- 1279
- 1000
- 1000
- 1000
سر خط شروع و تحلیل تاریخ اسلام، جلسه بیست و سوم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «سر خط شروع و تحلیل تاریخ اسلام»، جلسه بیست و سوم، سال 1398
آغاز بیعت گیری از امیرالمؤمنین علیه السلام در سال 35 هجده ذی الحجه که روز غدیر است اتفاق افتاد. غدیری که به فرمایش پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم عمل نشد ولی بعد وقتی امت اسلامی دچار سختی شد و بلاهایی آمد که فکر نمیکردند. فکر میکردند امیرالمؤمنین دنیای آنها را محدود میکند، نه تنها آخرتها آسیب دید، بلکه دنیایشان به جایی رسید که به خیلی از اتفاقات رسید. امیرالمؤمنین روز هجده ماه ذی الحجه آغاز حکومتشان هست، روز نوزدهم بیعت عمومی اتفاق افتاد و امتناعهای حضرت برای قبل از این است و بعد حضرت در این روز نوزدهم یا روز بیستم سخنرانی فرمودند که بخشی از مرامنامهی حکومتشان را بیان میکنند.
متن این خطبه که حضرت معیارهایشان را بیان کردند، اصل این خطبه در کتاب ابو جعفر اسکافی از بزرگان معتزلی است که در سال 240 از دنیا رفته است و خیلی مدافع امیرالمؤمنین است و کتاب در رد کسانی که به امیرالمؤمنین نقد کردند، نوشته است. دیگران هم از ایشان نقل کردند، شیخ طوسی از ایشان نقل کرده، ابن ابی الحدید نقل کرده است. من میخواستم. کتابی است به نام دانشنامهی امیرالمؤمنین که انتشارات دارالحدیث زحمت کشیدند و دو زبانه هم هست. از مجلد سوم و صفحه 540 میخوانم. ابوجعفر اسکافی میگوید: روز دوم حکومت که روز نوزده ذی الحجه بود، حضرت شروع به سخنرانی کرد و بعد از حمد و ثناء خدا فرمود: شما بعد از پیغمبر از ما فاصله گرفتید و با دیگران بیعت کردید. تا جایی که اینقدر کار برایتان سخت شد که رفتار حاکمیت به گونهای بود که دیگر تحمل نداشتید، این را منکر حساب میکردید تا اینکه محصورش کردید و او را کشتید. بعد سراغ من آمدید و بدون اجبار، بلکه با التماس و خواهش و تهدید مرا آوردید. من الآن آمدم بر شما حکومت کنم، هیچ امتیازی بر شما ندارم. آنچه من باید انجام بدهم شما باید انجام بدهید، آنچه شما باید مراعات کنید من هم باید مراعات کنم. این یعنی چه که امیرالمؤمنین بر دیگران برتری یا امتیازی ندارد؟
امیرالمؤمنین چند جایگاه دارد، 1- جایگاه خلافت رسول خدا بلافصل در غدیر تنفیذ شد. آن را حضرت اینجا بیان نمیکند، امیرالمؤمنین به معنی واقعی کلمه آنجا رخ داد. حضرت امیر هست و حاکم هم شده است، روح غدیر نیست. آن روح غدیر اگر باشد امتیازش قابل قیاس با کسی نیست و جایگاهی که حضرت دارد، کما اینکه رسول خدا جایگاهی دارد که بقیه ندارند، به عنوان فقیه شاگرد پیغمبر سراغ حضرت آمدند. حضرت میفرماید: فتنهها شد و خیلی کارها عوض شد. آنقدر که خودتان به هم ریختید و درگیر شدید، آیا حاکمیت باید کمک کند مردم به سمت بهشت بروند؟ باید کمک کند مردم از جهنم فاصله بگیرند؟ این بحث امروز هم هست. حضرت فرمود: من شما را به سمت روش پیغمبر اکرم خواهم برد. کارهایی را انجام میدهم که از طرف پیغمبر و خدا به من امر شده است. البته اگر با من همراهی کنید، که اگر همراهی نکنید جلوی من میایستید و من باید از خدا کمک بگیرم.
