- 359
- 1000
- 1000
- 1000
ارزش زیارت امام خمینیرضواناللهعلیه
سخنرانی آیت الله محمدتقی مصباح یزدی با موضوع «ارزش زیارت امام خمینی رضواناللهعلیه»، سال 1395
کسانی که دارای احساس پاک و دل نورانی هستند آن را درک میکنند اما کسانی که آلوده به گناه هستند و دلهای با قساوت دارند از درک آن عاجز هستند و گاهی قضاوت منفی هم میکنند. شما میدانید که یک فرقه گمراهی به نام اسلام هستند که رفتن به زیارت ائمه اطهار یا بزرگان را بدعت میدانند و حتی این را موجب کفر میدانند، حتی بعضیهایشان این کفر را هم مجوز قتل و هم مجوز تجاوز به نوامیسشان میدانند. این فرقههایی که امروز در دنیا به نام داعش و امثال اینها این فعالیتهای چندشآور را انجام میدهند و آبروی اسلام و انسانیت را میریزند همه از این نوع مطالب و افکار و انحرافات، آلوده هستند. چشم دیدن نور حقیقت را ندارند و به جای اینکه ارزش احترام به اولیای خدا و خدمتگزاران دین را بدانند این را بدعت و گناه تلقی میکنند و حتی گاهی مجوز قتل صادر میکنند. به این مناسبت من خواستم یک نکته اساسی را عرض بکنم که بعضاً سؤال آن در ذهن نوجوانهای خودمان هم ممکن است پیش بیاید که حالا اشخاصی هستند بزرگانی از معصومین و ائمه اطهارسلامالله علیهم اجمعین گرفته تا بزرگان دیگری مثل مراجع تقلید و مثل مقام رهبری حضرت امامرضوانالله علیه، خب کارهای خوبی کردند و محترم هستند و ما هم باید احترامشان بگذاریم اما اینکه یک چنین حرکتهایی انجام بپذیرد که مردم کار و زندگیشان را تعطیل کنند، با پای پیاده فرسخهای طولانی راهها و سختیها را تحمل کنند، بعد سینه بزنند، اظهار تأسف بکنند اشک بریزند، بیایند آن جا به امام متوسل بشوند و حاجاتشان را بخواهند که امام برایشان دعا کند، آیا اینها با روح اسلام میسازد؟! ممکن است کسانی تحت تأثیر چنین تبلیغاتی که دائماً این سایتها و رسانههای الحادی و انحرافی پخش میکنند واقع بشوند و این سؤال به ذهنشان بیاید که دیگر چه خبر است؟! کمی بالاتر هم پا گذاشتند و گفتند خب امام حسین هم یک روزی برای گرفتن حقی و مبارزه با ظلم و این حرفها قیام کرد، خیلی خوب، ما هم احترام میگذاریم و دوستش هم میداریم اما دیگر اینکه این بساط عاشورا و اربعین راه بیفتد و بعضیها هم دستههای سینهزنی و زنجیرزنی راه بیاندازند این کارها چیست؟! اینها یک نوع افراط است! یک نوع... حالا تعبیرات مختلفی میکنند. بههرحال این سؤال در ذهنش هست که این یعنی چه و اینها برای چیست؟
در پاسخ به این پرسش ابتدا باید به دو نکته توجه کرد. اول اینکه این عالم هستی به گونهای است که اگر چیزی مظهر چیز دیگری شد مرتبهای از ارزش آن را پیدا میکند. صرفنظر از مسائل فلسفی، عرفانی، دینی و این حرفها یک چیزهایی است که همه مردم انجام میدهند؛ شما عکس یک شخصی را ببینید، اگر عکس یک آدمی باشد که خدمتگزار بوده، برای مردم زحمت کشیده، فداکاری کرده و خدمت کرده، عکس او را هم دوست میدارید، میبوسید و در بغلتان میگذارید. اگر عکس شمری، یزیدی، رضاخانی یا صدامی را ببینید میخواهید آن را پاره کنید و بسوزانید، چرا؟ خب عکس، کاغذ است، چه گناهی کرده؟ کاغذ ازآنجاکه کاغذ است و نقشی روی آن بسته یا چیزی چاپ شده که گناهی ندارد که آن را بسوزانند کما اینکه ارزشی هم ندارد که آدم آن را ببوسد و در بغلش بگذارد و اگر گم بشود انگار یک عزیزی را از دست داده، چرا؟ همه انسانها چنین احساسی را دارند و اختصاص به ما ایرانیها و یا ما مسلمانها و یا شیعهها ندارد، هر آدمیزادی این احساس را دارد. این به خاطر این است که این عکس، مظهر آن شخص است. اگر آن شخص ارزش مثبت داشته این عکس دارد آن ارزش را نشان میدهد. اگر آدم جنایتکاری بوده این عکس دارد جنایت او را نشان میدهد.
