- 1793
- 1000
- 1000
- 1000
سیر تکوّن عقاید شیعه، جلسه ششم
سخنرانی از حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «سیر تکوّن عقاید شیعه»، جلسه ششم، سال 1401
عنوان بحث ما «سیر تکوّن عقاید امامیه» یا «سیر تکوّن عقاید اسلامی» است. اگر امامیه عقیدهای بجز اسلام بود که دیگر اصلاً به درد نمیخورد.
اولین و اساسیترین بحثی که جامعه اسلامی را دو جزب و دو جریان کرد «نگاه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم» بود که عناوین و حیثیات و وجوهی و جهاتی از آنها را عرض کردیم.
مدام به این موضوع پرداختیم که نگاه به اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم به طبع پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دو گروه شدند.
نگاه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در زمان خودِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، آیات و روایات و تاریخ نشان میدهد که دو نگاه و جبهه وجود داشت، که شهوت و انفعال و غضب و رضای حضرت چقدر معصوم و عالمانه هست یا نیست، رأس یک گروه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هستند و رأی گروه دیگر هم منافقین هستند، اما همهی گروه دوم منافق نیستند، در بین آنها مسلمان هم هست، ایمان آورنده هم هست، ولی شل دین و تحت تأثیر هستند.
ما فعلاً به جهت نفاق کار نداشتیم، دو طرف طیف داشتند و نگاهها متفاوت بود.
اختلاف بر سرِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در زمان خودِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم رخ داد، اختلاف بر سر اینکه «اصحاب چگونه هستند؟» زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم رخ نداد!
دو نگاه و دو گروه نسبت به اصحاب بود، یک گروه میگفتند کسانی اصحاب هستند که اوصافی دارند، خدماتی دارند، و مادامی که این اوصاف را دارند «لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ»، آیا خدای متعال از مؤمنین راضی شد و دیگر ضمانتنامهی دائمی دارند؟ نه!
گروه اول که رأس آنها امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بودند به اوصاف آنها توجّه داشتند. قرآن کریم در مورد اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نفرموده است هر کسی ایمان آورد دیگر از پل گذشته است و او را رها کنید، نه! مادامی که «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ» ایمان میآورد و شک نمیکند و و با اموال و جان خود در راه خدا مجاهدت میکند.
در گروه اول میگفتند اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم کسانی هستند که آن اوصاف قرآنی را دارند، مادامی که دارند فدای آنها بشویم؛ قرآن کریم میفرماید اصلاً کسی با آنها قابل مقایسه و مساوی نیست. چه کسانی؟ کسانی که قبل از فتح، که ظاهراً یعنی حدیبیه، ایمان آوردند و جهاد کردند و پول دادند، آن زمانی که طمع کمتر بود پای دین ایستادند، اینها بر گردن همهی ما حق دارند، آنهایی که پای کار بودند.
گروه دوم میگفتند: اگر کسی گفت «من ایمان آوردم» دیگر صحابه است و هر کاری کند اشکال ندارد!
حال سؤال اینجاست که آیا این اختلاف و این تفاوت برای زمانِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود؟ نه! این اختلاف برای زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نبود.
این نگاه چه زمانی بوجود آمده است؟ این در دورههای بعدی بوجود آمده است.
الآن در بین کسانی که تاریخ مذهب و اندیشه مینویسند بحثی هست که آیا تشیّع امروز ما همان تشیّعِ زمان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و امام صادق صلوات الله علیه است یا بعداً چیز جدیدی شده است؟
برای ما مهم این است که همان باشد، اصلاً برای همین هم این شیوهی بحث را انتخاب کردیم که یک بحث اعتقادی را در بستر تاریخ میبریم که ببینیم چه زمانی بوجود آمده است؟ اگر اعتقادی بعداً بوجود آمده باشد که اصلاً به درد نمیخورد، برای همین تکوّن عقیده مهم است، چه زمانی بوده است؟ آیا زمان معصوم شکل گرفته است یا بعداً؟
عنوان بحث ما «سیر تکوّن عقاید امامیه» یا «سیر تکوّن عقاید اسلامی» است. اگر امامیه عقیدهای بجز اسلام بود که دیگر اصلاً به درد نمیخورد.
