- 15
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیات 87 تا 89 سوره یونس
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 87 تا 89 سوره یونس"
سحر، یک واقعیت تکوینی نظیر معجزه ندارد لکن در خیال اثر میگذارد
خداوند عمل مفسدین را اصلاح نمیکند
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿و اوحینا الى موسیٰ و اخیه ان تبوَّءا لقومکما بمصر بیوتا و اجعلوا بیوتکم قبلةً و اقیموا الصلاةَ و بشر المؤْمنین﴾ (87) ﴿و قال موسیٰ ربنا انک آتیت فرعون و ملاه زینةً و اموالا فی الحیاةِ الدنیا ربنا لیضلوا عن سبیلک ربنا اطمس علیٰ اموالهم و اشدد علیٰ قلوبهم فلا یؤْمنوا حتىٰ یروا العذاب الالیم﴾ (88) ﴿قال قد اجیبت دعوتکما فاستقیما و لا تتبعان سبیل الذین لا یعلمون﴾ (89)
چند نکته مربوط به مسائل قبلی مانده است یکی اینکه در آیه 81 فرمود ﴿ماجئتم به السحر ان الله سیبطله ان الله لا یصلح عمل المفسدین﴾
سحر همانطوری که ملاحظه فرمودید یک واقعیت تکوینی نظیر معجزه ندارد که مثلاً عصا چوبی را به صورت حیوانی در بیاورد که بشود حیوان واقعی لکن در چشم اثر میگذارد در خیال اثر میگذارد همین تأثیر در چشم و در حس و خیال منشأ بسیاری از آثار است منشأ ترس است و مانند آن.
مطلب دیگر اینکه فرمود خداوند عمل مفسدین را اصلاح نمیکند احیاناً با آنچه در صحیفه مبارکه امام سجاد (سلام الله علیه) دعای چهل آمده است به حسب ظاهر ناهماهنگ تلقی میشود در دعای چهل صحیفه سجادیه که آغازش این است «اللهم صل علی محمد و آله واکفنا طول الأمل و قصره عنا بصدق العمل» بخش پایانی این دعای چهلم این است «امتنا مهتدین غیر ضالین طائعین غیر مستکرهین تائبین غیر عاصین و لا مصدّین یا ضامن جزاء المحسنین و مستصلح عمل المفسدین» ای خدایی که جزای افراد محسن را ضامنی و عطاء میکنی و ای خدایی که عمل مفسدین را مستصلحی صالح میکنی در این آیه فرمود خداوند ﴿لا یصلح عمل المفسدین﴾ آنجا دارد «مستصلح عمل المفسدین» فرق اساسی این دو بخش این است که خداوند عمل کسی که فاسد باشد و خود آن شخص قبح فاعلی داشته باشد و در صدد اضلال مردم باشد و در برابر دین موضع بگیرد خداوند این عمل را به صلاح نمیرساند یعنی این عمل را عیبش را برطرف نمیکند نقصش را برطرف نمیکند این را به مقصد نمیرساند قهراً این شخص نتیجه نمیگیرد این همان است که فرمود خداوند فاسق را هدایت نمیکند ظالم را هدایت نمیکند ﴿ان الله لا یهدی القوم الفاسقین﴾ ﴿لا یهدی القوم الظالمین﴾ یعنی نمیگذارد فاسقین به مقصد برسند ظالمین به مقصد برسند و مانند آن چون عمل این افراد هم عیب دارد هم نقص دارد لذا به مقصد نمیرسند و ذات اقدس الاه هرگز نقص و عیب اینها را برطرف نمیکند و اینها به مقصد نمیرسند اما کسانی که در مسیر دینند و احیاناً غفلتی کردند و اشتباهی کردند ﴿خلطوا عملا صالحا و آخر سیئاً﴾ و از ذات اقدس الاه درخواست میکنند که عیب کارشان را برطرف کند و نقص کارشان را برطرف کند این عمل فاسد را با رفع نقص و عیب صالح بکند که اینها بشوند جزء عمل الصالحات این دعا را خدا مستجاب میکند توفیقی به اینها عطاء میکند که نقص عملشان را برطرف بکنند عیب عملشان را برطرف بکنند این عمل بشود بی عیب این عمل بشود بی نقص آنوقت به مقصد میرسد این همان است که در ادعیه دیگر میگوییم «اللهم غیر سوء حالنا بحسن حالک» خداوند که اعمال بدمان را احوال بدمان را تغییر میدهد یعنی توفیقی عطاء میکند که آن نقصها آن عیبها برطرف شوند تا به مقصد برسند بنابراین اگر کسی نظیر ساحران فرعون و مانند آن در صدد بر اندازی دین نظام دینی و مانند آن بودند این عملها را هرگز خدا به مقصد نمیرساند یا کسی در صدد ظلم به یک گروه مخصوصی باشد خداوند هرگز این عمل را به مقصد نمیرساند ولی اگر کسی در مسیر مستقیم باشد و غفلتی کرده عیبی نقصی در کارش پیدا شده و به ذات اقدس الاه پناهنده شد خداوند توفیقی عطاء میکند که این نقص و عیب کارش برطرف بشود پس ﴿اللهم غیر سوء حالنا بحسن حالک» و مانند آن در اینگونه از موارد است آن دعای چهلم صحیفه سجادیه که ﴿یا ... مستصلح عمل المفسدین» اینها ناظر به آن بخش است و این آیه محل بحث سوره یونس که ﴿ان الله لا یصلح عمل المفسدین﴾ راجع به بخش دیگر.
