- 91
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیات 98 تا 103 سوره انبیاء
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 98 تا 103 سوره انبیاء"
حشر و نشر رستاخیز نمادی از اوصاف دنیوی انسان
مرگ و تجسمات لحظه احتضار برای مؤمن و کافر
فریاد انسان در لحظه جدا شدن از محبین و متعلقات
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّکُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِن دوُنِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمْ لَهَا وَارِدُونَ ﴿98﴾ لَوْ کَانَ هؤُلآءِ آلِهَةً مَّا وَرَدُوهَا وَکُلٌّ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿99﴾ لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَهُمْ فِیهَا لاَ یَسْمَعُونَ ﴿100﴾ إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُم مِنَّا الْحُسْنَی أُولئِکَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ ﴿101﴾ لاَ یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا وَهُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ ﴿102﴾ لاَ یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلاَئِکَةُ هذَا یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ ﴿103﴾
وضعیت بتپرستان با بتها درون جهنم
جریان معاد در سورهٴ مبارکهٴ «انبیاء» و سایر سوَر مکّی به عنوان یکی از عناصر محوری مطالب اصول است بعد از بیان وحی و نبوّت و گزارش کوتاهی از سیرهٴ برخی از انبیا(علیهم السلام) جریان معاد را ذکر فرمود که در آن صحنه مشرکان و بتهای آنها به جهنم انداخته میشوند، مردان الهی اعم از انبیا و اولیا و مؤمنان به آنها در رفاه و تنعّماند. به کفار فرمود شما و بتهای شما به جهنم ریخته میشوند همان طوری که سنگها را میاندازند هیزمها را میاندازند شما را آنچنان به جهنم پَرت میکنند و شما وارد جهنم میشوید که این ورود به معنای دخول است آنچه در سورهٴ «قصص» آمده است که وجود مبارک موسی(سلام الله علیه) وارد آن چاه شد یعنی اِشراف بر چاه مدین پیدا کرد ﴿وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْیَنَ﴾ یعنی «أشرف» اما اینجا که فرمود: ﴿أَنتُمْ لَهَا وَارِدُونَ﴾ یعنی «أنتم داخلون فیها» که همهتان وارد میشوید حالا که وارد شدید به نَفس میافتید. در بحث دیروز اشاره شد که زفیر در مقابل شهیق است اینکه نفس فرو میرود و برمیآید و دو حالت برای دَم هست از یک حالت به زفیر و از حالت دیگر به شهیق که شاهِق آن کوه برجسته و افراشته است گفته میشود که این در سورهٴ مبارکهٴ «هود» بحثش قبلاً گذشت آیهٴ 106 سورهٴ مبارکهٴ «هود» عبارت از این بود که ﴿فَأَمَّا الَّذِینَ شَقُوا فَفِی النَّارِ لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَشَهِیقٌ﴾ که در بحث دیروز فرق بین فرو رفتن و فراز آمدن گذشت.
تبیین دو نوع مجازات اهل دوزخ
اما در این آیه محلّ بحث سخن از شهیق نیست سخن از زفیر است منظور از زفیر دیگر در مقابل شهیق نیست یعنی به نفس میافتند منتها این نفس وقتی که فرو میرود اگر برنیاید خفه میکند این حالت فرو رفتن را ذکر فرمود که اینها به نفس میافتند و نفس فرو میرود از برآمدنِ نفس سخنی به میان نیامده که یک نحوه خفگی و عذاب است لذا فرمود: ﴿لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَشَهِیقٌ﴾ بعد فرمود: ﴿وَهُمْ فِیهَا لاَ یَسْمَعُونَ﴾ دوتا خطر از خطرهایی که متوجّه جهنّمیهاست اینجا ذکر کرده یکی اینکه اینها به نفس میافتند و آن بخشی که فرو میرود را هم ذکر فرمود که ﴿لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ﴾ این یک، خطر دوم این است که اینها چیزی را نمیشنوند ﴿وَهُمْ فِیهَا لاَ یَسْمَعُونَ﴾ نه تنها حرف خودشان را نمیشوند حرفهای خوب را البته دَمِ خود آن نفس خودشان را که دردآور است آن را ممکن است بشنوند ولی حرفهای خوب را نمیشنوند اما حرفهای زشت را و بد را که به یکدیگر نثار میکنند این را میشنوند اینکه فرمود: ﴿کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا﴾ وقتی این گروهها را به جهنم انداختند هر کدام دیگری را لعن میکنند میگویند تو باعث شدی این را میشنوند چون این عذابی است فوق عذاب ﴿کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا﴾ این را میشنوند اما این همه سخنانی که برای انبیا هست یا در صحنهٴ بهشت وجود مبارک داود(سلام الله علیه) خوانندهٴ بهشتیهاست، قاری بهشتیهاست قرآن تلاوت میکند این حرفها اصلاً به گوش آنها نمیرسد یا در صحنهٴ قیامت کلمات طیّب و طاهری که گفته میشود اینها اصلاً نمیشنوند نظیر همان کور محشور شدنی است که در سورهٴ مبارکهٴ «طه» آمده که فرمود: ﴿وَنَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَی وُجُوهِهِمْ عُمْیاً﴾ اینجا میفرماید: «ونحشره یوم القیامة أصم» پس اینها حق را نمیبینند حق را نمیشنوند، کلمات خوب را نمیشنوند مناظر خوب را هم نمیبینند پس اینها به نفس میافتند یک، و حالت فرو رفتنِ نفس مطرح شد که غمبارتر از برآمدن است این دو، و کَر هم آنجا هستند سه، کَرند یعنی حرفهای حق را و زیبا را و خیر را نمیشنوند اما لعن یکدیگر را میشنوند. خب، پس آنچه در آیهٴ 206 سورهٴ مبارکهٴ «هود» گذشت که اینها دارای زفیر و شهیقاند یعنی فرو میرود و برمیآید این به نفس افتادن دو حالت دارد این دو حالت را در آیهٴ 106 سورهٴ مبارکهٴ «هود» بیان فرمود که قبلاً بحثش گذشت حالا در آیهٴ محلّ بحث فرمود اینها وارد میشوند یعنی داخل میشوند حالا که داخل شدند ﴿لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَهُمْ فِیهَا لاَ یَسْمَعُونَ﴾
بیان نکته ادبی و تفسیری کلمه <ما> در جمله ﴿إِنَّکُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ﴾
اینکه فرمود: ﴿إِنَّکُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ﴾ شما و معبودهایتان به جهنم ریخته میشوید برخی از معبودها مثل انسانهای بزرگ، انبیا و اولیا و تعبیر برخی از مفسّران نام مبارک حضرت امیر را برد که علیّ اللّهیها هم چنین تفکّر باطلی داشتند نام ایشان را هم برد وجود مبارک عیسای مسیح و همچنین ملائکه مقرّب اینها جزء ﴿إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُم مِنَّا الْحُسْنَی﴾ هستند یعنی عاقبت حُسنا، فضیلت حسنا، خصلت حسنا قبلاً دربارهٴ آنها رقم خورده است.
پرسش:...
پاسخ: نه، «إنّکم و عبادتکم»، «إنّکم و عبادتکم من دون الله حصب جهنم» اینکه نمیشود که، شما و عبادتان حصب جهنّمید؟!
پرسش:...
پاسخ: نه، با این ﴿إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُم مِنَّا الْحُسْنَی﴾ ناهماهنگ است برای اینکه این الآن ﴿إِنَّ الَّذِینَ﴾ را دارد از ﴿مَا تَعْبُدُونَ﴾ استثنا میکند اینکه در اصول مرحوم میرزای قمی در قوانین و سایر اصولیها گفتند که این «ما» برای غیر ذویالعقول است ذویالعقول را شامل نمیشود به همین آیه استشهاد کردند گفتند ﴿وَمَا تَعْبُدُونَ﴾ آن بتها و چوبها و سنگها را میگویند که ﴿أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ﴾ و ذویالعقول را شامل نمیشود ولی در اینجا بر فرض هم شامل بشود آیهٴ 101 همین سورهٴ مبارکهٴ «انبیاء» دارد آنها را جدا میکند که ﴿إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُم مِنَّا الْحُسْنَی﴾ که وگرنه مناسب نبود که در اثنای تعذیبِ کفّار و بتپرستها جریان انبیا را استثنا کند، جریان عیسی و فرشتهها را استثنا کند.
پرسش:...
پاسخ: بتها بله آن میشود ﴿مَا تَعْبُدُونَ﴾ نه «عبادتکم» که بشود.
پرسش:...
پاسخ: بتها نه، در بحث دیروز گذشت که اینها وارد جهنم هم که میشوند نمیسوزند آنجا هم تسبیح میکنند آتش هم تسبیح میکند، آن سنگ هم تسبیح میکند، این نفت و زغال و قیر و گاز هم تسبیح میکنند این طور نیست که حالا اینها که تسبیح میکنند وقتی وارد آتش شدند بسوزند یا رنج ببرند که خود شعله مسبِّح حق است و ساجد حق است برای آنها عذاب نیست.
خب، ﴿إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُم مِنَّا الْحُسْنَی أُولئِکَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ﴾ اینهایی که عاقبت حُسنا برای اینها قبلاً رقم خورد اینها از نار کاملاً دورند با اینکه از فاصلههای زیاد صدای قریب و غرّش و فریاد جهنم بلند است اینها اصلاً نمیشنوند ﴿أُولئِکَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ﴾.
پرسش:...
