- 1634
- 1000
- 1000
- 1000
طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، جلسه چهاردهم
سخنرانی استاد سید علی حسینی خامنهای با موضوع "طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن"، "فلسفه نبوت" جلسه چهاردهم، سال 1353
دین بدون اعتقاد به نبوت معنایی ندارد. دین یعنی آن برنامه، آن مکتب و آیینی که به وسیله پیام آوری از طرف خدای متعال رسیده است. پس پیام آوری و از سوی خدا آمدن، جزء عناصر ذاتی دین است. جامعه ما هنوز مفهوم نبوت، معنای بعثت، هدف از بعثت و انجام و فرجام بعثت را نمی داند که به این وضع دچار شده است. مسلمانان هدف بعثت محمدی را نمی داند که کارشان اینگونه هست. فلسفه نبوت این است که حواس انسان و غرائز انسان برای راهبری و دستگیری انسان کم هستند. حیوانات به حسب غریزه کار میکنند و پیشرفت در کار آنها نیست ولی انسان فقط در ابتدای کودکی از غریزه پیروی میکند و هر چه انسان از مرحله کودکی بالاتر می آید ابزار غریزه و این اسلحه بی اثر میشود و چیزی قوی تر به نام عقل و خرد انسانی جای آن را می گیرد و شما دیگر با غریزه کار نمی کنید، اما عقل بشر هم برای هدایت بشر کافی نیست، چون عقل بشری محدود است در حالی که نیازهای انسان بی نهایت است. ببینید مکتب های عقلی و فلسفی چگونه در مقابل هم صف آرایی می کند و ببینید که انسانیت اگر به یک مبدا و نقطه فراتر و عمیق تر از خرد انسان متصل نباشد نمی تواند راه هدایت و سعادت را به بشر نشان دهد. یک عده نادان به نام دفاع از دین با جوش و حرارت فریاد می کشند که آقا برای دین و فلسفه بیان کنید، البته همیشه می گوییم که آنچه ما از دین میفهمیم یک هزارم از معارف دین هم نیست و نباید جایگاه عقل فراموش شود. انسان چون ناقص است و دانش بشری برایش کافی نیست، باید دستی از غیب بیرون بیاید و او را هدایت کند البته این امداد غیبی نباید موجب کم کاری شود و به جای تلاش، دست روی دست بگذاریم و بگوییم خدا از غیب مدد می فرستد. دست غیب برای آنجاییست که انسان دچار محدودیت است، مانند مسئله هدایت.
حق، در معنای اجمالی یعنی آنچه که مطابق با فطرت عالم است و آنچه که با روند طبیعی عالم همراه است، آن حق است.
دین بدون اعتقاد به نبوت معنایی ندارد. دین یعنی آن برنامه، آن مکتب و آیینی که به وسیله پیام آوری از طرف خدای متعال رسیده است. پس پیام آوری و از سوی خدا آمدن، جزء عناصر ذاتی دین است. جامعه ما هنوز مفهوم نبوت، معنای بعثت، هدف از بعثت و انجام و فرجام بعثت را نمی داند که به این وضع دچار شده است. مسلمانان هدف بعثت محمدی را نمی داند که کارشان اینگونه هست. فلسفه نبوت این است که حواس انسان و غرائز انسان برای راهبری و دستگیری انسان کم هستند. حیوانات به حسب غریزه کار میکنند و پیشرفت در کار آنها نیست ولی انسان فقط در ابتدای کودکی از غریزه پیروی میکند و هر چه انسان از مرحله کودکی بالاتر می آید ابزار غریزه و این اسلحه بی اثر میشود و چیزی قوی تر به نام عقل و خرد انسانی جای آن را می گیرد و شما دیگر با غریزه کار نمی کنید، اما عقل بشر هم برای هدایت بشر کافی نیست، چون عقل بشری محدود است در حالی که نیازهای انسان بی نهایت است. ببینید مکتب های عقلی و فلسفی چگونه در مقابل هم صف آرایی می کند و ببینید که انسانیت اگر به یک مبدا و نقطه فراتر و عمیق تر از خرد انسان متصل نباشد نمی تواند راه هدایت و سعادت را به بشر نشان دهد. یک عده نادان به نام دفاع از دین با جوش و حرارت فریاد می کشند که آقا برای دین و فلسفه بیان کنید، البته همیشه می گوییم که آنچه ما از دین میفهمیم یک هزارم از معارف دین هم نیست و نباید جایگاه عقل فراموش شود. انسان چون ناقص است و دانش بشری برایش کافی نیست، باید دستی از غیب بیرون بیاید و او را هدایت کند البته این امداد غیبی نباید موجب کم کاری شود و به جای تلاش، دست روی دست بگذاریم و بگوییم خدا از غیب مدد می فرستد. دست غیب برای آنجاییست که انسان دچار محدودیت است، مانند مسئله هدایت.
حق، در معنای اجمالی یعنی آنچه که مطابق با فطرت عالم است و آنچه که با روند طبیعی عالم همراه است، آن حق است.
تاکنون نظری ثبت نشده است