سؤال: ... جواب: فرقی نمیکند چون مفسدین بالأخره هر دو جا صفت مشبهه است کسی که یک بار احیاناً گرفتار فساد شد امید عفو الاهی هست اما این مفسد ملکه است و صفت مشبهه است در حقیقت نه اسم فاعل
سوال: جواب: نه اینجا هم همینطور است اینجا هم اگر کسی مدتها بیراهه میرفت و حالا برگشت و توبه کرد چون در همان دعای چهلم دارد که خدایا توفیق توبه را هم به ما مرحمت بکن قبل از این مسئله توبه دارد عرض میکند «امتنا مهتدین غیر ضالین طائعین غیر مستکرهین تائبین غیر عاصین و لا مصرّین یا ضامن جزاء المحسنین و مستصلح عمل المفسدین» این ادعیه هم نظیر آیات قرآن کریم آنچه در بخش پایانی آیه است که اسمای حسنای خداست به منزله دلیل مضمون آن آیه است اگر آیه درباره مغفرت و بخشش گناهان است ذیل آیه این است ﴿ان الله غفور رحیم﴾ اگر در صدد انتقام و تنبیه متجاوزان است ﴿وَ ان الله عزیزٌ حکیم﴾ و مانند آن میآید ﴿السارق و السارقة فاقْطعوا ایدیهما﴾ اما دیگر ذیلش این نیست ﴿ان الله غفور رحیم﴾ آنجا جای عزیز حکیم است ادعیه ائمه علیهم السلام هم همینطور است مضمون جملههای قبلی درخواست مغفرت درخواست توبه درخواست افاضه جدید و تحویل حال و مانند آن است در پایان اینچنین آمده است «یا ضامن جزاء المحسنین و مستصلح عمل المفسدین» با توبه عمل ما را اصلاح کنی با توبه عیب را برطرف کنید با توبه نقص را برطرف کنید که نقص و عیب قبلاً گذشت اینها فرق اساسی دارند باهم خوب.
مطلب دیگر اینکه این ایمان آورندهها جوانان همان قوم موسی کلیم (سلام الله علیه) بودند البته سالمندان و میانسالها هم بعداً ایمان آوردند ولی عمده این کار جوانها بود نظیر آنچه در سوره کهف آمده است که اصحاب کهف را دارد ﴿انهم فتیة آمنوا بربهم﴾ گرچه آنجا گفتند منظور فتوت و جوانمردی است نه جوانی ولی بالأخره ظاهرش این است جوانانی بودند که متدین شدند این بزرگوارها که ایمان آوردند اهل درک بودند خداوند از اینها به نیکی یاد میکند میفرماید ﴿فما آمن لموسی الا ذریة من قومه علیٰ خوف من فرعون و ملائهم ان یفتنهم﴾ اینها مسئله ترس از فرعون برای اینها خیلی مطرح نبود برای اینکه خوب میدانستند اعدام بود و تاکنون سالیان متمادی بود که درباریان فرعون ﴿یذبحون ابناءکُمْ﴾ داشتند «یقتلون» داشتند ﴿یسومونکم سوء العذاب﴾ داشتند ﴿و یستحیون نساءکُمْ﴾ داشتند و مانند آن این یک کیفر جدیدی ظلم تازهای نبود چه اینکه در جریان مبارزه و تحدّی آن ساحرانی که ایمان آوردند فوراً فرعون گفت که ﴿وَ لاصلبنکم فی جذوع النخل﴾ و اینها را به کیفر تلخ مبتلا کرد اینها ترسی از اعدام و شکنجه نداشتند ترسشان از ترفند کسانی بود که میترسیدند آنها را دوباره برگردانند به دین قبلی ﴿الا ذریة من قومه علیٰ خوف من فرعون و ملائهم ان یفتنهم﴾ بود نه ﴿ان یقتلهم و یعذبهم﴾ یا ﴿یسومهم سوء العذاب﴾ اینها نبود فتنه در اینگونه از موارد همان ترفند و همان تبلیغ سوء و همان نیرنگ و امثال ذلک است که مبادا اینها با آن ترفند و نیرنگ دوباره اینها را برگردانند به حالت اول چون ﴿علی خوف﴾ ایمان آوردند لذا زیرکی و درایتشان را حفظ کردند هم این مطلب را با ذات اقدس الاه در میان گذاشتند هم سعی میکردند از راهنماییهای موسی و هارون (سلام الله علیهما) استفاده کنند بنابراین قرآن کریم گذشته از اینکه از این جوانها از این مؤمنان به عنوان ذریه یاد کرده است که یک تجلیلی است از نوجوانها و جوانهای آگاه فرمود ﴿علی خوف من فرعون و ملائهم ان یفتنهم﴾ بودند اینها میدانستند که بالأخره از ترفند و تبلیغ سوء آل فرعون در امان نیستند قهراً یک راه حلی هم برای این انتخاب کردند که آن راه حل در آن دعاهای بعدی آنها هست که عرض کردند ﴿ربنا لاتجعلنا فتنةً للقوم الظالمین﴾ خوب این ﴿علی خوف﴾ گفتند این علی به معنی مع است یعنی با اینکه میترسیدند گرفتار ترفند شوند مع ذلک ایمان آوردند و آن خوف ترفند را هم با این دارند حل میکنند که با خدای سبحان راز و نیاز میکنند که خدایا ما را مورد فتنه و ترفند و تبلیغ سوء اینها قرار نده که اینها چهارتا شبهه القا کنند و ما نتوانیم جواب بدهیم و دوباره برگردیم به همان رژیم باطل بت پرستی.