حشر و نشر رستاخیز نمادی از اوصاف دنیوی انسان
پاسخ: بله دیگر، مثل دنیا، در دنیا اینها هر طور بودند در سورهٴ مبارکهٴ «طه» گذشت که وقتی یک عدّه را کور محشور میکنند ﴿وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَی﴾ این در قیامت اعتراض میکند میگوید ﴿رب لم حشرتنی.بصیرا﴾ بنا شد من هر طور که در دنیا هستم محشور بشوم من در دنیا بینا بودم الآن اینجا کورم در جواب خدا میفرماید نه خیر، تو در دنیا هم کور بودی ﴿کَذلِکَ أَتَتْکَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَکَذلِکَ الْیَوْمَ تُنسَی﴾ تو در دنیا کور بودی برای اینکه مسجد بود، حسینیه بود، مراکز علمی بود، قرآن بود، عترت بود اینها را ندیدی مراکز فساد بود آنها را دیدی هر طوری که در دنیا بودی الآن همان طور محشور شدی ما کار جدیدی دربارهٴ تو نکردیم اینجا هم بهشت را، انبیا را، اولیا را، فرشتهها را، مؤمنین را نمیبینی کفّار و بتپرستها و منافق و جهنم را میبینی فرمود ما هیچ کاری دربارهٴ تو نکردیم هر طوری بودی محشورت کردیم ﴿کَذلِکَ أَتَتْکَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَکَذلِکَ الْیَوْمَ تُنسَی﴾ خب در دنیا هر کس هر طور باشد در قیامت محشور میشود در سورهٴ مبارکهٴ «حدید» هم همین است که منافقین میگفتند که ﴿یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِینَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُورِکُمْ قِیلَ ارْجِعُوا وَرَاءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً﴾ خب در دنیا ما با هم بودیم شما بیرون را میدیدید درون را نمیدیدید خب الآن هم کور به این صورت در میآیید. دربارهٴ کَرها هم همین طور است آنکه صدای قرآن را میشنود، صدای تبلیغ مبلّغان الهی را میشنود، صدای اذان را میشنود، صدای دعوت انبیا و اولیا و مبلّغین الهی را میشنود این سمیع محشور میشود کسی که صدای حرام و آنها را میشنود صدای حلال را نمیشنود این کَر محشور میشود، کَر محشور میشود نه یعنی لعنتها و سبّ و لعن یکدیگر را نمیشوند آن را میشنوند ﴿کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا﴾ اما حرفهای انبیا و فرشتهها و ملائکه را نمیشنوند. غرض آن است که هر طوری که انسان بود محشور میشود «کما تعیشون تموتون و کما تموتون تُبعثون» هر طوری که هستید همان طور میمیرید هر طوری که مُردید همان طور محشور میشوید.
مرگ و تجسمات لحظه احتضار برای مؤمن و کافر
در جریان مرگ هم آن روایتی که مرحوم کلینی(رضوان الله علیه) نقل کرده است در باب جرایز جلد پنجم کافی است ظاهراً که هیچ لذّتی برای مؤمن بهتر از لذّت مرگ نیست در تمام مدّت عمر هیچ امر لذیذی به اندازهٴ لذّت مرگ برای او گوارا نیست چه اینکه برای کفّار هم هیچ دردی دردناکتر از مرگ نیست البته بعد از مرگ دردهای بیشتری هست که اگر موت طامّه است طامّه با طاء مألّف «ما بعد الموت أطمّ» طامّهٴ کبرا، طامّهٴ کبرا که در قرآن هست همین است خب این غصّةٴ فراگیر و نفسگیر این از مرگ شروع میشود چرا برای مؤمن خیلی لذیذ است و برای کافر خیلی تلخ، برای اینکه مؤمن یک سلسله تعلّقاتی بالأخره در دنیا دارد دیگر فرزند دارد، مال دارد، دوست دارد به اینها علاقهمند است هنگام مرگ که میشود ظاهراً گُلی معطّر از طرف ذات اقدس الهی به این مؤمنِ در حال احتضار میدهند این بو میکند همهٴ آنچه مربوط به دنیاست یادش میرود خب اگر کسی یادش رفته که فرزند دارد، برادر دارد، دوست دارد، از فراغ آنها رنج نمیبرد و انبیا و اولیا و فرشتهها را میبیند آن وقت تمام لذّت از این به بعد برای او هست عبادتهای او، قرائهای او، احسانهای او به این صورت ظهور میکند با خیال راحت میمیرد فشار قبر برای مؤمن نیست، فشار جان دادن برای مؤمن نیست برای اینکه آنچه محبوب او بود یادش رفته و آنچه محبوب حقیقی اوست و با او باید باشد و در کنار آنها باید به سر ببرد آنها یادشان است، اما کفار همین روایتی که مرحوم کلینی(رضوان الله علیه) در کافی آن کتاب الجنائز جلد پنج نقل کرده این است که مال او نزد او حاضر میشود، فرزند او نزد او حاضر میشود، عمل او نزد او حاضر میشود، مال میگوید از من فقط یک کفن سهم داری بقیه حق نداری، بچهها میگویند ما تا گور میآیی بقیه خودت هستی، عمل میگوید من با تو هستم .
فریاد انسان در لحظه جدا شدن از محبین و متعلقات
تمام درد برای انسان از مرگ شروع میشود برای اینکه یک عدّه محبوبها را دارد محبوبِ انسانی و حیوانی و جمادی که ﴿زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ﴾ این چهار قِسم را در سورهٴ مبارکهٴ «آلعمران» و «نساء» گذشت یا جمال است که قناطیر مقنطره است یا نبات است که حرث است یا دامداری است که انعام است یا انسان است که نساء و بَنین است دیگر انسان بیش از چهار محبوب که ندارد ﴿زُیِّنَ لِلنَّاسِ﴾ این محبوبهای اربعه همهٴ این محبوبهای اربعه برای او هست یک، و همه را از او میگیرند دو، متعلّق علاقه را از او گرفتند اما این تعلّق و دلبستگی هست سه، عذاب و فریاد شروع میشود چهار، خب چرا یک آدم معتاد را که گرفتند فریادش بلند است برای اینکه به مواد عادت کرده یک، مواد را از او گرفتند دو، اعتیاد مانده سه، اعتیادِ بدون آن عامل درد میآورد چهار، این فریادش بلند است انسان که میمیرد چنین حالتی دارد برای اینکه محبوبها را از او گرفتند و محبّت مانده حالا تا چه موقع این محبّت از او جدا بشود او در عذابِ اَلیم است. به هر تقدیر در اینجا فرمود او کَر محشور میشود همان طوری که در دنیا کَر بود نه کَرِ مطلق که چیزی را نشنود این فحشهای یکدیگر را میشنوند چه اینکه در دنیا هم همین طور بودند اما آن کلمات طیّب و طاهر مؤمنان را نمیشنوند پس ﴿لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ﴾ یک، که در برابر شَهیق اینجا زَفیر نیامده زفیرِ مطلق آمد اینها به نفس میافتند و نفسشان فرو میرود دیگر فراز و برآمدگی آنها را ذکر نمیکند دو ﴿وَهُمْ فِیهَا لاَ یَسْمَعُونَ﴾ اینها کَرند خب این عذابی است که آدم فقط فحشها را بشنود این همه طیّبات و کلمات خوبی که در قیامت است نشنود.
دلیل دور بودن مؤمنین از آتش و غرش جهنم
اما ﴿إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُم مِنَّا الْحُسْنَی أُولئِکَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ﴾ از این نارِ جهنّم دورند اینها هم کَرند منتها کَرِ محمود و ممدوح اینها هم کورند کورِ محمود و ممدوح یک وقت است آدم چیزی را استشمام نمیکند شامّهٴ او بسته است یعنی زباله را استشمام نمیکند یک نعمت خوبی است یا حرفهای زشت را نمیشنود این نعمت خوبی است همان طوری که در دنیا اینها اهل لغو و لهو نبودند ﴿إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرَاماً﴾ بودند، ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یُغُضُّوا﴾ بودند، چشمشان بسته بود، گوششان از حرام بسته بود، زبانشان از حرام بسته بود در قیامت هم اینها جهنم و آثار جهنم و شعلهٴ جهنم را نه میبینند نه صدایش را میشنوند اما این همه کلمات طیّب و طاهر انبیا و اولیا را کاملاً میشنوند، آن مناظر زیبای بهشت را کاملاً میبینند حسیس یعنی آن مقدار ضعیفی که به حس در بیاید آن مقدار هم اینها نمیشنوند یک وقت است آدم میگوید صدای ضعیفی به گوش من میآید این چیست این نمیرنجاند آدم را وقتی انسان بالأخره صدای ضعیف را میشنود آن حسیس آن فریاد جهنم که ﴿تَکَادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ﴾ که به فاصلهٴ پانصد فرسخ میگویند صدایش میآید آن را اصلاً نمیشنوند به مقداری که محسوس باشد ضعیف باشد آن مقدار هم نمیشنوند ﴿لاَ یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا﴾ این یک نعمت خوبی است دیگر.
پرسش: حاج آقا خداوند تبارک و تعالی داستان آن شبان را در قرآن مطرح میکند که ...
پاسخ: خب بله، اما خوشحال میشود و میخندد میگوید تو ما را مسخره میکردی؟! ﴿الیوم الذین آمنو من الذین کفرو یضحکون﴾ ﴿فاطلع فرآه فی سواء الجحیم﴾ این برای اینکه خودش خوشحال میشود در آن روز تَشفّی قلبِ مؤمن است وقتی میبیند آن ظالم، آن کافر، آن منافق دارد میسوزد لذّت میبرد که این کسی که در قبال قرآن و عترت قیام کرده دارد عذاب میبیند این یک نشاط و لذّتی است برای او وگرنه آن دیدنی که رنجآور باشد بله آن دیدن نیست.
