- 80
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 13 سوره آلعمران _ بخش اول
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیه 13 سوره آلعمران _ بخش اول"
تبیین مراحل چندگانه وعدهٴ نصرت خدا به مسلمانان
مشخص کردن حد و مرز فئه قلیله طبق آیه شریفه
تشریح کردن انحا و اقسام امدادهای غیبی بر اساس سوره مبارکه «انفال»
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قَدْ کَانَ لَکُمْ آیَةٌ فِی فِئَتَیْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَأُخْرَی کَافِرَةٌ یَرَوْنَهُم مِثْلَیْهِمْ رَأْیَ الْعَیْنِ وَاللّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَن یَشَاءُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَةً لأُولِی الأَبْصَارِ ﴿13﴾
دعوت کردن آیه شریفه به اعجاز
این کریمه، صدر و ذیلش ما را به اعجاز دعوت میکند؛ هم در صدرش فرمود: ﴿قَدْ کَانَ لَکُمْ آیَةٌ﴾ هم در ذیلش فرمود: ﴿إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَةً لأُولِی الأَبْصَارِ﴾ زیرا مشتمل بر یک اعجاز غیبیِ غیر معهود است، گرچه معجزات، فراوان است ولی بعضی از اعجاز کمسابقه و کملاحقهاند یعنی خیلی کم اتفاق میافتند در بین خود معجزات برخی از معجزهها نادرةالوقوعاند مثل همین اعجاز، این مطلب اول.
تبیین مراحل چندگانه وعدهٴ نصرت خدا به مسلمانان
مطلب دوم این است که خدای سبحان وعده ظفر و پیروزی داده است و این وعده را در چند مرحله تبیین کرد. اولاً در سورهٴ «مجادله» آیه 21 فرمود: ﴿کَتَبَ اللَّهُ لأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِی﴾ این یک مطلب و این کریمه اطلاق دارد خواه رزمندههای اسلامی کمتر باشند، خواه برابر در هر دو حال پیروزند، اگر نیروی نظامی اسلام بیشتر از نیروی نظامی کفر باشد اینجا ظفر معجزه نیست یک امر عادی است، اگر عادی بود باید هیچکدام پیروز نشوند، اگر متعارف بود و برابر بود و اگر هم رقم نظامیهای اسلام کمتر بود نباید پیروز بشود، اگر در این حال پیروز شد، میشود معجزه ﴿کَتَبَ اللَّهُ لأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِی﴾. مرحله بعد همان آیهای است که قبلاً بحث شد در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» در جریان طالوت و جالوت آنجا ذیل آیه 249 اینچنین آمده است که ﴿کَمْ مِن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ﴾ این سخن اوحدی از اهل ایمان است و قرآن این سخن را هم امضا کرده است،ن گرچه مستقمیاً نظیر آیه سورهٴ «مجادله» نفرمود و این سخن، سخن خدا نیست ﴿کَمْ مِن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ﴾ اما خدا امضا کرد، چون سخن آن اوحدی از اهل ایمان است ﴿قَالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُم مُلاَقُوا اللّهِ کَمْ مِن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ﴾ و قرآن هم این را با صحّه و امضا نقل میکند، این دو مرحله.
مشخص کردن حد و مرز فئه قلیله طبق آیه شریفه
آنگاه این فئه قلیله را که بر فئه کثیره پیروز میشوند، تبیین میکند رقمش را مشخص میکند که تا چند برابر امکان ظفر هست. در سورهٴ مبارکهٴ «انفال» تا حدودی این رقم را مشخص فرمود؛ آیه 65 و 66 سورهٴ «انفال» فرمود: ﴿یَاأَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَی الْقِتَالِ﴾ چرا تحریض و تشویق کن، برای اینکه ﴿إِن یَکُن مِنکُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ یَغْلِبُوا مِاْئَتَیْنِ وَإِن یَکُن مِنکُمْ مِاْئَةٌ یَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَ یَفْقَهُونَ﴾ شما چون فقیهاید، آنها فقیه نیستند یک نفر بر ده برابر خود پیروز میشود، بیست سرباز اسلامی بر دویست سرباز کافر پیروز میشود، صد سرباز اسلامی بر دو هزار سرباز کافر پیروز میشود ﴿کَمْ مِن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ﴾.
خدای سبحان که اذن میدهد برای آن است که آنها فقیه نیستند و شما فقیهاید ﴿إِن یَکُن مِنکُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ﴾؛ ده سرباز صابر بر دویست سرباز کافر پیروز میشود و صد سرباز مسلمانِ صابر، بر هزار سرباز کافر پیروز میشود ﴿وَإِن یَکُن مِنکُمْ مِاْئَةٌ﴾ صد بر هزار و بیست بر دویست پیروز میشوند، آنگاه فرمود: ﴿الآنَ خَفَّفَ اللّهُ عَنکُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفاً فَإِن یَکُن مِنکُم مِائَةٌ صَابِرَةٌ یَغْلِبُوا مِائَتَینِ وَإِن یَکُن مِنکُمْ أَلْفٌ یَغْلِبُوا أَلْفَیْنِ بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ﴾ الآن چون آن قدرت روحی در شما نیست و ضعف شما محسوس است، یک برابر بر دو برابر پیروز میشوند یعنی اگر شما صد نفر باشید بر دویست نفر پیروز میشوید، قبلاً اگر صد نفر بودید بر هزار نفر پیروز میشدید و اگر هزار نفر باشید بر دو هزار نفر پیروز میشوید، قبلاً اگر هزار نفر بودید بر ده هزار نفر پیروز میشدید و مانند آن.
پرسش:...
پاسخ: مسائل مادی و غیر مادی را ربالعالمین دارد اداره میکند، مگر مسائل مادی منهای مسائل معنوی است. فرمود شما فقیهاید و آنها سفیهاند ﴿مَن یَرْغَبُ عَن مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ إِلاَّ مَن سَفِهَ نَفْسَهُ﴾ سفیه، مورد امداد الهی نیست و فقیه، مورد امداد الهی است.
پس فصل اول و دوم گذشت. فصل اول این بود که ذات اقدس الهی در سورهٴ «مجادله» و در سورهٴ «بقره» وعدهٴ نصرت داد، یک وقت فرمود: ﴿کَتَبَ اللَّهُ لأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِی﴾ یکی هم فرمود: ﴿کَمْ مِن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ﴾ اینها عصارهٴ فصل اول بحث. فصل دوم این بود که این فئهٴ کم که بر فئهٴ زیاد پیروز میشوند رقمش تا چه حد است فرمود تا ده برابر هست، حداقل تا دو برابر هست و مانند آن.
تشریح کردن انحا و اقسام امدادهای غیبی بر اساس سوره مبارکه «انفال»
فصل سوم بحث این است که چگونه گروه کم را بر گروه زیاد پیروز میکند، امدادهای غیبی از اینجا شروع میشود. در سورهٴ مبارکهٴ «انفال» که تقریباً میشود گفت بسیاری از مسائل رزمی در این سوره تأمین شده است، بخشی از امدادهای الهی را ذکر میکند که اینها یک مقدار امداد مادی است، یک مقدار امداد معنوی، گاهی نزول فرشتهها مایهٴ مدد است، گاهی ایجاد هراس و رُعب در دلهای دشمنها عامل پیروزی مسلمین است، گاهی ریزش باران وسیلهای است برای مسلمین به سود مسلمانها و علیه کافران، گاهی هم از باب تصرّف در چشم است که همین آیه محل بحث است. اینها انحا و اقسام گوناگون امداد الهی است که با این امدادها، قلیل بر کثیر پیروز میشود. در سورهٴ مبارکهٴ «انفال» آیه نُه به بعد مبسوطاً این دو، سه قسم را شرح میدهد فرمود: ﴿إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلاَئِکَةِ مُرْدِفِینَ﴾؛ ما هزار فرشتهٴ مُردف را به کمک شما فرستادیم. در بخش دیگر هم فرمود سه هزار مَلک را ما فرستادیم . اینکه فرمود هزار فرشته مُردف و در جای دیگر فرمود سه هزار فرشته اینها با هم سازگارند، برای اینکه اینجا نفرمود هزار فرشته، فرمود هزار فرشتهٴ مُردف یعنی هر فرشتهای ردیف دارد، حالا یک نفر را ردیف دارد یا دو نفر را ردیف دارد باید با آیه دیگر مشخص بشود، چون در آیه دیگر فرمود سه هزار فرشته را نشاندار ما فرستادیم میتوان استنباط کرد که این هزار فرشته مُردف هر کدام در ردیف خود، دو فرشته را به همراه دارند. اینکه فرمود: ﴿أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلاَئِکَةِ مُرْدِفِینَ﴾ با آن سه هزار فرشته هماهنگ خواهد شد.
