- 608
- 1000
- 1000
- 1000
ارتباط با ولی عصر علیه السلام در عصر غیبت کبری
سخنرانی حجت الاسلام علی نظری منفرد با موضوع «ارتباط با ولی عصر علیه السلام در عصر غیبت کبری»، سال 1401
در عصر غیبت کبری هستیم. آیا این ارتباط ممکن است و اگر ممکن است اثباتاً چه جور ارتباطی محقق میشود؟ این بحث را خدمت بینندگان عزیز ارائه میدهیم. با یک مقدمهای که اساساً فلسفهی وجود حجت روی زمین برای چه است؟ آیا در میان مردم به صورت عینی باشد. خداوند متعال انبیاء را فرستاد و میان مردم بوده است و با مردم بوده است و با مردم صحبت میکرده است و مردم را ارشاد میکرده است و راهنمایی میکرده است و راه سعادت را به آنها نشان میداده. در ادامهی نبوت، امامت هم همین طور، خداوند متعال بعد از پیامبر، امامت را که در حقیقت ادامهی نبوت هست، امام علیه السلام را قرار داد تا مردم بتوانند مراجعه کنند و بتوانند مسائل خود را سؤال کنند و بتوانند از امام استفاده کنند. در وجود امام مثل وجود پیغمبر لطف است و چه طور شد که امام پشت پردهی غیبت رفت و از دیدگان مخفی شد و برای یک زمان نامعلومی که نمیدانیم کی فرار میرسد، این بزرگوار خواهد آمد. مرحوم شیخ صدوق (رحمه الله علیه) کتابی به نام «اکمال الدین و اتمام النعمه» که کتاب خوبی است و بیش از هزار سال قبل نوشته شده است. ایشان در مقدمهی این کتاب میفرماید که من یکی از شبها ولی عصر علیه السلام را در خواب دیدم که در بیت الله الحرام هست. من را صدا زدم و من خدمت ایشان رفتم. مرحوم صدوق یک مؤلف پر تألیفی بود. سیصد عنوان تألیف داشت و میگشته است و روات را پیدا میکرده است. یک مدتی به خراسان آمده است. قمّی صدوق است که محمد بن علی بن بابویه. یک مدتی به خراسان آمده است و یک مدتی هم به نیشابور آمده است. رواتی که از فضل بن شاذان روایت نقل کردهاند، اینها را پیدا کرده است و این کتاب «عیون الاخبار رضا» را نوشته است. متأسفانه کتابهای صدوق همهی آن به دست ما نرسیده است. شاید بیست عنوان از این سیصد عنوان به دست ما رسیده است. بقیهی آن از بین رفته است.
در مقدمهی کتاب اکمال الدین علت تألیف این کتاب را ذکر کرده است. میفرماید که من یک شب خواب دیدم که آقا حضرت ولی عصر علیه السلام در بیت الله الحرام هستند و در کنار من ایستادند. سلام کردم و به من فرمودند که شما در مورد ما کتابی را تألیف نمیکنید؟ عرض کردم که آقا نوشتم. فرمودند که یک کتابی که غیبت ما در آن کتاب مطرح شود. تا حکمت غیبت برای مردم مشخص شود. لذا این کتاب اکمال الدین را ایشان نوشته است و در این کتاب اکمال الدین که متن آن عربی است و البته به فارسی هم ترجمه شده است مسئلهی غیبت حضرت و روایاتی که در این رابطه رسیده است، آنها را مطرح کرده است که چرا امام علیه السلام که وجود او باید میان مردم باشد و مردم او را ببینند و از او استفاده کنند، برای چه پشت پردهی غیبت رفتند. حالا در کتابهای کلامی و کتابهای اعتقادی مثل شرح تجدید مرحوم خواجه نصیر (رحمه الله) دارد که «وجوده لطفه و عدمه منا» وجود او لطف است و وجود او در عالم باعث آرامش و سکون است. همین مقدار که انسان میداند که یک صاحبی دارد و یک واسطهای بین خدا و خلق است. وجود امام لطف است ولی «عدمه منا» نبود امام زمان از ما است و نه از نبود ایشان. خداوند متعال یازده تا حجت را بعد از پیغمبر فرستاد. «ما منا الا مقتول الا مسموم» این یازده امام را یا با شمشیر به قتل رساندند یا با زهر مسموم کردند و قرار است که دین اسلام یک دین ابدی باشد. همان طوری که یک دین فراگیر است و همهی جهان را «هدی للناس» «رحمه للعالمین» «کافه للناس» «نذیر للبشر» نه برای خطه و برای جزیره العرب، رحمه للعالمین و کل عالم و از نظر زمان هم «الی یوم القیامه» «ان الدین عندالله الاسلام» خب خدای متعال حجت دوازدهم را ذخیره قرار داد برای آن روزی که بشر تشنهی حجت خدا باشد، حضرت تشریف میآورند. لذا این روایت که در کافی است که امام باقر علیه السلام میفرماید که وقتی حضرت حجت تشریف میآوردند «وضع الله کما عقولهم و احوالهم» عقلها و خردها کامل میشود و مردم تشنهی ولی عصر میشوند و این وضعیت جهان را که مشاهده میکنند که به جایی نرسیده است ولو این همه اعلامیهی حقوق بشر و سازمان ملل متحد، اینها نتوانسته است که آرامش و عدل را برای مردم به ارمغان بیاورد، آن وجود مقدس است.
