سخنرانی آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع «ادبیات مقاومت و ادبیات تسلیم، روایت صحنه»، سال 1403
با صرف نظر از این حوادث جزئی که پیش آمده، چند نکته در ذهن من هست که اصلا مسئلة ما اینها نیست، مسئلة ما چالش ادبیات مقاومت و ادبیات تسلیم است؛ باید این را چاره کنیم. اصلا اگر مسائل جزئی بخواهد ذهن ما را مشغول کند، از آن مسئلة اصلیمان باز میمانیم. اینها تکرارپذیر است و باید انتظار داشته باشیم اگر ما به طور جدی وارد بیان ادبیات مقاومت شدیم که اثرگذار باشد، حتماً اتفاقات تکرار خواهد شد. بنابراین اصلا این مسائل جزئی روزمره را کنار بگذاریم و در مورد این بحث کنیم که در مقابل این وضعیت چه کاری میتوانیم انجام دهیم.
اولا یک نکته را در مقدمه عرض کنم؛ این روزها ما با روایت صحنه مواجه هستیم، نه با خبر به معنای اینکه برای ما بگویند چه اتفاقاتی افتاده، بلکه صحنه را بر اساس یک چارچوب فکری و نظری و یک غایاتی، بهصورت یک صحنة منسجم تصویر میکنند و غرضشان هم این نیست که به ما بگویند چه شده است، غرضشان این است که کاری بکنند تا آنچه میخواهند واقع بشود. اصلا سیاست تنظیم خبر یعنی همین. هم دروغ میگویند، هم دروغ نمیگویند. نمونههایش را زیاد دارید. فرض کنید کاریکاتوری که از یک صحنه یا انسانی ارائه میکنند، این هم راست است و هم دروغ است. واقعیت را در یک قالبی تصویر میکنند که احساسی در انسان زنده شود و موضعی بگیرد و مثلا نسبت به آن طرف یک اشفاق یا نفرتی پیدا میکند، تواضعی در آن میبیند یا تکبری. این کار تصویر صحنه است و الا که چهرة او چهرهای نیست که در ما نفرت یا یک استهزایی ایجاد کند.
با صرف نظر از این حوادث جزئی که پیش آمده، چند نکته در ذهن من هست که اصلا مسئلة ما اینها نیست، مسئلة ما چالش ادبیات مقاومت و ادبیات تسلیم است؛ باید این را چاره کنیم. اصلا اگر مسائل جزئی بخواهد ذهن ما را مشغول کند، از آن مسئلة اصلیمان باز میمانیم. اینها تکرارپذیر است و باید انتظار داشته باشیم اگر ما به طور جدی وارد بیان ادبیات مقاومت شدیم که اثرگذار باشد، حتماً اتفاقات تکرار خواهد شد. بنابراین اصلا این مسائل جزئی روزمره را کنار بگذاریم و در مورد این بحث کنیم که در مقابل این وضعیت چه کاری میتوانیم انجام دهیم.
اولا یک نکته را در مقدمه عرض کنم؛ این روزها ما با روایت صحنه مواجه هستیم، نه با خبر به معنای اینکه برای ما بگویند چه اتفاقاتی افتاده، بلکه صحنه را بر اساس یک چارچوب فکری و نظری و یک غایاتی، بهصورت یک صحنة منسجم تصویر میکنند و غرضشان هم این نیست که به ما بگویند چه شده است، غرضشان این است که کاری بکنند تا آنچه میخواهند واقع بشود. اصلا سیاست تنظیم خبر یعنی همین. هم دروغ میگویند، هم دروغ نمیگویند. نمونههایش را زیاد دارید. فرض کنید کاریکاتوری که از یک صحنه یا انسانی ارائه میکنند، این هم راست است و هم دروغ است. واقعیت را در یک قالبی تصویر میکنند که احساسی در انسان زنده شود و موضعی بگیرد و مثلا نسبت به آن طرف یک اشفاق یا نفرتی پیدا میکند، تواضعی در آن میبیند یا تکبری. این کار تصویر صحنه است و الا که چهرة او چهرهای نیست که در ما نفرت یا یک استهزایی ایجاد کند.
تاکنون نظری ثبت نشده است