سؤال ... جواب: بله خدای سبحان همین کار را کرد که اینها نسبت به جهنم خوفی ندارد ﴿الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون﴾ از دشمن ترسی ندارند که آنها را اعدام بکنند چون حاضرند اما میترسند که دشمنها اینها را مورد ترفند و شبیخون و تهاجم فرهنگی قرار بدهند این گوهر گرانبهای دین را از اینها بگیرند لذا بین خوف و رجا به سر میبرند اگر کسی دشمن را نادیده ببیند طبق بیان نورانی حضرت امیر که فرمود «وَ من نام لم ینم عنه» خوب تیر میخورد دیگر حضرت یا نامهای برای مردم مصر نوشت در قبال آن عهدنامهای که برای مالک (رضوان الله علیه) نوشت یک نامه جداگانه برای مردم مصر نوشت که هر دو نامه در نهج البلاغه هست نامه ای که برای مالک اشتر (رضوان الله علیه) همان عهدنامه معروف است نامهای که برای مردم مصر نوشت فرمود حالا نگویید که ما فرمانده کل قوایی مثل حضرت امیر داریم یا فرمانده لشکری مثل مالک اشتر داریم و کارمان تأمین است اینچنین نیست «وَ من نام لم ینم عنه» ملتی که بخوابد دشمن بیدار میتازد دشمن که نمیخوابد که این ممکن است نایم بشود ولی منوم عنه نخواهد شد کسی از او غفلت نمیکند لذا حمله میکند «وَ من نام لم ینم عنه» این هم همینطور است حالا اینها که ایمان آوردند اینطور نیست که حالا آنها از حمله نظامی صرف نظر کردند از حمله تبلیغاتی و ترفند و فتنه صرف نظر بکنند اینها چندین کار دارند این جوانها گفتند حالا ممکن است که دست آنها به سلاح دراز نشود فعلاً کار نظامی نکنند اما کار تبلیغی بکنند ﴿علیٰ خوف من فرعون و ملائهم ان یفتنهم﴾ آن کارهای قبلی که ﴿یسومونکم سوء العذاب﴾ که سالیان متمادی بود ﴿یقتلون ابناءکُمْ﴾ که سالیان متمادی بود ﴿یذبحون ابناءکُمْ﴾ که سالیان متمادی بود یک چیزی جدیدی نبود اینکه چیز جدید است همان شبیخون و تهاجم ترفند است که از این ترفند به فتنه یاد میشود این است که ذات اقدس الاه فرمود ﴿وَ قاتلوهم حتّی لاتکون فتنة﴾ یعنی این تنها مسئله نظامی نیست فرمود با آنها مبارزه کنید تا فتنهای در کار نباشد تا ترفندی در کار نباشد تا شبیخون و تهاجم فرهنگی در کار نباشد.
سؤال ... جواب: خوب بالأخره اینها هم باید ... قرآن کریم فرمود شما سه تا دشمن دارید که دو تایش را ممکن است بدانید یا میدانید آن سومی را نمیدانید از جهات سهگانه شما باید آماده باشید ﴿و اعدوا لهم ما استطعتم من قوّةٍ ترهبون به عدو الله﴾ یک، ﴿و عدوکم﴾ دو، ﴿و آخرین من دونهم لا تعلمونهم الله یعلمهم﴾ سه، فرمود شما یک سلسله دشمنانی دارید چه داخل چه خارج ولی ناشناختهاند شما وقتی به نصاب علم و عمل رسیده باشید اینها هم ناامید میشود آنها که دشمنان خدا هستند یعنی با دینتان با آیینتان با کتابتان با سنت اهل بیت (علیهم السلام) مخالفند آنها را که نمیشود با اسلحه ترساند که آنها کار رسمی و اولی حوزه و دانشگاه است که ﴿ترهبون به عدو الله﴾ آنهایی که ﴿عدوکم﴾ هست آبتان نفتتان گازتان سرزمینتان را میخواهند آنها با اسلحه حل میشود گروه سومی هم هستند که دشمنان داخلیاند مزدوران آنهاهستند پیاده نظام بیگانهها هستند خدا میداند شما نمیشناسید اینها را شما وقتی نمیشناسید چگونه با اینها درگیر میشوید ولی اگر چنانچه یک ملت عالم آگاه مسلح مصمم باشید اینها هم از شما میترسند ﴿ترهبون به عدو الله﴾ یک، ﴿و عدوکم﴾ دو، چون ﴿عدو الله﴾ رسالت اصلیاش مال حوزه و دانشگاه است الان این آیه آرم سپاه است ولی آن اولیاش مال دانشگاه و حوزه است ﴿ترهبون به عدو الله و عدوکم و آخرین من دونهم لا تعلمونهم الله یعلمهم﴾ اما این آیه واقع مثل آیات دیگر اینکه ما آیات قرآن را میبوسیم برای اینکه اینها حیات بخش است هرگز به ما دستور حمله و اینها نداد فرمود شما روی پای خودتان بایستید تا دیگران در شما طمع نکنند همین که ترهبون نه حمله بکنید وقتی دشمن از شما بترسد خوب حمله نمیکند دیگر شما هم حتی آنجایی هم که بحثهای قبلی که داشتیم ﴿ولیجدوا فیکم غلظةً﴾ نه یعنی «اغلظوا علیهم» یعنی آنها ببینند شما ستبرید نفوذ ناپذیرید مثل بنیان مرصوص وقتی ببیند بنیان مرصوص است قلعه است خوب حمله نمیکند دیگر نه اینکه شما حمله بکنید آن شما حمله بکنید را به شخص پیغمبر (علیه و علی آله آلاف التحّیة و الثّناء) در ضرورت شرایط خاص لازم است که ﴿یا ایها النبی جاهد الکفار والمنافقین واغلظ علیهم﴾ آن شرایط خاص خودش را دارد اما اینجا نفرمود اغلظوا علیهم فرمود ﴿ولیجدوا فیکم غلظةً﴾ اینها وقتی آمدند دست زدند دیدند که شما خیلی ستبرید پولادید برمیگردند شما خودتان را محکم بکنید نه اینکه بتازید به دیگری و وجود مبارک ولی عصر (ارواحنا فداه) هم که الان در آستانه میلاد آن حضرتیم قسمت مهم کارش این است که عقل مردم میرود بالا وگرنه با کشتن حالا بر فرض الان هفت