- 176
- 1000
- 1000
- 1000
اهمیت کار در اسلام، جلسه اول
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع «اهمیت کار در اسلام»، جلسه اول؛ برکات انجام کار، سال 1396
ما حدود 12 میلیون بچه مدرسهای داریم که پی در پی تعطیل هستند. اگر از هر ده نفری، یک نفر به حرف من گوش بدهد، 12 میلیون میشود یک میلیون و دویست هزار نفر. دو هزار نفر بچه مدرسهای، پنج میلیون هم دانشجو، 17 میلیون، یک میلیون هم معلم داریم هجده میلیون. یعنی هجده میلیون فرهنگی داریم. من اساتید دانشگاه و طلبهها را حساب نکردم. چند ماه فرصت داریم. یعنی الآن یک ماه از تابستان هم رفته باشد، یعنی 19 میلیون دو ماه چقدر میشود؟ مقام معظم رهبری امسال در سخنرانی مشهد و عید نوروز فرمودند: کار ده خیر و برکت دارد. من بحث ایشان را گوش دادم، خودم هم یک چیزهایی اضافه کردم و تا 27 مورد را یادداشت کردم که در مورد برکت کار بگویم. الآن اگر به من بگویند: مشکل مملکت ما چیست؟ میگویم: کار کردن بد شده است. کارگری و کار افتخار نیست. مثلاً دختری میگوید: اگر من در خانه کار کنم در شأن من نیست، چون من فوق لیسانس هستم و دیگر نباید در خانه کار کنم. دیگر نباید گلدوزی کنم. کار ننگ شده است و این یک سرطان اخلاقی است.
کارگر باید غرور داشته باشد و افتخار کند که کار میکند. البته این کلمه به این معنا نیست که ما یک چیزی بفهمیم که بالاتر از بزرگها باشند، این رسم است. ما در حوزه درس میخوانیم حرف را از استاد یاد میگیریم و یک چیزی هم اضافه میگوییم و باعث میشد طلبه رشد کند. یکوقتی در ماشین نشسته بودم خدمت شهید مطهری بودم. گفتم: شما در کتاب «امدادهای غیبی» فرمودی علامت سقوط جامعه چهار تا است. ما چهار مورد شما را گوش دادم، گفتم: چه کسی گفته چهار تا؟ خودم فکر کردم تا دوازده مورد آوردم. من در ماشین که نشسته بودم برای ایشان خواندم. چند مورد را پسندید و گفت: خوب است. یعنی هیچوقت قفل نشوید که این بایدها را میگوییم. از افتخارات شیعه این است که فقه ما باز است و بن بست ندارد، نمیگوییم: حتماً باید از ابوحنیفه بگیری، یا از مالک یا از شافعی. چه کسی گفته: چهار تا؟ ممکن است یکوقت آدمهایی باشند از آنها باسوادتر باشند. برای اهلبیت ما دلیل قرآنی و روایی داریم، از شیعه و سنی که اهلبیت از همه برتر هستند. بعد از اهلبیت فقه باز است.
بسم الله الرحمن الرحیم، 1- کار خود انسان را مشغول میکند. این خودش یک برکت است. ما در تهران، یکوقت شهرداری یک کسی را آورده بود. میگفت: این پزشک است، بیمار روانی است. میگفت: چهارده هزار نفر پیرزن و پیرمرد در تهران داریم که افسردگی دارند، بخاطر اینکه کسی نیست با اینها حرف بزند. همین که انسان دستش به کاری مشغول باشد.
یک کسی چاه میکند، گفتند: اینجا آب ندارد. گفت: برای صاحبش آب ندارد، برای من نان دارد. من میکَنم پولش را میگیرم. اشتغال برای خود.
2- کار نشاط میآورد. آدم بیکار افسرده است. احساس میکند عمرش تلف شده است. آیت الله مشکینی میگفت: روزی آمد غذا بخورد، آمد سر سفره دید سفره پهن است و غذا آماده نیست. بلند شد گفت: الله اکبر! خانمش گفت: نماز نخواندی؟ گفت: خواندم ولی دیدم دو دقیقه از عمرم تلف میشود. دو رکعت نماز میخوانم. کتابی داریم به نام «پنج دقیقههای قبل از غذا» نوشته من هروقت رفتم دیدم غذا آماده نیست، همانجا از این کتابهای جیبی داشتم مطالعه کردم و تمام نکاتی که از این پنج دقیقهها بدست آوردم را به هم چسباندم.
آرایشگاهی آمد ریشهای حضرت را اصلاح کند. لب حضرت تکان میخورد. گفت: یا علی لب را نگهدار، موی روی لب را قیچی کنم. فرمود: اگر لب را نگهدارم، چهار سبحان الله عقب میافتم! از حضرت پرسیدند: بار شتر چیست؟ نفرمود: صد هزار هسته خرما! فرمود: صد هزار درخت خرما! یعنی نگاه حضرت این بود که هر هسته میتواند یک درخت باشد. روایت داریم بچهها را بچه نبینید، اینها مردم آینده هستند. به بچه به عنوان مرد آینده نگاه کنید نه بچه امروز.
