- 250
- 1000
- 1000
- 1000
کدام حسین؛ کدام کربلا، فصل چهارم، جلسه چهل و یکم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «کدام حسین؛ کدام کربلا»، فصل چهارم، جلسه چهل و یکم، سال 1403
چرا ما به امام نیاز داریم؟
قرار است امام ما را هدایت کند، ما را به سعادت برساند، و امام از افقی نگاه میکند که ما به آن افق دسترسی نداریم. اگر گفتهاند کسی را با امام مقایسه نکنید، برای این نیست که بگویند آدمهای بد را با امام مقایسه نکنید، نباید هیچ کسی را با امام مقایسه کرد، سلمان را هم با امام مقایسه نکنید.
نه اینکه چون امام ماست و رئیس حزب ماست، بلکه چون قابل قیاس نیست، چون غیرقابل قیاس است. اگر یک نفر بخواهد مثلاً راجع به فلان شرکت در بورس تحقیق کند، باید ورودیهای اطلاعات او کافی باشد که آیا این شرکت سودده یا زیانده است، آخرین جلسهی مجمع عمومی این شرکت چه زمانی بوده است.
کسی که اطلاعات ندارد حرف سطحی میزند و بعد در دامان کانالهای سیگنالی گرفتار میشود، طمع او را تحریک میکنند و پشیمان میشود. چه کسی میتواند اظهار نظر دقیق کند؟ کسی که غیر از اینکه درست میگوید، ورودیهای درست هم داشته باشد، یعنی اطلاعات درست داشته باشد.
کسی که اطلاعات درست دارد با کسی که هیچ اطلاعاتی ندارد، مسلّماً قابل قیاس نیستند. امامی که عین الله الناظره است و حقیقت امور را نگاه میکند، با کسی که معلوم نیست همین ظواهر کتب و روایات را هم درست بفهمد، اصلاً قابل قیاس نیست. امامی که ملحم است، مستقیم از خدا دریافت دارد، با کسی که معلوم نیست حتّی این متون روایی و آیات ما را درست متوجّه شود، قابل قیاس نیست.
این «قابل قیاس نیست» به این جهت است که اولاً ورودیهایشان قابل قیاس نیست. اگر امام خواب ببیند مانند وحی است، اما اگر من خواب ببینم یا اضغاث احلام است و آشفتهحال هستم، یا اگر رؤیای صادقه هم باشد، اطمینانآور نیست. چون وقتی من عصمت ندارم معلوم نیست آن چیزی که دیدهام الآن در حافظهی من دقیق مانده باشد که بیان کنم. بلکه آن چیزی که دیدهام معلوم نیست الآن بتوانم دقیق تحلیل کنم. یعنی امکان خطا هست، همینکه امکان خطا هست یعنی آن بیان و آن حقیقت معصوم نیست، یقینی نیست. پس ما غیر قابل قیاس هستیم. ممکن است کسی بگوید این موضوع واضح است که ما غیرقابل قیاس هستیم. اما اگر فرصت کنیم و جلوتر برویم، ما خیلی اوقات در عملکرد قیاس میکنیم.
من میخواهم در جایی کاری انجام دهم، خلاف قطعی دستور امام عمل میکنم، چرا؟ چون فکر میکنم این بهتر است! زبان حال این کار عملاً این است که من بهتر میفهمم و من خودم یک تشخیص دارم.
چرا ما به امام نیاز داریم؟
قرار است امام ما را هدایت کند، ما را به سعادت برساند، و امام از افقی نگاه میکند که ما به آن افق دسترسی نداریم. اگر گفتهاند کسی را با امام مقایسه نکنید، برای این نیست که بگویند آدمهای بد را با امام مقایسه نکنید، نباید هیچ کسی را با امام مقایسه کرد، سلمان را هم با امام مقایسه نکنید.
نه اینکه چون امام ماست و رئیس حزب ماست، بلکه چون قابل قیاس نیست، چون غیرقابل قیاس است. اگر یک نفر بخواهد مثلاً راجع به فلان شرکت در بورس تحقیق کند، باید ورودیهای اطلاعات او کافی باشد که آیا این شرکت سودده یا زیانده است، آخرین جلسهی مجمع عمومی این شرکت چه زمانی بوده است.
کسی که اطلاعات ندارد حرف سطحی میزند و بعد در دامان کانالهای سیگنالی گرفتار میشود، طمع او را تحریک میکنند و پشیمان میشود. چه کسی میتواند اظهار نظر دقیق کند؟ کسی که غیر از اینکه درست میگوید، ورودیهای درست هم داشته باشد، یعنی اطلاعات درست داشته باشد.
کسی که اطلاعات درست دارد با کسی که هیچ اطلاعاتی ندارد، مسلّماً قابل قیاس نیستند. امامی که عین الله الناظره است و حقیقت امور را نگاه میکند، با کسی که معلوم نیست همین ظواهر کتب و روایات را هم درست بفهمد، اصلاً قابل قیاس نیست. امامی که ملحم است، مستقیم از خدا دریافت دارد، با کسی که معلوم نیست حتّی این متون روایی و آیات ما را درست متوجّه شود، قابل قیاس نیست.
این «قابل قیاس نیست» به این جهت است که اولاً ورودیهایشان قابل قیاس نیست. اگر امام خواب ببیند مانند وحی است، اما اگر من خواب ببینم یا اضغاث احلام است و آشفتهحال هستم، یا اگر رؤیای صادقه هم باشد، اطمینانآور نیست. چون وقتی من عصمت ندارم معلوم نیست آن چیزی که دیدهام الآن در حافظهی من دقیق مانده باشد که بیان کنم. بلکه آن چیزی که دیدهام معلوم نیست الآن بتوانم دقیق تحلیل کنم. یعنی امکان خطا هست، همینکه امکان خطا هست یعنی آن بیان و آن حقیقت معصوم نیست، یقینی نیست. پس ما غیر قابل قیاس هستیم. ممکن است کسی بگوید این موضوع واضح است که ما غیرقابل قیاس هستیم. اما اگر فرصت کنیم و جلوتر برویم، ما خیلی اوقات در عملکرد قیاس میکنیم.
من میخواهم در جایی کاری انجام دهم، خلاف قطعی دستور امام عمل میکنم، چرا؟ چون فکر میکنم این بهتر است! زبان حال این کار عملاً این است که من بهتر میفهمم و من خودم یک تشخیص دارم.
تاکنون نظری ثبت نشده است