فرمود: الآن شما مرا حاکم قرار دادید بدون توجه به جایگاهم، گفتید: بگردیم ببینیم چه کسی از همه بهتر است؟ علی بن ابی طالب، حضرت فرمود: جایگاه من در زمان پیغمبر یادتان هست؟ من علمدار رسول خدا در همه جنگها بودم. نماینده پیغمبر، خلیفه پیغمبر، موضع سر پیغبر، باب علم رسول خدا، این موضعی که بود هنوز هم هست، اگر من با شما در رفتار فرق ندارم، به این معنی نیست که جایگاه خودم را فراموش کنم. همه آنها سر جایش است، بدانید من مثل قبلیها نیستم که خطا کنم. حضرت یک قدری سعی میکند مردم را به آن سمت سوق بدهد که از ابهام بیرون بیایند. لذا فرمود: «فَامْضُوا لِمَا تُؤْمَرُونَ بِهِ وَ قِفُوا عِنْدَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ» بدانید که وقتی دستور میدهم باید عمل کنید، وقتی میگویم: کاری را انجام ندهید، نباید انجام بدهید. فرمودند: اگر یک وقت توقعی از من داشتید، «فَإِنَّ لَنَا مَعَ کُلِّ أَمْرٍ تُنْکِرُونَهُ غِیَرا» بدانید اگر یک کاری را نمیکنم، عذری دارم. من قدم به قدم باید اصلاح کنم. اول باید سر فساد را اصلاح کنم و بعد سراغ بدنه بروم. لذا اگر یک جایی چیزی دیدید، تعجب نکنید و صبر کنید. بعد فرمود: اگر فقط من بودم و حکومت بر شما، یعنی فقط یک نفر میخواست ریاست کند، بدانید این خیلی خطرناک است. حضرت فرمود: سختترین کار در روز قیامت برای والی مسئول و کارگزار و استاندار و شهرداری است که میخواهند او را لبه تیغ صراط ببرند. اگر عادل باشد خدا او را نجات میدهد ولی اگر او ظلم کرده باشد، خدا پرتش میکند. اساساً حاکم با مردم عادی فرق دارد. مردم عادی معمولاً خیلی ویژه نمیشوند.
آغاز بیعت گیری از امیرالمؤمنین علیه السلام در سال 35 هجده ذی الحجه که روز غدیر است اتفاق افتاد. غدیری که به فرمایش پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم عمل نشد ولی بعد وقتی امت اسلامی دچار سختی شد و بلاهایی آمد که فکر نمیکردند. فکر میکردند امیرالمؤمنین دنیای آنها را محدود میکند، نه تنها آخرتها آسیب دید، بلکه دنیایشان به جایی رسید که به خیلی از اتفاقات رسید. امیرالمؤمنین روز هجده ماه ذی الحجه آغاز حکومتشان هست، روز نوزدهم بیعت عمومی اتفاق افتاد و امتناعهای حضرت برای قبل از این است و بعد حضرت در این روز نوزدهم یا روز بیستم سخنرانی فرمودند که بخشی از مرامنامهی حکومتشان را بیان میکنند.
