس از مرگ حضرت نیز همچون زمان حیات او لازم است.
مقدّسات در اسلام‏
در تمام دنیا با وجود عقائد مختلف، به بزرگان خود احترام خاصّ مى‏ گزارند. شهرها، خیابان‏ها، دانشگاه‏ها، فرودگاه‏ها، مدارس و مؤسسات را به نام آنان نام‏گذارى مى‏کنند. در اسلام نیز برخى افراد و حتّى برخى گیاهان و جمادات قداست دارند.
در اسلام ریشه‏ى قداست و کرامت هر چیزى، وابستگى آن به ذات مقدّس خداوند است و هر چه این وابستگى بیشتر باشد، قداست هم بیشتر است و ما باید احترام ویژه‏ى آن را حفظ کنیم. امّا مقدّسات:
1. خداوند سرچشمه قدس است و مشرکان که دیگران را با خدا یکسان مى‏پندارند، در قیامت به انحراف خود اقرار خواهند کرد و به معبودهاى خیالى خود خواهند گفت: رمز بدبختى ما این است که شما را با پروردگار جهانیان یکسان مى ‏پنداشتیم.«اذ نُسوّیکم بِربّ العالَمین»
در قرآن از تسبیح و تنزیه خداوند زیاد سخن به میان آمده است، یعنى ما باید براى خدا آن احترام وقداستى را بپذیریم که هیچ‏گونه عیب و نقصى براى او تصوّر نشود. نه تنها ذات او، بلکه نام او نیز باید منزّه باشد. «سَبّح اسم ربّک الاعلى»
2. کتاب خدا نیز احترام و قداست ویژه‏اى دارد. وقتى خداوند قرآن را عظیم مى‏داند، پس ما باید آن را تعظیم کنیم، وقتى قرآن را کریم مى‏داند، ما باید آن را تکریم کنیم، و چون قرآن را مجید مى‏داند، ما باید آن را تمجید کنیم.
3. رهبران الهى، تمام انبیا و جانشینان بر حقّ آن بزرگواران به خصوص حضرت محمّد و اهل‏ بیت او، داراى مقام مخصوصى هستند که در این سوره پاره ‏اى از آداب برخورد با آن حضرت بیان شده است: بر آنان پیشى نگیریم، بلندتر از آنان صحبت نکنیم و در آیات دیگر، فرمان صلوات بر پیامبر داده شده است.
البتّه باید به این نکته توجّه کنیم که پس از رحلت پیامبر نیز، زیارت آن حضرت و زیارت و احترام جانشینان و ذریّه آن بزرگوار و تمام کسانى که به گونه‏ اى به آن حضرت نسبت دارند، به خصوص علماى ربّانى و فقهاى عادل و مراجع تقلید که به فرموده‏ روایات، جانشینان پیامبرند، بر ما لازم است. چنانکه در حدیث مى‏خوانیم: کسى که سخن فقیه عادل را رد کند، مثل کسى است که سخن اهل ‏بیت پیامبر را رد کرده و کسى که سخن آنان را رد کند، مثل کسى است که سخن خدا را رد کرده باشد.
نه تنها شخص پیامبران، بلکه آنچه مربوط به آنان است، قداست و کرامت دارد. در قرآن مى‏خوانیم: صندوقى که موسى‏علیه السلام در زمان نوزادیش در آن نهاده و به دریا انداخته شده بود و پس از آن یادگارهاى موسى و آل‏موسى در آن نگهدارى مى‏شد، به قدرى مقدّس بود که فرشتگان آن را حمل مى‏کردند و باعث پیروزى بر دشمنان مى‏ شد.
4. در اسلام، والدین از کرامت و قداست خاصّى برخوردارند. در قرآن پنج مرتبه بعد از سفارش به یکتاپرستى، احسان به پدر و مادر مطرح شده و تشکّر از آنان، در کنار تشکّر از خداوند آمده است.
احترام والدین تا آنجا است که نگاه همراه با محبّت به والدین عبادت است و به ما سفارش شده صداى خود را بلندتر از صداى آنها قرار ندهید، سفرى که سبب اذیّت آنان مى‏شود، حرام است و باید در آن سفر نماز را کامل خواند.
5. در اسلام، بعضى زمان‏ها مثل شب قدر، بعضى مکان‏ها مثل مسجد، بعضى سنگ‏ها مثل حجرالاسود، بعضى آبها مثل زَمزم، بعضى خاک‏ها مثل تربت امام حسین، بعضى لباسها مثل لباس احرام، مقدّس شمرده شده است و باید براى آنها احترام خاصّى قائل شد.
در قرآن مى‏خوانیم: حضرت موسى به احترام وادى مقدّس، هنگام ورود به آنجا کفش خود را بیرون آورد. «فَاخلَع نَعلَیک انّک بِالوادِ المقدّس طُوى‏»
مسجدالحرام مکان مقدّسى است که مشرک، حقّ ورود به آنجا را ندارد. «انّما المشرکون نجس فلایَقربوا المسجد الحرام»
محلّ عبادت و مساجد مقدّس است و هنگامى که به مسجد مى‏روید، زیبا و پاکیزه بروید. «خُذوا زینَتکم عند کلّ مسجد» و فرد جُنُب و ناپاک، حقّ توقّف در مسجد را ندارد. «و لاجُنباً الاّ عابرى سبیل»
مسجد به قدرى عزیز است که افرادى مثل حضرت ابراهیم، اسماعیل، زکریّا و مریم‏ مسئول تطهیر آن بوده ‏اند. «طَهّرا بَیتى» حتّى مادر مریم که خیال مى‏ کرد فرزندش پسر است، نذر کرد او را خادم مسجدالاقصى قرار دهد. «انّى نَذَرتُ لَک ما فى بَطنى مُحرّراً»
6. انسان با ایمان نیز داراى قداست و کرامت است، تا آنجا که آبروى مؤمن از کعبه بیشتر است و آزار و غیبت او حرام و دفاع از حقّ او واجب و حتّى بعد از مرگ نیز نبش قبر او حرام است.


پیام ها
1- براى آموزش ادب به دیگران، ما نیز باید آنان را مؤدّبانه صدا بزنیم. (در این آیه خداوند مؤمنان را با جمله‏ «یا ایّها الّذین آمنوا» صدا زده است.)
2- سفارش به احترام بزرگان، از زبان دیگران زیبا است. (در این آیه پیامبر نمى‏فرماید: بلندتر از من سخن نگویید، این خداوند است که سفارش مى‏ کند بلندتر از پیامبر صحبت نکنید.) «لا تَرفعوا اصواتکم»
3- مقام و موقعیّت افراد، در عمل آنان اثر دارد. (جسارت مؤمن نسبت به پیامبر، کیفر سنگینى دارد.) «یا ایّها الّذین آمنوا لا ترفعوا... ان تَحبط اعمالکم»
4- گاهى انسان ندانسته تیشه به ریشه خود مى‏زند. «تَحبط اعمالکم و انتم لاتشعرون»


منبع: پایگاه درس هایی از قرآن

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 14:23

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی