- 754
- 1000
- 1000
- 1000
دین داری فردی، لازمه نقش آفرینی اجتماعی، جلسه دوم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «دین داری فردی، لازمه نقش آفرینی اجتماعی»، جلسه دوم، سال 1402
با یک نگاهِ آسیبشناسانه، ما در رفتار دینی خودمان در جامعه دو افراط و تفریط میبینیم. خیلی جاها لازم است که راجع به آن تفریط سخن گفته بشود.
آن تفریط این است که ما اسلام را تقلیل بدهیم و فقط در بعضی از فروع فرعی منحصر کنیم، دغدغههای اسلام را فقط به گوشهای از احکام فرعی تقلیل بدهیم، طبعاً دشمنان دین هم از این کار خیلی خوشحال خواهند شد، کما اینکه استقبال هم شده است، میشده است و خواهد شد. بعضی از داعیهداران این نوع نگاه مورد استقبال و توجّه و تکریمِ دشمنان دین و ستمگران واقع میشوند.
نه اینکه الآن اینطوری باشد، قبلاً هم بوده است؛ همان زمانی اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین را در فشار شدید قرار میدادند، بعضی از فرزندان اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین و امامزادگان را تکریم میکردند و پُست میدادند و تجلیل میکردند و تریبون میدادند، مانند «زید بن حسن» و «حسن بن زید بن حسن»، که این «حسن بن زید بن حسن» از طرف دستگاههای طاغوتِ آن زمان امیرِ مدینه شد، برای اینکه بگویند ما با اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین مشکل نداریم، ما با جعفر بن محمد مشکل داریم!
کما اینکه امروز هم در این زمینه مثالهایی هست، بعضی از دشمنان دین میگویند ما با اسلام و علما مشکلی نداریم، برای همین ممکن است یک کسی را تکریم کنند. حتّی شاه هم این کار را میکرد، بعد از آقای بروجردی رضوان الله تعالی علیه در گفتنِ تسلیت، سعی کرده بود. البته نمیخواهم به آن بزرگان جسارت کنم. سعی کرده بود با ظاهرِ تکریمِ یک عالم، عالمِ دیگری را حذف کند.
چه بسا باید در بیشتر جاها هم راجع به این تفریط صحبت کرد، منتها چون باید بیانِ مسئله متناسب با حال و مقام باشد، من این قسمت از بحث را در اینجا بیان نمیکنم، چون بین بنده و مخاطبین بنده در اینجا، در اینکه این تفریط هست، اتفاق نظر وجود دارد، و اتفاقاً در اینجا زیاد راجع به این موضوعات صحبت میشود.
یک جنبهی افراط هم دارد که بنده شاید بخاطر مسائل فردی و شخصی با این مشکل جدّی مواجه شدهام، روی این موضوع هم فکر کردهام که چرا چنین شده است، به نظر بنده رسیده است که این از مشکلات ما در جامعه است. اگر بخواهم واقع را هم بگویم این است که این آسیبشناسی کمی آسانتر هم هست، دردسرها و حواشی کمتری هم دارد.
جنبهی افراط این است که بدونِ درنظر گرفتنِ بعضی از ابعادِ مهم دین، اسلام را به رویکردهای سیاسی و اجتماعی تقلیل بدهیم.
اگر به بنده بگویند که عاملِ مانعِ بعضی از پیروزیهای عظیم و چشمگیر و اتفاقات مهم، حتّی این اتفاق اخیر… که ان شاء الله خدای متعال مردم غزّه را بر این صهیونیستها چنان پیروز کند که لازم نباشد برادرهای بزرگترِ او وارد عرصه بشوند. چرا این موضوع به اندازهای که باید، و اندازهای که ما توقع داشتیم، همدلی ایجاد میکرد؟
با یک نگاهِ آسیبشناسانه، ما در رفتار دینی خودمان در جامعه دو افراط و تفریط میبینیم. خیلی جاها لازم است که راجع به آن تفریط سخن گفته بشود.
آن تفریط این است که ما اسلام را تقلیل بدهیم و فقط در بعضی از فروع فرعی منحصر کنیم، دغدغههای اسلام را فقط به گوشهای از احکام فرعی تقلیل بدهیم، طبعاً دشمنان دین هم از این کار خیلی خوشحال خواهند شد، کما اینکه استقبال هم شده است، میشده است و خواهد شد. بعضی از داعیهداران این نوع نگاه مورد استقبال و توجّه و تکریمِ دشمنان دین و ستمگران واقع میشوند.
نه اینکه الآن اینطوری باشد، قبلاً هم بوده است؛ همان زمانی اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین را در فشار شدید قرار میدادند، بعضی از فرزندان اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین و امامزادگان را تکریم میکردند و پُست میدادند و تجلیل میکردند و تریبون میدادند، مانند «زید بن حسن» و «حسن بن زید بن حسن»، که این «حسن بن زید بن حسن» از طرف دستگاههای طاغوتِ آن زمان امیرِ مدینه شد، برای اینکه بگویند ما با اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین مشکل نداریم، ما با جعفر بن محمد مشکل داریم!
کما اینکه امروز هم در این زمینه مثالهایی هست، بعضی از دشمنان دین میگویند ما با اسلام و علما مشکلی نداریم، برای همین ممکن است یک کسی را تکریم کنند. حتّی شاه هم این کار را میکرد، بعد از آقای بروجردی رضوان الله تعالی علیه در گفتنِ تسلیت، سعی کرده بود. البته نمیخواهم به آن بزرگان جسارت کنم. سعی کرده بود با ظاهرِ تکریمِ یک عالم، عالمِ دیگری را حذف کند.
چه بسا باید در بیشتر جاها هم راجع به این تفریط صحبت کرد، منتها چون باید بیانِ مسئله متناسب با حال و مقام باشد، من این قسمت از بحث را در اینجا بیان نمیکنم، چون بین بنده و مخاطبین بنده در اینجا، در اینکه این تفریط هست، اتفاق نظر وجود دارد، و اتفاقاً در اینجا زیاد راجع به این موضوعات صحبت میشود.
یک جنبهی افراط هم دارد که بنده شاید بخاطر مسائل فردی و شخصی با این مشکل جدّی مواجه شدهام، روی این موضوع هم فکر کردهام که چرا چنین شده است، به نظر بنده رسیده است که این از مشکلات ما در جامعه است. اگر بخواهم واقع را هم بگویم این است که این آسیبشناسی کمی آسانتر هم هست، دردسرها و حواشی کمتری هم دارد.
جنبهی افراط این است که بدونِ درنظر گرفتنِ بعضی از ابعادِ مهم دین، اسلام را به رویکردهای سیاسی و اجتماعی تقلیل بدهیم.
اگر به بنده بگویند که عاملِ مانعِ بعضی از پیروزیهای عظیم و چشمگیر و اتفاقات مهم، حتّی این اتفاق اخیر… که ان شاء الله خدای متعال مردم غزّه را بر این صهیونیستها چنان پیروز کند که لازم نباشد برادرهای بزرگترِ او وارد عرصه بشوند. چرا این موضوع به اندازهای که باید، و اندازهای که ما توقع داشتیم، همدلی ایجاد میکرد؟
کاربر مهمان
کاربر مهمان