نازل شدن نصرت الهی بر اساس حکمت الهی
بعد فرمود: ﴿وَمَا جَعَلَهُ اللّهُ إِلَّا بُشْرَی وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُکُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ﴾؛ این کار زمینه مژدهای برای شماست، قلب شما را آرام میکند و اصولاً کمک جز از نزد ذات اقدس الهی جای دیگر نیست، آنجاست و آنجا هم دسترس کسی نیست؛ هیچ جایی مبدأ نصرت نیست مگر خدا و خدا هم عزیز است در دسترس کسی نیست، خودش باید بدهد و حکیمانه هم توزیع میکند: ﴿وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ﴾ عزیز است که کسی دسترسی ندارد به او و حکیم است و حکیمانه نصرت را نازل میکند.
پرسش: ...
پاسخ: به هر حال این آیه محل بحث هم قابل تطبیق بر آن است که خطاب متوجه کافران باشد، هم شامل مؤمنین، به همه خطاب میکند که ﴿قَدْ کَانَ لَکُمْ آیَةٌ﴾؛ معجزهای است برای همه شما، هم مؤمنین باید بر ایمانشان با این اعجاز بیفزایند، هم کافران با مشاهده این اعجاز باید مؤمن بشوند، اگر اولیالأبصار باشند.
اشاره کردن آیه شریفه به امدادهای مادی
در آیه ده همین سورهٴ «انفال» آمده است که ﴿وَمَا جَعَلَهُ اللّهُ إِلَّا بُشْرَی وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُکُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ﴾ آنگاه [در آیه بعد] امداد مادی را ذکر میکند، میفرماید: ﴿إِذْ یُغْشِّیکُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَیُنَزِّلُ عَلَیْکُم مِنَ السَّماءِ مَاءً لِیُطَهِّرَکُم بِهِ وَیُذْهِبَ عَنکُمْ رِجْزَ الشَّیْطَانِ وَلِیَرْبِطَ عَلَی قُلُوبِکُمْ وَیُثَبِّتَ بِهِ الأَقْدَامَ﴾؛ شما در حالی بودید که نیازی به آب داشتید، آب را به وسیله باران برای شما فرستاد که هم پلیدیهای ظاهری شما برطرف بشود و هم جایگاه رزمی شما که شنزار بود محکم بشود که اسبهایتان یا خودتان فرو نروید، تثبیت قدم باشد و ثبات ایمانی و طمأنینه دل هم به همراه داشته باشد و مانند آن، این امداد مادی.
مستثنا نبودن فرشته از امدادهای غیبی
باز به امداد غیبی اشاره میکند که فرشته است وقذف رعب فرمود: ﴿إِذْ یُوحِی رَبُّکَ إِلَی الْمَلاَئِکَةِ أَنِّی مَعَکُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِینَ آمَنُوا سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ﴾؛ فرمود این شما نیستید که نیاز به امداد غیبی دارید، بلکه مَلک هم محتاج به اوست. ما همانطوری که به شما میگوییم در هنگام جنگ صبر کنید، به فرشتهها هم دستور دادیم که ثبات قدمتان را حفظ بکنید تمام دستاویز کافران را از بین ببرید ﴿إِذْ یُوحِی رَبُّکَ إِلَی الْمَلاَئِکَةِ أَنِّی مَعَکُمْ﴾ همان طوری که به انسانهای مبارز میفرماید: ﴿اذْهَبَا إِلَی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَی﴾ بعد من با شمایم ﴿إِنَّنِی مَعَکُمَا أَسْمَعُ وَأَرَی﴾ به فرشتهها هم میفرماید که من با شمایم ﴿إِذْ یُوحِی رَبُّکَ إِلَی الْمَلاَئِکَةِ أَنِّی مَعَکُمْ﴾ مبادا کسی خیال کند ملائکه در نصرتش مستقل است یا در امدادش نیازی به حق ندارد.
مأذون بودن فرشتهها در امدادهای غیبی به مؤمنین
خدای سبحان به فرشتهها فرمود: ﴿أَنِّی مَعَکُم﴾ شما چند کار بکنید یکی ﴿فَثَبِّتُوا الَّذِینَ آمَنُوا﴾؛ مؤمنین را تثبیت کنید ﴿سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ﴾؛ دلهای کافران را من با رُعب میلرزانم ﴿فَاضْرِبُوا فَوْقَ الأَعْنَاقِ﴾؛ سرِ این کافران را شما بزنید ﴿وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ کُلَّ بَنَانٍ﴾ ؛ انگشتها و دستها و دستآویز اینها را هم قطع کنید. خلاصه، دستهای اینها را قطع کنید، سرِ اینها را قطع کنید، مؤمنین را تثبیت کنید من هم دلهای کافران را میلرزانم این هم امداد است به وسیله انذار فرشتهها، هم امداد است با قذف ترس در دل کافران، اینها امدادهای غیبی است.
﴿ذلِکَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللّهَ وَرَسُولَهُ وَمَن یُشَاقِقِ اللّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ﴾ ؛ آنگاه به خود مؤمنین هم میفرماید که وقتی شما وارد صحنهٴ نبرد شدید ﴿فَاثْبُتُوا﴾ در همین سورهٴ مبارکهٴ «انفال» بخش دیگر از امدادهای غیبی را که مربوط به همین جریان جنگ بدر است ذکر میکند.
پرسش:...
پاسخ: بله؛ هر دو مستقیماً هم میشود دیگر. فرشتگان، مکلّف تکوینیاند همانطوری که در انزال وحی مأمورند ﴿بِأَیْدِی سَفَرَةٍ ٭ کِرَامٍ بَرَرَةٍ﴾ اینها سفرای الهیاند، مأموران الهیاند، جنود حقاند، یعنی افاضهٴ صبر بر اینهاست.
پرسش:...
پاسخ: به هر حال فرشته هر کاری که دارد تکوینی است و خدا به او امر میکند یعنی افاضه میکند.
پرسش:...
پاسخ: ملائکه احساس ضرر نکردند، تثبیت است گفتن تثبیت، همان و تثبیت کردن آنها همان، امر به فرشتهها امر تکوینی است که ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئاً أَن یَقُولَ لَهُ کُن فَیَکُونُ﴾ اینجاست؛ امر تشریعی که نیست عصیانپذیر باشد که.
پرسش:...
پاسخ: نه؛ یعنی نصرت شما به امداد من وابسته است درباره فرشتهها فرمود: ﴿وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ﴾ یعنی امر همان و فعل همان.
پرسش:...
پاسخ: آنها معلوم میشود ملائکه ارضیاند، به هر حال آنهایی که ملائکه ارضیاند احیاناً مشمول ﴿مَا مِنَّا إِلاَّ لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ﴾ نیستند و تکاملپذیرند؛ اما تکلیف برای آنها نیست، لذا «مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإِنسَ والملک إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ» نیست تکلیف برای همین دو گروه است.
پرسش:...
پاسخ: غرض آن است که ممکن است ارضی باشد ولی مکلّف نیستند، چون آنچه میگوید: ﴿مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإِنسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ﴾ فرشته را مطرح نمیکند، فرشته تکلیف تشریعی ندارد، چون ﴿لاَ یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ﴾ هستند ﴿وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ﴾ اند و امثال ذلک.
پرسش:...
پاسخ: حالا این در سورهٴ مبارکهٴ «انبیاء» به خواست خدا که فرشتهها را مشروحاً بیان میکند ﴿بَلْ عِبَادٌ مُّکْرَمُونَ ٭ لاَ یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ﴾ باید بحث بشود، خب.