قابل قیاس نبودن نعمات و مواهب دنیوی با اخروی
خب، در اینجا فرمود: ﴿لاَ یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا﴾ نه تنها حَسیس و آن مقدارِ محسوس نار را نمیشنوند بلکه ﴿وَهُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ﴾ هر چه اینها بخواهند برای آنها هست در آن جاودانه هستند. مشکل دنیا این است که اگر چیزی مستمر شد دیگر انسان از او لذّت نمیبرد برای او عادی است الآن کسی ممکن است ده سال، بیست سال سالم باشد و بدن سالمی داشته باشد سی سال این سلامت که از بهترین نعمتهای الهی است چون مستمر است و عادی شد انسان از او لذّت نمیبرد اما اگر خدای ناکرده چند روزی بیمار شد از بستر بیماری به لطف الهی نجات پیدا کرد سلامت خودش را باز یافت آن وقت در کمال نشاط است این سلامت را درک میکند، لذّت میبرد و خدا را شکر میکند. سرّش این است که سلامت وقتی مستمر شد الآن مثل هوای باز و آزادی که انسان نفس میکِشد مستمرّاً لذّتش محسوس نیست اما اگر در جای خفقان و آلودهٴ فضایی به سر ببرد بعد وارد صحنهٴ هوای لطیف بشود احساس نشاط میکند این خاصیّت دنیاست در بهشت اینها با اینکه مستمرّاً در نعمتاند معذلک مستمرّاً لذّت میبرند فرق اساسی دنیا و بهشت را هم قبلاً هم نمونههایش گذشت میشود اینچنین یافت در دنیا انسان تا گرسنه نشود و رنج گرسنگی را تحمل نکند از غذا خوردن لذّت نمیبرد یک انسان سیر علاقهای به غذا ندارد و از غذا خوردن لذّت نمیبرد ولی در بهشت بدون رنجِ گرسنگی لذّتِ سیری نصیبشان میشود بدون رنج تشنگی لذّت سیرابی و از کوثر بهره گرفتن نصیبشان میشود این میشود نشاطِ مستمر لذا فرمود: ﴿وَهُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ﴾ آنها که دائماً در نعمتاند قدر نعمت را نمیدانند دائماً سالماند قدر سلامت را نمیدانند ولی در بهشت دائماً در سلامت و نعمتاند و دائماً هم لذّت میبرند منتها در این بخش مازاد مشیئت را ذکر نفرمود ولی در سورهٴ مبارکهٴ «سجده» و همچنین در سورهٴ مبارکهٴ «ق» آنجا به مرحلهٴ زائد از مشیئت هم اشاره کردند که فرمودند اینها هر چه بخواهند هر چه که اشتها داشته باشند برای آنها حاصل است ولی نمیدانند که ما چه نعمتهایی برای اینها ذخیره کردیم در سورهٴ مبارکهٴ «سجده» آیهٴ 16 و 17 این است البته بخشی مربوط به کسانی که اهل نماز شباند که ﴿تَتَجَافَی جُنُوبُهُمْ﴾ فرمود: ﴿فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُم مِن قُرَّةٍ أَعْیُنٍ﴾ اینها نمیدانند ما چه نعمتهایی برای اینها ذخیره کردیم میخواهیم به اینها بدهیم چون نمونهاش در دنیا نیست چون نمیدانند آرزو هم نمیکنند علاقه هم نسبت به او نشان نمیدهند در دعاها هم به آنها توجه نمیکنند برای آدم چیزی را که درک نمیکند از چه کسی بخواهد نظیر همان مثال دیروز که یک انسان کشاورز یا انسان متعارف عادی این هرگز آرزو نمیکند ای کاش من نسخهٴ خطّی تهذیب مرحوم شیخ طوسی را میداشتم این اصلاً چنین چیزی در حیطهٴ آرزوی او نیست افرادی که در بهشت به سر میبرند چیزهایی را میبینند که در دنیا نه شنیدند، نه دیدند و نه درک کردند تا آرزو کنند اینکه فرمود: «ما لا عین رأیت و لا اُذن سَمِعت» همین است «و لا خطر علی قلب بشر» بنابراین انسان به اندازهٴ معرفت خود آرزو دارد این یک، معرفت او که محدود بود، اُمنیه و آرزوی او هم محدود است دو، بیرون از معرفت نه دعایی دارد نه آرزو این سه، لذا فرمود خیلیها نمیدانند ما چه چیزی در بهشت ذخیره کردیم برای اینها، مشابه همین تعبیری که در سورهٴ مبارکهٴ «سجده» آمده است در سورهٴ «ق» است در سورهٴ «ق» آیهٴ 24 و 25 این است فرمود: ﴿مَنْ خَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِیبٍ﴾ به آنها گفته میشود ﴿مَنْ خَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِیبٍ﴾ وارد بهشت بشوید ﴿بِسَلاَمٍ﴾ در کمال سلامت وارد بهشت میشوید ﴿ذلِکَ یَوْمُ الْخُلُودِ ٭ لَهُم مَا یَشَاؤُونَ فِیهَا﴾ هر چه بخواهند هست خب ﴿وَلَدَیْنَا مَزِیدٌ﴾ این یعنی چه، وقتی بگویند هر چه بخواهید هست و زائد بر آن هم هست یعنی زائد بر مشیئت شما یعنی چیزهایی هست که اصلاً شما نمیخواهید نه اینکه میفهمید و نمیخواهید چون نمیفهمید نمیطلبید نعمتهایی در بهشت هست که در ادراک بشر عادی به آنجا نمیرسد لذا مسئلت هم نمیکند.
تحقق نعمات بهشتی بر اساس اراده بهشتیان
خب، ﴿لَهُم مَا یَشَاؤُونَ فِیهَا وَلَدَیْنَا مَزِیدٌ﴾ اولاً اینکه فرمود: ﴿مَا یَشَاؤُونَ﴾ معلوم میشود مشیئت بهشتیها و ارادهٴ بهشتیها در طول علل تحقّق اشیا در بهشت است گرچه این روایت را در کتابهای عقلی نقل کردند ولی هنوز سندی روشن در دست ما نیست که وقتی بهشتیها را وارد بهشت کردند نامهای از طرف ذات اقدس الهی به بهشتیها میرسد «مِن الحیّ القیّوم» یعنی از طرف خدای سبحان به بندهای که او هم مظهر حیّ قیّوم است این نامهای است از طرف خدای سبحان که حیّ قیّوم است به بندهٴ بهشتی که مظهر این نام است او هم دیگر نمیمیرد و آن طلیعهٴ نامه و عنوان نامه است بعد در متن نامه نوشته است که من اگر چیزی را بخواهم میگویم «کُن فیکون» تو هم هر چه را بخواهی بگوی «کن فیکون» لذا بهشتیها در دنیا هر چه را بخواهند نیازی به ابزار و وسیلهٴ نقلیه و وسیلهٴ صناعی و امثال ذلک نیست همین که اراده کردند حاصل میشود مرحوم امینالاسلام(رضوان الله علیه) در کتاب شریف مجمعالبیان در ذیل این آیهٴ ﴿یُفَجِّرُونَهَا تَفْجِیراً﴾ این را تبیین کرده که مُفجِّر عیونِ بهشت خود بهشتیان هستند مفجّر یعنی منفجرکننده، شکافنده، چشمه در آورنده در دنیا انسان تابع چشمه است هر جا چشمه است آنجا چادر میزند و مسکن انتخاب میکند ولی در بهشت چشمه تابع بهشتی است هر جا او بخواهد چشمه میجوشد آنکه امینالاسلام در مجمعالبیان نقل میکند این است که این با دستش جایی را خط میکشد فوراً کوثر میجوشد، چشمه میجوشد. خب، پس مشیئت و ارادهٴ بهشتیها در بهشت جزء علل و اسباب نعمتهای بهشتی است با اینکه مشیئت چنین سهمی دارد معذلک در بهشت نعمتهایی است فوق مشیئت چون فوق معرفت است و او نمیداند چه چیزی در بهشت هست تا آنها را بخواهد این ﴿وَلَدَیْنَا مَزِیدٌ﴾ که در آیهٴ 35 سورهٴ مبارکهٴ «ق» آمده ناظر به همین است خب.
پرسش:...
پاسخ: دارد خب، اگر ﴿لَدَیْنَا مَزِیدٌ﴾ نفرمود «لدینا نِعَمٌ اخریٰ» که، فرمود زائد بر آنهاست یعنی آن چیزهایی را که شما میخواهید به شما میدهیم زائد هم میدهیم زیاده برای آن است که روی مزیدعلیه بیاید دیگر اگر نعمتی جای دیگر باشد که نمیگویند زیاده که، زیاده یعنی آن نعمت که روی این مشیئت بیاید میشود زائده بعد آنجا فرمود: ﴿فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُم﴾ ما برای اینها ذخیره کردیم نه معطّل نگهشان داریم خب اگر اینها را برای مهمانها ذخیره کردند به اینها خواهند داد دیگر اینچنین نیست که خدای سبحان چیزهایی را برای مؤمنین در بهشت آماده بکند و اصلاً به آنها ندهد پس هم آیهٴ سورهٴ «سجده» نشانهٴ آن است که خدای سبحان چیزهایی را به مؤمن میدهد که مؤمن نمیداند هم آیهٴ 35 سورهٴ مبارکهٴ «ق» خب، اینکه فرمود: ﴿لاَ یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا وَهُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ﴾ اینها چون مثبتیناند مقیّد یکدیگر نیستند یعنی این مقدار را دارند مازاد بر این را هم دارند اینکه درصدد حصر نیست که فقط آنچه را میخواهند به آنها میدهند اینچنین نیست.