میلیارد بشر روی زمینند حالا حضرت باید یک میلیارد را بکشد تازه اول دعوا و ترور است مگر با کشتن جامعه اصلاح میشود کشتن در حداقل و ضرورت و لاعلاجی است آن معجزه نورانی وجود مبارک حضرت این است که فهم مردم عقل مردم شعور مردم ادراک مردم ایمان مردم را بالا میآورد حالا «وضع یده علی رئوسهم» ضمیر وضع یا به ذات اقدس الاه برمیگردد یا به دست خلیفة الله وجود مبارک ولی عصر (ارواحنا فداه) برمیگردد این است که فهم مردم بالا میآید آن وقت اداره کردن این ملت به فهم خیلی آسان است اگر یک ملتی یعنی ملت هفت میلیاردی که جهان به آن سمت دارد میرود عاقل و عالم و فرزانه شدند وجود مبارک حضرت هم با سیصد و سیزده شاگردی که همه آنها مثل امام یا بالاتر از امام است ظهور کرده است خوب اصلاح چنین جهانی آسان است دیگر امام (رضوان الله علیه) یک نفره آمده بخش وسیعی از جهان را بالأخره عوض کرد یا مستقیم یا غیر مستقیم حالا سیصد و سیزده تا شاگرد داشته باشد مثل امام یا بالاتر از امام و عقل مردم را بالا ببرد خوب ادارهاش آسان است دیگر مهمترین کار حضرت این است «وضع یده علی رئوس العباد فزادت عقولهم و احلامهم» خدای سبحان عقل مردم را الان قسمت مهم این مشکلات روی بیعقلی است آن فساد اگر هست آن رشوهگری هست آن رباخواری هست آن تفکیک است آن گرانفروشی هست آن احتکار است همهاش روی بی عقلی است چون عقل «ما عبد به الرحمن واکْتسب به الجنان» جریان مبارک ولی عصر در واقع مثل آب حیات است مثل آن هوای زلال است مثل آب شفاف است برای همه ما ضروری است و دعای ما برای آن حضرت تعجیل در ظهور آن حضرت برای همین است که جهان به آن شجره طوبی برسد غرض این است که وجود مبارک موسی کلیم اینها این آگاهی را داده است اینها هم عرض کردند خدایا ﴿لاتجعلنا فتنةً للقوم الظالمین﴾ اینجا جای ظلم هست بعد هم خوب خدایا حالا بر فرض اینها گرفتار ترفند اینها نشدیم ما را از شمشیر اینها حفظ بکنیم که ما بتوانیم کارهایمان را انجام بدهیم مطلب بعدی آن است که ذات اقدس الاه فرمود فعلاً یک برنامه مقدماتی داریم یک برنامه مهم رسمی آن برنامه مقدماتی این است که خانههایتان نزدیک هم باشد یک قبیلهای تشکیل بدهید دور هم جمع بشوید مراکز زیستتان نزدیک هم باشد ﴿و اوحینا الى موسی و اخیه ان تبوءا لقومکما بمصر بیوتا﴾ بعد ضمیر جمع آورد فرمود که با هدایت و راهنمایی این دو بزرگوار ﴿و اجعلوا بیوتکم قبلةً﴾ برخیها گفتند منظور از این قبله یعنی الی القبله قرار بدهید ظاهرا آن بعید است متقابل قرار بدهید و مانند آن نه منظور آن است که مرکز عبادی داشته باشید آنجا که وقتی رهبر میآید تأسیس حکومت دینی منظور و هدف اوست او اول کاری که میکند مرکز عبادی درست میکند مثل وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) قبل از اینکه حکومت اسلامی تشکیل بدهد در قبا مسجد ساخت نیرو تربیت کرد بعد با نیروهای خوب که ﴿لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم أحق أن تقوم فیه﴾ آنجا ﴿فیه رجال یحبون ان یتطهّروا﴾ آن وقت یک عده مسئولان و دولتمردان پاک که نه تنها آدمهای خوبیاند برای اینکه از جهنم میترسند یا میخواهند بهشت بروند اینطور نیستند اینها اصلاً دوست دارند طاهر باشند لذا مسئله رشوه و باندبازی و اینها اصلاً نبود قبل از تشکیل دولت مسجد بعد از تشکیل دولت مسجد که ﴿فیه رجال یحبون ان یتطهّروا﴾ نشد همین که میبینید دیگر اول این کارها را کرده مسجد ساخته مردان پاک تربیت کرده نه تنها «خوفاً من النار» نه تنها «شوقاً الی الجنة» اینها را تربیت کرده اینها کادر اصلی او بودند نیروهای او بودند بعد هم حکومت تشکیل داد موفق هم شد وجود مبارک موسای کلیم دید الان وقتش نیست خدا هم نفرمود «واجعلوا بیوتکم قبلة» یعنی مسجد بسازید مرکز عبادی بسازید چون میدانست یک چند روزی اینها اینجا هستند بعد همه اینها را بیرون میکنند دیگر ﴿و جاوزنا ببنی اسرائیل البحر﴾ که آیات بعدی است همین است اینها که اینجا نماندند که بعدها که آل فرعون همهشان ریخته شدند در دریا ﴿اخذناه و جنوده فنبذناهم فی الیم﴾ بعدها ﴿و أورثنا القوم الذین کانوا یستضعفون مشارق الارض و مغاربها﴾ که در سوره مبارکه اعراف وضع شد خوب الان جای ساختمان سازی و جای معبدسازی و اینها نیست شما چند روزی اینجا هستید فعلاً یک خانههایی حالا یا مختصر هر چه هست کنار هم باشید از هم باخبر باشید یک سازماندهی یک سامانیافتگی داشته باشید تا دستور برسد که کجا بروید نه منظور بیوت رسمی و مراکز عبادی رسمی است مثل مسجد و اینها نه خانههای آنچنانی فرمود فعلاً در این محله گرد هم بیایید تا اینکه ما دستور بدهیم ﴿و جاوزنا ببنی اسرائیل البحر﴾ امروز ما چون در مسجد جمکران یک برنامه داریم اجازه بدهید به همین مقدار اکتفا کنیم.