پس امداد الهی گاهی به فرستادن فرشته است، گاهی به فرستادن باران است، گاهی به قذف ترس در دلهای کافرین است، گاهی به ایجاد امن و آرامش در دل مؤمنین است و گاهی هم با تصرّف در عین که محلّ بحث است.
در سورهٴ مبارکهٴ «انفال» فرمود: ﴿إِذْ یُرِیکَهُمُ اللّهُ فِی مَنَامِکَ قَلِیلاً وَلَوْ أَرَاکَهُمْ کَثِیراً لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ وَلکِنَّ اللّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾ .
نشان دادن جنگ بدر در رؤیا به رسول اکرم (ص) جهت تسکین مؤمنین
اصل این برنامه جنگ بدر را ذات اقدس الهی در عالم رؤیا به رسول اکرم ارائه داد. در همان عالم رؤیا به حضرت ارائه داد که گروه کَمی علیه او به مقابله پرداختند [و] به جنگ او آمدند و همین گزارش را رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به امّتش ابلاغ فرمود، فرمود خدای سبحان در عالم رؤیا اینها را کم نشان داد تا هر چه را که شما دیدید همان را برای مردم شرح کنید، زیرا اگر در عالم رؤیا زیاد نشان میداد ﴿وَلَوْ أَرَاکَهُمْ کَثِیراً﴾؛ آنها را به تو زیاد نشان میداد تو هر آنچه میدیدی، میگفتی چون هر آنچه که میدیدی باید میگفتی، وقتی همان را گزارش میدادی اینها میترسیدند؛ اظهار ضعف میکردند و این ضعفشان زمینهٴ نزاع را فراهم میکرد و دیگر آماده برای جنگ نبودند ﴿وَلَوْ أَرَاکَهُمْ﴾ که «کاف» مفعول اول، «هم» مفعول دوم ﴿کَثِیراً﴾ اگر خدای سبحان آنها را به تو با رقم کثرت نشان میداد تو ترس نداشتی، برای اینکه ﴿لاَ تُکَلَّفُ إِلَّا نَفْسَکَ﴾ شامل حال اوست و بس، در بحثهایی که مربوط به خود رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است فرمود: ﴿لاَ تُکَلَّفُ إِلَّا نَفْسَکَ﴾ اگر هیچ کس تو را یاری نکند تو موظّفی در سنگر باشی، ولو تنها هم که شد بجنگی، هیچ کس اگر نباشند که تو را یاری کنند، تو باید قیام بکنی چه اینکه اینچنین هم بود آن وقتی که هیچ کس یار و یاور آن حضرت نبود قیام کرده بود.
پس نسبت به وجود مبارک حضرت که مسئلهای نیست ﴿لاَ تُکَلَّفُ إِلَّا نَفْسَکَ﴾ اما اگر ترس و وحشتی هست برای توده مردم است، لذا فرمود: ﴿وَلَوْ أَرَاکَهُمْ کَثِیراً لَفَشِلْتُمْ﴾ نه «کفشَلتَ» ﴿لَفَشِلْتُمْ﴾ که این دیگر التفات از غیبت به خطاب است، با مردم الآن خدا حرف نمیزد تاکنون خدا با پیامبرش سخن میگفت که ﴿إِذْ یُرِیکَهُمُ اللّهُ فِی مَنَامِکَ قَلِیلاً﴾ مخاطب پیامبر است ﴿وَلَوْ أَرَاکَهُمْ کَثِیراً﴾ تا اینجا که سه خطاب بود مخاطب پیامبر است و اصلاً سخن از امت نبود، آنگاه سخن از امت شروع میشود ﴿لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِی الأَمْرِ﴾، خب ﴿وَلکِنَّ اللّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾ ذات اقدس الهی اینچنین تصمیم گرفته است که با سلامت کار را اجرا کند و همه در برابر ارادهٴ او سِلم و مُسلم و منقاد باشند تا کار صورت بپذیرد.
پرسش:...
پاسخ: تصرف در دل است دیگر، بله رأیالعین نیست، میترسند.
پرسش:...
پاسخ: چرا؛ تصرّف در چشم که نیست این قِسم یک قِسم جداگانهای است که در بین معجزات که خود معجزه نادرةالوقوع است این در بین نوادر، نادر است که تصرّف در چشم باشد.
پرسش:...
پاسخ: بالأخره یک وقت است انسان میترسد؛ اما عاملش را نمیداند برای چه چیزی میترسد، یک وقت است که میبیند چند نفر دارند حمله میکنند در حالی که چند نفر نیستند.
پرسش:...
پاسخ: بله؛ هر دو کار خداست ذات اقدس الهی هر دو را به خود اسناد داد.
پرسش:...
پاسخ: نه؛ این میترسد، مبدأ قابلی است، مبدأ فاعلیش در هر دو خداست. گاهی خدای سبحان قلب انسان را تصرّف میکند با قذف رعب و ترس، گاهی در چشم انسان تصرّف میکند سپس انسان میترسد.
پرسش:...
پاسخ: شاهدش همین دو آیه است دیگر.
پرسش:...
پاسخ: نه، یکی مستقیماً در قلب است ﴿سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ﴾ یکی هم ﴿وَیُقَلِّلُکُمْ فِی أَعْیُنِهِمْ﴾ یا ﴿یَرَوْنَهُم مِثْلَیْهِمْ رَأْیَ الْعَیْنِ﴾ این دو معجزه جداست دیگر.
پرسش:...
پاسخ: بله دیگر؛ هر دو مربوط قصهٴ بدر است.
﴿إِذْ یُرِیکَهُمُ اللّهُ فِی مَنَامِکَ قَلِیلاً وَلَوْ أَرَاکَهُمْ کَثِیراً لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِی الأَمْرِ وَلکِنَّ اللّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾ بعد میفرماید: ﴿وَإِذْ یُرِیکُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَیْتُمْ فِی أَعْیُنِکُمْ قَلِیلاً وَیُقَلِّلُکُمْ فِی أَعْیُنِهِمْ لِیَقْضِیَ اللّهُ أَمْراً کَانَ مَفْعُولاً وَإِلَی اللّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ﴾ .
سرّ تبیین «رأی العین» جهت مقابله حتمی
خدای سبحان برای اینکه کار بگذرد و گذرا بشود و شما پیروز بشوید و آنها شکست بخورند در هنگامی که رو در روی هم قرار گرفتید کار دیگر هم کرد و آن این است که ﴿وَإِذْ یُرِیکُمُوهُمْ﴾ دیگر فعل، فعل ماضی نیست مربوط به حالت خواب هم نیست مخصوص به پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیست آن سه مطلب گذشت. اینجا هم فعل، فعل ماضی است، هم مسئله بیداری است و هم برای عموم مردم است ﴿وَإِذْ یُرِیکُمُوهُمْ﴾ که این ترسیم صحنهٴ جنگ است «یُری» خدای سبحان «کموهم» چون این «کاف» مضموم است با اشباع «واو» تولید شد چون ضمیر جمع است خطاب به خود این مؤمنین است آن «هم» مفعول دوم است ﴿یُرِیکُمُوهُمْ﴾؛ شما را بیننده آنها قرار میدهد و آنها را مرئی شما قرار میدهد؛ اما کم ﴿وَإِذْ یُرِیکُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَیْتُمْ﴾ آن هم ﴿فِی أَعْیُنِکُمْ﴾ این ﴿فِی أَعْیُنِکُمْ﴾ که در همه موارد تکرار میشود و در آیه محل بحث سورهٴ «آلعمران» هم ﴿رَأْیَ الْعَیْنِ﴾ آمده است، برای اینکه مبادا خیال بشود که این در تخیّل هست که بنمایاند شما را، بلکه ارائه میدهد نَما نیست [بلکه] رؤیت است.