کسانی که دارای احساس پاک و دل نورانی هستند آن را درک میکنند اما کسانی که آلوده به گناه هستند و دلهای با قساوت دارند از درک آن عاجز هستند و گاهی قضاوت منفی هم میکنند. شما میدانید که یک فرقه گمراهی به نام اسلام هستند که رفتن به زیارت ائمه اطهار یا بزرگان را بدعت میدانند و حتی این را موجب کفر میدانند، حتی بعضیهایشان این کفر را هم مجوز قتل و هم مجوز تجاوز به نوامیسشان میدانند. این فرقههایی که امروز در دنیا به نام داعش و امثال اینها این فعالیتهای چندشآور را انجام میدهند و آبروی اسلام و انسانیت را میریزند همه از این نوع مطالب و افکار و انحرافات، آلوده هستند. چشم دیدن نور حقیقت را ندارند و به جای اینکه ارزش احترام به اولیای خدا و خدمتگزاران دین را بدانند این را بدعت و گناه تلقی میکنند و حتی گاهی مجوز قتل صادر میکنند. به این مناسبت من خواستم یک نکته اساسی را عرض بکنم که بعضاً سؤال آن در ذهن نوجوانهای خودمان هم ممکن است پیش بیاید که حالا اشخاصی هستند بزرگانی از معصومین و ائمه اطهارسلامالله علیهم اجمعین گرفته تا بزرگان دیگری مثل مراجع تقلید و مثل مقام رهبری حضرت امامرضوانالله علیه، خب کارهای خوبی کردند و محترم هستند و ما هم باید احترامشان بگذاریم اما اینکه یک چنین حرکتهایی انجام بپذیرد که مردم کار و زندگیشان را تعطیل کنند، با پای پیاده فرسخهای طولانی راهها و سختیها را تحمل کنند، بعد سینه بزنند، اظهار تأسف بکنند اشک بریزند، بیایند آن جا به امام متوسل بشوند و حاجاتشان را بخواهند که امام برایشان دعا کند، آیا اینها با روح اسلام میسازد؟! ممکن است کسانی تحت تأثیر چنین تبلیغاتی که دائماً این سایتها و رسانههای الحادی و انحرافی پخش میکنند واقع بشوند و این سؤال به ذهنشان بیاید که دیگر چه خبر است؟! کمی بالاتر هم پا گذاشتند و گفتند خب امام حسین هم یک روزی برای گرفتن حقی و مبارزه با ظلم و این حرفها قیام کرد، خیلی خوب، ما هم احترام میگذاریم و دوستش هم میداریم اما دیگر اینکه این بساط عاشورا و اربعین راه بیفتد و بعضیها هم دستههای سینهزنی و زنجیرزنی راه بیاندازند این کارها چیست؟! اینها یک نوع افراط است! یک نوع... حالا تعبیرات مختلفی میکنند. بههرحال این سؤال در ذهنش هست که این یعنی چه و اینها برای چیست؟
در پاسخ به این پرسش ابتدا باید به دو نکته توجه کرد. اول اینکه این عالم هستی به گونهای است که اگر چیزی مظهر چیز دیگری شد مرتبهای از ارزش آن را پیدا میکند. صرفنظر از مسائل فلسفی، عرفانی، دینی و این حرفها یک چیزهایی است که همه مردم انجام میدهند؛ شما عکس یک شخصی را ببینید، اگر عکس یک آدمی باشد که خدمتگزار بوده، برای مردم زحمت کشیده، فداکاری کرده و خدمت کرده، عکس او را هم دوست میدارید، میبوسید و در بغلتان میگذارید. اگر عکس شمری، یزیدی، رضاخانی یا صدامی را ببینید میخواهید آن را پاره کنید و بسوزانید، چرا؟ خب عکس، کاغذ است، چه گناهی کرده؟ کاغذ ازآنجاکه کاغذ است و نقشی روی آن بسته یا چیزی چاپ شده که گناهی ندارد که آن را بسوزانند کما اینکه ارزشی هم ندارد که آدم آن را ببوسد و در بغلش بگذارد و اگر گم بشود انگار یک عزیزی را از دست داده، چرا؟ همه انسانها چنین احساسی را دارند و اختصاص به ما ایرانیها و یا ما مسلمانها و یا شیعهها ندارد، هر آدمیزادی این احساس را دارد. این به خاطر این است که این عکس، مظهر آن شخص است. اگر آن شخص ارزش مثبت داشته این عکس دارد آن ارزش را نشان میدهد. اگر آدم جنایتکاری بوده این عکس دارد جنایت او را نشان میدهد.
تاکنون نظری ثبت نشده است