- 501
- 1000
- 1000
- 1000
عوامل و موانع عاقبت بخیری، جلسه اول
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید حمید میرباقری با موضوع "عوامل و موانع عاقبت بخیری"، جلسه اول، سال 1403
از خواستههایی که همه از زندگی دارند دعای عاقبت بخیری است، یعنی نوع مردم اینگونه هستند و دوست دارند که خوب و سعادتمند از دنیا بروند. این مسئله در زندگی اهل بیت علیهم السلام هم موج میزند و همه از خدا طلب عاقبت بخیری داشتند. این نشان میدهد که بزرگان دین ما هم نسبت به عاقبت بخیری خود حساس بودند، ولی اینطور نیست که یک شبه کسی عاقبت به شر شود یا اینکه یک شبه عاقبت بخیر شود. این یک مسئلهای در زندگی اش دارد که رفته رفته او را به سمت عاقبت بخیری یا عاقبت به شری میرساند. عمدهترین دلیل عاقبت به شری انسان، مسئله ضعف اعتقاد و ضعف ایمان است. اگر ریشههای دین در انسان عمیق نباشد سر بزنگاهها با هر اتفاق کوچکی انسان از پا در می آید. پس ضعف ایمان یک دلیل بسیار مهم است. سیدالشهدا در کربلا دقیقاً به همین ضعف ایمان اشاره میکنند و فرمودند: مردم عبید دنیا هستند و از دین به قدر یک ذره چشیده اند و اگر کسی همه وجودش را دنیا پر کرده باشد بر سر دوراهیها کم می آورد و از دین رویگردان میشود. مسئله ایمان همانند همان غذایی است که شما به بدنتان میدهید، روح انسان هم همینطور است اگر به آن رسیدگی نشود دچار بیماری میشود و سر بزنگاهها ایمانش را از دست میدهد. اگر دین از جای درست و منشأ درست گرفته شود با هر اتفاق کوچکی تضعیف نمیشود. دلیل دوم که گاهی باعث میشود انسان ایمانش را از دست بدهد، گناه در زندگی است. گناه منجر به تضعیف اعمال میشود. در روایت داریم که هیچ دردی برای دل انسان مانند درد گناه کردن نیست. گناه قلب انسان را سیاه و تیره میکند. حتی یک عمل صالح هم میتواند زندگی انسان را زیر و رو کند.
از خواستههایی که همه از زندگی دارند دعای عاقبت بخیری است، یعنی نوع مردم اینگونه هستند و دوست دارند که خوب و سعادتمند از دنیا بروند. این مسئله در زندگی اهل بیت علیهم السلام هم موج میزند و همه از خدا طلب عاقبت بخیری داشتند. این نشان میدهد که بزرگان دین ما هم نسبت به عاقبت بخیری خود حساس بودند، ولی اینطور نیست که یک شبه کسی عاقبت به شر شود یا اینکه یک شبه عاقبت بخیر شود. این یک مسئلهای در زندگی اش دارد که رفته رفته او را به سمت عاقبت بخیری یا عاقبت به شری میرساند. عمدهترین دلیل عاقبت به شری انسان، مسئله ضعف اعتقاد و ضعف ایمان است. اگر ریشههای دین در انسان عمیق نباشد سر بزنگاهها با هر اتفاق کوچکی انسان از پا در می آید. پس ضعف ایمان یک دلیل بسیار مهم است. سیدالشهدا در کربلا دقیقاً به همین ضعف ایمان اشاره میکنند و فرمودند: مردم عبید دنیا هستند و از دین به قدر یک ذره چشیده اند و اگر کسی همه وجودش را دنیا پر کرده باشد بر سر دوراهیها کم می آورد و از دین رویگردان میشود. مسئله ایمان همانند همان غذایی است که شما به بدنتان میدهید، روح انسان هم همینطور است اگر به آن رسیدگی نشود دچار بیماری میشود و سر بزنگاهها ایمانش را از دست میدهد. اگر دین از جای درست و منشأ درست گرفته شود با هر اتفاق کوچکی تضعیف نمیشود. دلیل دوم که گاهی باعث میشود انسان ایمانش را از دست بدهد، گناه در زندگی است. گناه منجر به تضعیف اعمال میشود. در روایت داریم که هیچ دردی برای دل انسان مانند درد گناه کردن نیست. گناه قلب انسان را سیاه و تیره میکند. حتی یک عمل صالح هم میتواند زندگی انسان را زیر و رو کند.
تاکنون نظری ثبت نشده است