کم نشان دادن طرفین جنگ بدر، عامل پیروزی مسلمانان
﴿وَإِذْ یُرِیکُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَیْتُمْ﴾ شما با آنها برخورد کردید، آنها را به شما نشان میدهد؛ اما ﴿فِی أَعْیُنِکُمْ﴾ نه در خیال شما ﴿قَلِیلاً﴾ شما آنها را کم میبینید ﴿وَیُقَلِّلُکُمْ فِی أَعْیُنِهِمْ﴾ ؛ شما را هم در چشمان آنها کم جلوه میدهد.
حالا نکتهای دارد که اینجا نفرمود: «یریکموکم قلیلاً»، بلکه فرمود: ﴿یُقَلِّلُکُمْ﴾ بماند به هر حال آنها هم با چشمانشان شما را کم میدیدند. این کار برای چه بود، برای اینکه جنگ بشود و شما پیروز بشوید و آنها شکست بخورند اگر آنها شما را زیاد میدیدند پیشنهاد صلح میدادند یا فرار میکردند و مانند آن و اگر شما آنها را زیاد میدیدید ممکن بود در بین شما نزاع پیش بیاید، جنگ رُخ ندهد و پیروز نشوید، برای اینکه کار بگذرد و قضای الهی محقّق بشود کاری کرد که هم شما بر جنگ مصمّم باشید، هم آنها بر جنگ مصمّم باشند. شما چون آنها را کم میبینید خدا هم که وعده داد ﴿کَمْ مِن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ﴾ و از طرفی هم ﴿إِن یَکُن مِنکُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ یَغْلِبُوا مِاْئَتَیْنِ﴾ شما این وعدهها را دریافت کرده بودید شجاع و جَری بر جنگ میشوید، آنها چون شما را کم میبینند بر غرورشان افزوده میشود، لذا جنگ قطعی خواهد شد، وقتی وارد صحنه جنگ شدید وضع عوض میشود آنها شما را زیاد میبینند.
پرسش:...
پاسخ: واقعیت بود چون واقع مؤمنین زیاد است و واقع کافران کم.
پرسش:...
پاسخ: نه؛ این ارائه ملکوت است؛ واقع را نشان میدهد، مثل اینکه در عالم رؤیا به وجود مبارک حضرت اینها را کم نشان داد، نه اینکه باطل نشان داد چون نبیّ اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) چه در خواب، چه در بیداری حق میبیند و ذات اقدس الهی هم کارش جز ارائه حق چیز دیگر نیست؛ منتها حقیقت اینها که کم است به اینها نشان داد، وقتی وارد صحنه جنگ شدند وضع عوض شد، فرمود: ﴿قَدْ کَانَ لَکُمْ آیَةٌ فِی فِئَتَیْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَأُخْرَی کَافِرَةٌ﴾ این ذکر وصف از باب تعلیق حکم بر وصف است که مشعر به علیّت است آنها چون ﴿قَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ﴾ موفق شدند، اینها چون فرقه و فئهٴ کافره بودند شکست خوردند و آن سرفصل بحث هم این بود که ﴿إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَن تُغْنِی عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُم مِنَ اللّهِ شَیْئاً﴾ چون سرفصل بحث ایمان و کفر بود؛ دیگر نفرمود: «و اُخریٰ کافرةٌ یقاتلون فی سبیل الطاغوت» آن در آیات دیگری است که ﴿وَالَّذِینَ کَفَرُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ﴾ .
تبیین احتمالات چندگانه جنگ بدر
الآن بحث در این است که کافر با مؤمن وقتی رو در روی هم قرار میگیرند کافر چیزی ندارد که او را از خدا بینیاز کند ﴿إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَن تُغْنِی عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُم مِنَ اللّهِ شَیْئاً﴾ نشانهاش هم این است که ﴿وَأُخْرَی کَافِرَةٌ﴾ همین، وقتی که جنگ شروع شد کافران، مؤمنین را دو برابر میدیدند حالا نه تنها کم نمیدیدند، نه تنها به همان اندازهای که بودند نمیدیدند، بلکه دو برابر میدیدند. آیا مؤمنین را دو برابر خود مؤمنین میدیدند یعنی سیصد و چند نفر را ششصد و خردهای میدیدند یا مؤمنین را دو برابر خود میدیدند یعنی سیصد و چند نفر را در حدود دو هزار نفر میدیدند، چندین وجه برای ارجاع ضمیر ممکن هست منتها بعضی از این وجوه از نظر ادبی و سیاق خلاف ظاهر هست یعنی این مقدار بعید است، بعضیها با آیات سورهٴ «انفال» سازگار نیست.
یکی از احتمالاتی که بعضی از مفسّرین دادند این بود که ﴿یَرَوْنَهُم مِثْلَیْهِمْ رَأْیَ الْعَیْنِ﴾ یعنی مسلمانها، کافران را دو برابر خود کافران میدیدند، مسلمین که سیصد و اندی بودند کافران را که هزار نفر بودند یا مقداری کم یا مقداری زیاد، این کافران را دو برابر خود کافران دیدند یعنی مسلمانها که سیصد نفر بودند کافران را دو هزار نفر دیدند، چرا؟ «لیلتجئوا الی الله» خدای سبحان کاری کرد که مسلمین التجایشان و اضطرار و اضطرابشان بیشتر بشود و توجهشان به خدا بیشتر باشد .
این یک معنای لطیفی است، معنای خوبی است ولی با صدر و ساقه این قصه سازگار نیست، اگر مؤمنی آنچنان راسخ باشد که هر چه دشمن بیشتر باشد، خضوع او و اضطرار او به خدا بیشتر باشد که این «طُوبَی لَهُ وَحُسْنُ مَآبٍ» ولی در قصهٴ بدر خدای سبحان فرمود: ﴿لَوْ أَرَاکَهُمْ کَثِیراً لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ﴾ اگر ما در عالم رؤیا به تو ارائه میدادیم که گروه زیادی دارند حمله میکنند و تو عین ماوقع را گزارش میدادی اینها احساس ترس، احساس ضعف میکردند بعد زمینه نزاع فراهم میشد، پس نمیشود گفت که ﴿یَرَوْنَهُم مِثْلَیْهِمْ﴾ یعنی میبینند مؤمنین، کافران را دو برابر خود کافران، این احتمال مردود است. میماند اینکه کافرین، مسلمین را دو برابر خود کافرین ببینند، یعنی کافرین ببینند که مسلمانها در حدود دو هزار نفرند به این هم دارند جواب میدهند که در دیروز اشاره شد. یا نه کافرین، مسلمین را دو برابر خود مسلمین میبینند یعنی ببینند که اینها ششصد و خردهاند، نه سیصد و خردهای، قهراً یک مقدار مرعوب میشوند. یا مسلمانها، کافرها را دو برابر خود ببینند، نه سه برابر خود الآن سه برابرند و اینها دو برابر میبینند.
با بعضی از این احتمالها آن ﴿یُقَلِّلُکُمْ فِی أَعْیُنِهِمْ﴾ سازگار هست یعنی اگر مسلمین، کافرها را دو برابر خود ببینند کم دیدند، چون کافرها سه برابر بودند و اینها دو برابر میبینند و دو برابر آن حداقلّ وعده خداست حدّاقل وعده آن است که اگر عدد کافر دو برابر مسلم باشد، مسلمان پیروز است.
کم دیدن مسلمانان توسط کافران عامل وقوع جنگ
چند احتمال هست که بعضی از احتمالها با آیات سورهٴ «انفال» مطابق است، بعضی از احتمالها اصلاً با آیات سورهٴ «انفال» مطابق نیست؛ اما آن احتمالی که میشود با آیه سورهٴ «انفال» جمع بشود این است که در اوایل جنگ، در موقفی از مواقف نبرد، کافرها مسلمانها را کم میدیدند در اول که ﴿یُقَلِّلُکُمْ فِی أَعْیُنِهِمْ﴾ که در سورهٴ «انفال» است برای اوایل جنگ باشد، وقتی شروع به پیکار کردند آنگاه کافرها، مسلمانها را دو برابر دیدند در وسط جنگ غافلگیر شدند.
