- 814
- 1000
- 1000
- 1000
هنر خوب زیستن، جلسه شانزدهم
سخنرانی حجت الاسلام احمد لقمانی با موضوع «هنر خوب زیستن»، جلسه شانزدهم، سال 1396
روایت زیبا، هشت ضلعی از پیامبر را شروع کردیم که پیامبر هشت بار فرمودند: «لا تشغل» اسیر نباش. «لا تشغل بطعامٍ» اسیر غذا و خوراک نباش. «لا تشغل بلباسٍ» اسیر لباس نباش که پایانش پوسیدگی است. خانه که پایانش ویرانی است و مال که پایانش به ارث ماندن است. خودت را هلاک نکن، به اندازه! ثروتمند میخواهی باشی اشکال ندارد. ولی هدف و آرمان را فراموش نکن. ببین برای چه میخواهی؟ امروز سراغ بحث دوست میآییم. بسیار مورد نیاز همه ما هست. قبلاً صحبت بود که از جوانی، دوست یابی شروع میشود، ولی با نسل جدیدی که میبینیم از چهار سالگی شروع میشود. دوست چه ویژگی و چه نقشی در زندگی انسان دارد؟ میفرمایند: دوست نیمه دیگر وجود انسان است. ما چطور میخواهیم نیمه دیگر را پر کنیم؟ در خانواده که هستیم یک جامعه کوچک هست، بیرون میآییم یک خانوادهی بزرگ است. گاهی دوست انسان برادر اوست که با انتخاب و اراده خودش میتواند انتخاب کند. دوست را میفرمایند: مثل معلم خصوصی انسان است. چقدر تأثیرگذار است، یعنی گاهی با تلقین، گاهی با تعلیم، گاهی با تمرین ما را مثل خودش میکند. این تأثیرات گاهی انسان را منقلب و زیر و رو میکند، واژگون میکند. دیگر چه ویژگی دارد؟ میفرمایند: دوست بعد از پدر و مادر بیشترین نقش سازنده یا سوزنده را در انسان دارد. ما کسانی را داشتیم تا دختر خانه بودند، پسر خانه بودند، چقدر مؤدب و متین بودند. سر به راه بودند. ولی بعد که دوستانی را پیدا میکنند همه چیز را منکر میشوند. در مسائل اعتقادی، در مسائل اجتماعی، در مسائل خانوادگی، دوست فوق العاده است. میفرمایند: دوست پاسخ به نیازهای وجود انسان میدهد. به چه چیزهای انسان پاسخ میدهد یا احساس سرافرازی میکنیم، افتخار میکنیم. دوست فوق العاده است. یا میفرمایند: دوست کشف کنندهی وجود آدمی است. در زندگی انسانهای اسوه و الگو که میگردیم، جای پای یک دوست والا پیدا میکنیم. نفسش خوب بوده، قدم و قلمش خوب بوده است.
دوستی پیدا کردم اینطور به من گفت. بعد دیدم چه دنیای بهتری داشتیم! فقط به خوردن و پوشیدن و گردیدن بسنده نمیکنم. نقل میکنند میکل آنژ یک سنگ سیاه و سختی را داشت با دوستانش به طرف خانه میکشاند. یک دوستی کنارش آمد و گفت: چه کار میکنید؟ گفت: یک فرشتهای درون این سنگ است من میخواهم این را نجات بدهم. مدتی گذشت یک روز آمد به دوستش میکل آنژ سر بزند دید یک سنگی است بسیار زیبا است. صورت یک فرشته است. میکل آنژ پیکر تراش بود. گفت: این چیست؟ گفت: همان سنگ است من کشفاش کردم. فرشته درون این سنگ را کشف کردم. گاهی دوست دیو را در درون انسان ایجاد میکند و گاهی فرشته. اینقدر دوست در وجود انسان تأثیرگذار است. لذا آموزههای دینی تأکید میکنند ببینید با چه کسی نشست و برخاست میکنید.
روایت زیبا، هشت ضلعی از پیامبر را شروع کردیم که پیامبر هشت بار فرمودند: «لا تشغل» اسیر نباش. «لا تشغل بطعامٍ» اسیر غذا و خوراک نباش. «لا تشغل بلباسٍ» اسیر لباس نباش که پایانش پوسیدگی است. خانه که پایانش ویرانی است و مال که پایانش به ارث ماندن است. خودت را هلاک نکن، به اندازه! ثروتمند میخواهی باشی اشکال ندارد. ولی هدف و آرمان را فراموش نکن. ببین برای چه میخواهی؟ امروز سراغ بحث دوست میآییم. بسیار مورد نیاز همه ما هست. قبلاً صحبت بود که از جوانی، دوست یابی شروع میشود، ولی با نسل جدیدی که میبینیم از چهار سالگی شروع میشود. دوست چه ویژگی و چه نقشی در زندگی انسان دارد؟ میفرمایند: دوست نیمه دیگر وجود انسان است. ما چطور میخواهیم نیمه دیگر را پر کنیم؟ در خانواده که هستیم یک جامعه کوچک هست، بیرون میآییم یک خانوادهی بزرگ است. گاهی دوست انسان برادر اوست که با انتخاب و اراده خودش میتواند انتخاب کند. دوست را میفرمایند: مثل معلم خصوصی انسان است. چقدر تأثیرگذار است، یعنی گاهی با تلقین، گاهی با تعلیم، گاهی با تمرین ما را مثل خودش میکند. این تأثیرات گاهی انسان را منقلب و زیر و رو میکند، واژگون میکند. دیگر چه ویژگی دارد؟ میفرمایند: دوست بعد از پدر و مادر بیشترین نقش سازنده یا سوزنده را در انسان دارد. ما کسانی را داشتیم تا دختر خانه بودند، پسر خانه بودند، چقدر مؤدب و متین بودند. سر به راه بودند. ولی بعد که دوستانی را پیدا میکنند همه چیز را منکر میشوند. در مسائل اعتقادی، در مسائل اجتماعی، در مسائل خانوادگی، دوست فوق العاده است. میفرمایند: دوست پاسخ به نیازهای وجود انسان میدهد. به چه چیزهای انسان پاسخ میدهد یا احساس سرافرازی میکنیم، افتخار میکنیم. دوست فوق العاده است. یا میفرمایند: دوست کشف کنندهی وجود آدمی است. در زندگی انسانهای اسوه و الگو که میگردیم، جای پای یک دوست والا پیدا میکنیم. نفسش خوب بوده، قدم و قلمش خوب بوده است.
دوستی پیدا کردم اینطور به من گفت. بعد دیدم چه دنیای بهتری داشتیم! فقط به خوردن و پوشیدن و گردیدن بسنده نمیکنم. نقل میکنند میکل آنژ یک سنگ سیاه و سختی را داشت با دوستانش به طرف خانه میکشاند. یک دوستی کنارش آمد و گفت: چه کار میکنید؟ گفت: یک فرشتهای درون این سنگ است من میخواهم این را نجات بدهم. مدتی گذشت یک روز آمد به دوستش میکل آنژ سر بزند دید یک سنگی است بسیار زیبا است. صورت یک فرشته است. میکل آنژ پیکر تراش بود. گفت: این چیست؟ گفت: همان سنگ است من کشفاش کردم. فرشته درون این سنگ را کشف کردم. گاهی دوست دیو را در درون انسان ایجاد میکند و گاهی فرشته. اینقدر دوست در وجود انسان تأثیرگذار است. لذا آموزههای دینی تأکید میکنند ببینید با چه کسی نشست و برخاست میکنید.
کاربر مهمان