عدم تأثیر فزع عظیم صحنه قیامت بر بهشتیان
خب، ﴿لاَ یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ﴾ اینکه فرمود: ﴿لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ﴾ این ﴿یَحْزَنُونَ﴾ با ﴿یَحْزُنُ﴾ فرق است آن ﴿لا یحزو﴾ که مفتوح است لازم است ﴿لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ﴾ اما اینجا ﴿لاَ یَحْزُنُ﴾ هست که «فَعَل یَفعُل» است متعدّی است که کار «أحزَن» را میکند ﴿لاَ یَحْزُنُهُمُ﴾ نه «لا یحزَنهم» آن «لا یحزَن» لازم است ﴿لاَ یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ﴾ پس فَزع اکبر اینها را محزون نمیکند اصلاً قدرت این را ندارد از فزع اکبر اینها دورند خب میدانید صحنهٴ قیامت صحنهٴ فزع اکبر است اینها در متن قیامتاند ولی از فزع اکبر دورند همان طوری که این مؤمنین در متن دنیا بودند در مراکز دنیا بودند در جای فساد بودند و محفوظ بودند خب این کسی که در خیابان عبور میکند چهارتا نامحرم میآید این چهارتا نامحرم برای همهٴ عابرین است دیگر یا چهارتا مرکز فساد است برای همهٴ جوانهاست دیگر این در متن جامعهٴ آلوده زندگی میکند ولی پاک است در آنجا هم فزع اکبرِ صحنهٴ قیامت هست اینها در متن فزع اکبرند ولی کسی کاری به آنها ندارد ﴿لاَ یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ﴾ چه اینکه ﴿زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْءٌ عَظِیمٌ﴾ هم همین طور است دیگر جهانلرزه است دیگر اینچنین نیست که یک گوشهٴ عالَم بلرزد یک گوشهٴ دیگر نلرزد که، اگر ﴿زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْءٌ عَظِیمٌ﴾ است، اگر ﴿یَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ کُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا﴾ است، اگر ﴿تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ﴾ هست، مردان الهی راحتاند گویا اصلاً خبری نیست این طور نیست که در تبدیل صحنهٴ دنیا به قیامت اینها هم بلرزند که این نظیر زلزلهٴ دنیا که نیست اینها در کمال آرامشاند.
پرسش:...
پاسخ: اگر بخواهند توجه میکنند که دیگران در عذاباند که این رفاهی باشد برای آنها اگر نه که نه.
تحیت و ملاقات فرشتگان الهی با اهل بهشت
خب، ﴿وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلاَئِکَةُ﴾ فرشتهها در همهٴ حالات در خدمت اینها هستند در هنگام مرگ در کمال احترام میآیند حضورشان و اظهار ادب میکنند ﴿الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلاَئِکَةُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلاَمٌ عَلَیْکُمُ﴾ که این بحثش در سورهٴ مبارکهٴ «رعد» و امثال «رعد» گذشت که اینها در هنگام مرگ فرشتگان رحمت به سراغ اینها میآیند و عرض ادب میکنند سورهٴ مبارکهٴ «رعد» که بحثش قبلاً گذشت آیهٴ 23 و 24 این است که ﴿وَالَّذِینَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرّاً وَعَلاَنِیَةً وَیَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُولئِکَ لَهُمْ عُقْبَی الدَّارِ﴾ اینها با خوبی، بدی را دفع میکنند نه اینکه با بد را دفع کنند ﴿جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَهَا وَمَن صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّیَّاتِهِمْ﴾ اما ﴿وَالْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِم مِن کُلِّ بَابٍ﴾ از هر دری که اینها بخواهند وارد بشوند فرشتگان سلام عرض میکنند چون اینچنین نیست که یک راه خاصّی باشد که بهشتیها الاّ ولابد از آن در وارد بشوند گرچه درها مختلف است و درجات بهشتیها هم گوناگون، جهنمیها از هر راهی که بخواهد برود نیست هر راهی که این را بخواهند میبرند چه اینکه آنجا هم که رفته باز نیست ﴿مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفَادِ﴾ است این طور نیست که این با دست و بال باز در جهنم بسوزد که این همان طوری که دست و بال دیگران را بسته با دست و بال بسته این را در جهنم میاندازند ﴿مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفَادِ﴾ این در غُلها بسته است آنجا هم باشد ﴿مَکَاناً ضَیِّقاً﴾ این طور نیست که حالا یک جای وسیع به او بدهند بگویند اینجا بسوز که آنجا هم جایش تنگ است بسته هم هست به دلیل اینکه جای دیگران را تنگ کرده دیگران را هم بسته. خب، اما دربارهٴ بهشتیها که شرح صدر دارند از هر دری که بخواهند وارد بشوند آزادند یک، از هر دری که بخواهند وارد بشوند فرشتگان رحمت عرض سلام دارند دو، ﴿وَالْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِم مِن کُلِّ بَابٍ ٭ سَلامٌ عَلَیْکُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ﴾ گفتند وجود مبارک پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیّة والثناء) وقتی حالا سالی یک بار یا کمتر و بیشتر به قبرستان اُحد تشریف میبردند به شهدا که میخواستند سلام بکنند همین جملهٴ قرآن را میگفتند ﴿سَلامٌ عَلَیْکُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ﴾ .
تحیت فرشتگان بر مؤمنان در لحظه احتضار
خب، این فرشتههایی است که در برخورد با مؤمنین این را دارند وقتی هم که میخواهند قبض روح بکنند در هنگام قبض روح هم که ﴿الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلاَئِکَةُ طَیِّبِینَ﴾ آنجا هم میگویند ﴿سَلامٌ عَلَیْکُم﴾ آیهٴ 31 و 32 سورهٴ مبارکهٴ «نحل» این است ﴿الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلاَئِکَةُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلاَمٌ عَلَیْکُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا کُنتُم تَعْمَلُونَ ٭ هَلْ یَنظُرُونَ إِلَّا أَن﴾ کذا، موقع قبض روح هم فرشتهها میآیند سلام عرض میکنند میگویند وارد بهشتِ برزخی میخواهید بشوید از هر دری که خواستید راحتید، پس فرشتهها از حالت موت و ورود در برزخ با آنها هستند در صحنهٴ قیامت هم با آنها هستند اینجا هم که محلّ بحث است فرمود اینها کسانیاند که فرشتگان نسبت به اینها عرض ادب و سلام دارند و در خدمت اینها هستند ﴿تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلاَئِکَةُ﴾ وقتی به ملاقات اینها آمدند به اینها میگویند ﴿هذَا یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ﴾ آن روزی را که خدا به شما وعده داد که رفاه هست، بهشت هست، دیدار با انبیا و اولیا هست امروز است اینکه در دنیا انبیا به شما وعده داده بودند که روزی فرا میرسد شما جزای اعمالتان را میبینید امروز است ﴿هذَا یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ﴾.
یکی دو نکته مربوط به مباحث قبلی است یکی اینکه وجود مبارک یونس گرچه از دریا به ساحل افتاد ﴿فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ سَقِیمٌ﴾ و این نَقص نیست و اما اگر «نُبِذَ و هو مذموم» بود نقص بود دربارهٴ مذمّت نفی شده فرمود اگر او جزء مسبِّحین نبود ﴿لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ مَذْمُومٌ﴾ اما چون مسبّحین بود به حالت مذموم بودن نَبذ نشده ولی بیمار بودن و سَقیم بودن و رنجِ دریا و شکم ماهی داشتن اینها عذاب نیست.
بررسی قول ابن قیّم مبنی بر مجرب بودن دعای برخی انبیا
مطلب بعدی آن است که ابنقیّم در تفسیرش نقل میکند اگر کسی هفت بار این دعای حضرت ایّوب را ذکر بکند دعای او مستجاب است و آن دعا این است که ﴿رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ﴾ در آیهٴ 83 همین سورهٴ «انعام» «أنَّ» به فتح همزه آمده برای اینکه ناداست «نادیٰ ربّه أنّی» اما اگر کسی ابتدائاً بخواهد دعا کند میفرماید: ﴿رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ﴾ این حرفی که ایشان میگوید اگر کسی بیمار باشد مشکلی داشته باشد هفت بار این ذکر را بگوید نتیجه میگیرد این مُجرَّب است خب حالا تجربهٴ شخصی برای ما که تجربه نکردیم یا مثلاً هنوز روشن نشد دلیل بر نفی نیست لکن اگر بخواهیم باور کنیم یک روایت معتبری میخواهد لکن ذکر یونسی خود آیهٴ قرآن دلیل است و گذشته از اینکه شواهد دیگری هم در کار است در جریان ذکر یونسی فرمود: ﴿فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ﴾ اما در جریان ذکر ایّوبی نفرمود ایّوب این را گفته و ما کَشف ضُرّ کردیم و برای مؤمنین هم اگر بگویند کشف ضُرّ میکنیم بنابراین آن حرفی که جناب ابنقیّم در تفسیرش گفته گرچه ما نمیتوانیم رد بکنیم بگوییم این سخنی است باطل اما اثباتش هم آسان نیست آن حرفی هم که شیخ طوسی(رضوان الله علیه) نقل کرد که قبلاً گفته شد ایشان میگوید دو سد مُنفرِج میشود در جریان فتح یأجوج و مأجوج با حرف امینالاسلام تقریباً یکی است برای اینکه دو سدّی که در سورهٴ «کهف» گذشت به وسیلهٴ سدّ سومی که جناب ذوالقرنین احداث کرد این دوتا سد با این سدّ وسط متّصل شدند وقتی این سدّ وسط شکاف برداشت این دوتا سد هم از هم جدا میشوند.