«والحمد لله رب العالمین»
سحر، یک واقعیت تکوینی نظیر معجزه ندارد لکن در خیال اثر میگذارد
خداوند عمل مفسدین را اصلاح نمیکند
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿و اوحینا الى موسیٰ و اخیه ان تبوَّءا لقومکما بمصر بیوتا و اجعلوا بیوتکم قبلةً و اقیموا الصلاةَ و بشر المؤْمنین﴾ (87) ﴿و قال موسیٰ ربنا انک آتیت فرعون و ملاه زینةً و اموالا فی الحیاةِ الدنیا ربنا لیضلوا عن سبیلک ربنا اطمس علیٰ اموالهم و اشدد علیٰ قلوبهم فلا یؤْمنوا حتىٰ یروا العذاب الالیم﴾ (88) ﴿قال قد اجیبت دعوتکما فاستقیما و لا تتبعان سبیل الذین لا یعلمون﴾ (89)
چند نکته مربوط به مسائل قبلی مانده است یکی اینکه در آیه 81 فرمود ﴿ماجئتم به السحر ان الله سیبطله ان الله لا یصلح عمل المفسدین﴾
سحر همانطوری که ملاحظه فرمودید یک واقعیت تکوینی نظیر معجزه ندارد که مثلاً عصا چوبی را به صورت حیوانی در بیاورد که بشود حیوان واقعی لکن در چشم اثر میگذارد در خیال اثر میگذارد همین تأثیر در چشم و در حس و خیال منشأ بسیاری از آثار است منشأ ترس است و مانند آن.
مطلب دیگر اینکه فرمود خداوند عمل مفسدین را اصلاح نمیکند احیاناً با آنچه در صحیفه مبارکه امام سجاد (سلام الله علیه) دعای چهل آمده است به حسب ظاهر ناهماهنگ تلقی میشود در دعای چهل صحیفه سجادیه که آغازش این است «اللهم صل علی محمد و آله واکفنا طول الأمل و قصره عنا بصدق العمل» بخش پایانی این دعای چهلم این است «امتنا مهتدین غیر ضالین طائعین غیر مستکرهین تائبین غیر عاصین و لا مصدّین یا ضامن جزاء المحسنین و مستصلح عمل المفسدین» ای خدایی که جزای افراد محسن را ضامنی و عطاء میکنی و ای خدایی که عمل مفسدین را مستصلحی صالح میکنی در این آیه فرمود خداوند ﴿لا یصلح عمل المفسدین﴾ آنجا دارد «مستصلح عمل المفسدین» فرق اساسی این دو بخش این است که خداوند عمل کسی که فاسد باشد و خود آن شخص قبح فاعلی داشته باشد و در صدد اضلال مردم باشد و در برابر دین موضع بگیرد خداوند این عمل را به صلاح نمیرساند یعنی این عمل را عیبش را برطرف نمیکند نقصش را برطرف نمیکند این را به مقصد نمیرساند قهراً این شخص نتیجه نمیگیرد این همان است که فرمود خداوند فاسق را هدایت نمیکند ظالم را هدایت نمیکند ﴿ان الله لا یهدی القوم الفاسقین﴾ ﴿لا یهدی القوم الظالمین﴾ یعنی نمیگذارد فاسقین به مقصد برسند ظالمین به مقصد برسند و مانند آن چون عمل این افراد هم عیب دارد هم نقص دارد لذا به مقصد نمیرسند و ذات اقدس الاه هرگز نقص و عیب اینها را برطرف نمیکند و اینها به مقصد نمیرسند اما کسانی که در مسیر دینند و احیاناً غفلتی کردند و اشتباهی کردند ﴿خلطوا عملا صالحا و آخر سیئاً﴾ و از ذات اقدس الاه درخواست میکنند که عیب کارشان را برطرف کند و نقص کارشان را برطرف کند این عمل فاسد را با رفع نقص و عیب صالح بکند که اینها بشوند جزء عمل الصالحات این دعا را خدا مستجاب میکند توفیقی به اینها عطاء میکند که نقص عملشان را برطرف بکنند عیب عملشان را برطرف بکنند این عمل بشود بی عیب این عمل بشود بی نقص آنوقت به مقصد میرسد این همان است که در ادعیه دیگر میگوییم «اللهم غیر سوء حالنا بحسن حالک» خداوند که اعمال بدمان را احوال بدمان را تغییر میدهد یعنی توفیقی عطاء میکند که آن نقصها آن عیبها برطرف شوند تا به مقصد برسند بنابراین اگر کسی نظیر ساحران فرعون و مانند آن در صدد بر اندازی دین نظام دینی و مانند آن بودند این عملها را هرگز خدا به مقصد نمیرساند یا کسی در صدد ظلم به یک گروه مخصوصی باشد خداوند هرگز این عمل را به مقصد نمیرساند ولی اگر کسی در مسیر مستقیم باشد و غفلتی کرده عیبی نقصی در کارش پیدا شده و به ذات اقدس الاه پناهنده شد خداوند توفیقی عطاء میکند که این نقص و عیب کارش برطرف بشود پس ﴿اللهم غیر سوء حالنا بحسن حالک» و مانند آن در اینگونه از موارد است آن دعای چهلم صحیفه سجادیه که ﴿یا ... مستصلح عمل المفسدین» اینها ناظر به آن بخش است و این آیه محل بحث سوره یونس که ﴿ان الله لا یصلح عمل المفسدین﴾ راجع به بخش دیگر.
