- 450
- 1000
- 1000
- 1000
هنر بهتر زیستن، جلسه شصت و چهارم
سخنرانی از حجت الاسلام سید علیرضا تراشیون با موضوع «هنر بهتر زیستن»، جلسه شصت و چهارم،(برنامه سمت خدا) سال 1401
یک شخصیت سالم را تعریف کردیم و شاخصههای آن را گفتیم و ویژگیهای آن را گفتیم اما آن چیزی که مهم است این است که ما چگونه بتوانیم به این شخصیت سالم دست پیدا کنیم. قرار شد که راهکارهایی را بگوییم. به دو راهکار را اشاره کردیم. یکی از راهکارها پرهیز از ستیزهگری بود. گفتیم که آدمهایی که عصبی میشوند و پرخاش میکنند و با دیگران تندی میکنند، حال اینها بد میشود و همین هم باعث میشود که شخصیت اینها متأثر از آن حال بد آنها آسیب ببیند. این هنر است یعنی در مواجه با مشکلات و در مواجه با سختیها به جای اینکه پرخاش کند و ستیزهگری کند و فریاد بزند، بیاید آن آرامش خود را حفظ کند که الان نکته دوم که بخشی را در جلسه قبل و برنامه قبل گفتیم امروز تکمیل میکنیم که باید انسان به آن تراز تفکر و اندیشیدن برسد.
شما میدانید که مشکلات را نمیشود با داد و بیداد حل کرد و با فریاد زدن حل کرد خصوصاً در زندگی مشترک شما اگر یک نمونه را بیاورید که بگویید که زن و شوهری با داد و بیداد و فریاد و کتک و کتککاری توانستند یک زندگی خوب و آرامی پیدا کنند، قطعاً یک جایزهای میگیرند. ممکن است که گاهی اوقات عین یک مسکّن حس کنیم که این داد مشکل را حل کرد. مثلاً یک بچهای که سر او فریاد میزنید و بدود برود اتاق خود را مرتب کند ولی ما میگوییم که این ستیزهگری ما به این منجر نشد که این فرزند ما را منظم کنیم و به نظم در بیاوریم. این الان از ترس ما میرود یک کاری را میکند و مشکل او بعداً یک جایی بیشتر بیرون میزند. پدر و مادری که ممکن است که بچه خود را میزنند و تنبیه میکنند شاید در وهله اول فکر کنند این زدن کار را راه انداخت و رفت مشق خود را نوشت و اتاق خود را مرتب کرد، آن غذای خود را خورد ولی بعداً میبینیم که آسیب روی آسیب میآید. چون ما نرفتیم مشکل را از راه خود حل کنیم.
در زندگی مشترک هم همین است و در زندگی زناشویی، شما وقتی زن و مرد با پرخاشگری و ستیزهگری همدیگر را اثبات کنند و حرف خود را به کرسی بنشانند، میبینید که دو دسته مشکل بروز میکند، یک سری مشکلات علنی است که همین طلاقها و دادگاهکشیها و قهرهایی که چمدان ببندیم و آقا قهر کند و در ماشین بخوابد، اینها بروز علنی و آشکار است. یک بروز پنهانی هم دارد و سه تا پنهان اتفاق میافتد، اینها همه گسلهای زندگی است یعنی خود آن یکی از مشکلات جدی در زندگی میشود و آن یک ـ بهانههای پنهان شکل میگیرد، دو ـ خشم پنهان شکل میگیرد و سوم ـ انتقام پنهان شکل میگیرد. یعنی این را نه در بچهها و شما در بزرگترها یک انتقام پنهانی شکل میگیرد. در بچهها زیاد است. شما بچه را اگر اذیت کنید و آزار برسانید و کتک بزنید و عین آن پدری که گفت که من بچه خود را زدم و این رفت و بعد از یک مدت آمد و دیدم انگار عذاب وجدان دارد و هی میرود و میآید و من را نگاه میکند، میگفت که من خود یک مقداری از آن کتکی که زده بودم ناراحت شده بودم، از او دلخویی کردم و گفت بابا من هم یک چیزی بگویم، تو ناراحت نمیشوی؟ گفتم نه بابا جون بگو. گفت ما هم تازه یک ماشینی از نمایندگی تحویل گرفته بودیم و در پارکینگ بود و بعد این بچه یک میخ به رنگ ماشین کشیده بود. این آن انتقام پنهان میشود. این بچه سادگی میکند و میگوید و از پنهان در میآورد و آشکار میکند اما یک موقع هست که در زندگیها یک موقع انتقامهایی اتفاق میافتد که توقع آن را نداری و یک جایی شاید متوجه نشوی که این انتقام است و این مشکل سر چه بوده است و ریشه آن چه بوده است و ما فقط آزار آن را میبینیم. پس این ستیزهجویی باید کنار برود و اصلاً راهکار خوبی نیست و شخصیت انسان را متأثر از خود میکند.