«و الحمد لله ربّ العالمین»
حشر و نشر رستاخیز نمادی از اوصاف دنیوی انسان
مرگ و تجسمات لحظه احتضار برای مؤمن و کافر
فریاد انسان در لحظه جدا شدن از محبین و متعلقات
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّکُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ مِن دوُنِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنتُمْ لَهَا وَارِدُونَ ﴿98﴾ لَوْ کَانَ هؤُلآءِ آلِهَةً مَّا وَرَدُوهَا وَکُلٌّ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿99﴾ لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَهُمْ فِیهَا لاَ یَسْمَعُونَ ﴿100﴾ إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُم مِنَّا الْحُسْنَی أُولئِکَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ ﴿101﴾ لاَ یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا وَهُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ ﴿102﴾ لاَ یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلاَئِکَةُ هذَا یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ ﴿103﴾
وضعیت بتپرستان با بتها درون جهنم
جریان معاد در سورهٴ مبارکهٴ «انبیاء» و سایر سوَر مکّی به عنوان یکی از عناصر محوری مطالب اصول است بعد از بیان وحی و نبوّت و گزارش کوتاهی از سیرهٴ برخی از انبیا(علیهم السلام) جریان معاد را ذکر فرمود که در آن صحنه مشرکان و بتهای آنها به جهنم انداخته میشوند، مردان الهی اعم از انبیا و اولیا و مؤمنان به آنها در رفاه و تنعّماند. به کفار فرمود شما و بتهای شما به جهنم ریخته میشوند همان طوری که سنگها را میاندازند هیزمها را میاندازند شما را آنچنان به جهنم پَرت میکنند و شما وارد جهنم میشوید که این ورود به معنای دخول است آنچه در سورهٴ «قصص» آمده است که وجود مبارک موسی(سلام الله علیه) وارد آن چاه شد یعنی اِشراف بر چاه مدین پیدا کرد ﴿وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْیَنَ﴾ یعنی «أشرف» اما اینجا که فرمود: ﴿أَنتُمْ لَهَا وَارِدُونَ﴾ یعنی «أنتم داخلون فیها» که همهتان وارد میشوید حالا که وارد شدید به نَفس میافتید. در بحث دیروز اشاره شد که زفیر در مقابل شهیق است اینکه نفس فرو میرود و برمیآید و دو حالت برای دَم هست از یک حالت به زفیر و از حالت دیگر به شهیق که شاهِق آن کوه برجسته و افراشته است گفته میشود که این در سورهٴ مبارکهٴ «هود» بحثش قبلاً گذشت آیهٴ 106 سورهٴ مبارکهٴ «هود» عبارت از این بود که ﴿فَأَمَّا الَّذِینَ شَقُوا فَفِی النَّارِ لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَشَهِیقٌ﴾ که در بحث دیروز فرق بین فرو رفتن و فراز آمدن گذشت.
تبیین دو نوع مجازات اهل دوزخ
اما در این آیه محلّ بحث سخن از شهیق نیست سخن از زفیر است منظور از زفیر دیگر در مقابل شهیق نیست یعنی به نفس میافتند منتها این نفس وقتی که فرو میرود اگر برنیاید خفه میکند این حالت فرو رفتن را ذکر فرمود که اینها به نفس میافتند و نفس فرو میرود از برآمدنِ نفس سخنی به میان نیامده که یک نحوه خفگی و عذاب است لذا فرمود: ﴿لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَشَهِیقٌ﴾ بعد فرمود: ﴿وَهُمْ فِیهَا لاَ یَسْمَعُونَ﴾ دوتا خطر از خطرهایی که متوجّه جهنّمیهاست اینجا ذکر کرده یکی اینکه اینها به نفس میافتند و آن بخشی که فرو میرود را هم ذکر فرمود که ﴿لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ﴾ این یک، خطر دوم این است که اینها چیزی را نمیشنوند ﴿وَهُمْ فِیهَا لاَ یَسْمَعُونَ﴾ نه تنها حرف خودشان را نمیشوند حرفهای خوب را البته دَمِ خود آن نفس خودشان را که دردآور است آن را ممکن است بشنوند ولی حرفهای خوب را نمیشنوند اما حرفهای زشت را و بد را که به یکدیگر نثار میکنند این را میشنوند اینکه فرمود: ﴿کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا﴾ وقتی این گروهها را به جهنم انداختند هر کدام دیگری را لعن میکنند میگویند تو باعث شدی این را میشنوند چون این عذابی است فوق عذاب ﴿کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا﴾ این را میشنوند اما این همه سخنانی که برای انبیا هست یا در صحنهٴ بهشت وجود مبارک داود(سلام الله علیه) خوانندهٴ بهشتیهاست، قاری بهشتیهاست قرآن تلاوت میکند این حرفها اصلاً به گوش آنها نمیرسد یا در صحنهٴ قیامت کلمات طیّب و طاهری که گفته میشود اینها اصلاً نمیشنوند نظیر همان کور محشور شدنی است که در سورهٴ مبارکهٴ «طه» آمده که فرمود: ﴿وَنَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَی وُجُوهِهِمْ عُمْیاً﴾ اینجا میفرماید: «ونحشره یوم القیامة أصم» پس اینها حق را نمیبینند حق را نمیشنوند، کلمات خوب را نمیشنوند مناظر خوب را هم نمیبینند پس اینها به نفس میافتند یک، و حالت فرو رفتنِ نفس مطرح شد که غمبارتر از برآمدن است این دو، و کَر هم آنجا هستند سه، کَرند یعنی حرفهای حق را و زیبا را و خیر را نمیشنوند اما لعن یکدیگر را میشنوند. خب، پس آنچه در آیهٴ 206 سورهٴ مبارکهٴ «هود» گذشت که اینها دارای زفیر و شهیقاند یعنی فرو میرود و برمیآید این به نفس افتادن دو حالت دارد این دو حالت را در آیهٴ 106 سورهٴ مبارکهٴ «هود» بیان فرمود که قبلاً بحثش گذشت حالا در آیهٴ محلّ بحث فرمود اینها وارد میشوند یعنی داخل میشوند حالا که داخل شدند ﴿لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَهُمْ فِیهَا لاَ یَسْمَعُونَ﴾
بیان نکته ادبی و تفسیری کلمه <ما> در جمله ﴿إِنَّکُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ﴾
اینکه فرمود: ﴿إِنَّکُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ﴾ شما و معبودهایتان به جهنم ریخته میشوید برخی از معبودها مثل انسانهای بزرگ، انبیا و اولیا و تعبیر برخی از مفسّران نام مبارک حضرت امیر را برد که علیّ اللّهیها هم چنین تفکّر باطلی داشتند نام ایشان را هم برد وجود مبارک عیسای مسیح و همچنین ملائکه مقرّب اینها جزء ﴿إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُم مِنَّا الْحُسْنَی﴾ هستند یعنی عاقبت حُسنا، فضیلت حسنا، خصلت حسنا قبلاً دربارهٴ آنها رقم خورده است.
پرسش:...
پاسخ: نه، «إنّکم و عبادتکم»، «إنّکم و عبادتکم من دون الله حصب جهنم» اینکه نمیشود که، شما و عبادتان حصب جهنّمید؟!
پرسش:...
پاسخ: نه، با این ﴿إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُم مِنَّا الْحُسْنَی﴾ ناهماهنگ است برای اینکه این الآن ﴿إِنَّ الَّذِینَ﴾ را دارد از ﴿مَا تَعْبُدُونَ﴾ استثنا میکند اینکه در اصول مرحوم میرزای قمی در قوانین و سایر اصولیها گفتند که این «ما» برای غیر ذویالعقول است ذویالعقول را شامل نمیشود به همین آیه استشهاد کردند گفتند ﴿وَمَا تَعْبُدُونَ﴾ آن بتها و چوبها و سنگها را میگویند که ﴿أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ﴾ و ذویالعقول را شامل نمیشود ولی در اینجا بر فرض هم شامل بشود آیهٴ 101 همین سورهٴ مبارکهٴ «انبیاء» دارد آنها را جدا میکند که ﴿إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُم مِنَّا الْحُسْنَی﴾ که وگرنه مناسب نبود که در اثنای تعذیبِ کفّار و بتپرستها جریان انبیا را استثنا کند، جریان عیسی و فرشتهها را استثنا کند.
پرسش:...
پاسخ: بتها بله آن میشود ﴿مَا تَعْبُدُونَ﴾ نه «عبادتکم» که بشود.
پرسش:...
پاسخ: بتها نه، در بحث دیروز گذشت که اینها وارد جهنم هم که میشوند نمیسوزند آنجا هم تسبیح میکنند آتش هم تسبیح میکند، آن سنگ هم تسبیح میکند، این نفت و زغال و قیر و گاز هم تسبیح میکنند این طور نیست که حالا اینها که تسبیح میکنند وقتی وارد آتش شدند بسوزند یا رنج ببرند که خود شعله مسبِّح حق است و ساجد حق است برای آنها عذاب نیست.
خب، ﴿إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُم مِنَّا الْحُسْنَی أُولئِکَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ﴾ اینهایی که عاقبت حُسنا برای اینها قبلاً رقم خورد اینها از نار کاملاً دورند با اینکه از فاصلههای زیاد صدای قریب و غرّش و فریاد جهنم بلند است اینها اصلاً نمیشنوند ﴿أُولئِکَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ﴾.
پرسش:...