ما حدود 12 میلیون بچه مدرسهای داریم که پی در پی تعطیل هستند. اگر از هر ده نفری، یک نفر به حرف من گوش بدهد، 12 میلیون میشود یک میلیون و دویست هزار نفر. دو هزار نفر بچه مدرسهای، پنج میلیون هم دانشجو، 17 میلیون، یک میلیون هم معلم داریم هجده میلیون. یعنی هجده میلیون فرهنگی داریم. من اساتید دانشگاه و طلبهها را حساب نکردم. چند ماه فرصت داریم. یعنی الآن یک ماه از تابستان هم رفته باشد، یعنی 19 میلیون دو ماه چقدر میشود؟ مقام معظم رهبری امسال در سخنرانی مشهد و عید نوروز فرمودند: کار ده خیر و برکت دارد. من بحث ایشان را گوش دادم، خودم هم یک چیزهایی اضافه کردم و تا 27 مورد را یادداشت کردم که در مورد برکت کار بگویم. الآن اگر به من بگویند: مشکل مملکت ما چیست؟ میگویم: کار کردن بد شده است. کارگری و کار افتخار نیست. مثلاً دختری میگوید: اگر من در خانه کار کنم در شأن من نیست، چون من فوق لیسانس هستم و دیگر نباید در خانه کار کنم. دیگر نباید گلدوزی کنم. کار ننگ شده است و این یک سرطان اخلاقی است.
کارگر باید غرور داشته باشد و افتخار کند که کار میکند. البته این کلمه به این معنا نیست که ما یک چیزی بفهمیم که بالاتر از بزرگها باشند، این رسم است. ما در حوزه درس میخوانیم حرف را از استاد یاد میگیریم و یک چیزی هم اضافه میگوییم و باعث میشد طلبه رشد کند. یکوقتی در ماشین نشسته بودم خدمت شهید مطهری بودم. گفتم: شما در کتاب «امدادهای غیبی» فرمودی علامت سقوط جامعه چهار تا است. ما چهار مورد شما را گوش دادم، گفتم: چه کسی گفته چهار تا؟ خودم فکر کردم تا دوازده مورد آوردم. من در ماشین که نشسته بودم برای ایشان خواندم. چند مورد را پسندید و گفت: خوب است. یعنی هیچوقت قفل نشوید که این بایدها را میگوییم. از افتخارات شیعه این است که فقه ما باز است و بن بست ندارد، نمیگوییم: حتماً باید از ابوحنیفه بگیری، یا از مالک یا از شافعی. چه کسی گفته: چهار تا؟ ممکن است یکوقت آدمهایی باشند از آنها باسوادتر باشند. برای اهلبیت ما دلیل قرآنی و روایی داریم، از شیعه و سنی که اهلبیت از همه برتر هستند. بعد از اهلبیت فقه باز است.
بسم الله الرحمن الرحیم، 1- کار خود انسان را مشغول میکند. این خودش یک برکت است. ما در تهران، یکوقت شهرداری یک کسی را آورده بود. میگفت: این پزشک است، بیمار روانی است. میگفت: چهارده هزار نفر پیرزن و پیرمرد در تهران داریم که افسردگی دارند، بخاطر اینکه کسی نیست با اینها حرف بزند. همین که انسان دستش به کاری مشغول باشد.
یک کسی چاه میکند، گفتند: اینجا آب ندارد. گفت: برای صاحبش آب ندارد، برای من نان دارد. من میکَنم پولش را میگیرم. اشتغال برای خود.
2- کار نشاط میآورد. آدم بیکار افسرده است. احساس میکند عمرش تلف شده است. آیت الله مشکینی میگفت: روزی آمد غذا بخورد، آمد سر سفره دید سفره پهن است و غذا آماده نیست. بلند شد گفت: الله اکبر! خانمش گفت: نماز نخواندی؟ گفت: خواندم ولی دیدم دو دقیقه از عمرم تلف میشود. دو رکعت نماز میخوانم. کتابی داریم به نام «پنج دقیقههای قبل از غذا» نوشته من هروقت رفتم دیدم غذا آماده نیست، همانجا از این کتابهای جیبی داشتم مطالعه کردم و تمام نکاتی که از این پنج دقیقهها بدست آوردم را به هم چسباندم.
آرایشگاهی آمد ریشهای حضرت را اصلاح کند. لب حضرت تکان میخورد. گفت: یا علی لب را نگهدار، موی روی لب را قیچی کنم. فرمود: اگر لب را نگهدارم، چهار سبحان الله عقب میافتم! از حضرت پرسیدند: بار شتر چیست؟ نفرمود: صد هزار هسته خرما! فرمود: صد هزار درخت خرما! یعنی نگاه حضرت این بود که هر هسته میتواند یک درخت باشد. روایت داریم بچهها را بچه نبینید، اینها مردم آینده هستند. به بچه به عنوان مرد آینده نگاه کنید نه بچه امروز.
تاکنون نظری ثبت نشده است