در عصر غیبت کبری هستیم. آیا این ارتباط ممکن است و اگر ممکن است اثباتاً چه جور ارتباطی محقق میشود؟ این بحث را خدمت بینندگان عزیز ارائه میدهیم. با یک مقدمهای که اساساً فلسفهی وجود حجت روی زمین برای چه است؟ آیا در میان مردم به صورت عینی باشد. خداوند متعال انبیاء را فرستاد و میان مردم بوده است و با مردم بوده است و با مردم صحبت میکرده است و مردم را ارشاد میکرده است و راهنمایی میکرده است و راه سعادت را به آنها نشان میداده. در ادامهی نبوت، امامت هم همین طور، خداوند متعال بعد از پیامبر، امامت را که در حقیقت ادامهی نبوت هست، امام علیه السلام را قرار داد تا مردم بتوانند مراجعه کنند و بتوانند مسائل خود را سؤال کنند و بتوانند از امام استفاده کنند. در وجود امام مثل وجود پیغمبر لطف است و چه طور شد که امام پشت پردهی غیبت رفت و از دیدگان مخفی شد و برای یک زمان نامعلومی که نمیدانیم کی فرار میرسد، این بزرگوار خواهد آمد. مرحوم شیخ صدوق (رحمه الله علیه) کتابی به نام «اکمال الدین و اتمام النعمه» که کتاب خوبی است و بیش از هزار سال قبل نوشته شده است. ایشان در مقدمهی این کتاب میفرماید که من یکی از شبها ولی عصر علیه السلام را در خواب دیدم که در بیت الله الحرام هست. من را صدا زدم و من خدمت ایشان رفتم. مرحوم صدوق یک مؤلف پر تألیفی بود. سیصد عنوان تألیف داشت و میگشته است و روات را پیدا میکرده است. یک مدتی به خراسان آمده است. قمّی صدوق است که محمد بن علی بن بابویه. یک مدتی به خراسان آمده است و یک مدتی هم به نیشابور آمده است. رواتی که از فضل بن شاذان روایت نقل کردهاند، اینها را پیدا کرده است و این کتاب «عیون الاخبار رضا» را نوشته است. متأسفانه کتابهای صدوق همهی آن به دست ما نرسیده است. شاید بیست عنوان از این سیصد عنوان به دست ما رسیده است. بقیهی آن از بین رفته است.
در مقدمهی کتاب اکمال الدین علت تألیف این کتاب را ذکر کرده است. میفرماید که من یک شب خواب دیدم که آقا حضرت ولی عصر علیه السلام در بیت الله الحرام هستند و در کنار من ایستادند. سلام کردم و به من فرمودند که شما در مورد ما کتابی را تألیف نمیکنید؟ عرض کردم که آقا نوشتم. فرمودند که یک کتابی که غیبت ما در آن کتاب مطرح شود. تا حکمت غیبت برای مردم مشخص شود. لذا این کتاب اکمال الدین را ایشان نوشته است و در این کتاب اکمال الدین که متن آن عربی است و البته به فارسی هم ترجمه شده است مسئلهی غیبت حضرت و روایاتی که در این رابطه رسیده است، آنها را مطرح کرده است که چرا امام علیه السلام که وجود او باید میان مردم باشد و مردم او را ببینند و از او استفاده کنند، برای چه پشت پردهی غیبت رفتند. حالا در کتابهای کلامی و کتابهای اعتقادی مثل شرح تجدید مرحوم خواجه نصیر (رحمه الله) دارد که «وجوده لطفه و عدمه منا» وجود او لطف است و وجود او در عالم باعث آرامش و سکون است. همین مقدار که انسان میداند که یک صاحبی دارد و یک واسطهای بین خدا و خلق است. وجود امام لطف است ولی «عدمه منا» نبود امام زمان از ما است و نه از نبود ایشان. خداوند متعال یازده تا حجت را بعد از پیغمبر فرستاد. «ما منا الا مقتول الا مسموم» این یازده امام را یا با شمشیر به قتل رساندند یا با زهر مسموم کردند و قرار است که دین اسلام یک دین ابدی باشد. همان طوری که یک دین فراگیر است و همهی جهان را «هدی للناس» «رحمه للعالمین» «کافه للناس» «نذیر للبشر» نه برای خطه و برای جزیره العرب، رحمه للعالمین و کل عالم و از نظر زمان هم «الی یوم القیامه» «ان الدین عندالله الاسلام» خب خدای متعال حجت دوازدهم را ذخیره قرار داد برای آن روزی که بشر تشنهی حجت خدا باشد، حضرت تشریف میآورند. لذا این روایت که در کافی است که امام باقر علیه السلام میفرماید که وقتی حضرت حجت تشریف میآوردند «وضع الله کما عقولهم و احوالهم» عقلها و خردها کامل میشود و مردم تشنهی ولی عصر میشوند و این وضعیت جهان را که مشاهده میکنند که به جایی نرسیده است ولو این همه اعلامیهی حقوق بشر و سازمان ملل متحد، اینها نتوانسته است که آرامش و عدل را برای مردم به ارمغان بیاورد، آن وجود مقدس است.
تاکنون نظری ثبت نشده است