- 449
- 1000
- 1000
- 1000
سیر تکوّن عقاید شیعه، جلسه چهل و ششم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «سیر تکوّن عقاید شیعه»، جلسه چهل و ششم، سال 1402
در عصر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستیم، موضوعِ «کدام عقیده، نوع نگاه به حجّت»؛ که این اولین اختلاف در امّت بود، حتّی در زمان خودِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم. اول توجّه و ابهام روی خودِ شخص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود، بعد هم اینکه چه کسی باید خلیفه باشد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم سعی کردند با بیاناتی، با نحوهی بیان، با نوع محتوا، با فضاسازی، تا جایی که میشود مسئله را تبیین کنند. جایی که حبّ و بغض و علاقه و نفرت، میل به جهت و جانبی باشد، فقط علم و بیان کافی نیست، بلکه کار سختتر است. همزمان با بیان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم واردِ بحثی شدیم که عرض کردیم قرآن کریم هم این کار را میکند، درواقع پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم کاملاً همنوا و همجهت با قرآن کریم و وحی الهی این کار را میکنند.
ارد این بحث شدیم که قرآن کریم یک مفهوم را بیان میکند، این مفهوم وحدت دارد، یک مفهوم است، اما قابل تطبیق به مصادیق مختلف یا حوادث مختلف است. گاهی مصداقِ آن تام است و مَثَل اعلی است، گاهی مَثَل عالی است، گاهی مَثَل پایینتر است، گاهی مَثَل پایینتر و پایینتر است، تا اینکه ممکن است مَثَل خیلی پایین باشد.
مثل اینکه همهی ما قبل از این بحث هم میدانستیم که وقتی قرآن کریم میفرماید «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»، ما خودمان را کاملاً مخاطب آیه قرار میدادیم و میگفتیم ما هم جزو کسانی هستیم که ایمان داریم؛ ولی کسی نمیگفت که من و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه یک سطح ایمان داریم.
بعد عرض کردیم که قالب قرآن کریم این است که برای زندگی امروز ما عقیده میسازد، لذا نمیخواهد یک ویترین و موزهای باز کند که شما مطالب و قصّههایی از گذشتگان بخوانید و بعنوان قصص قرآنی از آن لذّت ببرید، غرض برای پُر کردنِ اوقات فراغت در شبهای دراز زمستان نبوده است، بلکه برای اصلاح فکر و عمل بوده است. لذا عمدهی قصص قرآن کریم از باب مثبعد آیهای را با یکدیگر گفتگو کردیم، آن آیه 124 سوره مبارکه بقره است، تفسیر آن آیه را نگفتیم. وقتی علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه به این آیه رسیدهاند خیلی مبسوط بحث کردهاند، بعضی از علمای بزرگوار معاصر شاید بیش از 150 صفحه راجع به این آیه حرف زدهاند؛ ما فعلاً در همان فضای خودمان گفتگو میکنیم که قرآن کریم مفاهیمی را بیان میکند و مصداقی هم میگوید.
اینجا خیلی در فهم مهم است که اگر حادثهای بین جامعهی اسلامی رخ داد، یا اینکه آیهای شأن نزولی داشت، این موضوع آن آیه را مقیّد نمیکند، آیه را از کلّی بودنِ آن نمیاندازد، شاید مثالِ آیه یک مثالِ خاص باشد ولی تا حدّی بر دیگران قابل تعمیم است، و ممکن است که حتّی آن دیگران بهتر از مثال قرآن کریم باشند، یا بدتر باشند، یا پایینتر باشند، یا بالاتر باشند.ال هستند و میخواهند یک مفهوم کلّی را در قابل آن مثال بیان کنند، که آن مثال هم لزوماً همیشه مثالِ اعلی نیست.
در عصر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستیم، موضوعِ «کدام عقیده، نوع نگاه به حجّت»؛ که این اولین اختلاف در امّت بود، حتّی در زمان خودِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم. اول توجّه و ابهام روی خودِ شخص پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم بود، بعد هم اینکه چه کسی باید خلیفه باشد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم سعی کردند با بیاناتی، با نحوهی بیان، با نوع محتوا، با فضاسازی، تا جایی که میشود مسئله را تبیین کنند. جایی که حبّ و بغض و علاقه و نفرت، میل به جهت و جانبی باشد، فقط علم و بیان کافی نیست، بلکه کار سختتر است. همزمان با بیان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم واردِ بحثی شدیم که عرض کردیم قرآن کریم هم این کار را میکند، درواقع پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم کاملاً همنوا و همجهت با قرآن کریم و وحی الهی این کار را میکنند.
ارد این بحث شدیم که قرآن کریم یک مفهوم را بیان میکند، این مفهوم وحدت دارد، یک مفهوم است، اما قابل تطبیق به مصادیق مختلف یا حوادث مختلف است. گاهی مصداقِ آن تام است و مَثَل اعلی است، گاهی مَثَل عالی است، گاهی مَثَل پایینتر است، گاهی مَثَل پایینتر و پایینتر است، تا اینکه ممکن است مَثَل خیلی پایین باشد.
مثل اینکه همهی ما قبل از این بحث هم میدانستیم که وقتی قرآن کریم میفرماید «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا»، ما خودمان را کاملاً مخاطب آیه قرار میدادیم و میگفتیم ما هم جزو کسانی هستیم که ایمان داریم؛ ولی کسی نمیگفت که من و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه یک سطح ایمان داریم.
بعد عرض کردیم که قالب قرآن کریم این است که برای زندگی امروز ما عقیده میسازد، لذا نمیخواهد یک ویترین و موزهای باز کند که شما مطالب و قصّههایی از گذشتگان بخوانید و بعنوان قصص قرآنی از آن لذّت ببرید، غرض برای پُر کردنِ اوقات فراغت در شبهای دراز زمستان نبوده است، بلکه برای اصلاح فکر و عمل بوده است. لذا عمدهی قصص قرآن کریم از باب مثبعد آیهای را با یکدیگر گفتگو کردیم، آن آیه 124 سوره مبارکه بقره است، تفسیر آن آیه را نگفتیم. وقتی علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه به این آیه رسیدهاند خیلی مبسوط بحث کردهاند، بعضی از علمای بزرگوار معاصر شاید بیش از 150 صفحه راجع به این آیه حرف زدهاند؛ ما فعلاً در همان فضای خودمان گفتگو میکنیم که قرآن کریم مفاهیمی را بیان میکند و مصداقی هم میگوید.
اینجا خیلی در فهم مهم است که اگر حادثهای بین جامعهی اسلامی رخ داد، یا اینکه آیهای شأن نزولی داشت، این موضوع آن آیه را مقیّد نمیکند، آیه را از کلّی بودنِ آن نمیاندازد، شاید مثالِ آیه یک مثالِ خاص باشد ولی تا حدّی بر دیگران قابل تعمیم است، و ممکن است که حتّی آن دیگران بهتر از مثال قرآن کریم باشند، یا بدتر باشند، یا پایینتر باشند، یا بالاتر باشند.ال هستند و میخواهند یک مفهوم کلّی را در قابل آن مثال بیان کنند، که آن مثال هم لزوماً همیشه مثالِ اعلی نیست.
تاکنون نظری ثبت نشده است