«و الحمد لله رب العالمین»
تبیین مراحل چندگانه وعدهٴ نصرت خدا به مسلمانان
مشخص کردن حد و مرز فئه قلیله طبق آیه شریفه
تشریح کردن انحا و اقسام امدادهای غیبی بر اساس سوره مبارکه «انفال»
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
قَدْ کَانَ لَکُمْ آیَةٌ فِی فِئَتَیْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَأُخْرَی کَافِرَةٌ یَرَوْنَهُم مِثْلَیْهِمْ رَأْیَ الْعَیْنِ وَاللّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَن یَشَاءُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَةً لأُولِی الأَبْصَارِ ﴿13﴾
دعوت کردن آیه شریفه به اعجاز
این کریمه، صدر و ذیلش ما را به اعجاز دعوت میکند؛ هم در صدرش فرمود: ﴿قَدْ کَانَ لَکُمْ آیَةٌ﴾ هم در ذیلش فرمود: ﴿إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَةً لأُولِی الأَبْصَارِ﴾ زیرا مشتمل بر یک اعجاز غیبیِ غیر معهود است، گرچه معجزات، فراوان است ولی بعضی از اعجاز کمسابقه و کملاحقهاند یعنی خیلی کم اتفاق میافتند در بین خود معجزات برخی از معجزهها نادرةالوقوعاند مثل همین اعجاز، این مطلب اول.
تبیین مراحل چندگانه وعدهٴ نصرت خدا به مسلمانان
مطلب دوم این است که خدای سبحان وعده ظفر و پیروزی داده است و این وعده را در چند مرحله تبیین کرد. اولاً در سورهٴ «مجادله» آیه 21 فرمود: ﴿کَتَبَ اللَّهُ لأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِی﴾ این یک مطلب و این کریمه اطلاق دارد خواه رزمندههای اسلامی کمتر باشند، خواه برابر در هر دو حال پیروزند، اگر نیروی نظامی اسلام بیشتر از نیروی نظامی کفر باشد اینجا ظفر معجزه نیست یک امر عادی است، اگر عادی بود باید هیچکدام پیروز نشوند، اگر متعارف بود و برابر بود و اگر هم رقم نظامیهای اسلام کمتر بود نباید پیروز بشود، اگر در این حال پیروز شد، میشود معجزه ﴿کَتَبَ اللَّهُ لأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِی﴾. مرحله بعد همان آیهای است که قبلاً بحث شد در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» در جریان طالوت و جالوت آنجا ذیل آیه 249 اینچنین آمده است که ﴿کَمْ مِن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ﴾ این سخن اوحدی از اهل ایمان است و قرآن این سخن را هم امضا کرده است،ن گرچه مستقمیاً نظیر آیه سورهٴ «مجادله» نفرمود و این سخن، سخن خدا نیست ﴿کَمْ مِن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ﴾ اما خدا امضا کرد، چون سخن آن اوحدی از اهل ایمان است ﴿قَالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُم مُلاَقُوا اللّهِ کَمْ مِن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ﴾ و قرآن هم این را با صحّه و امضا نقل میکند، این دو مرحله.
مشخص کردن حد و مرز فئه قلیله طبق آیه شریفه
آنگاه این فئه قلیله را که بر فئه کثیره پیروز میشوند، تبیین میکند رقمش را مشخص میکند که تا چند برابر امکان ظفر هست. در سورهٴ مبارکهٴ «انفال» تا حدودی این رقم را مشخص فرمود؛ آیه 65 و 66 سورهٴ «انفال» فرمود: ﴿یَاأَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَی الْقِتَالِ﴾ چرا تحریض و تشویق کن، برای اینکه ﴿إِن یَکُن مِنکُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ یَغْلِبُوا مِاْئَتَیْنِ وَإِن یَکُن مِنکُمْ مِاْئَةٌ یَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَ یَفْقَهُونَ﴾ شما چون فقیهاید، آنها فقیه نیستند یک نفر بر ده برابر خود پیروز میشود، بیست سرباز اسلامی بر دویست سرباز کافر پیروز میشود، صد سرباز اسلامی بر دو هزار سرباز کافر پیروز میشود ﴿کَمْ مِن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ﴾.
خدای سبحان که اذن میدهد برای آن است که آنها فقیه نیستند و شما فقیهاید ﴿إِن یَکُن مِنکُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ﴾؛ ده سرباز صابر بر دویست سرباز کافر پیروز میشود و صد سرباز مسلمانِ صابر، بر هزار سرباز کافر پیروز میشود ﴿وَإِن یَکُن مِنکُمْ مِاْئَةٌ﴾ صد بر هزار و بیست بر دویست پیروز میشوند، آنگاه فرمود: ﴿الآنَ خَفَّفَ اللّهُ عَنکُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِیکُمْ ضَعْفاً فَإِن یَکُن مِنکُم مِائَةٌ صَابِرَةٌ یَغْلِبُوا مِائَتَینِ وَإِن یَکُن مِنکُمْ أَلْفٌ یَغْلِبُوا أَلْفَیْنِ بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ﴾ الآن چون آن قدرت روحی در شما نیست و ضعف شما محسوس است، یک برابر بر دو برابر پیروز میشوند یعنی اگر شما صد نفر باشید بر دویست نفر پیروز میشوید، قبلاً اگر صد نفر بودید بر هزار نفر پیروز میشدید و اگر هزار نفر باشید بر دو هزار نفر پیروز میشوید، قبلاً اگر هزار نفر بودید بر ده هزار نفر پیروز میشدید و مانند آن.
پرسش:...
پاسخ: مسائل مادی و غیر مادی را ربالعالمین دارد اداره میکند، مگر مسائل مادی منهای مسائل معنوی است. فرمود شما فقیهاید و آنها سفیهاند ﴿مَن یَرْغَبُ عَن مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ إِلاَّ مَن سَفِهَ نَفْسَهُ﴾ سفیه، مورد امداد الهی نیست و فقیه، مورد امداد الهی است.
پس فصل اول و دوم گذشت. فصل اول این بود که ذات اقدس الهی در سورهٴ «مجادله» و در سورهٴ «بقره» وعدهٴ نصرت داد، یک وقت فرمود: ﴿کَتَبَ اللَّهُ لأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِی﴾ یکی هم فرمود: ﴿کَمْ مِن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ﴾ اینها عصارهٴ فصل اول بحث. فصل دوم این بود که این فئهٴ کم که بر فئهٴ زیاد پیروز میشوند رقمش تا چه حد است فرمود تا ده برابر هست، حداقل تا دو برابر هست و مانند آن.
تشریح کردن انحا و اقسام امدادهای غیبی بر اساس سوره مبارکه «انفال»
فصل سوم بحث این است که چگونه گروه کم را بر گروه زیاد پیروز میکند، امدادهای غیبی از اینجا شروع میشود. در سورهٴ مبارکهٴ «انفال» که تقریباً میشود گفت بسیاری از مسائل رزمی در این سوره تأمین شده است، بخشی از امدادهای الهی را ذکر میکند که اینها یک مقدار امداد مادی است، یک مقدار امداد معنوی، گاهی نزول فرشتهها مایهٴ مدد است، گاهی ایجاد هراس و رُعب در دلهای دشمنها عامل پیروزی مسلمین است، گاهی ریزش باران وسیلهای است برای مسلمین به سود مسلمانها و علیه کافران، گاهی هم از باب تصرّف در چشم است که همین آیه محل بحث است. اینها انحا و اقسام گوناگون امداد الهی است که با این امدادها، قلیل بر کثیر پیروز میشود. در سورهٴ مبارکهٴ «انفال» آیه نُه به بعد مبسوطاً این دو، سه قسم را شرح میدهد فرمود: ﴿إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلاَئِکَةِ مُرْدِفِینَ﴾؛ ما هزار فرشتهٴ مُردف را به کمک شما فرستادیم. در بخش دیگر هم فرمود سه هزار مَلک را ما فرستادیم . اینکه فرمود هزار فرشته مُردف و در جای دیگر فرمود سه هزار فرشته اینها با هم سازگارند، برای اینکه اینجا نفرمود هزار فرشته، فرمود هزار فرشتهٴ مُردف یعنی هر فرشتهای ردیف دارد، حالا یک نفر را ردیف دارد یا دو نفر را ردیف دارد باید با آیه دیگر مشخص بشود، چون در آیه دیگر فرمود سه هزار فرشته را نشاندار ما فرستادیم میتوان استنباط کرد که این هزار فرشته مُردف هر کدام در ردیف خود، دو فرشته را به همراه دارند. اینکه فرمود: ﴿أَنِّی مُمِدُّکُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلاَئِکَةِ مُرْدِفِینَ﴾ با آن سه هزار فرشته هماهنگ خواهد شد.
