- 167
- 1000
- 1000
- 1000
بعد اخلاقی شخصیت شهید سلیمانی
سخنرانی حجت الاسلام حسین الهی نژاد با موضوع «بعد اخلاقی شخصیت شهید سلیمانی»، سال 1400
سردار سلیمانی از منافع دنیوی و قدرت های سیاسی جناحی فراتر رفته و تبدیل به اسطوره ملی و ایرانی و جهانی شد که امروز جوانان ما به این اسطوره به شدت نیاز دارند. شهادت ایشان شور فراگیری ایجاد کرد که این شور و احساس هر چند به ظاهر و تصور بعضی ها زودگذر است اما با نگاه علمی، عملی وعقلانی باید به آن بیشتر پرداخته شود. شهید سلیمانی مکتب و مدرسه درس آموزش باید روز به روز ماندگارتر بشود و در جامعه عملی شود و ماندگار شدن این مکتب مستلزم یک سری کارها است. مراکزعلمی باید درگیر این موضوع شود و با رویکرد کاربردی و علمی به آن نگاه کنند و علمیت باید برحس عاطفه غلبه پیدا کند و این با جدیت فرهنگ سازی شود.
اما چهار چوبی نظری پیرامون این بحث شامل نکات مختلفی است: نکته اول: بحث انسان شناسی به طور اجمالی دارای سه مقوله و سه سرمایه به طور کلی است سرمایه هایی به نام بینش ها، گرایش ها و کنش ها و اما بینش ها همان معرفت، شناخت علم و دانش است گرایش ها همان انگیزه، اراده، منش، میل، شوق، عاطفه و احساس است و کنش ها همان کردارها، رفتارها، اعمال و افعال انسان است.
به طور کلی اگر بخواهیم تفاوتی میان این سه مقوله داشته باشیم بینش ها عقل نظری است و گرایش ها و کنش ها از مقوله عقل عملی است.
وظیفه انسان فقط شناخت است در حکمت نظری باید هست ها را بشناسد بودها را بشناسد نبودها را بشناسد وظیفه ما شناختن این هاست یعنی حیطه گستره حکمت نظری این است که هست ها بودها و نبودها را بشناسد این جا ما نمی توانیم ورود پیدا کنیم و هیچ چیز دراختیار ما نیست این جاست که حکمت نظری ورود پیدا می کند تا این ها را به ما بشناساند، مثل خدا شناسی جهان شناسی انسان شناسی زیست شناسی و نتیجه پی بردن به حقانیت آن ها و عدم بطلان.
سردار سلیمانی از منافع دنیوی و قدرت های سیاسی جناحی فراتر رفته و تبدیل به اسطوره ملی و ایرانی و جهانی شد که امروز جوانان ما به این اسطوره به شدت نیاز دارند. شهادت ایشان شور فراگیری ایجاد کرد که این شور و احساس هر چند به ظاهر و تصور بعضی ها زودگذر است اما با نگاه علمی، عملی وعقلانی باید به آن بیشتر پرداخته شود. شهید سلیمانی مکتب و مدرسه درس آموزش باید روز به روز ماندگارتر بشود و در جامعه عملی شود و ماندگار شدن این مکتب مستلزم یک سری کارها است. مراکزعلمی باید درگیر این موضوع شود و با رویکرد کاربردی و علمی به آن نگاه کنند و علمیت باید برحس عاطفه غلبه پیدا کند و این با جدیت فرهنگ سازی شود.
اما چهار چوبی نظری پیرامون این بحث شامل نکات مختلفی است: نکته اول: بحث انسان شناسی به طور اجمالی دارای سه مقوله و سه سرمایه به طور کلی است سرمایه هایی به نام بینش ها، گرایش ها و کنش ها و اما بینش ها همان معرفت، شناخت علم و دانش است گرایش ها همان انگیزه، اراده، منش، میل، شوق، عاطفه و احساس است و کنش ها همان کردارها، رفتارها، اعمال و افعال انسان است.
به طور کلی اگر بخواهیم تفاوتی میان این سه مقوله داشته باشیم بینش ها عقل نظری است و گرایش ها و کنش ها از مقوله عقل عملی است.
وظیفه انسان فقط شناخت است در حکمت نظری باید هست ها را بشناسد بودها را بشناسد نبودها را بشناسد وظیفه ما شناختن این هاست یعنی حیطه گستره حکمت نظری این است که هست ها بودها و نبودها را بشناسد این جا ما نمی توانیم ورود پیدا کنیم و هیچ چیز دراختیار ما نیست این جاست که حکمت نظری ورود پیدا می کند تا این ها را به ما بشناساند، مثل خدا شناسی جهان شناسی انسان شناسی زیست شناسی و نتیجه پی بردن به حقانیت آن ها و عدم بطلان.
تاکنون نظری ثبت نشده است