سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین جعفر ناصری با موضوع «شرایط موفقیت در تبلیغ»، سال 1401
در این عرصهٔ آفرینش، پیچیدهترین نظام طبقه بندی شده، همانا ساختار شخصیت انسان است؛ موجودی شگرف که خالق هستی به او "فتبارک الله" گفته است. اگر آدمی بخواهد این ابعاد درونی خویش را بشناسد و آن را با نظام عظیم هستی، عالم خلقت، و زندگی جمعی (زمین و آسمانها) بالانس و هماهنگ سازد، دشواریها فزونی مییابد.
اما پروردگار، نسخهٔ درمان و راهگشا را مقرر داشته است: قرآن. اگرچه گاه، اندوختههای باطل در نفس ما چنان انباشته میشود که با صدق اقرار میکنیم: «میخواهم خوب شوم، اما پس خودم برنمیآیم». درمان این معضل در کلام الهی، ایجاد توازن است؛ توازنی میان گذشته و آنچه در آینده مطلوب است. این نسخهٔ درمانی مؤثر، در توجه به خدا، توجه به خوب شدن، و تنظیم سازهٔ شخصیتی خاص خویشتن نهفته است. انسان باید عقل خود را به حیات الهی مزیّن سازد.
کارکرد بخشهای فرهنگی، اعم از حوزهها و غیر حوزهها، در طول تاریخ، جز ارتقاء سطح آگاهی، اطلاعات درماننامهای و رشد در مردم نبوده است. جامعه باید جامعهای فهیم و در ارتباط تنگاتنگ با مبانی فرهنگی باشد. بزرگان حوزههای شیعی در طول هزار و اندی سال، چنان عمل میکردند که این ارتباط، تنگاتنگ بود. چرا که آنان نه تنها معنوی بودند، بلکه اگر کلامی میگفتند، نظامنامهٔ تربیتی را ابتدا بر خود پیاده کرده بودند و به خدا باور داشتند.
این عمق باور و اعتقاد بود که به آنان نیروی تأثیر میبخشید. چنانکه میرزای بزرگ شیرازی در سامرا، فتوایی صادر کرد که استعمال تنباکو را در حکم محاربه با امام زمان (عج) دانست. این فتوا چنان بر قلبها نشست که در خانهٔ ناصرالدین شاه، مرکز حکومت، همه قلیانها را شکستند و شاه جرأت مخالفت نیافت. این معنویت از یک نظامنامهٔ تربیتی برمیخاست. پس، ای عزیز، چه روحانی باشی و چه غیر روحانی، اول خودت را دریاب، تربیت کن، نظم ده و سامان بخش و ارتباطت با نماز و قرآن را باور نما.
در این عرصهٔ آفرینش، پیچیدهترین نظام طبقه بندی شده، همانا ساختار شخصیت انسان است؛ موجودی شگرف که خالق هستی به او "فتبارک الله" گفته است. اگر آدمی بخواهد این ابعاد درونی خویش را بشناسد و آن را با نظام عظیم هستی، عالم خلقت، و زندگی جمعی (زمین و آسمانها) بالانس و هماهنگ سازد، دشواریها فزونی مییابد.
اما پروردگار، نسخهٔ درمان و راهگشا را مقرر داشته است: قرآن. اگرچه گاه، اندوختههای باطل در نفس ما چنان انباشته میشود که با صدق اقرار میکنیم: «میخواهم خوب شوم، اما پس خودم برنمیآیم». درمان این معضل در کلام الهی، ایجاد توازن است؛ توازنی میان گذشته و آنچه در آینده مطلوب است. این نسخهٔ درمانی مؤثر، در توجه به خدا، توجه به خوب شدن، و تنظیم سازهٔ شخصیتی خاص خویشتن نهفته است. انسان باید عقل خود را به حیات الهی مزیّن سازد.
کارکرد بخشهای فرهنگی، اعم از حوزهها و غیر حوزهها، در طول تاریخ، جز ارتقاء سطح آگاهی، اطلاعات درماننامهای و رشد در مردم نبوده است. جامعه باید جامعهای فهیم و در ارتباط تنگاتنگ با مبانی فرهنگی باشد. بزرگان حوزههای شیعی در طول هزار و اندی سال، چنان عمل میکردند که این ارتباط، تنگاتنگ بود. چرا که آنان نه تنها معنوی بودند، بلکه اگر کلامی میگفتند، نظامنامهٔ تربیتی را ابتدا بر خود پیاده کرده بودند و به خدا باور داشتند.
این عمق باور و اعتقاد بود که به آنان نیروی تأثیر میبخشید. چنانکه میرزای بزرگ شیرازی در سامرا، فتوایی صادر کرد که استعمال تنباکو را در حکم محاربه با امام زمان (عج) دانست. این فتوا چنان بر قلبها نشست که در خانهٔ ناصرالدین شاه، مرکز حکومت، همه قلیانها را شکستند و شاه جرأت مخالفت نیافت. این معنویت از یک نظامنامهٔ تربیتی برمیخاست. پس، ای عزیز، چه روحانی باشی و چه غیر روحانی، اول خودت را دریاب، تربیت کن، نظم ده و سامان بخش و ارتباطت با نماز و قرآن را باور نما.


تاکنون نظری ثبت نشده است