display result search
منو
تفسیر آیه 100 سوره یوسف

تفسیر آیه 100 سوره یوسف

  • 1 تعداد قطعات
  • 15 دقیقه مدت قطعه
  • 219 دریافت شده
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره یوسف- آیه 100

وَ رَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّواْ لَهُ سُجَّداً و قَالَ یَأَبَتِ هَذَا تَأْوِیلُ رُءَیَىَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّى حَقّاً وَ قَدْ أَحْسَنَ بِى إِذْ أَخْرَجَنِى مِنَ السِّجْنِ وَ جَآءَ بِکُم مِّنَ الْبَدْوِ مِّن بَعْدِ أَن نَّزَغَ الشَّیْطَنُ بَیْنِى وَ بَیْنَ إِخْوَتِى إِنَّ رَبِّى لَطِیفٌ لِّمَا یَشَآءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ‏

ترجمه

و پدر و مادرش را بر تخت بالا برد ولى همه آنان پیش او افتادند و سجده کردند. و (یوسف) گفت: اى پدر این است تعبیر خواب پیشین من، به یقین، پروردگارم آن را تحقق بخشید و به راستى که به من احسان کرد آنگاه که مرا از زندان آزاد ساخت و شما را پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم را بر هم زد از بیابان (کنعان به مصر) آورد. همانا پروردگار من در آنچه بخواهد صاحب لطف است. به راستى او داناى حکیم است.


«عرش» به تختى مى‏ گویند که سلطان روى آن مى‏ نشیند. «خَروّا» به زمین افتادن، «بَدْو» به بادیه و صحرا و «نزغ» به ورود در کارى به قصد فساد معنا شده است.
«لطیف» از اسم‏ هاى خداوند است، یعنى قدرت او در لابه لاى کارهاى پیچیده نیز نفوذ مى‏ کند. و تناسب آن با این آیه در این است که در زندگى یوسف گره‏ هاى کورى بود که فقط قدرت خداوند در آنها نفوذ کرده و آنها را باز نمود.
یوسف مثل کعبه شد و پدر و مادر و برادران رو به او، به عنوان کرامت او، براى خدا سجده کردند. «خرّوا له سجداً» و اگر این سجده براى غیر خدا و شرک بود، یعقوب و یوسف که دو پیامبر خدایند شاهد چنین منکرى نمى‏ شدند. شاید هم این سجده، نشانه‏ تواضع بوده، نه پرستش که در این صورت سجده بر یوسف بوده و اشکالى نداشته است.
پیام ها

1- در هر مقامى هستید والدین خود را بر خود برتر بدانید. «رفع ابویه» آنکه رنج بیشتر داشته باید عزیزتر باشد.
2- انبیا هم بر تخت حکومت نشسته‏ اند. «على العرش»
3- احترام به حاکمان برحقّ و تواضع در برابر آنان لازم است. «خرّوا له سجداً»
4- سجده‏ پدر و برادران بر یوسف، خواب او را تعبیر کرد. «رأیتهم لى ساجدین - خرّوا له سجّداً»
5 - خداوند حکیم است. گاهى اجابت دعایى یا تعبیر خوابى را بعد از سالیان طولانى واقع مى‏ گرداند. «هذا تأویل رؤیاى من قبل»
6- به واقعیّت رساندن طرح ها، کار خداوند است. «قد جعلها ربّى حقّاً» آرى یوسف از پایدارى و صبر خود سخنى نمى‏ گوید و همه را کار خدا مى ‏داند.
7- خواب اولیاى خدا، حقّ است. «جعلها ربّى حقّاً»
8 - در برخورد با واسطه‏ ها و ابزار و وسایل، همیشه خدا را اصل و ناظر بدانیم. با آنکه در زندگى یوسف اسباب و عللى دست به هم دادند که او به این مقام رسید، ولى باز مى‏ فرماید: «قد احسن بى»
9- در هنگام برخورد با یکدیگر، از تلخى ‏هاى گذشته چیزى نگویید. «احسن بى اذ اخرجنى من السجن» اولین سخن یوسف با پدر شکر خدا بود، نه نقل تلخى ‏ها.
10- با فتوت باشیم و دل مهمان را نیازاریم. (در آیه شریفه، یوسف (ع) بیرون آمدن از زندان را مطرح مى‏ کند، امّا از بیرون آمدن از چاه سخن نمى‏ گوید مبادا که برادران شرمنده شوند.) «اذ اخرجنى من السجن»
11- جوانمرد و با فتوت باشیم نه اهل عقده و انتقام. یوسف مى‏ گوید: «نزغ الشیطان» شیطان وسوسه کرد وگرنه برادرانم بد نیستند.
12- اولیاى الهى، ورود به زندان و خروج از زندان را در مدار توحید و ربوبیّت مى‏ دانند. «ربّ السّجن احب» آیات قبل و «احسن بى ربّى اذ اخرجنى من السجن»
13- پایان سختى‏ ها، گشایش است. «اخرجنى من السّجن»
14- بادیه‏ نشینى، ضرورت است نه ارزش. «قد احسن بى ربّى اذ... جاء بکم من البدو»
15- زندگى والدین در کنار فرزند، یک لطف الهى است. «احسن‏بى ربّى... جاء بکم»
16- در زمان حضرت یوسف، مصر داراى تمدّن شهرنشینى؛ ولى کنعان سرزمینى عشایرى بوده است. «جاء بکم من البدو»*
17- براى پیشرفت و زندگى بهتر، باید سفر کرد. «جاء بکم من البدو»*
18- مخلَص همه چیز را از خدا مى‏ بیند و از حوادث گله نمى‏ کند. (در این آیه کلمات «جعلها ربّى، احسن بى، اخرجنى و جاء بکم»، سخن از الطاف الهى است)*
19- برادران و اعضاى یک خانواده، باید بدانند شیطان به دنبال اختلاف میان آنهاست. «من بعد أن نزغ الشیطان بینى و بین اخوتى»
20- خود را برتر ندانید. «بینى و بین اخوتى» یوسف نگفت شیطان آنان را فریب داد، مى‏ گوید شیطان بین من و آنهارا... یعنى خود را نیز در یک سمت قرار مى‏ دهد.
21- همان گونه که حضرت یعقوب در کودکى و اوّل داستان به یوسف گفت: «اِنّ الشیطان للانسان عدو مبین» یوسف نیز در پایان مى‏ گوید: «مِن بعد ان نَزغ الشَّیطان بَینى و بین اخوَتى».*
22- کارهاى خداوند، همراه با رفق، مدارا و لطف است. «انّ ربّى لطیف»
23- همه حوادث تلخ و شیرین براساس علم وحکمت الهى صورت مى‏ گیرد. «العلیم الحکیم»
24- بعد از بخشیدن، کسى را شرمنده نکنید. چون یوسف برادران را بخشیده بود، در نقل ماجرا نام چاه را نبرد تا شرمنده نشوند.
25- حضرت یعقوب در آغاز داستان به یوسف گفت: «انّ ربّک علیم حکیم» (آیه 6) و در پایان نیز یوسف‏ (ع) گفت: «انه هو العلیم الحکیم» که قابل توجّه است.*


منبع: پایگاه درس هایی از قرآن

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 15:00

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی