- 334
- 1000
- 1000
- 1000
لذت مناجات(شرح مناجات خمس عشر)، جلسه بیست و چهارم
سخنرانی آیت الله محمدتقی مصباح یزدی با موضوع «لذت مناجات»، جلسه بیست و چهارم، سال 1386
در مناجاتهای خمسه عشر، بعد از مناجات راغبین مناجات شاکرین است. «شکر»؛ از واژههایی است که در همهی زبانها به عنوان یک واژهی زیبا و دلپسند، خودش و معادلهایش به کار میرود. امروز در ادبیات عرفی همهی جوامع لفظ متشکرم، سپاسگزارم و... یک لفظ کاملاً رایجی است و نشانهی ادب تلقی میشود. ولی ورای این ادب که ناشی از نوعی قرارداد اجتماعی است، یک ارزش اخلاقی هم نهفته است که باز تقریباً همهی جوامع انسانی به این ارزشها باور دارند. ما یک سلسله ارزشهایی داریم که برخاستهی از دین و اعتقادات دینی است. ولی یک سلسله ارزشهایی است که بی دینها هم باور دارند و به آن احترام میگذارند و رعایت آن را ارج میگذارند، مثل راستگویی، وفای به عهد، امانت داری.
حالا این ارزش از کجا پیدا میشود و اعتبارش چیست، بحثی است که باید در فلسفهی اخلاق بررسی شود. کسانی معتقدند اینها از قراردادهای بین عقلاست، چیزی که همهی عقلا قبول دارند. در منطق میخوانیم اینها از آرای محموده است. مثال میزنند به حسن عدل و حسن صدق و به دنبالش میگویند این آرای محموده در جدل استفاده میشود. و چون اینها اعتباریات است، در برهان استفاده نمیشود. بعضیها هم گفتهاند که اینها یک قیود خفیهای دارد که اگر با آن قیودش به کار برود برهانی است، اما وقتی بدون حیثیت تقییدیه در نظر گرفته میشود جزء آرای محموده است. ولی در اینکه همهی ملل و جوامع در طول زمانهای مختلف به این ارزش دلبستگی داشتهاند و به یک معنا این یک امر فطری است، اختلاف زیادی نیست. البته اینجا غیر از فطریاتی است که در منطق میگوییم.
انسان خودش هم میتواند تجربه کند که اگر کسی خدمتی برای انسان کرد، انسان از خدمت او شاد میشود و خودش را در مقابل او مانند یک بدهکار میبیند و کمترین وظیفهاش این است که به زبان بگوید متشکرم. اگر این کار را نکند عموم مردم میگویند بیادب است. میگویند دور از فرهنگ است، ارزشهای اخلاقی سرش نمیشود. یا کمی جسورانهتر میگویند دور از انسانیت است، این قدر به ایشان خدمت کردیم یک دست مریزاد هم نگفتند! ولی انسان حس میکند مسأله عمیقتر از اینهاست.
در مناجاتهای خمسه عشر، بعد از مناجات راغبین مناجات شاکرین است. «شکر»؛ از واژههایی است که در همهی زبانها به عنوان یک واژهی زیبا و دلپسند، خودش و معادلهایش به کار میرود. امروز در ادبیات عرفی همهی جوامع لفظ متشکرم، سپاسگزارم و... یک لفظ کاملاً رایجی است و نشانهی ادب تلقی میشود. ولی ورای این ادب که ناشی از نوعی قرارداد اجتماعی است، یک ارزش اخلاقی هم نهفته است که باز تقریباً همهی جوامع انسانی به این ارزشها باور دارند. ما یک سلسله ارزشهایی داریم که برخاستهی از دین و اعتقادات دینی است. ولی یک سلسله ارزشهایی است که بی دینها هم باور دارند و به آن احترام میگذارند و رعایت آن را ارج میگذارند، مثل راستگویی، وفای به عهد، امانت داری.
حالا این ارزش از کجا پیدا میشود و اعتبارش چیست، بحثی است که باید در فلسفهی اخلاق بررسی شود. کسانی معتقدند اینها از قراردادهای بین عقلاست، چیزی که همهی عقلا قبول دارند. در منطق میخوانیم اینها از آرای محموده است. مثال میزنند به حسن عدل و حسن صدق و به دنبالش میگویند این آرای محموده در جدل استفاده میشود. و چون اینها اعتباریات است، در برهان استفاده نمیشود. بعضیها هم گفتهاند که اینها یک قیود خفیهای دارد که اگر با آن قیودش به کار برود برهانی است، اما وقتی بدون حیثیت تقییدیه در نظر گرفته میشود جزء آرای محموده است. ولی در اینکه همهی ملل و جوامع در طول زمانهای مختلف به این ارزش دلبستگی داشتهاند و به یک معنا این یک امر فطری است، اختلاف زیادی نیست. البته اینجا غیر از فطریاتی است که در منطق میگوییم.
انسان خودش هم میتواند تجربه کند که اگر کسی خدمتی برای انسان کرد، انسان از خدمت او شاد میشود و خودش را در مقابل او مانند یک بدهکار میبیند و کمترین وظیفهاش این است که به زبان بگوید متشکرم. اگر این کار را نکند عموم مردم میگویند بیادب است. میگویند دور از فرهنگ است، ارزشهای اخلاقی سرش نمیشود. یا کمی جسورانهتر میگویند دور از انسانیت است، این قدر به ایشان خدمت کردیم یک دست مریزاد هم نگفتند! ولی انسان حس میکند مسأله عمیقتر از اینهاست.
تاکنون نظری ثبت نشده است