سؤال: ... جواب: فرقی نمیکند چون مفسدین بالأخره هر دو جا صفت مشبهه است کسی که یک بار احیاناً گرفتار فساد شد امید عفو الاهی هست اما این مفسد ملکه است و صفت مشبهه است در حقیقت نه اسم فاعل
سوال: جواب: نه اینجا هم همینطور است اینجا هم اگر کسی مدتها بیراهه میرفت و حالا برگشت و توبه کرد چون در همان دعای چهلم دارد که خدایا توفیق توبه را هم به ما مرحمت بکن قبل از این مسئله توبه دارد عرض میکند «امتنا مهتدین غیر ضالین طائعین غیر مستکرهین تائبین غیر عاصین و لا مصرّین یا ضامن جزاء المحسنین و مستصلح عمل المفسدین» این ادعیه هم نظیر آیات قرآن کریم آنچه در بخش پایانی آیه است که اسمای حسنای خداست به منزله دلیل مضمون آن آیه است اگر آیه درباره مغفرت و بخشش گناهان است ذیل آیه این است ﴿ان الله غفور رحیم﴾ اگر در صدد انتقام و تنبیه متجاوزان است ﴿وَ ان الله عزیزٌ حکیم﴾ و مانند آن میآید ﴿السارق و السارقة فاقْطعوا ایدیهما﴾ اما دیگر ذیلش این نیست ﴿ان الله غفور رحیم﴾ آنجا جای عزیز حکیم است ادعیه ائمه علیهم السلام هم همینطور است مضمون جملههای قبلی درخواست مغفرت درخواست توبه درخواست افاضه جدید و تحویل حال و مانند آن است در پایان اینچنین آمده است «یا ضامن جزاء المحسنین و مستصلح عمل المفسدین» با توبه عمل ما را اصلاح کنی با توبه عیب را برطرف کنید با توبه نقص را برطرف کنید که نقص و عیب قبلاً گذشت اینها فرق اساسی دارند باهم خوب.
مطلب دیگر اینکه این ایمان آورندهها جوانان همان قوم موسی کلیم (سلام الله علیه) بودند البته سالمندان و میانسالها هم بعداً ایمان آوردند ولی عمده این کار جوانها بود نظیر آنچه در سوره کهف آمده است که اصحاب کهف را دارد ﴿انهم فتیة آمنوا بربهم﴾ گرچه آنجا گفتند منظور فتوت و جوانمردی است نه جوانی ولی بالأخره ظاهرش این است جوانانی بودند که متدین شدند این بزرگوارها که ایمان آوردند اهل درک بودند خداوند از اینها به نیکی یاد میکند میفرماید ﴿فما آمن لموسی الا ذریة من قومه علیٰ خوف من فرعون و ملائهم ان یفتنهم﴾ اینها مسئله ترس از فرعون برای اینها خیلی مطرح نبود برای اینکه خوب میدانستند اعدام بود و تاکنون سالیان متمادی بود که درباریان فرعون ﴿یذبحون ابناءکُمْ﴾ داشتند «یقتلون» داشتند ﴿یسومونکم سوء العذاب﴾ داشتند ﴿و یستحیون نساءکُمْ﴾ داشتند و مانند آن این یک کیفر جدیدی ظلم تازهای نبود چه اینکه در جریان مبارزه و تحدّی آن ساحرانی که ایمان آوردند فوراً فرعون گفت که ﴿وَ لاصلبنکم فی جذوع النخل﴾ و اینها را به کیفر تلخ مبتلا کرد اینها ترسی از اعدام و شکنجه نداشتند ترسشان از ترفند کسانی بود که میترسیدند آنها را دوباره برگردانند به دین قبلی ﴿الا ذریة من قومه علیٰ خوف من فرعون و ملائهم ان یفتنهم﴾ بود نه ﴿ان یقتلهم و یعذبهم﴾ یا ﴿یسومهم سوء العذاب﴾ اینها نبود فتنه در اینگونه از موارد همان ترفند و همان تبلیغ سوء و همان نیرنگ و امثال ذلک است که مبادا اینها با آن ترفند و نیرنگ دوباره اینها را برگردانند به حالت اول چون ﴿علی خوف﴾ ایمان آوردند لذا زیرکی و درایتشان را حفظ کردند هم این مطلب را با ذات اقدس الاه در میان گذاشتند هم سعی میکردند از راهنماییهای موسی و هارون (سلام الله علیهما) استفاده کنند بنابراین قرآن کریم گذشته از اینکه از این جوانها از این مؤمنان به عنوان ذریه یاد کرده است که یک تجلیلی است از نوجوانها و جوانهای آگاه فرمود ﴿علی خوف من فرعون و ملائهم ان یفتنهم﴾ بودند اینها میدانستند که بالأخره از ترفند و تبلیغ سوء آل فرعون در امان نیستند قهراً یک راه حلی هم برای این انتخاب کردند که آن راه حل در آن دعاهای بعدی آنها هست که عرض کردند ﴿ربنا لاتجعلنا فتنةً للقوم الظالمین﴾ خوب این ﴿علی خوف﴾ گفتند این علی به معنی مع است یعنی با اینکه میترسیدند گرفتار ترفند شوند مع ذلک ایمان آوردند و آن خوف ترفند را هم با این دارند حل میکنند که با خدای سبحان راز و نیاز میکنند که خدایا ما را مورد فتنه و ترفند و تبلیغ سوء اینها قرار نده که اینها چهارتا شبهه القا کنند و ما نتوانیم جواب بدهیم و دوباره برگردیم به همان رژیم باطل بت پرستی.
