- 1325
- 1000
- 1000
- 1000
آغاز امامت امیرالمؤمنین علی(ع)، آغاز تاریخ اسلام، جلسه پنجم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «آغاز امامت امیرالمؤمنین علی(ع)، آغاز تاریخ اسلام»، جلسه پنجم، سال 1398
کم کم داریم آماده میشویم برای لحظاتی که امامت امیرالمؤمنین آغاز میشود، مقدماتی را عرض کردیم. پیغمبر اکرم را تخریب کردند که بعد بتوانند امیرالمؤمنین را تخریب کنند و بتوانند اسلام را منحرف کنند. رسول خدا برای جلوگیری از این انحراف، تدابیری داشتند و یکی از آن تدابیر این بود که رهبر یکی از این دو دسته مسلمین را امیرالمؤمنین قرار داد. ایشان را تأیید و فضایل ایشان را منتشر کرد. غدیر هم یکی از مهمترین فضایل امیرالمؤمنین است که در پیش است. پیامبر فرمود: یا علی! جمعیت زیادی از امت به تو خیانت خواهد کرد.
بعد از اینکه پیغمبر اکرم امیرالمؤمنین را مطرح کردند، طبیعتاً بعد از ایشان حکومتهایی آمدند و این مسیری نبود که رسول خدا میخواست و بعد کار به بنی امیه رسید، قدرت قاهر و شمشیر حکومت، پول سرشار خراجها و مالیاتها و غنائم و تقدس آخوندهای درباری، یعنی این سه تیغ کمک کردند برای اینکه امیرالمؤمنین از جامعه حذف شود. در این زمینه دویست و پنجاه یادداشت نوشتم و چند مورد را انتخاب کردم. بعد از پیغمبر اکرم جریانی پیش آمد که نقل حدیث را محدود و ممنوع کنیم. یکی از حاکمان بعد از پیغمبر اکرم گفت: اگر میخواهید از پیغمبر روایات نقل کنید، روایات عملیه، یعنی فقهی نقل کنید. روایات دیگر را نقل نکنید. فقط فقهی، چرا؟چون در روایات رسول خدا حق و باطل مشخص شده بود و بعضی توبیخ شده بودند از دستهای که حضرت مخالفشان بودند، امیرالمؤمنین و طرفدارانش تجلیل شده بودند. لذا اینها مباحث فقهی نیست. گفتند: فقط روایات فقهی نقل کنید. نماز و روزه و حج که قبلاً گفتیم به همینها هم آسیب خورد. چرا؟ یک نمونه را میخوانم که چرا روایت غیر فقهی نقل نکنید.
نوهی طلحه، همان طلحه که در جمل کشته شد، آمدند از او یک روایت بپرسند، گفت: من از ترس معاویه جرأت نمیکنم حرف بزنم، اگر قول میدهید که تا زنده هستم از من چیزی نقل نکنید به شما بگویم. گفتند: بگو، این روایت سند صحیح دارد و بخشی از این در صحیح مسلم آمده است. گفت: از ابن مسعود شنیدم که پیغمبر فرمود: یک حاکمانی بعد از من میآیند، «یقولون ما لا یفعلون» حرفی را میزنند و خودشان عمل نمیکنند. «و یفعلون ما لا یقولون» یک کارهایی میکنند از چیزهایی که این طرف و آن طرف نمیگویند، توطئه میکنند، ظاهر یک جور است و باطن و عمل یک جور. بعد پیغمبر فرمود: «فمن جاهدهم بیده فهو مؤمن» اگر کسی با اینها بجنگد و اینها را سرنگون کند، مؤمن است. «فمن جاهدهم بلسانه» کسی که با زبانش با اینها بجنگد و روشنگری کند، «فهو مؤمن» از این دو که بجنگد یا زبانی حرف بزند، کوچکترش این است که «من جاهدهم بقلبه» کسی که در دلش حبّ اینها را نداشته باشد. بغض اینها را داشته باشد، حاکمانی که میخواهند انحراف ایجاد کنند، پیغمبر فرمود: اینکه با قلبش هم کسی مخالف اینها باشد بیزاری قلبی هم داشته باشد، «فهو مؤمن» اگر این نباشد اصلاً ایمان ندارید. این از قول ابن مسعود نوه طلحه با واسطه نقل شد، به پسر خلیفه دوم گفتند، گفت: مگر میشود. در صحیح مسلم هست که نزد او رفتند و گفتند: واقعاً تو این حرف را زدی؟ این خیلی حرف عجیبی است. چرا نوه طلحه جرأت نمیکند این را زمان معاویه بیان کند؟ چون حضرت ملاک ایمان میدهند و ملاک ایمان چیست؟ یا جنگ یا روشنگری یا برائت قلبی، غیر از این دیگر ایمان نیست. یعنی دقیقاً رسول خدا در هدف زده است که اینها دارند یک کارهایی میکنند.
