- 100
- 1000
- 1000
- 1000
سیر تکوّن عقاید شیعه، جلسه هفتاد و ششم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «سیر تکوّن عقاید شیعه»، جلسه هفتاد و ششم، سال 1403
وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند که وسیلهی نوشتن بیاورید تا من چیزی بنویسم یا دستور دهم که نوشته شود، که شما بعد از این هرگز گمراه نشوید، آنجا اتفاقاتی رخ داد، یعنی یک مرتبه حدیث ثقلین را شبیه ماجرای غدیر، که چند مرتبه جلسهی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را در منا و مکّه و… بهم ریختند، و پیامبر خدا مجبور شد خطبهی غدیر و حدیث غدیر را در بیابان مطرح کند، حدیث ثقلینی هم که بحث ما هست، دچار همین مشکل شد.
بعنوان مثال پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم حدیث ثقلین را یک مرتبه در غدیر فرمود، وقتی میخواست این حدیث را مکتوب کند، جلسه را بهم ریختند.
همانطور که در حدیث غدیر، دیوانهای انتحاری زد و گفت اگر این حدیث از جانب خداست سنگی از آسمان بر سر من بخورد که من تحمّل ندارم، اینجا هم رسماً حرف کفری از یکی از افراد حاضر در خانهی پیامبر صادر شد، و یک جسارت بسیار شنیعی به پیامبر کرد و مجلس بهم خورد.
از آنجایی که ما در شبهای اول این بحث عرض میکردیم که فرقهنگاران قرن دو مانند «فَزاری» که از خوارج است و ارتباطی با «هشام بن حکم» داشته است، گرچه اینجا در آثار خود «هشام» را بشدّت تخریب میکند، میگوید شیعیان برای امامت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ادلّهای مانند حدیث طیر و حدیث غدیر و حدیث منزلت و حدیث ردّ شمس، قَسیمُ النّارِ وَالجَنَّة و غیره دارند، از آنطرف شیعیان نسبت به بعضی از افراد صحابه بغض دارند و از بعضی بیزار هستند و قائل هستند که بعضی بعد از پیغمبر مرتد شدند، (البته او ادّعا میکند که شیعیان میگویند همهی صحابه مرتد شدند).
من دیدم با توجه به اینکه ورودیهی حدیث ثقلین یک درگیری داشته است و شیعیان نخستین از روز نخست که یک طرف پرچم ولایت و طهارت اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین دستشان بوده است، یک طرف هم پرچم بغض دشمنان را بدست داشتهاند.
یعنی اگر کسی بخواهد تشیّع را از این دو تضعیف کند، از تشیّعِ نخستین فاصله گرفته است، اصلاً بنای تشیّع بر حبّ و بغض شدید است.
وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند که وسیلهی نوشتن بیاورید تا من چیزی بنویسم یا دستور دهم که نوشته شود، که شما بعد از این هرگز گمراه نشوید، آنجا اتفاقاتی رخ داد، یعنی یک مرتبه حدیث ثقلین را شبیه ماجرای غدیر، که چند مرتبه جلسهی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را در منا و مکّه و… بهم ریختند، و پیامبر خدا مجبور شد خطبهی غدیر و حدیث غدیر را در بیابان مطرح کند، حدیث ثقلینی هم که بحث ما هست، دچار همین مشکل شد.
بعنوان مثال پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم حدیث ثقلین را یک مرتبه در غدیر فرمود، وقتی میخواست این حدیث را مکتوب کند، جلسه را بهم ریختند.
همانطور که در حدیث غدیر، دیوانهای انتحاری زد و گفت اگر این حدیث از جانب خداست سنگی از آسمان بر سر من بخورد که من تحمّل ندارم، اینجا هم رسماً حرف کفری از یکی از افراد حاضر در خانهی پیامبر صادر شد، و یک جسارت بسیار شنیعی به پیامبر کرد و مجلس بهم خورد.
از آنجایی که ما در شبهای اول این بحث عرض میکردیم که فرقهنگاران قرن دو مانند «فَزاری» که از خوارج است و ارتباطی با «هشام بن حکم» داشته است، گرچه اینجا در آثار خود «هشام» را بشدّت تخریب میکند، میگوید شیعیان برای امامت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه ادلّهای مانند حدیث طیر و حدیث غدیر و حدیث منزلت و حدیث ردّ شمس، قَسیمُ النّارِ وَالجَنَّة و غیره دارند، از آنطرف شیعیان نسبت به بعضی از افراد صحابه بغض دارند و از بعضی بیزار هستند و قائل هستند که بعضی بعد از پیغمبر مرتد شدند، (البته او ادّعا میکند که شیعیان میگویند همهی صحابه مرتد شدند).
من دیدم با توجه به اینکه ورودیهی حدیث ثقلین یک درگیری داشته است و شیعیان نخستین از روز نخست که یک طرف پرچم ولایت و طهارت اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین دستشان بوده است، یک طرف هم پرچم بغض دشمنان را بدست داشتهاند.
یعنی اگر کسی بخواهد تشیّع را از این دو تضعیف کند، از تشیّعِ نخستین فاصله گرفته است، اصلاً بنای تشیّع بر حبّ و بغض شدید است.
تاکنون نظری ثبت نشده است