یک شخصیت سالم را تعریف کردیم و شاخصههای آن را گفتیم و ویژگیهای آن را گفتیم اما آن چیزی که مهم است این است که ما چگونه بتوانیم به این شخصیت سالم دست پیدا کنیم. قرار شد که راهکارهایی را بگوییم. به دو راهکار را اشاره کردیم. یکی از راهکارها پرهیز از ستیزهگری بود. گفتیم که آدمهایی که عصبی میشوند و پرخاش میکنند و با دیگران تندی میکنند، حال اینها بد میشود و همین هم باعث میشود که شخصیت اینها متأثر از آن حال بد آنها آسیب ببیند. این هنر است یعنی در مواجه با مشکلات و در مواجه با سختیها به جای اینکه پرخاش کند و ستیزهگری کند و فریاد بزند، بیاید آن آرامش خود را حفظ کند که الان نکته دوم که بخشی را در جلسه قبل و برنامه قبل گفتیم امروز تکمیل میکنیم که باید انسان به آن تراز تفکر و اندیشیدن برسد.
شما میدانید که مشکلات را نمیشود با داد و بیداد حل کرد و با فریاد زدن حل کرد خصوصاً در زندگی مشترک شما اگر یک نمونه را بیاورید که بگویید که زن و شوهری با داد و بیداد و فریاد و کتک و کتککاری توانستند یک زندگی خوب و آرامی پیدا کنند، قطعاً یک جایزهای میگیرند. ممکن است که گاهی اوقات عین یک مسکّن حس کنیم که این داد مشکل را حل کرد. مثلاً یک بچهای که سر او فریاد میزنید و بدود برود اتاق خود را مرتب کند ولی ما میگوییم که این ستیزهگری ما به این منجر نشد که این فرزند ما را منظم کنیم و به نظم در بیاوریم. این الان از ترس ما میرود یک کاری را میکند و مشکل او بعداً یک جایی بیشتر بیرون میزند. پدر و مادری که ممکن است که بچه خود را میزنند و تنبیه میکنند شاید در وهله اول فکر کنند این زدن کار را راه انداخت و رفت مشق خود را نوشت و اتاق خود را مرتب کرد، آن غذای خود را خورد ولی بعداً میبینیم که آسیب روی آسیب میآید. چون ما نرفتیم مشکل را از راه خود حل کنیم.
در زندگی مشترک هم همین است و در زندگی زناشویی، شما وقتی زن و مرد با پرخاشگری و ستیزهگری همدیگر را اثبات کنند و حرف خود را به کرسی بنشانند، میبینید که دو دسته مشکل بروز میکند، یک سری مشکلات علنی است که همین طلاقها و دادگاهکشیها و قهرهایی که چمدان ببندیم و آقا قهر کند و در ماشین بخوابد، اینها بروز علنی و آشکار است. یک بروز پنهانی هم دارد و سه تا پنهان اتفاق میافتد، اینها همه گسلهای زندگی است یعنی خود آن یکی از مشکلات جدی در زندگی میشود و آن یک ـ بهانههای پنهان شکل میگیرد، دو ـ خشم پنهان شکل میگیرد و سوم ـ انتقام پنهان شکل میگیرد. یعنی این را نه در بچهها و شما در بزرگترها یک انتقام پنهانی شکل میگیرد. در بچهها زیاد است. شما بچه را اگر اذیت کنید و آزار برسانید و کتک بزنید و عین آن پدری که گفت که من بچه خود را زدم و این رفت و بعد از یک مدت آمد و دیدم انگار عذاب وجدان دارد و هی میرود و میآید و من را نگاه میکند، میگفت که من خود یک مقداری از آن کتکی که زده بودم ناراحت شده بودم، از او دلخویی کردم و گفت بابا من هم یک چیزی بگویم، تو ناراحت نمیشوی؟ گفتم نه بابا جون بگو. گفت ما هم تازه یک ماشینی از نمایندگی تحویل گرفته بودیم و در پارکینگ بود و بعد این بچه یک میخ به رنگ ماشین کشیده بود. این آن انتقام پنهان میشود. این بچه سادگی میکند و میگوید و از پنهان در میآورد و آشکار میکند اما یک موقع هست که در زندگیها یک موقع انتقامهایی اتفاق میافتد که توقع آن را نداری و یک جایی شاید متوجه نشوی که این انتقام است و این مشکل سر چه بوده است و ریشه آن چه بوده است و ما فقط آزار آن را میبینیم. پس این ستیزهجویی باید کنار برود و اصلاً راهکار خوبی نیست و شخصیت انسان را متأثر از خود میکند.
تاکنون نظری ثبت نشده است