حشر و نشر رستاخیز نمادی از اوصاف دنیوی انسان
پاسخ: بله دیگر، مثل دنیا، در دنیا اینها هر طور بودند در سورهٴ مبارکهٴ «طه» گذشت که وقتی یک عدّه را کور محشور میکنند ﴿وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَی﴾ این در قیامت اعتراض میکند میگوید ﴿رب لم حشرتنی.بصیرا﴾ بنا شد من هر طور که در دنیا هستم محشور بشوم من در دنیا بینا بودم الآن اینجا کورم در جواب خدا میفرماید نه خیر، تو در دنیا هم کور بودی ﴿کَذلِکَ أَتَتْکَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَکَذلِکَ الْیَوْمَ تُنسَی﴾ تو در دنیا کور بودی برای اینکه مسجد بود، حسینیه بود، مراکز علمی بود، قرآن بود، عترت بود اینها را ندیدی مراکز فساد بود آنها را دیدی هر طوری که در دنیا بودی الآن همان طور محشور شدی ما کار جدیدی دربارهٴ تو نکردیم اینجا هم بهشت را، انبیا را، اولیا را، فرشتهها را، مؤمنین را نمیبینی کفّار و بتپرستها و منافق و جهنم را میبینی فرمود ما هیچ کاری دربارهٴ تو نکردیم هر طوری بودی محشورت کردیم ﴿کَذلِکَ أَتَتْکَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَکَذلِکَ الْیَوْمَ تُنسَی﴾ خب در دنیا هر کس هر طور باشد در قیامت محشور میشود در سورهٴ مبارکهٴ «حدید» هم همین است که منافقین میگفتند که ﴿یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِینَ آمَنُوا انظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِن نُورِکُمْ قِیلَ ارْجِعُوا وَرَاءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً﴾ خب در دنیا ما با هم بودیم شما بیرون را میدیدید درون را نمیدیدید خب الآن هم کور به این صورت در میآیید. دربارهٴ کَرها هم همین طور است آنکه صدای قرآن را میشنود، صدای تبلیغ مبلّغان الهی را میشنود، صدای اذان را میشنود، صدای دعوت انبیا و اولیا و مبلّغین الهی را میشنود این سمیع محشور میشود کسی که صدای حرام و آنها را میشنود صدای حلال را نمیشنود این کَر محشور میشود، کَر محشور میشود نه یعنی لعنتها و سبّ و لعن یکدیگر را نمیشوند آن را میشنوند ﴿کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا﴾ اما حرفهای انبیا و فرشتهها و ملائکه را نمیشنوند. غرض آن است که هر طوری که انسان بود محشور میشود «کما تعیشون تموتون و کما تموتون تُبعثون» هر طوری که هستید همان طور میمیرید هر طوری که مُردید همان طور محشور میشوید.
مرگ و تجسمات لحظه احتضار برای مؤمن و کافر
در جریان مرگ هم آن روایتی که مرحوم کلینی(رضوان الله علیه) نقل کرده است در باب جرایز جلد پنجم کافی است ظاهراً که هیچ لذّتی برای مؤمن بهتر از لذّت مرگ نیست در تمام مدّت عمر هیچ امر لذیذی به اندازهٴ لذّت مرگ برای او گوارا نیست چه اینکه برای کفّار هم هیچ دردی دردناکتر از مرگ نیست البته بعد از مرگ دردهای بیشتری هست که اگر موت طامّه است طامّه با طاء مألّف «ما بعد الموت أطمّ» طامّهٴ کبرا، طامّهٴ کبرا که در قرآن هست همین است خب این غصّةٴ فراگیر و نفسگیر این از مرگ شروع میشود چرا برای مؤمن خیلی لذیذ است و برای کافر خیلی تلخ، برای اینکه مؤمن یک سلسله تعلّقاتی بالأخره در دنیا دارد دیگر فرزند دارد، مال دارد، دوست دارد به اینها علاقهمند است هنگام مرگ که میشود ظاهراً گُلی معطّر از طرف ذات اقدس الهی به این مؤمنِ در حال احتضار میدهند این بو میکند همهٴ آنچه مربوط به دنیاست یادش میرود خب اگر کسی یادش رفته که فرزند دارد، برادر دارد، دوست دارد، از فراغ آنها رنج نمیبرد و انبیا و اولیا و فرشتهها را میبیند آن وقت تمام لذّت از این به بعد برای او هست عبادتهای او، قرائهای او، احسانهای او به این صورت ظهور میکند با خیال راحت میمیرد فشار قبر برای مؤمن نیست، فشار جان دادن برای مؤمن نیست برای اینکه آنچه محبوب او بود یادش رفته و آنچه محبوب حقیقی اوست و با او باید باشد و در کنار آنها باید به سر ببرد آنها یادشان است، اما کفار همین روایتی که مرحوم کلینی(رضوان الله علیه) در کافی آن کتاب الجنائز جلد پنج نقل کرده این است که مال او نزد او حاضر میشود، فرزند او نزد او حاضر میشود، عمل او نزد او حاضر میشود، مال میگوید از من فقط یک کفن سهم داری بقیه حق نداری، بچهها میگویند ما تا گور میآیی بقیه خودت هستی، عمل میگوید من با تو هستم .
فریاد انسان در لحظه جدا شدن از محبین و متعلقات
تمام درد برای انسان از مرگ شروع میشود برای اینکه یک عدّه محبوبها را دارد محبوبِ انسانی و حیوانی و جمادی که ﴿زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ﴾ این چهار قِسم را در سورهٴ مبارکهٴ «آلعمران» و «نساء» گذشت یا جمال است که قناطیر مقنطره است یا نبات است که حرث است یا دامداری است که انعام است یا انسان است که نساء و بَنین است دیگر انسان بیش از چهار محبوب که ندارد ﴿زُیِّنَ لِلنَّاسِ﴾ این محبوبهای اربعه همهٴ این محبوبهای اربعه برای او هست یک، و همه را از او میگیرند دو، متعلّق علاقه را از او گرفتند اما این تعلّق و دلبستگی هست سه، عذاب و فریاد شروع میشود چهار، خب چرا یک آدم معتاد را که گرفتند فریادش بلند است برای اینکه به مواد عادت کرده یک، مواد را از او گرفتند دو، اعتیاد مانده سه، اعتیادِ بدون آن عامل درد میآورد چهار، این فریادش بلند است انسان که میمیرد چنین حالتی دارد برای اینکه محبوبها را از او گرفتند و محبّت مانده حالا تا چه موقع این محبّت از او جدا بشود او در عذابِ اَلیم است. به هر تقدیر در اینجا فرمود او کَر محشور میشود همان طوری که در دنیا کَر بود نه کَرِ مطلق که چیزی را نشنود این فحشهای یکدیگر را میشنوند چه اینکه در دنیا هم همین طور بودند اما آن کلمات طیّب و طاهر مؤمنان را نمیشنوند پس ﴿لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ﴾ یک، که در برابر شَهیق اینجا زَفیر نیامده زفیرِ مطلق آمد اینها به نفس میافتند و نفسشان فرو میرود دیگر فراز و برآمدگی آنها را ذکر نمیکند دو ﴿وَهُمْ فِیهَا لاَ یَسْمَعُونَ﴾ اینها کَرند خب این عذابی است که آدم فقط فحشها را بشنود این همه طیّبات و کلمات خوبی که در قیامت است نشنود.
دلیل دور بودن مؤمنین از آتش و غرش جهنم
اما ﴿إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُم مِنَّا الْحُسْنَی أُولئِکَ عَنْهَا مُبْعَدُونَ﴾ از این نارِ جهنّم دورند اینها هم کَرند منتها کَرِ محمود و ممدوح اینها هم کورند کورِ محمود و ممدوح یک وقت است آدم چیزی را استشمام نمیکند شامّهٴ او بسته است یعنی زباله را استشمام نمیکند یک نعمت خوبی است یا حرفهای زشت را نمیشنود این نعمت خوبی است همان طوری که در دنیا اینها اهل لغو و لهو نبودند ﴿إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرَاماً﴾ بودند، ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یُغُضُّوا﴾ بودند، چشمشان بسته بود، گوششان از حرام بسته بود، زبانشان از حرام بسته بود در قیامت هم اینها جهنم و آثار جهنم و شعلهٴ جهنم را نه میبینند نه صدایش را میشنوند اما این همه کلمات طیّب و طاهر انبیا و اولیا را کاملاً میشنوند، آن مناظر زیبای بهشت را کاملاً میبینند حسیس یعنی آن مقدار ضعیفی که به حس در بیاید آن مقدار هم اینها نمیشنوند یک وقت است آدم میگوید صدای ضعیفی به گوش من میآید این چیست این نمیرنجاند آدم را وقتی انسان بالأخره صدای ضعیف را میشنود آن حسیس آن فریاد جهنم که ﴿تَکَادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ﴾ که به فاصلهٴ پانصد فرسخ میگویند صدایش میآید آن را اصلاً نمیشنوند به مقداری که محسوس باشد ضعیف باشد آن مقدار هم نمیشنوند ﴿لاَ یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا﴾ این یک نعمت خوبی است دیگر.
پرسش: حاج آقا خداوند تبارک و تعالی داستان آن شبان را در قرآن مطرح میکند که ...
پاسخ: خب بله، اما خوشحال میشود و میخندد میگوید تو ما را مسخره میکردی؟! ﴿الیوم الذین آمنو من الذین کفرو یضحکون﴾ ﴿فاطلع فرآه فی سواء الجحیم﴾ این برای اینکه خودش خوشحال میشود در آن روز تَشفّی قلبِ مؤمن است وقتی میبیند آن ظالم، آن کافر، آن منافق دارد میسوزد لذّت میبرد که این کسی که در قبال قرآن و عترت قیام کرده دارد عذاب میبیند این یک نشاط و لذّتی است برای او وگرنه آن دیدنی که رنجآور باشد بله آن دیدن نیست.
