- 438
- 1000
- 1000
- 1000
تاریخ بعثت و عصر ظهور، جلسه پنجاه و ششم
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع «تاریخ بعثت و عصر ظهور»، جلسه پنجاه و ششم، سال 1401
علامۀ طباطبایی(ره) فرمودند؛ اسلام یک دین اجتماعی است. اسلام بهطور مشخص، راهکاری برای حکمرانی مردمی دارد که ما آن را به نام مردمسالاری دینی میشناسیم. این راهکار، همۀ مردم را وسط میآورد و مسئول میداند، به آنها قدرت میدهد و قدرت را بین مردم توزیع میکند و این مهمترین امر دین است. ولایت هم، هدایتکنندۀ قدرت مردمی است. معنای ولایت این نیست که قدرت را از مردم بگیرد تا مردم قدرت نداشته باشند. نه؛ اصلاً کار ولایت این است مردم را قدرتمند تربیت کند. به همین دلیل وقتی مردم پای کار نمیآیند، اباعبداللهالحسین(ع) محاصره میشود و حتی توسط همان مردم به شهادت میرسد.
رابطۀ مردم با ولایت، یک رابطۀ بسیار دیدنی، باشکوه و پیچیده است که البته ممکن است هر کسی متوجه آن نشود. خیلی از کسانی که از هوش سیاسی لازم برخوردار نیستند، تلقیشان از ولایت، یک مسئلۀ اعتقادیِ صرف است، آنها از احکام و دیگر معارف دینی، تلقی سیاسی ندارند و وجه سیاسی دین را متوجه نمیشوند. وقتی افراد، وجه سیاسی و حکمرانیِ موضوع «امر بهمعروف و نهی از منکر» را متوجه نمیشوند، آنوقت امر بهمعروف و نهی از منکر، به حجاب تقلیل پیدا میکند. امر به معروف و نهی از منکر طرحی است برای اینکه در جامعه نه مستضعفی باقی بماند و نه مستکبری تولید بشود.
ما نیاز به «هوش سیاسی» و «هوش استراتژیک» داریم. هوش سیاسی به تنهایی کافی نیست. هوش سیاسی میتواند تحلیل درست سیاسی بکند ولی هوش استراتژیک راه حرکت به سوی آینده را هم نشان میدهد. بعضیها نه هوش سیاسی دارند و نه هوش استراتژیک! چون هوش سیاسی ندارند نمیتوانند وضع کنونی را تحلیل کنند و الگوهای درست را درک نمیکنند. کسانی که هوش سیاسی نداشته باشند نه میتوانند از امامشان تبعیت کنند و نه میتوانند از او دفاع کنند، هرچند به امام معتقد باشند.
حضرت خضر(ع) به حضرت موسی(ع) فرمودند تو نمیتوانی با من صبر کنی. حضرت موسی(ع) گفت میتوانم. حضرت خضر(ع) گفت: «وَ کَیْفَ تَصْبِرُ عَلى ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرا» چگونه میتوانی صبر کنی وقتی که خبر نداری ماجرا چیست؟ در آخر هم حضرت موسی(ع) نتوانست صبر کند. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: کسی نمیتواند این عَلم را حمل بکند مگر کسی که اهل بَصَر، صبر و علم باشد «وَ لَا یَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ بِمَوَاضِعِ الْحَق») اینجا بَصَر یعنی همان هوش سیاسی و هوش استراتژیک.
مثلاً کسی که بخواهد مردمسالاری دینی را از دین استنتاج بکند، نیاز به هوش استراتژیکِ مرحوم شاهآبادی(استاد عرفان حضرت امام) دارد و نیاز به هوش سیاسی و استراتژیک شهید صدر دارد.
میخواهم یک اسم را معرفی کنم: فقیه عالیقدر شهید آیتالله شیخ فضلالله نوری که دارای هوش سیاسی بود. در یک زمان کوتاه بسیاری از همدرسیها و علمای برجسته از ایشان عقب ماندند و ایشان به دار کشیده شد. جرم ایشان داشتن هوش سیاسی و هوش استراتژیک بود.
شهید شیخ فضلالله نوری درواقع یکی از اولین شهدای انقلاب اسلامی ایران است؛ درست است که فاصله زندگی و شهادتش با انقلاب ما زیاد است، ولی موضوع قانون اساسی مطرح بود که میخواست این مملکت را یک مقدار از سلطنتی به مردمیشدن تغییر بدهد، اما ایشان بهسرعت به نکاتی پی برد. ایشان گفتند مشروطهای که از سفارت انگلستان بیرون بیاید به درد مردم نمیخورد. با کمال تأسف باید عرض کنم بعضی از علما با ایشان مخالفت کردند و ایشان به آن علما فرمود: «من را میکشند و شما را هم بعد از من خواهند کشت» همان قاتلان شیخ فضلالله نوری برخی از مخالفان شیخ فضلالله نوری را هم کشتند.
