- 309
- 1000
- 1000
- 1000
سیری در زندگی نبی گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم، جلسه دوم
سخنرانی حجت الاسلام سیدجواد بهشتی با موضوع «سیری در زندگی نبی گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم»، جلسه دوم، سال 1398
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با کودکان و بچهها چگونه بودند. تقریباً پنجاه نکته یا سخنی از پیامبر در مورد کودکان هست یا رفتاری از پیامبر هست. ما نگاه کنیم به مدلی که آفریدگار جلوی ما گذاشته و از آن اقتباس کنیم. به او اقتدا کنیم، به قول امیرالمؤمنین علی علیه السلام به او تأسی بجوییم. بچههای ما همه هستی و سرمایه ما هستند، ادامه وجود ما هستند. حتی حدیث دارد تا صد نسل گذشته باشد، خدمات و عبادات آنها به حساب ما هم نوشته میشود. هرچه دقت کنیم خیرش به خودمان برمیگردد. ببینیم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با بچهها چگونه رفتار کرد. اسلام عزیز یک دین جامعی است برای همه اقشار، اصناف حقوقی تعیین کرده و ما باید به همه آنها بپردازیم.
پیامبر عزیز ما وقتی عقد جوانی را میخواند در آن مراسم عقد برای بچههایشان دعا میکرد. هنوز این ساعت اولی است که میخواهد، این معلوم میشود یکی از فلسفههای ازدواج همین به وجود آمدن نسلی هستند که با تربیت این داماد و عروس و زن و مرد پا به عرصه بگذارند. پیامبر عزیز ما میفرمود: بچهای که به دنیا میآید، شادمانی کنید. چند روز که گذشت عقیقه بدهید. البته اینها مستحب است و ممکن است در توان خیلیها نباشد ولی یک حکمتی پشت این هست. بچه که پا به عرصه این جهان گذاشت، خبر کنید همسایهها و دوستان را که بی خبر نباشند، اطعام بدهید، یا از سنت پیغمبر این بوده که در گوش راست بچهها اذان میگفته و در گوش چپ آنها اقامه و میفرمود: یک مصونیت از شیطان برای آنها به وجود میآید. همین دو فراز را گفتن، هم خودش در مورد بچهها و نوههایش این کار را میکرد، هم به مسلمانها میفرمود: بچههای شما به دنیا آمدند، بعضی از زایشگاهها، بعضی از خانم دکترها هستند که خیلی مقید هستند و خود خانم دکتر برای بچه اذان و اقامه میگوید. یا تابلوهای زیبایی در زایشگاهها بعضی جاها برای من نقل کردند.
بچهها که به دنیا میآمدند مسلمانها مُصر بودند نزد پیامبر بیاورند که به آنها دعا کند. پیغمبر هم استقبال میکرد با اینکه کار و گرفتاری زیاد داشت ولی این امر را مهم میدانست. در تاریخ دارد که یک بچهای را آوردند پیامبر دعا کند و نام برایش بگذارد، آن بچه در دامن پیامبر بول کرد. کسی که همراه بچه بود، مضطرب شد و خواست شیون بزند. حضرت فرمود: لباسم را میشویم، به بچه نباید داد بزنید. اینکه ورود بچهها به این دنیا را پیامبر مراسمهایی میگرفت. پیغمبر فرمود: من پنج کار را پیوسته انجام میدهم تا بعد از من رسم شود. یکی سلام کردن به بچههاست، سلام نشانه احترام و تکریم است. وقتی من به شما سلام میکنم یعنی برای شما عزت و شخصیت قائل هستم. بچهها وقتی میبینند بزرگترها به آنها سلام میکنند احساس بزرگی میکنند. البته ادب این است که کوچکتر به بزرگتر سلام کند ولی بزرگترها هم نباید دریغ کنند. بگویند: من بزرگ هستم، عالم هستم. خود پیامبر هم در سلام کردن پیشقدم بودند. حتی کسی میخواست این سد را بشکند. سر سه راهی پشت دیوار پنهان شد که تا پیامبر به آنجا میرسد جلو بپرد و سلام کند، حضرت نرسیده به آن چهارراه فرمود: ای کسی که پشت دیوار پنهان شدی، سلام علیکم! شیرینیهای زندگی پیامبر است. سلام کردن به بچهها!
