سخنرانی آیت الله محمدتقی مصباح یزدی با موضوع «انقلاب اسلامی؛ انقلابی متفاوت»، سال 1394
ما در عصری زندگی میکنیم که پدیدهای کمنظیر یا بینظیر در تاریخ بشریت در این کشور رخ داده است. شاید بیشتر شما در آن روزها حضور نداشتید یا به دنیا نیامده بودید. کسانی که سنشان بیشتر است، از آن روزها خاطراتی دارند. از اینرو، اشارهای به آن روزها میکنم تا جوانانی که درست موقعیت این نظام و این کشور را به طور شایسته نشناختهاند، بکوشند بهتر آن را بشناسند.
تقریباً به یاد دارم که در زمان نوجوانی ما، زمان اوج انقلابها در دنیا بود و هر روز در یک کشوری، به خصوص در کشورهای افریقایی، امریکای لاتین و بعضی از کشورهای جنوب شرق آسیا تحولات و انقلابهایی رخ میداد. بیشتر این کشورها پیشتر در تیول کشورهای استعمارگری، بهویژه انگلستان بودند. همانطور که میدانید، بعد از انقلاب صنعتی، در بین کشورهای غربی، انگستان به خاطر پیشرفتش در نیروی دریایی و صنایع نظامی توانست در گوشه و کنار دنیا کشورهایی را به بند کشد و به بهانههای مختلف از معادن، سرمایههای انسانی و ذخایرشان بهره گیرد. مستعمرات انگلیس و بعضی از کشورهای دیگر مانند فرانسه، آلمان و ایتالیا، در کشورهای افریقایی فراوان بودند. تقریباً کل افریقا، به استثنای یک یا دو کشور، مستعمره بودند؛ نصف این کشورها تحت سیطره انگلیسها و نصف دیگرش نیز در دست فرانسویها بود. اگر یک یا دو کشور هم به صورت اسمی آزاد بودند، تحت نفوذ آنها بودند؛ مثل مصر که ابتدا تحت نفوذ فرانسویها بود و بعد برعکس شد. سایر کشورهای دنیا نیز اینطور بودند. این استعمارگران در ابتدا گفتند ما برای آباد کردن کشورهای شما آمدهایم. خود واژه استعمار به معنای آباد کردن است؛ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا؛ یعنی خدای متعال شما انسانها را به آبادانی زمین گماشت. به همین بهانه، بیمارستانها و بانکها تأسیس کردند؛ همچنین مستشاران سیاسی و نظامی خود را در بخشهای مختلف و حساس این کشورها قرار دادند و هدفشان این بود که از همه اسرار و نهفتههای آنها آگاه شوند و از هر کدام به نحوی به نفع خودشان استفاده کنند.
ما در عصری زندگی میکنیم که پدیدهای کمنظیر یا بینظیر در تاریخ بشریت در این کشور رخ داده است. شاید بیشتر شما در آن روزها حضور نداشتید یا به دنیا نیامده بودید. کسانی که سنشان بیشتر است، از آن روزها خاطراتی دارند. از اینرو، اشارهای به آن روزها میکنم تا جوانانی که درست موقعیت این نظام و این کشور را به طور شایسته نشناختهاند، بکوشند بهتر آن را بشناسند.
تقریباً به یاد دارم که در زمان نوجوانی ما، زمان اوج انقلابها در دنیا بود و هر روز در یک کشوری، به خصوص در کشورهای افریقایی، امریکای لاتین و بعضی از کشورهای جنوب شرق آسیا تحولات و انقلابهایی رخ میداد. بیشتر این کشورها پیشتر در تیول کشورهای استعمارگری، بهویژه انگلستان بودند. همانطور که میدانید، بعد از انقلاب صنعتی، در بین کشورهای غربی، انگستان به خاطر پیشرفتش در نیروی دریایی و صنایع نظامی توانست در گوشه و کنار دنیا کشورهایی را به بند کشد و به بهانههای مختلف از معادن، سرمایههای انسانی و ذخایرشان بهره گیرد. مستعمرات انگلیس و بعضی از کشورهای دیگر مانند فرانسه، آلمان و ایتالیا، در کشورهای افریقایی فراوان بودند. تقریباً کل افریقا، به استثنای یک یا دو کشور، مستعمره بودند؛ نصف این کشورها تحت سیطره انگلیسها و نصف دیگرش نیز در دست فرانسویها بود. اگر یک یا دو کشور هم به صورت اسمی آزاد بودند، تحت نفوذ آنها بودند؛ مثل مصر که ابتدا تحت نفوذ فرانسویها بود و بعد برعکس شد. سایر کشورهای دنیا نیز اینطور بودند. این استعمارگران در ابتدا گفتند ما برای آباد کردن کشورهای شما آمدهایم. خود واژه استعمار به معنای آباد کردن است؛ وَاسْتَعْمَرَکُمْ فِیهَا؛ یعنی خدای متعال شما انسانها را به آبادانی زمین گماشت. به همین بهانه، بیمارستانها و بانکها تأسیس کردند؛ همچنین مستشاران سیاسی و نظامی خود را در بخشهای مختلف و حساس این کشورها قرار دادند و هدفشان این بود که از همه اسرار و نهفتههای آنها آگاه شوند و از هر کدام به نحوی به نفع خودشان استفاده کنند.
تاکنون نظری ثبت نشده است