نازل شدن نصرت الهی بر اساس حکمت الهی
بعد فرمود: ﴿وَمَا جَعَلَهُ اللّهُ إِلَّا بُشْرَی وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُکُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ﴾؛ این کار زمینه مژدهای برای شماست، قلب شما را آرام میکند و اصولاً کمک جز از نزد ذات اقدس الهی جای دیگر نیست، آنجاست و آنجا هم دسترس کسی نیست؛ هیچ جایی مبدأ نصرت نیست مگر خدا و خدا هم عزیز است در دسترس کسی نیست، خودش باید بدهد و حکیمانه هم توزیع میکند: ﴿وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ﴾ عزیز است که کسی دسترسی ندارد به او و حکیم است و حکیمانه نصرت را نازل میکند.
پرسش: ...
پاسخ: به هر حال این آیه محل بحث هم قابل تطبیق بر آن است که خطاب متوجه کافران باشد، هم شامل مؤمنین، به همه خطاب میکند که ﴿قَدْ کَانَ لَکُمْ آیَةٌ﴾؛ معجزهای است برای همه شما، هم مؤمنین باید بر ایمانشان با این اعجاز بیفزایند، هم کافران با مشاهده این اعجاز باید مؤمن بشوند، اگر اولیالأبصار باشند.
اشاره کردن آیه شریفه به امدادهای مادی
در آیه ده همین سورهٴ «انفال» آمده است که ﴿وَمَا جَعَلَهُ اللّهُ إِلَّا بُشْرَی وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُکُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِندِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ﴾ آنگاه [در آیه بعد] امداد مادی را ذکر میکند، میفرماید: ﴿إِذْ یُغْشِّیکُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَیُنَزِّلُ عَلَیْکُم مِنَ السَّماءِ مَاءً لِیُطَهِّرَکُم بِهِ وَیُذْهِبَ عَنکُمْ رِجْزَ الشَّیْطَانِ وَلِیَرْبِطَ عَلَی قُلُوبِکُمْ وَیُثَبِّتَ بِهِ الأَقْدَامَ﴾؛ شما در حالی بودید که نیازی به آب داشتید، آب را به وسیله باران برای شما فرستاد که هم پلیدیهای ظاهری شما برطرف بشود و هم جایگاه رزمی شما که شنزار بود محکم بشود که اسبهایتان یا خودتان فرو نروید، تثبیت قدم باشد و ثبات ایمانی و طمأنینه دل هم به همراه داشته باشد و مانند آن، این امداد مادی.
مستثنا نبودن فرشته از امدادهای غیبی
باز به امداد غیبی اشاره میکند که فرشته است وقذف رعب فرمود: ﴿إِذْ یُوحِی رَبُّکَ إِلَی الْمَلاَئِکَةِ أَنِّی مَعَکُمْ فَثَبِّتُوا الَّذِینَ آمَنُوا سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ﴾؛ فرمود این شما نیستید که نیاز به امداد غیبی دارید، بلکه مَلک هم محتاج به اوست. ما همانطوری که به شما میگوییم در هنگام جنگ صبر کنید، به فرشتهها هم دستور دادیم که ثبات قدمتان را حفظ بکنید تمام دستاویز کافران را از بین ببرید ﴿إِذْ یُوحِی رَبُّکَ إِلَی الْمَلاَئِکَةِ أَنِّی مَعَکُمْ﴾ همان طوری که به انسانهای مبارز میفرماید: ﴿اذْهَبَا إِلَی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَی﴾ بعد من با شمایم ﴿إِنَّنِی مَعَکُمَا أَسْمَعُ وَأَرَی﴾ به فرشتهها هم میفرماید که من با شمایم ﴿إِذْ یُوحِی رَبُّکَ إِلَی الْمَلاَئِکَةِ أَنِّی مَعَکُمْ﴾ مبادا کسی خیال کند ملائکه در نصرتش مستقل است یا در امدادش نیازی به حق ندارد.
مأذون بودن فرشتهها در امدادهای غیبی به مؤمنین
خدای سبحان به فرشتهها فرمود: ﴿أَنِّی مَعَکُم﴾ شما چند کار بکنید یکی ﴿فَثَبِّتُوا الَّذِینَ آمَنُوا﴾؛ مؤمنین را تثبیت کنید ﴿سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ﴾؛ دلهای کافران را من با رُعب میلرزانم ﴿فَاضْرِبُوا فَوْقَ الأَعْنَاقِ﴾؛ سرِ این کافران را شما بزنید ﴿وَاضْرِبُوا مِنْهُمْ کُلَّ بَنَانٍ﴾ ؛ انگشتها و دستها و دستآویز اینها را هم قطع کنید. خلاصه، دستهای اینها را قطع کنید، سرِ اینها را قطع کنید، مؤمنین را تثبیت کنید من هم دلهای کافران را میلرزانم این هم امداد است به وسیله انذار فرشتهها، هم امداد است با قذف ترس در دل کافران، اینها امدادهای غیبی است.
﴿ذلِکَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللّهَ وَرَسُولَهُ وَمَن یُشَاقِقِ اللّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ﴾ ؛ آنگاه به خود مؤمنین هم میفرماید که وقتی شما وارد صحنهٴ نبرد شدید ﴿فَاثْبُتُوا﴾ در همین سورهٴ مبارکهٴ «انفال» بخش دیگر از امدادهای غیبی را که مربوط به همین جریان جنگ بدر است ذکر میکند.
پرسش:...
پاسخ: بله؛ هر دو مستقیماً هم میشود دیگر. فرشتگان، مکلّف تکوینیاند همانطوری که در انزال وحی مأمورند ﴿بِأَیْدِی سَفَرَةٍ ٭ کِرَامٍ بَرَرَةٍ﴾ اینها سفرای الهیاند، مأموران الهیاند، جنود حقاند، یعنی افاضهٴ صبر بر اینهاست.
پرسش:...
پاسخ: به هر حال فرشته هر کاری که دارد تکوینی است و خدا به او امر میکند یعنی افاضه میکند.
پرسش:...
پاسخ: ملائکه احساس ضرر نکردند، تثبیت است گفتن تثبیت، همان و تثبیت کردن آنها همان، امر به فرشتهها امر تکوینی است که ﴿إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئاً أَن یَقُولَ لَهُ کُن فَیَکُونُ﴾ اینجاست؛ امر تشریعی که نیست عصیانپذیر باشد که.
پرسش:...
پاسخ: نه؛ یعنی نصرت شما به امداد من وابسته است درباره فرشتهها فرمود: ﴿وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ﴾ یعنی امر همان و فعل همان.
پرسش:...
پاسخ: آنها معلوم میشود ملائکه ارضیاند، به هر حال آنهایی که ملائکه ارضیاند احیاناً مشمول ﴿مَا مِنَّا إِلاَّ لَهُ مَقَامٌ مَعْلُومٌ﴾ نیستند و تکاملپذیرند؛ اما تکلیف برای آنها نیست، لذا «مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإِنسَ والملک إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ» نیست تکلیف برای همین دو گروه است.
پرسش:...
پاسخ: غرض آن است که ممکن است ارضی باشد ولی مکلّف نیستند، چون آنچه میگوید: ﴿مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإِنسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ﴾ فرشته را مطرح نمیکند، فرشته تکلیف تشریعی ندارد، چون ﴿لاَ یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ﴾ هستند ﴿وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ﴾ اند و امثال ذلک.
پرسش:...