متن این خطبه که حضرت معیارهایشان را بیان کردند، اصل این خطبه در کتاب ابو جعفر اسکافی از بزرگان معتزلی است که در سال 240 از دنیا رفته است و خیلی مدافع امیرالمؤمنین است و کتاب در رد کسانی که به امیرالمؤمنین نقد کردند، نوشته است. دیگران هم از ایشان نقل کردند، شیخ طوسی از ایشان نقل کرده، ابن ابی الحدید نقل کرده است. من میخواستم. کتابی است به نام دانشنامهی امیرالمؤمنین که انتشارات دارالحدیث زحمت کشیدند و دو زبانه هم هست. از مجلد سوم و صفحه 540 میخوانم. ابوجعفر اسکافی میگوید: روز دوم حکومت که روز نوزده ذی الحجه بود، حضرت شروع به سخنرانی کرد و بعد از حمد و ثناء خدا فرمود: شما بعد از پیغمبر از ما فاصله گرفتید و با دیگران بیعت کردید. تا جایی که اینقدر کار برایتان سخت شد که رفتار حاکمیت به گونهای بود که دیگر تحمل نداشتید، این را منکر حساب میکردید تا اینکه محصورش کردید و او را کشتید. بعد سراغ من آمدید و بدون اجبار، بلکه با التماس و خواهش و تهدید مرا آوردید. من الآن آمدم بر شما حکومت کنم، هیچ امتیازی بر شما ندارم. آنچه من باید انجام بدهم شما باید انجام بدهید، آنچه شما باید مراعات کنید من هم باید مراعات کنم. این یعنی چه که امیرالمؤمنین بر دیگران برتری یا امتیازی ندارد؟
امیرالمؤمنین چند جایگاه دارد، 1- جایگاه خلافت رسول خدا بلافصل در غدیر تنفیذ شد. آن را حضرت اینجا بیان نمیکند، امیرالمؤمنین به معنی واقعی کلمه آنجا رخ داد. حضرت امیر هست و حاکم هم شده است، روح غدیر نیست. آن روح غدیر اگر باشد امتیازش قابل قیاس با کسی نیست و جایگاهی که حضرت دارد، کما اینکه رسول خدا جایگاهی دارد که بقیه ندارند، به عنوان فقیه شاگرد پیغمبر سراغ حضرت آمدند. حضرت میفرماید: فتنهها شد و خیلی کارها عوض شد. آنقدر که خودتان به هم ریختید و درگیر شدید، آیا حاکمیت باید کمک کند مردم به سمت بهشت بروند؟ باید کمک کند مردم از جهنم فاصله بگیرند؟ این بحث امروز هم هست. حضرت فرمود: من شما را به سمت روش پیغمبر اکرم خواهم برد. کارهایی را انجام میدهم که از طرف پیغمبر و خدا به من امر شده است. البته اگر با من همراهی کنید، که اگر همراهی نکنید جلوی من میایستید و من باید از خدا کمک بگیرم.
فرمود: الآن شما مرا حاکم قرار دادید بدون توجه به جایگاهم، گفتید: بگردیم ببینیم چه کسی از همه بهتر است؟ علی بن ابی طالب، حضرت فرمود: جایگاه من در زمان پیغمبر یادتان هست؟ من علمدار رسول خدا در همه جنگها بودم. نماینده پیغمبر، خلیفه پیغمبر، موضع سر پیغبر، باب علم رسول خدا، این موضعی که بود هنوز هم هست، اگر من با شما در رفتار فرق ندارم، به این معنی نیست که جایگاه خودم را فراموش کنم. همه آنها سر جایش است، بدانید من مثل قبلیها نیستم که خطا کنم. حضرت یک قدری سعی میکند مردم را به آن سمت سوق بدهد که از ابهام بیرون بیایند. لذا فرمود: «فَامْضُوا لِمَا تُؤْمَرُونَ بِهِ وَ قِفُوا عِنْدَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ» بدانید که وقتی دستور میدهم باید عمل کنید، وقتی میگویم: کاری را انجام ندهید، نباید انجام بدهید. فرمودند: اگر یک وقت توقعی از من داشتید، «فَإِنَّ لَنَا مَعَ کُلِّ أَمْرٍ تُنْکِرُونَهُ غِیَرا» بدانید اگر یک کاری را نمیکنم، عذری دارم. من قدم به قدم باید اصلاح کنم. اول باید سر فساد را اصلاح کنم و بعد سراغ بدنه بروم. لذا اگر یک جایی چیزی دیدید، تعجب نکنید و صبر کنید. بعد فرمود: اگر فقط من بودم و حکومت بر شما، یعنی فقط یک نفر میخواست ریاست کند، بدانید این خیلی خطرناک است. حضرت فرمود: سختترین کار در روز قیامت برای والی مسئول و کارگزار و استاندار و شهرداری است که میخواهند او را لبه تیغ صراط ببرند. اگر عادل باشد خدا او را نجات میدهد ولی اگر او ظلم کرده باشد، خدا پرتش میکند. اساساً حاکم با مردم عادی فرق دارد. مردم عادی معمولاً خیلی ویژه نمیشوند.
تاکنون نظری ثبت نشده است