- 1302
- 1000
- 1000
- 1000
سر خط شروع و تحلیل تاریخ اسلام، جلسه چهاردهم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «سر خط شروع و تحلیل تاریخ اسلام»، جلسه چهاردهم، سال 1398
تلقی از وحدت و تبیین مسأله وحدت موضوع بُغرنجی است در جامعه ما، سه تلقی از وحدت هست که دو تا را شاید بگوییم یک کمی در آن تندی و کندی و افراط و تفریط هست.
یک گروهی فکر کردند برای اینکه مشکلات جامعه اسلامی حل شود و دعواها و کشتارها و قتلها از بین برود بهتر است اختلافاتی که بین ما هست را کتمان کنیم. همه را در هم ذوب کنیم یا یکی در دیگری ذوب شود، یک چیز باقی بماند. مثلاً نادرشاه سعی کرد این کار را بکند، علمای شیعه و غیر شیعه را جمع کرد و چند جلسه گذاشت. گفت: شیعیان به همان فقه امام صادق بسنده کنند و در عقاید حق ندارند اظهار نظر خلاف دیگران بکنند. میخواست در واقع تشیع را از بین ببرد. البته ظاهر امر دلسوزی بود. تا وقتی از بعضی از بخشهای دینمان کوتاه نیاییم این وحدت رخ نمیدهد و طبیعی است این امکان ندارد. این مسألهای نیست که رها کنیم و کنار بگذاریم. چون من که شیعه هستم وقتی میخواهم خدا را عبادت کنم با این نوع نگاه باید بگویم: قربتاً الی الله این کار را میکنم، لابد اینها را حق میدانند. دیگران هم لابد مذهب خودشان را حق میدانند. چطور میشود ما این دو تفکر که با هم تفاوت دارند را به یکی تبدیل کنیم. چنین چیزی امکان ندارد، عقاید ما هر روز است. اینجا که نشستم با قصد و نیتی نشستم. در بیان مطالب و مطالعه و زندگی روزمره این عقیده همواره با ماست. یک گروهی دنبال این بودند که از بین ببرند. امروز هم رگههایی در جامعه ما دیده میشود که یک جایی از عقاید مسلم تشیع دست بردارید، تا وحدت رخ بدهد. ما میگوییم چنین تلقی قطعاً درست نیست، امکان هم ندارد و عملی نیست. شدنی هم نیست که به دینداران بگویند: شما از مکتب و مذهب خود دست بکشید.
یک نگاه هست میگوید: اصلاً به هیچ وجه کلاً هیچ تسالمی امکان ندارد. نمیتوانیم با هم کنار بیاییم. باید گفت که اگر اینطور باشد دو تا مشکل به وجود میآید، یکی اینکه قرآن کریم وقتی به اهل کتاب میفرماید: «تَعالَوْا إِلى کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ»
تلقی از وحدت و تبیین مسأله وحدت موضوع بُغرنجی است در جامعه ما، سه تلقی از وحدت هست که دو تا را شاید بگوییم یک کمی در آن تندی و کندی و افراط و تفریط هست.
یک گروهی فکر کردند برای اینکه مشکلات جامعه اسلامی حل شود و دعواها و کشتارها و قتلها از بین برود بهتر است اختلافاتی که بین ما هست را کتمان کنیم. همه را در هم ذوب کنیم یا یکی در دیگری ذوب شود، یک چیز باقی بماند. مثلاً نادرشاه سعی کرد این کار را بکند، علمای شیعه و غیر شیعه را جمع کرد و چند جلسه گذاشت. گفت: شیعیان به همان فقه امام صادق بسنده کنند و در عقاید حق ندارند اظهار نظر خلاف دیگران بکنند. میخواست در واقع تشیع را از بین ببرد. البته ظاهر امر دلسوزی بود. تا وقتی از بعضی از بخشهای دینمان کوتاه نیاییم این وحدت رخ نمیدهد و طبیعی است این امکان ندارد. این مسألهای نیست که رها کنیم و کنار بگذاریم. چون من که شیعه هستم وقتی میخواهم خدا را عبادت کنم با این نوع نگاه باید بگویم: قربتاً الی الله این کار را میکنم، لابد اینها را حق میدانند. دیگران هم لابد مذهب خودشان را حق میدانند. چطور میشود ما این دو تفکر که با هم تفاوت دارند را به یکی تبدیل کنیم. چنین چیزی امکان ندارد، عقاید ما هر روز است. اینجا که نشستم با قصد و نیتی نشستم. در بیان مطالب و مطالعه و زندگی روزمره این عقیده همواره با ماست. یک گروهی دنبال این بودند که از بین ببرند. امروز هم رگههایی در جامعه ما دیده میشود که یک جایی از عقاید مسلم تشیع دست بردارید، تا وحدت رخ بدهد. ما میگوییم چنین تلقی قطعاً درست نیست، امکان هم ندارد و عملی نیست. شدنی هم نیست که به دینداران بگویند: شما از مکتب و مذهب خود دست بکشید.
یک نگاه هست میگوید: اصلاً به هیچ وجه کلاً هیچ تسالمی امکان ندارد. نمیتوانیم با هم کنار بیاییم. باید گفت که اگر اینطور باشد دو تا مشکل به وجود میآید، یکی اینکه قرآن کریم وقتی به اهل کتاب میفرماید: «تَعالَوْا إِلى کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ»
تاکنون نظری ثبت نشده است