قابل قیاس نبودن نعمات و مواهب دنیوی با اخروی
خب، در اینجا فرمود: ﴿لاَ یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا﴾ نه تنها حَسیس و آن مقدارِ محسوس نار را نمیشنوند بلکه ﴿وَهُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ﴾ هر چه اینها بخواهند برای آنها هست در آن جاودانه هستند. مشکل دنیا این است که اگر چیزی مستمر شد دیگر انسان از او لذّت نمیبرد برای او عادی است الآن کسی ممکن است ده سال، بیست سال سالم باشد و بدن سالمی داشته باشد سی سال این سلامت که از بهترین نعمتهای الهی است چون مستمر است و عادی شد انسان از او لذّت نمیبرد اما اگر خدای ناکرده چند روزی بیمار شد از بستر بیماری به لطف الهی نجات پیدا کرد سلامت خودش را باز یافت آن وقت در کمال نشاط است این سلامت را درک میکند، لذّت میبرد و خدا را شکر میکند. سرّش این است که سلامت وقتی مستمر شد الآن مثل هوای باز و آزادی که انسان نفس میکِشد مستمرّاً لذّتش محسوس نیست اما اگر در جای خفقان و آلودهٴ فضایی به سر ببرد بعد وارد صحنهٴ هوای لطیف بشود احساس نشاط میکند این خاصیّت دنیاست در بهشت اینها با اینکه مستمرّاً در نعمتاند معذلک مستمرّاً لذّت میبرند فرق اساسی دنیا و بهشت را هم قبلاً هم نمونههایش گذشت میشود اینچنین یافت در دنیا انسان تا گرسنه نشود و رنج گرسنگی را تحمل نکند از غذا خوردن لذّت نمیبرد یک انسان سیر علاقهای به غذا ندارد و از غذا خوردن لذّت نمیبرد ولی در بهشت بدون رنجِ گرسنگی لذّتِ سیری نصیبشان میشود بدون رنج تشنگی لذّت سیرابی و از کوثر بهره گرفتن نصیبشان میشود این میشود نشاطِ مستمر لذا فرمود: ﴿وَهُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ﴾ آنها که دائماً در نعمتاند قدر نعمت را نمیدانند دائماً سالماند قدر سلامت را نمیدانند ولی در بهشت دائماً در سلامت و نعمتاند و دائماً هم لذّت میبرند منتها در این بخش مازاد مشیئت را ذکر نفرمود ولی در سورهٴ مبارکهٴ «سجده» و همچنین در سورهٴ مبارکهٴ «ق» آنجا به مرحلهٴ زائد از مشیئت هم اشاره کردند که فرمودند اینها هر چه بخواهند هر چه که اشتها داشته باشند برای آنها حاصل است ولی نمیدانند که ما چه نعمتهایی برای اینها ذخیره کردیم در سورهٴ مبارکهٴ «سجده» آیهٴ 16 و 17 این است البته بخشی مربوط به کسانی که اهل نماز شباند که ﴿تَتَجَافَی جُنُوبُهُمْ﴾ فرمود: ﴿فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُم مِن قُرَّةٍ أَعْیُنٍ﴾ اینها نمیدانند ما چه نعمتهایی برای اینها ذخیره کردیم میخواهیم به اینها بدهیم چون نمونهاش در دنیا نیست چون نمیدانند آرزو هم نمیکنند علاقه هم نسبت به او نشان نمیدهند در دعاها هم به آنها توجه نمیکنند برای آدم چیزی را که درک نمیکند از چه کسی بخواهد نظیر همان مثال دیروز که یک انسان کشاورز یا انسان متعارف عادی این هرگز آرزو نمیکند ای کاش من نسخهٴ خطّی تهذیب مرحوم شیخ طوسی را میداشتم این اصلاً چنین چیزی در حیطهٴ آرزوی او نیست افرادی که در بهشت به سر میبرند چیزهایی را میبینند که در دنیا نه شنیدند، نه دیدند و نه درک کردند تا آرزو کنند اینکه فرمود: «ما لا عین رأیت و لا اُذن سَمِعت» همین است «و لا خطر علی قلب بشر» بنابراین انسان به اندازهٴ معرفت خود آرزو دارد این یک، معرفت او که محدود بود، اُمنیه و آرزوی او هم محدود است دو، بیرون از معرفت نه دعایی دارد نه آرزو این سه، لذا فرمود خیلیها نمیدانند ما چه چیزی در بهشت ذخیره کردیم برای اینها، مشابه همین تعبیری که در سورهٴ مبارکهٴ «سجده» آمده است در سورهٴ «ق» است در سورهٴ «ق» آیهٴ 24 و 25 این است فرمود: ﴿مَنْ خَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِیبٍ﴾ به آنها گفته میشود ﴿مَنْ خَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِیبٍ﴾ وارد بهشت بشوید ﴿بِسَلاَمٍ﴾ در کمال سلامت وارد بهشت میشوید ﴿ذلِکَ یَوْمُ الْخُلُودِ ٭ لَهُم مَا یَشَاؤُونَ فِیهَا﴾ هر چه بخواهند هست خب ﴿وَلَدَیْنَا مَزِیدٌ﴾ این یعنی چه، وقتی بگویند هر چه بخواهید هست و زائد بر آن هم هست یعنی زائد بر مشیئت شما یعنی چیزهایی هست که اصلاً شما نمیخواهید نه اینکه میفهمید و نمیخواهید چون نمیفهمید نمیطلبید نعمتهایی در بهشت هست که در ادراک بشر عادی به آنجا نمیرسد لذا مسئلت هم نمیکند.
تحقق نعمات بهشتی بر اساس اراده بهشتیان
خب، ﴿لَهُم مَا یَشَاؤُونَ فِیهَا وَلَدَیْنَا مَزِیدٌ﴾ اولاً اینکه فرمود: ﴿مَا یَشَاؤُونَ﴾ معلوم میشود مشیئت بهشتیها و ارادهٴ بهشتیها در طول علل تحقّق اشیا در بهشت است گرچه این روایت را در کتابهای عقلی نقل کردند ولی هنوز سندی روشن در دست ما نیست که وقتی بهشتیها را وارد بهشت کردند نامهای از طرف ذات اقدس الهی به بهشتیها میرسد «مِن الحیّ القیّوم» یعنی از طرف خدای سبحان به بندهای که او هم مظهر حیّ قیّوم است این نامهای است از طرف خدای سبحان که حیّ قیّوم است به بندهٴ بهشتی که مظهر این نام است او هم دیگر نمیمیرد و آن طلیعهٴ نامه و عنوان نامه است بعد در متن نامه نوشته است که من اگر چیزی را بخواهم میگویم «کُن فیکون» تو هم هر چه را بخواهی بگوی «کن فیکون» لذا بهشتیها در دنیا هر چه را بخواهند نیازی به ابزار و وسیلهٴ نقلیه و وسیلهٴ صناعی و امثال ذلک نیست همین که اراده کردند حاصل میشود مرحوم امینالاسلام(رضوان الله علیه) در کتاب شریف مجمعالبیان در ذیل این آیهٴ ﴿یُفَجِّرُونَهَا تَفْجِیراً﴾ این را تبیین کرده که مُفجِّر عیونِ بهشت خود بهشتیان هستند مفجّر یعنی منفجرکننده، شکافنده، چشمه در آورنده در دنیا انسان تابع چشمه است هر جا چشمه است آنجا چادر میزند و مسکن انتخاب میکند ولی در بهشت چشمه تابع بهشتی است هر جا او بخواهد چشمه میجوشد آنکه امینالاسلام در مجمعالبیان نقل میکند این است که این با دستش جایی را خط میکشد فوراً کوثر میجوشد، چشمه میجوشد. خب، پس مشیئت و ارادهٴ بهشتیها در بهشت جزء علل و اسباب نعمتهای بهشتی است با اینکه مشیئت چنین سهمی دارد معذلک در بهشت نعمتهایی است فوق مشیئت چون فوق معرفت است و او نمیداند چه چیزی در بهشت هست تا آنها را بخواهد این ﴿وَلَدَیْنَا مَزِیدٌ﴾ که در آیهٴ 35 سورهٴ مبارکهٴ «ق» آمده ناظر به همین است خب.
پرسش:...
پاسخ: دارد خب، اگر ﴿لَدَیْنَا مَزِیدٌ﴾ نفرمود «لدینا نِعَمٌ اخریٰ» که، فرمود زائد بر آنهاست یعنی آن چیزهایی را که شما میخواهید به شما میدهیم زائد هم میدهیم زیاده برای آن است که روی مزیدعلیه بیاید دیگر اگر نعمتی جای دیگر باشد که نمیگویند زیاده که، زیاده یعنی آن نعمت که روی این مشیئت بیاید میشود زائده بعد آنجا فرمود: ﴿فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُم﴾ ما برای اینها ذخیره کردیم نه معطّل نگهشان داریم خب اگر اینها را برای مهمانها ذخیره کردند به اینها خواهند داد دیگر اینچنین نیست که خدای سبحان چیزهایی را برای مؤمنین در بهشت آماده بکند و اصلاً به آنها ندهد پس هم آیهٴ سورهٴ «سجده» نشانهٴ آن است که خدای سبحان چیزهایی را به مؤمن میدهد که مؤمن نمیداند هم آیهٴ 35 سورهٴ مبارکهٴ «ق» خب، اینکه فرمود: ﴿لاَ یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا وَهُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنفُسُهُمْ خَالِدُونَ﴾ اینها چون مثبتیناند مقیّد یکدیگر نیستند یعنی این مقدار را دارند مازاد بر این را هم دارند اینکه درصدد حصر نیست که فقط آنچه را میخواهند به آنها میدهند اینچنین نیست.