کم کم داریم آماده میشویم برای لحظاتی که امامت امیرالمؤمنین آغاز میشود، مقدماتی را عرض کردیم. پیغمبر اکرم را تخریب کردند که بعد بتوانند امیرالمؤمنین را تخریب کنند و بتوانند اسلام را منحرف کنند. رسول خدا برای جلوگیری از این انحراف، تدابیری داشتند و یکی از آن تدابیر این بود که رهبر یکی از این دو دسته مسلمین را امیرالمؤمنین قرار داد. ایشان را تأیید و فضایل ایشان را منتشر کرد. غدیر هم یکی از مهمترین فضایل امیرالمؤمنین است که در پیش است. پیامبر فرمود: یا علی! جمعیت زیادی از امت به تو خیانت خواهد کرد.
بعد از اینکه پیغمبر اکرم امیرالمؤمنین را مطرح کردند، طبیعتاً بعد از ایشان حکومتهایی آمدند و این مسیری نبود که رسول خدا میخواست و بعد کار به بنی امیه رسید، قدرت قاهر و شمشیر حکومت، پول سرشار خراجها و مالیاتها و غنائم و تقدس آخوندهای درباری، یعنی این سه تیغ کمک کردند برای اینکه امیرالمؤمنین از جامعه حذف شود. در این زمینه دویست و پنجاه یادداشت نوشتم و چند مورد را انتخاب کردم. بعد از پیغمبر اکرم جریانی پیش آمد که نقل حدیث را محدود و ممنوع کنیم. یکی از حاکمان بعد از پیغمبر اکرم گفت: اگر میخواهید از پیغمبر روایات نقل کنید، روایات عملیه، یعنی فقهی نقل کنید. روایات دیگر را نقل نکنید. فقط فقهی، چرا؟چون در روایات رسول خدا حق و باطل مشخص شده بود و بعضی توبیخ شده بودند از دستهای که حضرت مخالفشان بودند، امیرالمؤمنین و طرفدارانش تجلیل شده بودند. لذا اینها مباحث فقهی نیست. گفتند: فقط روایات فقهی نقل کنید. نماز و روزه و حج که قبلاً گفتیم به همینها هم آسیب خورد. چرا؟ یک نمونه را میخوانم که چرا روایت غیر فقهی نقل نکنید.
نوهی طلحه، همان طلحه که در جمل کشته شد، آمدند از او یک روایت بپرسند، گفت: من از ترس معاویه جرأت نمیکنم حرف بزنم، اگر قول میدهید که تا زنده هستم از من چیزی نقل نکنید به شما بگویم. گفتند: بگو، این روایت سند صحیح دارد و بخشی از این در صحیح مسلم آمده است. گفت: از ابن مسعود شنیدم که پیغمبر فرمود: یک حاکمانی بعد از من میآیند، «یقولون ما لا یفعلون» حرفی را میزنند و خودشان عمل نمیکنند. «و یفعلون ما لا یقولون» یک کارهایی میکنند از چیزهایی که این طرف و آن طرف نمیگویند، توطئه میکنند، ظاهر یک جور است و باطن و عمل یک جور. بعد پیغمبر فرمود: «فمن جاهدهم بیده فهو مؤمن» اگر کسی با اینها بجنگد و اینها را سرنگون کند، مؤمن است. «فمن جاهدهم بلسانه» کسی که با زبانش با اینها بجنگد و روشنگری کند، «فهو مؤمن» از این دو که بجنگد یا زبانی حرف بزند، کوچکترش این است که «من جاهدهم بقلبه» کسی که در دلش حبّ اینها را نداشته باشد. بغض اینها را داشته باشد، حاکمانی که میخواهند انحراف ایجاد کنند، پیغمبر فرمود: اینکه با قلبش هم کسی مخالف اینها باشد بیزاری قلبی هم داشته باشد، «فهو مؤمن» اگر این نباشد اصلاً ایمان ندارید. این از قول ابن مسعود نوه طلحه با واسطه نقل شد، به پسر خلیفه دوم گفتند، گفت: مگر میشود. در صحیح مسلم هست که نزد او رفتند و گفتند: واقعاً تو این حرف را زدی؟ این خیلی حرف عجیبی است. چرا نوه طلحه جرأت نمیکند این را زمان معاویه بیان کند؟ چون حضرت ملاک ایمان میدهند و ملاک ایمان چیست؟ یا جنگ یا روشنگری یا برائت قلبی، غیر از این دیگر ایمان نیست. یعنی دقیقاً رسول خدا در هدف زده است که اینها دارند یک کارهایی میکنند.
تاکنون نظری ثبت نشده است