علامۀ طباطبایی(ره) فرمودند؛ اسلام یک دین اجتماعی است. اسلام بهطور مشخص، راهکاری برای حکمرانی مردمی دارد که ما آن را به نام مردمسالاری دینی میشناسیم. این راهکار، همۀ مردم را وسط میآورد و مسئول میداند، به آنها قدرت میدهد و قدرت را بین مردم توزیع میکند و این مهمترین امر دین است. ولایت هم، هدایتکنندۀ قدرت مردمی است. معنای ولایت این نیست که قدرت را از مردم بگیرد تا مردم قدرت نداشته باشند. نه؛ اصلاً کار ولایت این است مردم را قدرتمند تربیت کند. به همین دلیل وقتی مردم پای کار نمیآیند، اباعبداللهالحسین(ع) محاصره میشود و حتی توسط همان مردم به شهادت میرسد.
رابطۀ مردم با ولایت، یک رابطۀ بسیار دیدنی، باشکوه و پیچیده است که البته ممکن است هر کسی متوجه آن نشود. خیلی از کسانی که از هوش سیاسی لازم برخوردار نیستند، تلقیشان از ولایت، یک مسئلۀ اعتقادیِ صرف است، آنها از احکام و دیگر معارف دینی، تلقی سیاسی ندارند و وجه سیاسی دین را متوجه نمیشوند. وقتی افراد، وجه سیاسی و حکمرانیِ موضوع «امر بهمعروف و نهی از منکر» را متوجه نمیشوند، آنوقت امر بهمعروف و نهی از منکر، به حجاب تقلیل پیدا میکند. امر به معروف و نهی از منکر طرحی است برای اینکه در جامعه نه مستضعفی باقی بماند و نه مستکبری تولید بشود.
ما نیاز به «هوش سیاسی» و «هوش استراتژیک» داریم. هوش سیاسی به تنهایی کافی نیست. هوش سیاسی میتواند تحلیل درست سیاسی بکند ولی هوش استراتژیک راه حرکت به سوی آینده را هم نشان میدهد. بعضیها نه هوش سیاسی دارند و نه هوش استراتژیک! چون هوش سیاسی ندارند نمیتوانند وضع کنونی را تحلیل کنند و الگوهای درست را درک نمیکنند. کسانی که هوش سیاسی نداشته باشند نه میتوانند از امامشان تبعیت کنند و نه میتوانند از او دفاع کنند، هرچند به امام معتقد باشند.
حضرت خضر(ع) به حضرت موسی(ع) فرمودند تو نمیتوانی با من صبر کنی. حضرت موسی(ع) گفت میتوانم. حضرت خضر(ع) گفت: «وَ کَیْفَ تَصْبِرُ عَلى ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرا» چگونه میتوانی صبر کنی وقتی که خبر نداری ماجرا چیست؟ در آخر هم حضرت موسی(ع) نتوانست صبر کند. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: کسی نمیتواند این عَلم را حمل بکند مگر کسی که اهل بَصَر، صبر و علم باشد «وَ لَا یَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ بِمَوَاضِعِ الْحَق») اینجا بَصَر یعنی همان هوش سیاسی و هوش استراتژیک.
مثلاً کسی که بخواهد مردمسالاری دینی را از دین استنتاج بکند، نیاز به هوش استراتژیکِ مرحوم شاهآبادی(استاد عرفان حضرت امام) دارد و نیاز به هوش سیاسی و استراتژیک شهید صدر دارد.
میخواهم یک اسم را معرفی کنم: فقیه عالیقدر شهید آیتالله شیخ فضلالله نوری که دارای هوش سیاسی بود. در یک زمان کوتاه بسیاری از همدرسیها و علمای برجسته از ایشان عقب ماندند و ایشان به دار کشیده شد. جرم ایشان داشتن هوش سیاسی و هوش استراتژیک بود.
شهید شیخ فضلالله نوری درواقع یکی از اولین شهدای انقلاب اسلامی ایران است؛ درست است که فاصله زندگی و شهادتش با انقلاب ما زیاد است، ولی موضوع قانون اساسی مطرح بود که میخواست این مملکت را یک مقدار از سلطنتی به مردمیشدن تغییر بدهد، اما ایشان بهسرعت به نکاتی پی برد. ایشان گفتند مشروطهای که از سفارت انگلستان بیرون بیاید به درد مردم نمیخورد. با کمال تأسف باید عرض کنم بعضی از علما با ایشان مخالفت کردند و ایشان به آن علما فرمود: «من را میکشند و شما را هم بعد از من خواهند کشت» همان قاتلان شیخ فضلالله نوری برخی از مخالفان شیخ فضلالله نوری را هم کشتند.
تاکنون نظری ثبت نشده است