- 572
- 1000
- 1000
- 1000
هنر خوب زیستن، جلسه بیست و چهارم
سخنرانی حجت الاسلام احمد لقمانی با موضوع «هنر خوب زیستن»، جلسه بیست و چهارم، سال 1396
بحث ما در مورد هنر خوب زیستن بود، به راههای زندگی رسیدیم. اولین راه را تجربه بیان کردند. هرچیزی را بنده و امثال بنده بخواهیم تک تک خودمان به طور شخصی تجربه کنیم تلخ ترین راه است. تجربه واقعی و عاقلانه و خردمندانه این است که انسان از تجربیات دیگران استفاده کند. با خواندن چند داستان، گاهی با شنیدن موعظه، گاهی با عبرت گیری از دیگران، مجلسی هم نفس شدن و چهره به چهره شدن با انسان عاقل و خردمند و فهمیم و بصیر، انسان سرشار از تجربه میشود و دیگر خودش مرتکب تجربیات دیگران نمیشود. امیرالمؤمنین علی(ع) میفرمایند: چون من با تاریخ گذشتگان آشنا هستم، گویا به تعداد تمام گذشتگان عمر کردم. نکته خیلی جالب این است که عزیزانی که آغاز زندگیشان هست، سعی کنند در 24 ساعت بیست دقیقه یک برنامه مطالعه داشته باشند. مطالعه سرگذشت دیگران، چیزی که به درد انسان میخورد. انسان را پخته کند. خدا نکند انسان عوامانه و جاهلانه زندگی کند. بعضیها را دیدید که انگار دو بار به دنیا آمدند. یک بار آمده تجربه کسب کرده و باز آمده تجربیات را به کار میگیرد. در نگاه کردن، در حرف زدن، در تصمیمها، صبح تا شب ما در حال تردید و تصمیم هستیم. چه بخواهیم، چه نخواهیم. صبح تا شب، گاهی تصمیمها احساسی است، هیجانی است. انسان جو گیر میشود. بعد باید تاوان بدهد پشیمان میشود. گاهی نه باید فکر کنم. باید مشورت کنم. بعضی هستند میگویند: من خودم از نظر عقلی نتوانستم تصمیم بگیرم، سنجاق زدم عقل دیگران را به عقل خودم، همان مشوت. «وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ»
مشورت ادراک و هوشیاری دهد عقلها، مر عقلها یاری دهد
استاد مطهری پشت کتابی در زندان این جمله را نوشتند که بعضیها در زندگی گویا دو بار به دنیا آمدهاند. یکبار آمدهاند کسب تجربه کردند و بار دیگر تجربیات را به کار میگیرند. این خیلی خوب است. گاهی نیم ساعت طول میکشد انسان دو سه تا قصه و داستان واقعی میخواند. آنقدر او را جلو میبرد، اشتباهات را مرتکب نمیشود. اگر اول کار به آخر آن فکر نکردی، مجبور میشود آخر کار به او کار فکر کنی. دیگر فایدهای هم ندارد. بسیاری از کسانی که در زندان هستند مرتب گذشته را مرور میکنند. نتیجهای ندارد. اگر اول به آخر آن فکر کنی، خیلی مناسب است. عالی است. گاهی مواقع اشاره کردیم، شصت سال، هفتاد سال، هفتصد سال آدم استفاده میبرد.
دوم تقلید است. سر به هوا بودن، تبعیت بی چون و چرا، تبعیت، پیروی، اطاعت، بعضیها را دیدید توجه ندارد این حرفی که دارد میزند، بسته بندی شده از آن طرف آمده است.ولی دارد میگوید. این لباسی که میپوشد. این سبک زندگی، رو و شبش گاهی عوض میشود. آرایش مو عوض میشود، حرف زدن عوض میشود، این خیلی بد است.
بحث ما در مورد هنر خوب زیستن بود، به راههای زندگی رسیدیم. اولین راه را تجربه بیان کردند. هرچیزی را بنده و امثال بنده بخواهیم تک تک خودمان به طور شخصی تجربه کنیم تلخ ترین راه است. تجربه واقعی و عاقلانه و خردمندانه این است که انسان از تجربیات دیگران استفاده کند. با خواندن چند داستان، گاهی با شنیدن موعظه، گاهی با عبرت گیری از دیگران، مجلسی هم نفس شدن و چهره به چهره شدن با انسان عاقل و خردمند و فهمیم و بصیر، انسان سرشار از تجربه میشود و دیگر خودش مرتکب تجربیات دیگران نمیشود. امیرالمؤمنین علی(ع) میفرمایند: چون من با تاریخ گذشتگان آشنا هستم، گویا به تعداد تمام گذشتگان عمر کردم. نکته خیلی جالب این است که عزیزانی که آغاز زندگیشان هست، سعی کنند در 24 ساعت بیست دقیقه یک برنامه مطالعه داشته باشند. مطالعه سرگذشت دیگران، چیزی که به درد انسان میخورد. انسان را پخته کند. خدا نکند انسان عوامانه و جاهلانه زندگی کند. بعضیها را دیدید که انگار دو بار به دنیا آمدند. یک بار آمده تجربه کسب کرده و باز آمده تجربیات را به کار میگیرد. در نگاه کردن، در حرف زدن، در تصمیمها، صبح تا شب ما در حال تردید و تصمیم هستیم. چه بخواهیم، چه نخواهیم. صبح تا شب، گاهی تصمیمها احساسی است، هیجانی است. انسان جو گیر میشود. بعد باید تاوان بدهد پشیمان میشود. گاهی نه باید فکر کنم. باید مشورت کنم. بعضی هستند میگویند: من خودم از نظر عقلی نتوانستم تصمیم بگیرم، سنجاق زدم عقل دیگران را به عقل خودم، همان مشوت. «وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ»
مشورت ادراک و هوشیاری دهد عقلها، مر عقلها یاری دهد
استاد مطهری پشت کتابی در زندان این جمله را نوشتند که بعضیها در زندگی گویا دو بار به دنیا آمدهاند. یکبار آمدهاند کسب تجربه کردند و بار دیگر تجربیات را به کار میگیرند. این خیلی خوب است. گاهی نیم ساعت طول میکشد انسان دو سه تا قصه و داستان واقعی میخواند. آنقدر او را جلو میبرد، اشتباهات را مرتکب نمیشود. اگر اول کار به آخر آن فکر نکردی، مجبور میشود آخر کار به او کار فکر کنی. دیگر فایدهای هم ندارد. بسیاری از کسانی که در زندان هستند مرتب گذشته را مرور میکنند. نتیجهای ندارد. اگر اول به آخر آن فکر کنی، خیلی مناسب است. عالی است. گاهی مواقع اشاره کردیم، شصت سال، هفتاد سال، هفتصد سال آدم استفاده میبرد.
دوم تقلید است. سر به هوا بودن، تبعیت بی چون و چرا، تبعیت، پیروی، اطاعت، بعضیها را دیدید توجه ندارد این حرفی که دارد میزند، بسته بندی شده از آن طرف آمده است.ولی دارد میگوید. این لباسی که میپوشد. این سبک زندگی، رو و شبش گاهی عوض میشود. آرایش مو عوض میشود، حرف زدن عوض میشود، این خیلی بد است.
تاکنون نظری ثبت نشده است