عدم تأثیر فزع عظیم صحنه قیامت بر بهشتیان
خب، ﴿لاَ یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ﴾ اینکه فرمود: ﴿لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ﴾ این ﴿یَحْزَنُونَ﴾ با ﴿یَحْزُنُ﴾ فرق است آن ﴿لا یحزو﴾ که مفتوح است لازم است ﴿لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ﴾ اما اینجا ﴿لاَ یَحْزُنُ﴾ هست که «فَعَل یَفعُل» است متعدّی است که کار «أحزَن» را میکند ﴿لاَ یَحْزُنُهُمُ﴾ نه «لا یحزَنهم» آن «لا یحزَن» لازم است ﴿لاَ یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ﴾ پس فَزع اکبر اینها را محزون نمیکند اصلاً قدرت این را ندارد از فزع اکبر اینها دورند خب میدانید صحنهٴ قیامت صحنهٴ فزع اکبر است اینها در متن قیامتاند ولی از فزع اکبر دورند همان طوری که این مؤمنین در متن دنیا بودند در مراکز دنیا بودند در جای فساد بودند و محفوظ بودند خب این کسی که در خیابان عبور میکند چهارتا نامحرم میآید این چهارتا نامحرم برای همهٴ عابرین است دیگر یا چهارتا مرکز فساد است برای همهٴ جوانهاست دیگر این در متن جامعهٴ آلوده زندگی میکند ولی پاک است در آنجا هم فزع اکبرِ صحنهٴ قیامت هست اینها در متن فزع اکبرند ولی کسی کاری به آنها ندارد ﴿لاَ یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ﴾ چه اینکه ﴿زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْءٌ عَظِیمٌ﴾ هم همین طور است دیگر جهانلرزه است دیگر اینچنین نیست که یک گوشهٴ عالَم بلرزد یک گوشهٴ دیگر نلرزد که، اگر ﴿زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْءٌ عَظِیمٌ﴾ است، اگر ﴿یَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ کُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا﴾ است، اگر ﴿تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ﴾ هست، مردان الهی راحتاند گویا اصلاً خبری نیست این طور نیست که در تبدیل صحنهٴ دنیا به قیامت اینها هم بلرزند که این نظیر زلزلهٴ دنیا که نیست اینها در کمال آرامشاند.
پرسش:...
پاسخ: اگر بخواهند توجه میکنند که دیگران در عذاباند که این رفاهی باشد برای آنها اگر نه که نه.
تحیت و ملاقات فرشتگان الهی با اهل بهشت
خب، ﴿وَتَتَلَقَّاهُمُ الْمَلاَئِکَةُ﴾ فرشتهها در همهٴ حالات در خدمت اینها هستند در هنگام مرگ در کمال احترام میآیند حضورشان و اظهار ادب میکنند ﴿الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلاَئِکَةُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلاَمٌ عَلَیْکُمُ﴾ که این بحثش در سورهٴ مبارکهٴ «رعد» و امثال «رعد» گذشت که اینها در هنگام مرگ فرشتگان رحمت به سراغ اینها میآیند و عرض ادب میکنند سورهٴ مبارکهٴ «رعد» که بحثش قبلاً گذشت آیهٴ 23 و 24 این است که ﴿وَالَّذِینَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرّاً وَعَلاَنِیَةً وَیَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُولئِکَ لَهُمْ عُقْبَی الدَّارِ﴾ اینها با خوبی، بدی را دفع میکنند نه اینکه با بد را دفع کنند ﴿جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَهَا وَمَن صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّیَّاتِهِمْ﴾ اما ﴿وَالْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِم مِن کُلِّ بَابٍ﴾ از هر دری که اینها بخواهند وارد بشوند فرشتگان سلام عرض میکنند چون اینچنین نیست که یک راه خاصّی باشد که بهشتیها الاّ ولابد از آن در وارد بشوند گرچه درها مختلف است و درجات بهشتیها هم گوناگون، جهنمیها از هر راهی که بخواهد برود نیست هر راهی که این را بخواهند میبرند چه اینکه آنجا هم که رفته باز نیست ﴿مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفَادِ﴾ است این طور نیست که این با دست و بال باز در جهنم بسوزد که این همان طوری که دست و بال دیگران را بسته با دست و بال بسته این را در جهنم میاندازند ﴿مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفَادِ﴾ این در غُلها بسته است آنجا هم باشد ﴿مَکَاناً ضَیِّقاً﴾ این طور نیست که حالا یک جای وسیع به او بدهند بگویند اینجا بسوز که آنجا هم جایش تنگ است بسته هم هست به دلیل اینکه جای دیگران را تنگ کرده دیگران را هم بسته. خب، اما دربارهٴ بهشتیها که شرح صدر دارند از هر دری که بخواهند وارد بشوند آزادند یک، از هر دری که بخواهند وارد بشوند فرشتگان رحمت عرض سلام دارند دو، ﴿وَالْمَلائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِم مِن کُلِّ بَابٍ ٭ سَلامٌ عَلَیْکُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ﴾ گفتند وجود مبارک پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیّة والثناء) وقتی حالا سالی یک بار یا کمتر و بیشتر به قبرستان اُحد تشریف میبردند به شهدا که میخواستند سلام بکنند همین جملهٴ قرآن را میگفتند ﴿سَلامٌ عَلَیْکُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ﴾ .
تحیت فرشتگان بر مؤمنان در لحظه احتضار
خب، این فرشتههایی است که در برخورد با مؤمنین این را دارند وقتی هم که میخواهند قبض روح بکنند در هنگام قبض روح هم که ﴿الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلاَئِکَةُ طَیِّبِینَ﴾ آنجا هم میگویند ﴿سَلامٌ عَلَیْکُم﴾ آیهٴ 31 و 32 سورهٴ مبارکهٴ «نحل» این است ﴿الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلاَئِکَةُ طَیِّبِینَ یَقُولُونَ سَلاَمٌ عَلَیْکُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا کُنتُم تَعْمَلُونَ ٭ هَلْ یَنظُرُونَ إِلَّا أَن﴾ کذا، موقع قبض روح هم فرشتهها میآیند سلام عرض میکنند میگویند وارد بهشتِ برزخی میخواهید بشوید از هر دری که خواستید راحتید، پس فرشتهها از حالت موت و ورود در برزخ با آنها هستند در صحنهٴ قیامت هم با آنها هستند اینجا هم که محلّ بحث است فرمود اینها کسانیاند که فرشتگان نسبت به اینها عرض ادب و سلام دارند و در خدمت اینها هستند ﴿تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلاَئِکَةُ﴾ وقتی به ملاقات اینها آمدند به اینها میگویند ﴿هذَا یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ﴾ آن روزی را که خدا به شما وعده داد که رفاه هست، بهشت هست، دیدار با انبیا و اولیا هست امروز است اینکه در دنیا انبیا به شما وعده داده بودند که روزی فرا میرسد شما جزای اعمالتان را میبینید امروز است ﴿هذَا یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ﴾.
یکی دو نکته مربوط به مباحث قبلی است یکی اینکه وجود مبارک یونس گرچه از دریا به ساحل افتاد ﴿فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ سَقِیمٌ﴾ و این نَقص نیست و اما اگر «نُبِذَ و هو مذموم» بود نقص بود دربارهٴ مذمّت نفی شده فرمود اگر او جزء مسبِّحین نبود ﴿لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ مَذْمُومٌ﴾ اما چون مسبّحین بود به حالت مذموم بودن نَبذ نشده ولی بیمار بودن و سَقیم بودن و رنجِ دریا و شکم ماهی داشتن اینها عذاب نیست.
بررسی قول ابن قیّم مبنی بر مجرب بودن دعای برخی انبیا
مطلب بعدی آن است که ابنقیّم در تفسیرش نقل میکند اگر کسی هفت بار این دعای حضرت ایّوب را ذکر بکند دعای او مستجاب است و آن دعا این است که ﴿رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ﴾ در آیهٴ 83 همین سورهٴ «انعام» «أنَّ» به فتح همزه آمده برای اینکه ناداست «نادیٰ ربّه أنّی» اما اگر کسی ابتدائاً بخواهد دعا کند میفرماید: ﴿رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ﴾ این حرفی که ایشان میگوید اگر کسی بیمار باشد مشکلی داشته باشد هفت بار این ذکر را بگوید نتیجه میگیرد این مُجرَّب است خب حالا تجربهٴ شخصی برای ما که تجربه نکردیم یا مثلاً هنوز روشن نشد دلیل بر نفی نیست لکن اگر بخواهیم باور کنیم یک روایت معتبری میخواهد لکن ذکر یونسی خود آیهٴ قرآن دلیل است و گذشته از اینکه شواهد دیگری هم در کار است در جریان ذکر یونسی فرمود: ﴿فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ﴾ اما در جریان ذکر ایّوبی نفرمود ایّوب این را گفته و ما کَشف ضُرّ کردیم و برای مؤمنین هم اگر بگویند کشف ضُرّ میکنیم بنابراین آن حرفی که جناب ابنقیّم در تفسیرش گفته گرچه ما نمیتوانیم رد بکنیم بگوییم این سخنی است باطل اما اثباتش هم آسان نیست آن حرفی هم که شیخ طوسی(رضوان الله علیه) نقل کرد که قبلاً گفته شد ایشان میگوید دو سد مُنفرِج میشود در جریان فتح یأجوج و مأجوج با حرف امینالاسلام تقریباً یکی است برای اینکه دو سدّی که در سورهٴ «کهف» گذشت به وسیلهٴ سدّ سومی که جناب ذوالقرنین احداث کرد این دوتا سد با این سدّ وسط متّصل شدند وقتی این سدّ وسط شکاف برداشت این دوتا سد هم از هم جدا میشوند.
«و الحمد لله ربّ العالمین»
تاکنون نظری ثبت نشده است