پاسخ: حالا این در سورهٴ مبارکهٴ «انبیاء» به خواست خدا که فرشتهها را مشروحاً بیان میکند ﴿بَلْ عِبَادٌ مُّکْرَمُونَ ٭ لاَ یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُم بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ﴾ باید بحث بشود، خب.
پس امداد الهی گاهی به فرستادن فرشته است، گاهی به فرستادن باران است، گاهی به قذف ترس در دلهای کافرین است، گاهی به ایجاد امن و آرامش در دل مؤمنین است و گاهی هم با تصرّف در عین که محلّ بحث است.
در سورهٴ مبارکهٴ «انفال» فرمود: ﴿إِذْ یُرِیکَهُمُ اللّهُ فِی مَنَامِکَ قَلِیلاً وَلَوْ أَرَاکَهُمْ کَثِیراً لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ وَلکِنَّ اللّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾ .
نشان دادن جنگ بدر در رؤیا به رسول اکرم (ص) جهت تسکین مؤمنین
اصل این برنامه جنگ بدر را ذات اقدس الهی در عالم رؤیا به رسول اکرم ارائه داد. در همان عالم رؤیا به حضرت ارائه داد که گروه کَمی علیه او به مقابله پرداختند [و] به جنگ او آمدند و همین گزارش را رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به امّتش ابلاغ فرمود، فرمود خدای سبحان در عالم رؤیا اینها را کم نشان داد تا هر چه را که شما دیدید همان را برای مردم شرح کنید، زیرا اگر در عالم رؤیا زیاد نشان میداد ﴿وَلَوْ أَرَاکَهُمْ کَثِیراً﴾؛ آنها را به تو زیاد نشان میداد تو هر آنچه میدیدی، میگفتی چون هر آنچه که میدیدی باید میگفتی، وقتی همان را گزارش میدادی اینها میترسیدند؛ اظهار ضعف میکردند و این ضعفشان زمینهٴ نزاع را فراهم میکرد و دیگر آماده برای جنگ نبودند ﴿وَلَوْ أَرَاکَهُمْ﴾ که «کاف» مفعول اول، «هم» مفعول دوم ﴿کَثِیراً﴾ اگر خدای سبحان آنها را به تو با رقم کثرت نشان میداد تو ترس نداشتی، برای اینکه ﴿لاَ تُکَلَّفُ إِلَّا نَفْسَکَ﴾ شامل حال اوست و بس، در بحثهایی که مربوط به خود رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است فرمود: ﴿لاَ تُکَلَّفُ إِلَّا نَفْسَکَ﴾ اگر هیچ کس تو را یاری نکند تو موظّفی در سنگر باشی، ولو تنها هم که شد بجنگی، هیچ کس اگر نباشند که تو را یاری کنند، تو باید قیام بکنی چه اینکه اینچنین هم بود آن وقتی که هیچ کس یار و یاور آن حضرت نبود قیام کرده بود.
پس نسبت به وجود مبارک حضرت که مسئلهای نیست ﴿لاَ تُکَلَّفُ إِلَّا نَفْسَکَ﴾ اما اگر ترس و وحشتی هست برای توده مردم است، لذا فرمود: ﴿وَلَوْ أَرَاکَهُمْ کَثِیراً لَفَشِلْتُمْ﴾ نه «کفشَلتَ» ﴿لَفَشِلْتُمْ﴾ که این دیگر التفات از غیبت به خطاب است، با مردم الآن خدا حرف نمیزد تاکنون خدا با پیامبرش سخن میگفت که ﴿إِذْ یُرِیکَهُمُ اللّهُ فِی مَنَامِکَ قَلِیلاً﴾ مخاطب پیامبر است ﴿وَلَوْ أَرَاکَهُمْ کَثِیراً﴾ تا اینجا که سه خطاب بود مخاطب پیامبر است و اصلاً سخن از امت نبود، آنگاه سخن از امت شروع میشود ﴿لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِی الأَمْرِ﴾، خب ﴿وَلکِنَّ اللّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾ ذات اقدس الهی اینچنین تصمیم گرفته است که با سلامت کار را اجرا کند و همه در برابر ارادهٴ او سِلم و مُسلم و منقاد باشند تا کار صورت بپذیرد.
پرسش:...
پاسخ: تصرف در دل است دیگر، بله رأیالعین نیست، میترسند.
پرسش:...
پاسخ: چرا؛ تصرّف در چشم که نیست این قِسم یک قِسم جداگانهای است که در بین معجزات که خود معجزه نادرةالوقوع است این در بین نوادر، نادر است که تصرّف در چشم باشد.
پرسش:...
پاسخ: بالأخره یک وقت است انسان میترسد؛ اما عاملش را نمیداند برای چه چیزی میترسد، یک وقت است که میبیند چند نفر دارند حمله میکنند در حالی که چند نفر نیستند.
پرسش:...
پاسخ: بله؛ هر دو کار خداست ذات اقدس الهی هر دو را به خود اسناد داد.
پرسش:...
پاسخ: نه؛ این میترسد، مبدأ قابلی است، مبدأ فاعلیش در هر دو خداست. گاهی خدای سبحان قلب انسان را تصرّف میکند با قذف رعب و ترس، گاهی در چشم انسان تصرّف میکند سپس انسان میترسد.
پرسش:...
پاسخ: شاهدش همین دو آیه است دیگر.
پرسش:...
پاسخ: نه، یکی مستقیماً در قلب است ﴿سَأُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ﴾ یکی هم ﴿وَیُقَلِّلُکُمْ فِی أَعْیُنِهِمْ﴾ یا ﴿یَرَوْنَهُم مِثْلَیْهِمْ رَأْیَ الْعَیْنِ﴾ این دو معجزه جداست دیگر.
پرسش:...
پاسخ: بله دیگر؛ هر دو مربوط قصهٴ بدر است.
﴿إِذْ یُرِیکَهُمُ اللّهُ فِی مَنَامِکَ قَلِیلاً وَلَوْ أَرَاکَهُمْ کَثِیراً لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِی الأَمْرِ وَلکِنَّ اللّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾ بعد میفرماید: ﴿وَإِذْ یُرِیکُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَیْتُمْ فِی أَعْیُنِکُمْ قَلِیلاً وَیُقَلِّلُکُمْ فِی أَعْیُنِهِمْ لِیَقْضِیَ اللّهُ أَمْراً کَانَ مَفْعُولاً وَإِلَی اللّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ﴾ .
سرّ تبیین «رأی العین» جهت مقابله حتمی
خدای سبحان برای اینکه کار بگذرد و گذرا بشود و شما پیروز بشوید و آنها شکست بخورند در هنگامی که رو در روی هم قرار گرفتید کار دیگر هم کرد و آن این است که ﴿وَإِذْ یُرِیکُمُوهُمْ﴾ دیگر فعل، فعل ماضی نیست مربوط به حالت خواب هم نیست مخصوص به پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیست آن سه مطلب گذشت. اینجا هم فعل، فعل ماضی است، هم مسئله بیداری است و هم برای عموم مردم است ﴿وَإِذْ یُرِیکُمُوهُمْ﴾ که این ترسیم صحنهٴ جنگ است «یُری» خدای سبحان «کموهم» چون این «کاف» مضموم است با اشباع «واو» تولید شد چون ضمیر جمع است خطاب به خود این مؤمنین است آن «هم» مفعول دوم است ﴿یُرِیکُمُوهُمْ﴾؛ شما را بیننده آنها قرار میدهد و آنها را مرئی شما قرار میدهد؛ اما کم ﴿وَإِذْ یُرِیکُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَیْتُمْ﴾ آن هم ﴿فِی أَعْیُنِکُمْ﴾ این ﴿فِی أَعْیُنِکُمْ﴾ که در همه موارد تکرار میشود و در آیه محل بحث سورهٴ «آلعمران» هم ﴿رَأْیَ الْعَیْنِ﴾ آمده است، برای اینکه مبادا خیال بشود که این در تخیّل هست که بنمایاند شما را، بلکه ارائه میدهد نَما نیست [بلکه] رؤیت است.
