- 649
- 1000
- 1000
- 1000
تکلیف گرایی یا مصلحت سنجی؟، جلسه سوم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «تکلیف گرایی یا مصلحت سنجی؟»، جلسه سوم، سال 1396
بالاخره مصلحتاندیشی یا تکلیفمداری؟
طبیعتاً در مسائل اجتماعی که اگر ما تکلیف خود عمل نکنیم جامعه آسیب میبیند، چون آسیب میبینیم طبیعتاً ترجیح میدهیم تکلیفمداری کنیم. مصلحتاندیشی، یعنی عمل به مصلحت جامعهی اسلامی یا حفظ نظام اسلامی یا حمایت البیوَع که در کتب فقهی آمده است، خود این موضوع، تکلیف است و اگر در مقام تزاحم قرار بگیریم، مثلاً اگر بین دو امر واجب یا دو تکلیف قرار بگیریم در واقع تکلیف مهم را ساقط میکند.
مثلا هنگام نماز خواندن من، طفلی بالای یک بلندی رفته و حالا چه کسی کم کاری کرده که به او بالای بلندی رفته است یک بحث است و اینکه حالا او آن بالا است و در حال سقوط است و من الآن باید نماز خود را با اینکه واجب است بشکنم و آن طفل را نجات بدهم، همان عمل به مصلحت است. آن اهم است، این یکی مهم است. نماز مهم است ولی اهمّیّت نجات دادن طفل بیشتر است چون نمیشود آن مسئله هیچ راه دیگری ندارد. اینجا تکلیف مهم از بین میرود و اصلاً تکلیف نیست. اصلاً اگر من نماز را ادامه بدهم حرام است، این تکلیف من نبوده، تکلیف من الآن این بوده که آن کودک را نجات بدهم.
نکتهی مهمّ اوّل این است که اگر مصلحت، مصلحت باشد خود آن مصلحت تکلیف است. اگر گاهی برای ما دردناک است که چرا به مصلحت عمل میشود و به تکلیف عمل نمیشود به این دلیل برای ما سخت است که صبر کردیم، کمکاری کردیم تا به این تزاحم رسید. در هنگام تزاحم نمیتوان به بیش از یک تکلیف عمل کرد. آنجا که من هستم و هنگام نماز است و کودک در حال افتادن است نمیتوان کاری انجام داد، من نمیتوانم بیش از یکی از این دو کار را انجام دهم. بله، میشد من کاری انجام دهم که این اتّفاق رخ ندهد یا بعضی افراد کارهایی انجام دهند که آن اتّفاق رخ ندهد. هنگامی که تزاحم رخ دادن دیگر کاری از کسی برنمیآید. توبیخ برای کسی است که اجازه داده است این تزاحم پیش بیاید. اگر کسی در پیشامد این تزاحم مقصّر باشد البتّه ما صورتهایی هم داریم که کسی در آن مقصّر نیست. پس نکتهی اوّل این است که اگر مصلحت، مصلحت نظامی یا جامعهی مسلمین باشد، آن اصلاً تکلیف است. منتها باید در اینجا به چند نکته پرداخت.
بالاخره مصلحتاندیشی یا تکلیفمداری؟
طبیعتاً در مسائل اجتماعی که اگر ما تکلیف خود عمل نکنیم جامعه آسیب میبیند، چون آسیب میبینیم طبیعتاً ترجیح میدهیم تکلیفمداری کنیم. مصلحتاندیشی، یعنی عمل به مصلحت جامعهی اسلامی یا حفظ نظام اسلامی یا حمایت البیوَع که در کتب فقهی آمده است، خود این موضوع، تکلیف است و اگر در مقام تزاحم قرار بگیریم، مثلاً اگر بین دو امر واجب یا دو تکلیف قرار بگیریم در واقع تکلیف مهم را ساقط میکند.
مثلا هنگام نماز خواندن من، طفلی بالای یک بلندی رفته و حالا چه کسی کم کاری کرده که به او بالای بلندی رفته است یک بحث است و اینکه حالا او آن بالا است و در حال سقوط است و من الآن باید نماز خود را با اینکه واجب است بشکنم و آن طفل را نجات بدهم، همان عمل به مصلحت است. آن اهم است، این یکی مهم است. نماز مهم است ولی اهمّیّت نجات دادن طفل بیشتر است چون نمیشود آن مسئله هیچ راه دیگری ندارد. اینجا تکلیف مهم از بین میرود و اصلاً تکلیف نیست. اصلاً اگر من نماز را ادامه بدهم حرام است، این تکلیف من نبوده، تکلیف من الآن این بوده که آن کودک را نجات بدهم.
نکتهی مهمّ اوّل این است که اگر مصلحت، مصلحت باشد خود آن مصلحت تکلیف است. اگر گاهی برای ما دردناک است که چرا به مصلحت عمل میشود و به تکلیف عمل نمیشود به این دلیل برای ما سخت است که صبر کردیم، کمکاری کردیم تا به این تزاحم رسید. در هنگام تزاحم نمیتوان به بیش از یک تکلیف عمل کرد. آنجا که من هستم و هنگام نماز است و کودک در حال افتادن است نمیتوان کاری انجام داد، من نمیتوانم بیش از یکی از این دو کار را انجام دهم. بله، میشد من کاری انجام دهم که این اتّفاق رخ ندهد یا بعضی افراد کارهایی انجام دهند که آن اتّفاق رخ ندهد. هنگامی که تزاحم رخ دادن دیگر کاری از کسی برنمیآید. توبیخ برای کسی است که اجازه داده است این تزاحم پیش بیاید. اگر کسی در پیشامد این تزاحم مقصّر باشد البتّه ما صورتهایی هم داریم که کسی در آن مقصّر نیست. پس نکتهی اوّل این است که اگر مصلحت، مصلحت نظامی یا جامعهی مسلمین باشد، آن اصلاً تکلیف است. منتها باید در اینجا به چند نکته پرداخت.
تاکنون نظری ثبت نشده است