- 560
- 1000
- 1000
- 1000
چگونه شیعه شدیم؟، جلسه هفتم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «چگونه شیعه شدیم؟»، جلسه هفتم، سال 1401
ما در این هشت جلسه میخواهیم بگوییم که اصلاً تیتر جلسه غلط است، تیتر درست «چرا دیگران شیعه نشدهاند؟» است.
عملاً ما که شیعه شدیم چیزی بیشتر از مسلمان نشدیم، بقیه هستند که معلوم نیست چه شدند.
با بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم عملاً اسلام که شروع شد، نسخهی اصلی اسلام همان تشیّع است، تشیّع چیز جدیدی نیست، تشیّع چیز اضافهای نیست، یک کلمه از اسلام اضافه ندارد و یک کلمه هم کم ندارد، بلکه جلسه گذشته اینطور گفتیم که بعضیها از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم معجزه میخواستند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه معجزه نمیخواستند، بعضیها معجزه نمیخواستند، چون حقیقتِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را میدیدند.
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه قبل از اینکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم پیغمبر بشوند نور وحی را در پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دیده بود.
بین اینها بعضیهای دیگر که مانند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نبودند هم چیزهایی دیده بودند، مثلاً حضرت خدیجه سلام الله علیها از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم خواستگاری کردهاند و گفتند: اگر من همسر شما نشوم هم میخواهم کنیز شما باشم، چون من میبینم که تو نور نبوّت داری.
بین امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و حضرت خدیجه سلام الله علیها فرق است ولی ایشان هم میدیدند. جناب ابوطالب سلام الله علیه هم میدیدند، حضرت فاطمه بنت اسد سلام الله علیها هم میدیدند، سلمان هم میدید، ان شاء الله اگر امام زمان ارواحنا فداه ظهور کنند شما هم چیزهایی خواهید دید، غیر از اینکه استدلال میکنید.
گفتیم اصلاً در عربستان حکومت نبود، وقتی میگوییم «حکومت نبود» یعنی پلیس راهنمایی و رانندگی نبود و عبور و مرور کلی بود، پلیس نبود و براحتی دزدی میکردند، براحتی انسانها را میدزدیدند، کسی به کسی نبود، امنیت نبود.
ساختار زندگی در عربستان با قبیله بود، قبیله یعنی فامیلهایی که یک پدربزرگ مشترک داشتند، البته اینجا من خیلی دقیق نمیگویم که بتوانم از بحث عبور کنم. همه چیز با قبیله بود، کد ملی هر آدم، کارت شناسایی هر آدم، فامیلی هر آدم قبیله بود، آنها مثلاً مجزومی و مخزومی و زُهری و هاشمی و اموی بودند، هویت به قبیله بود، شناخت به قبیله بود، کس و کار به قبیله بود، پول به قبیله بود، امنیت به قبیله بود. اگر کسی وارد شهر میشد و غریبه بود به او دستبرد میزدند، برای همین به قبیلهها پول میداد که امنیت او را تأمین کنند و از او حمایت کنند. همه چیز به قبیله بود، کدام قبیله مهمتر بود؟ آن قبیلهای که افتخارات بیشتری داشت، آن زمان هنگام ایام حج… البته حج آنها مناسک خاصی داشت، نمیشود بعضی از قسمتهای آن را بیان کرد، مثلاً اینها حالات عبادی خاصّی داشتند، دور خانه خدا صوت میزدند! آیه این کار در قرآن کریم «وَمَا کَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلَّا مُکَاءً وَتَصْدِیَهً» است.
ما در این هشت جلسه میخواهیم بگوییم که اصلاً تیتر جلسه غلط است، تیتر درست «چرا دیگران شیعه نشدهاند؟» است.
عملاً ما که شیعه شدیم چیزی بیشتر از مسلمان نشدیم، بقیه هستند که معلوم نیست چه شدند.
با بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم عملاً اسلام که شروع شد، نسخهی اصلی اسلام همان تشیّع است، تشیّع چیز جدیدی نیست، تشیّع چیز اضافهای نیست، یک کلمه از اسلام اضافه ندارد و یک کلمه هم کم ندارد، بلکه جلسه گذشته اینطور گفتیم که بعضیها از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم معجزه میخواستند، امیرالمؤمنین صلوات الله علیه معجزه نمیخواستند، بعضیها معجزه نمیخواستند، چون حقیقتِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را میدیدند.
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه قبل از اینکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم پیغمبر بشوند نور وحی را در پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دیده بود.
بین اینها بعضیهای دیگر که مانند امیرالمؤمنین صلوات الله علیه نبودند هم چیزهایی دیده بودند، مثلاً حضرت خدیجه سلام الله علیها از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم خواستگاری کردهاند و گفتند: اگر من همسر شما نشوم هم میخواهم کنیز شما باشم، چون من میبینم که تو نور نبوّت داری.
بین امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و حضرت خدیجه سلام الله علیها فرق است ولی ایشان هم میدیدند. جناب ابوطالب سلام الله علیه هم میدیدند، حضرت فاطمه بنت اسد سلام الله علیها هم میدیدند، سلمان هم میدید، ان شاء الله اگر امام زمان ارواحنا فداه ظهور کنند شما هم چیزهایی خواهید دید، غیر از اینکه استدلال میکنید.
گفتیم اصلاً در عربستان حکومت نبود، وقتی میگوییم «حکومت نبود» یعنی پلیس راهنمایی و رانندگی نبود و عبور و مرور کلی بود، پلیس نبود و براحتی دزدی میکردند، براحتی انسانها را میدزدیدند، کسی به کسی نبود، امنیت نبود.
ساختار زندگی در عربستان با قبیله بود، قبیله یعنی فامیلهایی که یک پدربزرگ مشترک داشتند، البته اینجا من خیلی دقیق نمیگویم که بتوانم از بحث عبور کنم. همه چیز با قبیله بود، کد ملی هر آدم، کارت شناسایی هر آدم، فامیلی هر آدم قبیله بود، آنها مثلاً مجزومی و مخزومی و زُهری و هاشمی و اموی بودند، هویت به قبیله بود، شناخت به قبیله بود، کس و کار به قبیله بود، پول به قبیله بود، امنیت به قبیله بود. اگر کسی وارد شهر میشد و غریبه بود به او دستبرد میزدند، برای همین به قبیلهها پول میداد که امنیت او را تأمین کنند و از او حمایت کنند. همه چیز به قبیله بود، کدام قبیله مهمتر بود؟ آن قبیلهای که افتخارات بیشتری داشت، آن زمان هنگام ایام حج… البته حج آنها مناسک خاصی داشت، نمیشود بعضی از قسمتهای آن را بیان کرد، مثلاً اینها حالات عبادی خاصّی داشتند، دور خانه خدا صوت میزدند! آیه این کار در قرآن کریم «وَمَا کَانَ صَلَاتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلَّا مُکَاءً وَتَصْدِیَهً» است.
کاربر مهمان