سؤال ... جواب: بله خدای سبحان همین کار را کرد که اینها نسبت به جهنم خوفی ندارد ﴿الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون﴾ از دشمن ترسی ندارند که آنها را اعدام بکنند چون حاضرند اما میترسند که دشمنها اینها را مورد ترفند و شبیخون و تهاجم فرهنگی قرار بدهند این گوهر گرانبهای دین را از اینها بگیرند لذا بین خوف و رجا به سر میبرند اگر کسی دشمن را نادیده ببیند طبق بیان نورانی حضرت امیر که فرمود «وَ من نام لم ینم عنه» خوب تیر میخورد دیگر حضرت یا نامهای برای مردم مصر نوشت در قبال آن عهدنامهای که برای مالک (رضوان الله علیه) نوشت یک نامه جداگانه برای مردم مصر نوشت که هر دو نامه در نهج البلاغه هست نامه ای که برای مالک اشتر (رضوان الله علیه) همان عهدنامه معروف است نامهای که برای مردم مصر نوشت فرمود حالا نگویید که ما فرمانده کل قوایی مثل حضرت امیر داریم یا فرمانده لشکری مثل مالک اشتر داریم و کارمان تأمین است اینچنین نیست «وَ من نام لم ینم عنه» ملتی که بخوابد دشمن بیدار میتازد دشمن که نمیخوابد که این ممکن است نایم بشود ولی منوم عنه نخواهد شد کسی از او غفلت نمیکند لذا حمله میکند «وَ من نام لم ینم عنه» این هم همینطور است حالا اینها که ایمان آوردند اینطور نیست که حالا آنها از حمله نظامی صرف نظر کردند از حمله تبلیغاتی و ترفند و فتنه صرف نظر بکنند اینها چندین کار دارند این جوانها گفتند حالا ممکن است که دست آنها به سلاح دراز نشود فعلاً کار نظامی نکنند اما کار تبلیغی بکنند ﴿علیٰ خوف من فرعون و ملائهم ان یفتنهم﴾ آن کارهای قبلی که ﴿یسومونکم سوء العذاب﴾ که سالیان متمادی بود ﴿یقتلون ابناءکُمْ﴾ که سالیان متمادی بود ﴿یذبحون ابناءکُمْ﴾ که سالیان متمادی بود یک چیزی جدیدی نبود اینکه چیز جدید است همان شبیخون و تهاجم ترفند است که از این ترفند به فتنه یاد میشود این است که ذات اقدس الاه فرمود ﴿وَ قاتلوهم حتّی لاتکون فتنة﴾ یعنی این تنها مسئله نظامی نیست فرمود با آنها مبارزه کنید تا فتنهای در کار نباشد تا ترفندی در کار نباشد تا شبیخون و تهاجم فرهنگی در کار نباشد.
سؤال ... جواب: خوب بالأخره اینها هم باید ... قرآن کریم فرمود شما سه تا دشمن دارید که دو تایش را ممکن است بدانید یا میدانید آن سومی را نمیدانید از جهات سهگانه شما باید آماده باشید ﴿و اعدوا لهم ما استطعتم من قوّةٍ ترهبون به عدو الله﴾ یک، ﴿و عدوکم﴾ دو، ﴿و آخرین من دونهم لا تعلمونهم الله یعلمهم﴾ سه، فرمود شما یک سلسله دشمنانی دارید چه داخل چه خارج ولی ناشناختهاند شما وقتی به نصاب علم و عمل رسیده باشید اینها هم ناامید میشود آنها که دشمنان خدا هستند یعنی با دینتان با آیینتان با کتابتان با سنت اهل بیت (علیهم السلام) مخالفند آنها را که نمیشود با اسلحه ترساند که آنها کار رسمی و اولی حوزه و دانشگاه است که ﴿ترهبون به عدو الله﴾ آنهایی که ﴿عدوکم﴾ هست آبتان نفتتان گازتان سرزمینتان را میخواهند آنها با اسلحه حل میشود گروه سومی هم هستند که دشمنان داخلیاند مزدوران آنهاهستند پیاده نظام بیگانهها هستند خدا میداند شما نمیشناسید اینها را شما وقتی نمیشناسید چگونه با اینها درگیر میشوید ولی اگر چنانچه یک ملت عالم آگاه مسلح مصمم باشید اینها هم از شما میترسند ﴿ترهبون به عدو الله﴾ یک، ﴿و عدوکم﴾ دو، چون ﴿عدو الله﴾ رسالت اصلیاش مال حوزه و دانشگاه است الان این آیه آرم سپاه است ولی آن اولیاش مال دانشگاه و حوزه است ﴿ترهبون به عدو الله و عدوکم و آخرین من دونهم لا تعلمونهم الله یعلمهم﴾ اما این آیه واقع مثل آیات دیگر اینکه ما آیات قرآن را میبوسیم برای اینکه اینها حیات بخش است هرگز به ما دستور حمله و اینها نداد فرمود شما روی پای خودتان بایستید تا دیگران در شما طمع نکنند همین که ترهبون نه حمله بکنید وقتی دشمن از شما بترسد خوب حمله نمیکند دیگر شما هم حتی آنجایی هم که بحثهای قبلی که داشتیم ﴿ولیجدوا فیکم غلظةً﴾ نه یعنی «اغلظوا علیهم» یعنی آنها ببینند شما ستبرید نفوذ ناپذیرید مثل بنیان مرصوص وقتی ببیند بنیان مرصوص است قلعه است خوب حمله نمیکند دیگر نه اینکه شما حمله بکنید آن شما حمله بکنید را به شخص پیغمبر (علیه و علی آله آلاف التحّیة و الثّناء) در ضرورت شرایط خاص لازم است که ﴿یا ایها النبی جاهد الکفار والمنافقین واغلظ علیهم﴾ آن شرایط خاص خودش را دارد اما اینجا نفرمود اغلظوا علیهم فرمود ﴿ولیجدوا فیکم غلظةً﴾ اینها وقتی آمدند دست زدند دیدند که شما خیلی ستبرید پولادید برمیگردند شما خودتان را محکم بکنید نه اینکه بتازید به دیگری و وجود مبارک ولی عصر (ارواحنا فداه) هم که الان در آستانه میلاد آن حضرتیم قسمت مهم کارش این است که عقل مردم میرود بالا وگرنه با کشتن حالا بر فرض الان هفت میلیارد بشر روی زمینند