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با کودکان و بچهها چگونه بودند. تقریباً پنجاه نکته یا سخنی از پیامبر در مورد کودکان هست یا رفتاری از پیامبر هست. ما نگاه کنیم به مدلی که آفریدگار جلوی ما گذاشته و از آن اقتباس کنیم. به او اقتدا کنیم، به قول امیرالمؤمنین علی علیه السلام به او تأسی بجوییم. بچههای ما همه هستی و سرمایه ما هستند، ادامه وجود ما هستند. حتی حدیث دارد تا صد نسل گذشته باشد، خدمات و عبادات آنها به حساب ما هم نوشته میشود. هرچه دقت کنیم خیرش به خودمان برمیگردد. ببینیم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با بچهها چگونه رفتار کرد. اسلام عزیز یک دین جامعی است برای همه اقشار، اصناف حقوقی تعیین کرده و ما باید به همه آنها بپردازیم.
پیامبر عزیز ما وقتی عقد جوانی را میخواند در آن مراسم عقد برای بچههایشان دعا میکرد. هنوز این ساعت اولی است که میخواهد، این معلوم میشود یکی از فلسفههای ازدواج همین به وجود آمدن نسلی هستند که با تربیت این داماد و عروس و زن و مرد پا به عرصه بگذارند. پیامبر عزیز ما میفرمود: بچهای که به دنیا میآید، شادمانی کنید. چند روز که گذشت عقیقه بدهید. البته اینها مستحب است و ممکن است در توان خیلیها نباشد ولی یک حکمتی پشت این هست. بچه که پا به عرصه این جهان گذاشت، خبر کنید همسایهها و دوستان را که بی خبر نباشند، اطعام بدهید، یا از سنت پیغمبر این بوده که در گوش راست بچهها اذان میگفته و در گوش چپ آنها اقامه و میفرمود: یک مصونیت از شیطان برای آنها به وجود میآید. همین دو فراز را گفتن، هم خودش در مورد بچهها و نوههایش این کار را میکرد، هم به مسلمانها میفرمود: بچههای شما به دنیا آمدند، بعضی از زایشگاهها، بعضی از خانم دکترها هستند که خیلی مقید هستند و خود خانم دکتر برای بچه اذان و اقامه میگوید. یا تابلوهای زیبایی در زایشگاهها بعضی جاها برای من نقل کردند.
بچهها که به دنیا میآمدند مسلمانها مُصر بودند نزد پیامبر بیاورند که به آنها دعا کند. پیغمبر هم استقبال میکرد با اینکه کار و گرفتاری زیاد داشت ولی این امر را مهم میدانست. در تاریخ دارد که یک بچهای را آوردند پیامبر دعا کند و نام برایش بگذارد، آن بچه در دامن پیامبر بول کرد. کسی که همراه بچه بود، مضطرب شد و خواست شیون بزند. حضرت فرمود: لباسم را میشویم، به بچه نباید داد بزنید. اینکه ورود بچهها به این دنیا را پیامبر مراسمهایی میگرفت. پیغمبر فرمود: من پنج کار را پیوسته انجام میدهم تا بعد از من رسم شود. یکی سلام کردن به بچههاست، سلام نشانه احترام و تکریم است. وقتی من به شما سلام میکنم یعنی برای شما عزت و شخصیت قائل هستم. بچهها وقتی میبینند بزرگترها به آنها سلام میکنند احساس بزرگی میکنند. البته ادب این است که کوچکتر به بزرگتر سلام کند ولی بزرگترها هم نباید دریغ کنند. بگویند: من بزرگ هستم، عالم هستم. خود پیامبر هم در سلام کردن پیشقدم بودند. حتی کسی میخواست این سد را بشکند. سر سه راهی پشت دیوار پنهان شد که تا پیامبر به آنجا میرسد جلو بپرد و سلام کند، حضرت نرسیده به آن چهارراه فرمود: ای کسی که پشت دیوار پنهان شدی، سلام علیکم! شیرینیهای زندگی پیامبر است. سلام کردن به بچهها!
تاکنون نظری ثبت نشده است