- 41
- 1000
- 1000
- 1000
ضرورت وجود مذهب، جلسه نهم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «ضرورت وجود مذهب»، جلسه نهم: ایجاد مصداق غلط، سال 1403
نوشته بودند اگر یک غیرشیعهای در جایی کار خوبی میکند، مثلاً در برابر صهیونیستها مقاومت میکند و کشته میشود، به او «شهید» میگویند و به شهید نصرالله هم «شهید» میگویند.
اولاً اینکه ما «شهید» میگوییم، به آخرت کسی ربط ندارد. ممکن است ما به کسان دیگری هم شهید بگوییم، چه شهید باشند و چه شهید نباشند. مانند «شهدای خدمت»، «شهدای مدافع سلامت»، «شهدای آتشنشان». یعنی معنا را توسعه دادهایم، جانبازی که درصد جانبازی بالایی داشته است و بعد به رحمت خدا میرود را «شهید» میگوییم؛ حال یا بخاطر همان عوارض رزمندگی اوست و یا بدلیل دیگری.
اینکه جایگاه افراد نزد خدای متعال چیست که بحث دیگری است، بحث ما در نجات آخرت است، نه دنیا.
در دنیا وقتی «شهید» میگوییم، مثلاً در کشور ما ممکن است قبر مبارک آن آقا در قطعههای خاصی باشد، ممکن است مقداری به خانوادهی او کمک کنند، مثلاً شاید اسم کوچهای را به نام او کنند؛ اما اینکه نزد خدای متعال چیست که بحث دیگری است.
اگر کسی حقیقت را فهمیده و انکار کرده است، اگر کسی برای رسیدن به حقیقت کمکاری کرده است، اگر ما برای او صد هزار طاق نصرت هم بزنیم، او کافر از دنیا رفته است، هرچه میخواهیم بگوییم!
چون ما از باطن افراد خبر نداریم، اگر کسی در یک کار خیری شرکت میکند، اگر کسی در یک کمپین خیری مشارکت میکند، مثلاً فرض بفرمایید در جبههی مقاومت شرکت میکند و در برابر دشمن صهیونیستی مقاومت میکند، مسلماً ظاهر کار این شخص خوب است، حسن فعل وجود دارد، ما از فاعل هم خبر ندارد، ما تقریباً راجع به هیچ شهیدی خبر نداریم، مگر اینکه معصومین علیهم السلام نظر بدهند. وقتی حسن فعلی دارد ما به او «شهید» میگوییم و احترام هم میگذاریم، کمااینکه وقتی یک سیّد ببینیم، چون فرزند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است به او احترام میگذاریم، اما همهی سادات که لزوماً عاقبت بخیر نیستند.
نوشته بودند اگر یک غیرشیعهای در جایی کار خوبی میکند، مثلاً در برابر صهیونیستها مقاومت میکند و کشته میشود، به او «شهید» میگویند و به شهید نصرالله هم «شهید» میگویند.
اولاً اینکه ما «شهید» میگوییم، به آخرت کسی ربط ندارد. ممکن است ما به کسان دیگری هم شهید بگوییم، چه شهید باشند و چه شهید نباشند. مانند «شهدای خدمت»، «شهدای مدافع سلامت»، «شهدای آتشنشان». یعنی معنا را توسعه دادهایم، جانبازی که درصد جانبازی بالایی داشته است و بعد به رحمت خدا میرود را «شهید» میگوییم؛ حال یا بخاطر همان عوارض رزمندگی اوست و یا بدلیل دیگری.
اینکه جایگاه افراد نزد خدای متعال چیست که بحث دیگری است، بحث ما در نجات آخرت است، نه دنیا.
در دنیا وقتی «شهید» میگوییم، مثلاً در کشور ما ممکن است قبر مبارک آن آقا در قطعههای خاصی باشد، ممکن است مقداری به خانوادهی او کمک کنند، مثلاً شاید اسم کوچهای را به نام او کنند؛ اما اینکه نزد خدای متعال چیست که بحث دیگری است.
اگر کسی حقیقت را فهمیده و انکار کرده است، اگر کسی برای رسیدن به حقیقت کمکاری کرده است، اگر ما برای او صد هزار طاق نصرت هم بزنیم، او کافر از دنیا رفته است، هرچه میخواهیم بگوییم!
چون ما از باطن افراد خبر نداریم، اگر کسی در یک کار خیری شرکت میکند، اگر کسی در یک کمپین خیری مشارکت میکند، مثلاً فرض بفرمایید در جبههی مقاومت شرکت میکند و در برابر دشمن صهیونیستی مقاومت میکند، مسلماً ظاهر کار این شخص خوب است، حسن فعل وجود دارد، ما از فاعل هم خبر ندارد، ما تقریباً راجع به هیچ شهیدی خبر نداریم، مگر اینکه معصومین علیهم السلام نظر بدهند. وقتی حسن فعلی دارد ما به او «شهید» میگوییم و احترام هم میگذاریم، کمااینکه وقتی یک سیّد ببینیم، چون فرزند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است به او احترام میگذاریم، اما همهی سادات که لزوماً عاقبت بخیر نیستند.
تاکنون نظری ثبت نشده است