حالا حضرت باید یک میلیارد را بکشد تازه اول دعوا و ترور است مگر با کشتن جامعه اصلاح میشود کشتن در حداقل و ضرورت و لاعلاجی است آن معجزه نورانی وجود مبارک حضرت این است که فهم مردم عقل مردم شعور مردم ادراک مردم ایمان مردم را بالا میآورد حالا «وضع یده علی رئوسهم» ضمیر وضع یا به ذات اقدس الاه برمیگردد یا به دست خلیفة الله وجود مبارک ولی عصر (ارواحنا فداه) برمیگردد این است که فهم مردم بالا میآید آن وقت اداره کردن این ملت به فهم خیلی آسان است اگر یک ملتی یعنی ملت هفت میلیاردی که جهان به آن سمت دارد میرود عاقل و عالم و فرزانه شدند وجود مبارک حضرت هم با سیصد و سیزده شاگردی که همه آنها مثل امام یا بالاتر از امام است ظهور کرده است خوب اصلاح چنین جهانی آسان است دیگر امام (رضوان الله علیه) یک نفره آمده بخش وسیعی از جهان را بالأخره عوض کرد یا مستقیم یا غیر مستقیم حالا سیصد و سیزده تا شاگرد داشته باشد مثل امام یا بالاتر از امام و عقل مردم را بالا ببرد خوب ادارهاش آسان است دیگر مهمترین کار حضرت این است «وضع یده علی رئوس العباد فزادت عقولهم و احلامهم» خدای سبحان عقل مردم را الان قسمت مهم این مشکلات روی بیعقلی است آن فساد اگر هست آن رشوهگری هست آن رباخواری هست آن تفکیک است آن گرانفروشی هست آن احتکار است همهاش روی بی عقلی است چون عقل «ما عبد به الرحمن واکْتسب به الجنان» جریان مبارک ولی عصر در واقع مثل آب حیات است مثل آن هوای زلال است مثل آب شفاف است برای همه ما ضروری است و دعای ما برای آن حضرت تعجیل در ظهور آن حضرت برای همین است که جهان به آن شجره طوبی برسد غرض این است که وجود مبارک موسی کلیم اینها این آگاهی را داده است اینها هم عرض کردند خدایا ﴿لاتجعلنا فتنةً للقوم الظالمین﴾ اینجا جای ظلم هست بعد هم خوب خدایا حالا بر فرض اینها گرفتار ترفند اینها نشدیم ما را از شمشیر اینها حفظ بکنیم که ما بتوانیم کارهایمان را انجام بدهیم مطلب بعدی آن است که ذات اقدس الاه فرمود فعلاً یک برنامه مقدماتی داریم یک برنامه مهم رسمی آن برنامه مقدماتی این است که خانههایتان نزدیک هم باشد یک قبیلهای تشکیل بدهید دور هم جمع بشوید مراکز زیستتان نزدیک هم باشد ﴿و اوحینا الى موسی و اخیه ان تبوءا لقومکما بمصر بیوتا﴾ بعد ضمیر جمع آورد فرمود که با هدایت و راهنمایی این دو بزرگوار ﴿و اجعلوا بیوتکم قبلةً﴾ برخیها گفتند منظور از این قبله یعنی الی القبله قرار بدهید ظاهرا آن بعید است متقابل قرار بدهید و مانند آن نه منظور آن است که مرکز عبادی داشته باشید آنجا که وقتی رهبر میآید تأسیس حکومت دینی منظور و هدف اوست او اول کاری که میکند مرکز عبادی درست میکند مثل وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) قبل از اینکه حکومت اسلامی تشکیل بدهد در قبا مسجد ساخت نیرو تربیت کرد بعد با نیروهای خوب که ﴿لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم أحق أن تقوم فیه﴾ آنجا ﴿فیه رجال یحبون ان یتطهّروا﴾ آن وقت یک عده مسئولان و دولتمردان پاک که نه تنها آدمهای خوبیاند برای اینکه از جهنم میترسند یا میخواهند بهشت بروند اینطور نیستند اینها اصلاً دوست دارند طاهر باشند لذا مسئله رشوه و باندبازی و اینها اصلاً نبود قبل از تشکیل دولت مسجد بعد از تشکیل دولت مسجد که ﴿فیه رجال یحبون ان یتطهّروا﴾ نشد همین که میبینید دیگر اول این کارها را کرده مسجد ساخته مردان پاک تربیت کرده نه تنها «خوفاً من النار» نه تنها «شوقاً الی الجنة» اینها را تربیت کرده اینها کادر اصلی او بودند نیروهای او بودند بعد هم حکومت تشکیل داد موفق هم شد وجود مبارک موسای کلیم دید الان وقتش نیست خدا هم نفرمود «واجعلوا بیوتکم قبلة» یعنی مسجد بسازید مرکز عبادی بسازید چون میدانست یک چند روزی اینها اینجا هستند بعد همه اینها را بیرون میکنند دیگر ﴿و جاوزنا ببنی اسرائیل البحر﴾ که آیات بعدی است همین است اینها که اینجا نماندند که بعدها که آل فرعون همهشان ریخته شدند در دریا ﴿اخذناه و جنوده فنبذناهم فی الیم﴾ بعدها ﴿و أورثنا القوم الذین کانوا یستضعفون مشارق الارض و مغاربها﴾ که در سوره مبارکه اعراف وضع شد خوب الان جای ساختمان سازی و جای معبدسازی و اینها نیست شما چند روزی اینجا هستید فعلاً یک خانههایی حالا یا مختصر هر چه هست کنار هم باشید از هم باخبر باشید یک سازماندهی یک سامانیافتگی داشته باشید تا دستور برسد که کجا بروید نه منظور بیوت رسمی و مراکز عبادی رسمی است مثل مسجد و اینها نه خانههای آنچنانی فرمود فعلاً در این محله گرد هم بیایید تا اینکه ما دستور بدهیم ﴿و جاوزنا ببنی اسرائیل البحر﴾ امروز ما چون در مسجد جمکران یک برنامه داریم اجازه بدهید به همین مقدار اکتفا کنیم.
«والحمد لله رب العالمین»
تاکنون نظری ثبت نشده است