- 682
- 1000
- 1000
- 1000
لذت مناجات(شرح مناجات خمس عشر)، جلسه شانزدهم
سخنرانی آیت الله محمدتقی مصباح یزدی با موضوع «لذت مناجات»، جلسه شانزدهم، سال 1386
یکی از مناجات های خمس عشر، مناجات راجین است؛ مناجات امیدواران. در ابتدا مقدمهای را عرض میکنیم. انسان فطرتاً به گونه ای آفریده شده که چیزهای خوب را کمال می داند و آنها را دوست دارد. «وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ»؛ محبتش نسبت به مصادیق خیر زیاد است. انسان رسیدن به خیر مطلوب را دوست دارد. دوست دارد واجد شود و با آن ارتباط پیدا کند که البته مشروط به شرایطی است و الاّ تمام خوبی ها برای همه انسان ها حاصل می شد! تحقق این امر منوط به این است که اسباب و شرایطش فراهم بشود. اسباب و شرایط در واقع یک نظم خاصی دارد که اگر به آن ترتیب و با آن شکل خاص تحقق پیدا کند، حتما نتیجه بر آن مترتب میشود. برای تحقق این اسباب دو سیستم یا دو نظام را باید در نظر بگیریم. یکی اینکه فی حدّ نفسه این اسباب چه هستند و چگونه تحقق پیدا میکنند؟ و دیگر این که ما چگونه تصور می کنیم؟! فرض بفرمایید اگر برای تحقق یک معلولی، صد عامل به طور مساوی دخالت داشته باشند، به محض تحقق آن صد عامل، معلول حاصل میشود. نسبت هر یک در تأثیر بر معلول یک صدم است. ولی این ترتیب و تأثیر همیشه در ذهن ما این گونه نیست. گاهی ما خیال میکنیم که این عامل تحقق دارد، ولی در واقع تحقق ندارد و گاهی بالعکس.
در این جا دو نظام احتمالات به وجود میآید. احتمال منطقی و احتمال روانشناختی. فرض بفرمایید کاری را میخواهید انجام بدهید یا میخواهید در درسی موفق شوید. انسان چقدر احتمال میدهد که این هدف تحقق پیدا کند؟ یک وقت دقیقاً میداند که عوامل چیست و چند درصد در تحقق معلول تأثیر دارند و طبق همان نظام درصد احتمال را مشخص میکند. این احتمالِ به جا و صادقی است. مثلاً میگوید هفتاد درصد مطمئنم این کار محقق میشود. اما یک وقت میگویم هفتاد درصد، اما ده درصد عواملش هم موجود نیست و اشتباه میکنم. این احتمالی که میدهم احتمالی روانشناختی است؛ اما صحت ندارد و جهل مرکب است.
یکی از مناجات های خمس عشر، مناجات راجین است؛ مناجات امیدواران. در ابتدا مقدمهای را عرض میکنیم. انسان فطرتاً به گونه ای آفریده شده که چیزهای خوب را کمال می داند و آنها را دوست دارد. «وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ»؛ محبتش نسبت به مصادیق خیر زیاد است. انسان رسیدن به خیر مطلوب را دوست دارد. دوست دارد واجد شود و با آن ارتباط پیدا کند که البته مشروط به شرایطی است و الاّ تمام خوبی ها برای همه انسان ها حاصل می شد! تحقق این امر منوط به این است که اسباب و شرایطش فراهم بشود. اسباب و شرایط در واقع یک نظم خاصی دارد که اگر به آن ترتیب و با آن شکل خاص تحقق پیدا کند، حتما نتیجه بر آن مترتب میشود. برای تحقق این اسباب دو سیستم یا دو نظام را باید در نظر بگیریم. یکی اینکه فی حدّ نفسه این اسباب چه هستند و چگونه تحقق پیدا میکنند؟ و دیگر این که ما چگونه تصور می کنیم؟! فرض بفرمایید اگر برای تحقق یک معلولی، صد عامل به طور مساوی دخالت داشته باشند، به محض تحقق آن صد عامل، معلول حاصل میشود. نسبت هر یک در تأثیر بر معلول یک صدم است. ولی این ترتیب و تأثیر همیشه در ذهن ما این گونه نیست. گاهی ما خیال میکنیم که این عامل تحقق دارد، ولی در واقع تحقق ندارد و گاهی بالعکس.
در این جا دو نظام احتمالات به وجود میآید. احتمال منطقی و احتمال روانشناختی. فرض بفرمایید کاری را میخواهید انجام بدهید یا میخواهید در درسی موفق شوید. انسان چقدر احتمال میدهد که این هدف تحقق پیدا کند؟ یک وقت دقیقاً میداند که عوامل چیست و چند درصد در تحقق معلول تأثیر دارند و طبق همان نظام درصد احتمال را مشخص میکند. این احتمالِ به جا و صادقی است. مثلاً میگوید هفتاد درصد مطمئنم این کار محقق میشود. اما یک وقت میگویم هفتاد درصد، اما ده درصد عواملش هم موجود نیست و اشتباه میکنم. این احتمالی که میدهم احتمالی روانشناختی است؛ اما صحت ندارد و جهل مرکب است.
تاکنون نظری ثبت نشده است