اولین و اساسیترین بحثی که جامعه اسلامی را دو جزب و دو جریان کرد «نگاه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم» بود که عناوین و حیثیات و وجوهی و جهاتی از آنها را عرض کردیم.
مدام به این موضوع پرداختیم که نگاه به اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هم به طبع پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دو گروه شدند.
نگاه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در زمان خودِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، آیات و روایات و تاریخ نشان میدهد که دو نگاه و جبهه وجود داشت، که شهوت و انفعال و غضب و رضای حضرت چقدر معصوم و عالمانه هست یا نیست، رأس یک گروه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه هستند و رأی گروه دیگر هم منافقین هستند، اما همهی گروه دوم منافق نیستند، در بین آنها مسلمان هم هست، ایمان آورنده هم هست، ولی شل دین و تحت تأثیر هستند.
ما فعلاً به جهت نفاق کار نداشتیم، دو طرف طیف داشتند و نگاهها متفاوت بود.
اختلاف بر سرِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در زمان خودِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم رخ داد، اختلاف بر سر اینکه «اصحاب چگونه هستند؟» زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم رخ نداد!
دو نگاه و دو گروه نسبت به اصحاب بود، یک گروه میگفتند کسانی اصحاب هستند که اوصافی دارند، خدماتی دارند، و مادامی که این اوصاف را دارند «لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ»، آیا خدای متعال از مؤمنین راضی شد و دیگر ضمانتنامهی دائمی دارند؟ نه!
گروه اول که رأس آنها امیرالمؤمنین صلوات الله علیه بودند به اوصاف آنها توجّه داشتند. قرآن کریم در مورد اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نفرموده است هر کسی ایمان آورد دیگر از پل گذشته است و او را رها کنید، نه! مادامی که «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولَئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ» ایمان میآورد و شک نمیکند و و با اموال و جان خود در راه خدا مجاهدت میکند.
در گروه اول میگفتند اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم کسانی هستند که آن اوصاف قرآنی را دارند، مادامی که دارند فدای آنها بشویم؛ قرآن کریم میفرماید اصلاً کسی با آنها قابل مقایسه و مساوی نیست. چه کسانی؟ کسانی که قبل از فتح، که ظاهراً یعنی حدیبیه، ایمان آوردند و جهاد کردند و پول دادند، آن زمانی که طمع کمتر بود پای دین ایستادند، اینها بر گردن همهی ما حق دارند، آنهایی که پای کار بودند.
گروه دوم میگفتند: اگر کسی گفت «من ایمان آوردم» دیگر صحابه است و هر کاری کند اشکال ندارد!
حال سؤال اینجاست که آیا این اختلاف و این تفاوت برای زمانِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود؟ نه! این اختلاف برای زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نبود.
این نگاه چه زمانی بوجود آمده است؟ این در دورههای بعدی بوجود آمده است.
الآن در بین کسانی که تاریخ مذهب و اندیشه مینویسند بحثی هست که آیا تشیّع امروز ما همان تشیّعِ زمان امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و امام صادق صلوات الله علیه است یا بعداً چیز جدیدی شده است؟
برای ما مهم این است که همان باشد، اصلاً برای همین هم این شیوهی بحث را انتخاب کردیم که یک بحث اعتقادی را در بستر تاریخ میبریم که ببینیم چه زمانی بوجود آمده است؟ اگر اعتقادی بعداً بوجود آمده باشد که اصلاً به درد نمیخورد، برای همین تکوّن عقیده مهم است، چه زمانی بوده است؟ آیا زمان معصوم شکل گرفته است یا بعداً؟
کاربر مهمان