کم نشان دادن طرفین جنگ بدر، عامل پیروزی مسلمانان
﴿وَإِذْ یُرِیکُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَیْتُمْ﴾ شما با آنها برخورد کردید، آنها را به شما نشان میدهد؛ اما ﴿فِی أَعْیُنِکُمْ﴾ نه در خیال شما ﴿قَلِیلاً﴾ شما آنها را کم میبینید ﴿وَیُقَلِّلُکُمْ فِی أَعْیُنِهِمْ﴾ ؛ شما را هم در چشمان آنها کم جلوه میدهد.
حالا نکتهای دارد که اینجا نفرمود: «یریکموکم قلیلاً»، بلکه فرمود: ﴿یُقَلِّلُکُمْ﴾ بماند به هر حال آنها هم با چشمانشان شما را کم میدیدند. این کار برای چه بود، برای اینکه جنگ بشود و شما پیروز بشوید و آنها شکست بخورند اگر آنها شما را زیاد میدیدند پیشنهاد صلح میدادند یا فرار میکردند و مانند آن و اگر شما آنها را زیاد میدیدید ممکن بود در بین شما نزاع پیش بیاید، جنگ رُخ ندهد و پیروز نشوید، برای اینکه کار بگذرد و قضای الهی محقّق بشود کاری کرد که هم شما بر جنگ مصمّم باشید، هم آنها بر جنگ مصمّم باشند. شما چون آنها را کم میبینید خدا هم که وعده داد ﴿کَمْ مِن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ﴾ و از طرفی هم ﴿إِن یَکُن مِنکُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ یَغْلِبُوا مِاْئَتَیْنِ﴾ شما این وعدهها را دریافت کرده بودید شجاع و جَری بر جنگ میشوید، آنها چون شما را کم میبینند بر غرورشان افزوده میشود، لذا جنگ قطعی خواهد شد، وقتی وارد صحنه جنگ شدید وضع عوض میشود آنها شما را زیاد میبینند.
پرسش:...
پاسخ: واقعیت بود چون واقع مؤمنین زیاد است و واقع کافران کم.
پرسش:...
پاسخ: نه؛ این ارائه ملکوت است؛ واقع را نشان میدهد، مثل اینکه در عالم رؤیا به وجود مبارک حضرت اینها را کم نشان داد، نه اینکه باطل نشان داد چون نبیّ اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) چه در خواب، چه در بیداری حق میبیند و ذات اقدس الهی هم کارش جز ارائه حق چیز دیگر نیست؛ منتها حقیقت اینها که کم است به اینها نشان داد، وقتی وارد صحنه جنگ شدند وضع عوض شد، فرمود: ﴿قَدْ کَانَ لَکُمْ آیَةٌ فِی فِئَتَیْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَأُخْرَی کَافِرَةٌ﴾ این ذکر وصف از باب تعلیق حکم بر وصف است که مشعر به علیّت است آنها چون ﴿قَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ﴾ موفق شدند، اینها چون فرقه و فئهٴ کافره بودند شکست خوردند و آن سرفصل بحث هم این بود که ﴿إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَن تُغْنِی عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُم مِنَ اللّهِ شَیْئاً﴾ چون سرفصل بحث ایمان و کفر بود؛ دیگر نفرمود: «و اُخریٰ کافرةٌ یقاتلون فی سبیل الطاغوت» آن در آیات دیگری است که ﴿وَالَّذِینَ کَفَرُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ﴾ .
تبیین احتمالات چندگانه جنگ بدر
الآن بحث در این است که کافر با مؤمن وقتی رو در روی هم قرار میگیرند کافر چیزی ندارد که او را از خدا بینیاز کند ﴿إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَن تُغْنِی عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُم مِنَ اللّهِ شَیْئاً﴾ نشانهاش هم این است که ﴿وَأُخْرَی کَافِرَةٌ﴾ همین، وقتی که جنگ شروع شد کافران، مؤمنین را دو برابر میدیدند حالا نه تنها کم نمیدیدند، نه تنها به همان اندازهای که بودند نمیدیدند، بلکه دو برابر میدیدند. آیا مؤمنین را دو برابر خود مؤمنین میدیدند یعنی سیصد و چند نفر را ششصد و خردهای میدیدند یا مؤمنین را دو برابر خود میدیدند یعنی سیصد و چند نفر را در حدود دو هزار نفر میدیدند، چندین وجه برای ارجاع ضمیر ممکن هست منتها بعضی از این وجوه از نظر ادبی و سیاق خلاف ظاهر هست یعنی این مقدار بعید است، بعضیها با آیات سورهٴ «انفال» سازگار نیست.
یکی از احتمالاتی که بعضی از مفسّرین دادند این بود که ﴿یَرَوْنَهُم مِثْلَیْهِمْ رَأْیَ الْعَیْنِ﴾ یعنی مسلمانها، کافران را دو برابر خود کافران میدیدند، مسلمین که سیصد و اندی بودند کافران را که هزار نفر بودند یا مقداری کم یا مقداری زیاد، این کافران را دو برابر خود کافران دیدند یعنی مسلمانها که سیصد نفر بودند کافران را دو هزار نفر دیدند، چرا؟ «لیلتجئوا الی الله» خدای سبحان کاری کرد که مسلمین التجایشان و اضطرار و اضطرابشان بیشتر بشود و توجهشان به خدا بیشتر باشد .
این یک معنای لطیفی است، معنای خوبی است ولی با صدر و ساقه این قصه سازگار نیست، اگر مؤمنی آنچنان راسخ باشد که هر چه دشمن بیشتر باشد، خضوع او و اضطرار او به خدا بیشتر باشد که این «طُوبَی لَهُ وَحُسْنُ مَآبٍ» ولی در قصهٴ بدر خدای سبحان فرمود: ﴿لَوْ أَرَاکَهُمْ کَثِیراً لَفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ﴾ اگر ما در عالم رؤیا به تو ارائه میدادیم که گروه زیادی دارند حمله میکنند و تو عین ماوقع را گزارش میدادی اینها احساس ترس، احساس ضعف میکردند بعد زمینه نزاع فراهم میشد، پس نمیشود گفت که ﴿یَرَوْنَهُم مِثْلَیْهِمْ﴾ یعنی میبینند مؤمنین، کافران را دو برابر خود کافران، این احتمال مردود است. میماند اینکه کافرین، مسلمین را دو برابر خود کافرین ببینند، یعنی کافرین ببینند که مسلمانها در حدود دو هزار نفرند به این هم دارند جواب میدهند که در دیروز اشاره شد. یا نه کافرین، مسلمین را دو برابر خود مسلمین میبینند یعنی ببینند که اینها ششصد و خردهاند، نه سیصد و خردهای، قهراً یک مقدار مرعوب میشوند. یا مسلمانها، کافرها را دو برابر خود ببینند، نه سه برابر خود الآن سه برابرند و اینها دو برابر میبینند.
با بعضی از این احتمالها آن ﴿یُقَلِّلُکُمْ فِی أَعْیُنِهِمْ﴾ سازگار هست یعنی اگر مسلمین، کافرها را دو برابر خود ببینند کم دیدند، چون کافرها سه برابر بودند و اینها دو برابر میبینند و دو برابر آن حداقلّ وعده خداست حدّاقل وعده آن است که اگر عدد کافر دو برابر مسلم باشد، مسلمان پیروز است.
کم دیدن مسلمانان توسط کافران عامل وقوع جنگ
چند احتمال هست که بعضی از احتمالها با آیات سورهٴ «انفال» مطابق است، بعضی از احتمالها اصلاً با آیات سورهٴ «انفال» مطابق نیست؛ اما آن احتمالی که میشود با آیه سورهٴ «انفال» جمع بشود این است که در اوایل جنگ، در موقفی از مواقف نبرد، کافرها مسلمانها را کم میدیدند در اول که ﴿یُقَلِّلُکُمْ فِی أَعْیُنِهِمْ﴾ که در سورهٴ «انفال» است برای اوایل جنگ باشد، وقتی شروع به پیکار کردند آنگاه کافرها، مسلمانها را دو برابر دیدند در وسط جنگ غافلگیر شدند.
«و الحمد لله رب العالمین»
تاکنون نظری ثبت نشده است