سخنرانی حجت الاسلام محمد رضا عابدینی با موضوع «روایت الهی از جنگ»، سال 1404
هرچقدر به جنگ آخر الزمان نزدیکتر میشویم جنگ شناختی شدیدتر میشود، سرعت و شدّت حوادث بیشتر میشود، و آنچیزی که سرنوشت جنگ را معلوم میکند آن «ارادههای مردم» است که آن را تعیین میکند، نه فقط سازوکار در صحنهی نظامی.
میدان حقیقی نبرد: جنگ ارادههاست، نه آهنها: باید دانست که در دوران آخرالزمان، ماهیت جنگها دگرگون شده است. اگر جنگ را ده درجه درنظر بگیریم نُه دهم نبرد امروز، در عرصهٔ «جنگ شناختی» ارادههاست، و تنها یک دهم آن در میدان سختافزارها و نبردهای نظامی رخ میدهد. لذا کسی پیروز نهایی است که عمده در جنگ شناختی و نبرد ارادهها غلبه پیدا کند.
اقدامات نظامی مقدمهای هستند تا ارادهها بر حول آن شکل بگیرند. در روایت الهی از جنگ، معجزات الهی و نفوذ قدرت الهی و تاثیرش در همگرایی ارادههای مردم دیده میشود.
تمام محاسبات مادی و نظامی، با همهٔ عظمت و قداستشان، در برابر گسترهٔ روح و ارادهٔ انسان، همچون حلقهای ناچیز در بیابانی بیکران است (کَحَلْقَةٍ فِی فَلاَةٍ قِیٍّ) هستند. دشمن نیز این را میدانست و نقشهٔ اصلیاش، یک تهاجم شناختی برای ایجاد یأس و فروپاشی ارادهٔ ملت بود. اما به لطف الهی، این نقشه نتیجهٔ معکوس داد.
دشمن صهیونی پیشبینی و تحلیلش از جامعه ما و نحوه عملیاتش این بود که با زدن فرماندهان ارشد ما و حمله بر پدافند دفاعی ما، در جنگ شناختی هم با زمینههای قبلی در جامعه، موجب حاکم شدن یک یأس عمومی در مردم، و بدنبالش از دست دادن ارادهها و واگرایی و حرکتهای ضرب العجلی و از هم پاشیدن اجتماعی ایجاد بشود!
اما برعکس آنچه آنها انتظار داشتند دیدیم که مردم ما چگونه در این جنگ شناختی با اتحاد و همدلیشان پیروز شدند (که شاید بتوان گفت بیسابقه بود، و از اول انقلاب تاکنون چنین اتحادی میان ملتمان از سلایق مختلف نداشتیم، حتی با کسانی که در خارج از کشور بودند و از نظام بریده بودند آنها هم به این اتحاد ملحق شدند).
تا حمله به ایران عزیز و شهادت فرماندهان و دانشمندان و برخی از مردم عزیزمان انجام شد طوری قلب ها و اراده های مردم را باهم متحد و متصل شد که در این جنگ شناختی پیروز شدیم.
هرچقدر به جنگ آخر الزمان نزدیکتر میشویم جنگ شناختی شدیدتر میشود، سرعت و شدّت حوادث بیشتر میشود، و آنچیزی که سرنوشت جنگ را معلوم میکند آن «ارادههای مردم» است که آن را تعیین میکند، نه فقط سازوکار در صحنهی نظامی.
میدان حقیقی نبرد: جنگ ارادههاست، نه آهنها: باید دانست که در دوران آخرالزمان، ماهیت جنگها دگرگون شده است. اگر جنگ را ده درجه درنظر بگیریم نُه دهم نبرد امروز، در عرصهٔ «جنگ شناختی» ارادههاست، و تنها یک دهم آن در میدان سختافزارها و نبردهای نظامی رخ میدهد. لذا کسی پیروز نهایی است که عمده در جنگ شناختی و نبرد ارادهها غلبه پیدا کند.
اقدامات نظامی مقدمهای هستند تا ارادهها بر حول آن شکل بگیرند. در روایت الهی از جنگ، معجزات الهی و نفوذ قدرت الهی و تاثیرش در همگرایی ارادههای مردم دیده میشود.
تمام محاسبات مادی و نظامی، با همهٔ عظمت و قداستشان، در برابر گسترهٔ روح و ارادهٔ انسان، همچون حلقهای ناچیز در بیابانی بیکران است (کَحَلْقَةٍ فِی فَلاَةٍ قِیٍّ) هستند. دشمن نیز این را میدانست و نقشهٔ اصلیاش، یک تهاجم شناختی برای ایجاد یأس و فروپاشی ارادهٔ ملت بود. اما به لطف الهی، این نقشه نتیجهٔ معکوس داد.
دشمن صهیونی پیشبینی و تحلیلش از جامعه ما و نحوه عملیاتش این بود که با زدن فرماندهان ارشد ما و حمله بر پدافند دفاعی ما، در جنگ شناختی هم با زمینههای قبلی در جامعه، موجب حاکم شدن یک یأس عمومی در مردم، و بدنبالش از دست دادن ارادهها و واگرایی و حرکتهای ضرب العجلی و از هم پاشیدن اجتماعی ایجاد بشود!
اما برعکس آنچه آنها انتظار داشتند دیدیم که مردم ما چگونه در این جنگ شناختی با اتحاد و همدلیشان پیروز شدند (که شاید بتوان گفت بیسابقه بود، و از اول انقلاب تاکنون چنین اتحادی میان ملتمان از سلایق مختلف نداشتیم، حتی با کسانی که در خارج از کشور بودند و از نظام بریده بودند آنها هم به این اتحاد ملحق شدند).
تا حمله به ایران عزیز و شهادت فرماندهان و دانشمندان و برخی از مردم عزیزمان انجام شد طوری قلب ها و اراده های مردم را باهم متحد و متصل شد که در این جنگ شناختی پیروز شدیم.
تاکنون نظری ثبت نشده است